کتاب‌سوزی ایران و مصر توسط مسلمانان از نظر شهید مطهری: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۱: خط ۲۱:
* سِر جان مَلْکُم انگلیسی در تاریخ خود این قضیه را ذکر کرده است.<ref>معین، محمد، مزدیسنا و تأثیر آن در ادب فارسی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۲۶ش، دیباچه، ص۹.</ref>
* سِر جان مَلْکُم انگلیسی در تاریخ خود این قضیه را ذکر کرده است.<ref>معین، محمد، مزدیسنا و تأثیر آن در ادب فارسی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۲۶ش، دیباچه، ص۹.</ref>
* در دوران جاهلیت و مقارن ظهور اسلام مردم بیسواد بودند. مطابق نقل واقدی در مکه مقارن بعثت پیامبر(ص) فقط ۱۷ نفر از قریش باسواد بودند. آخرین شاعر بدوی عرب شاعری باسواد بود که سواد خود را پنهان می‌کرد و می‌گفت که باسوادی در میان ما بی‌ادبی شمرده می‌شود.<ref>معین، مزدیسنا و تأثیر آن در ادب فارسی، دیباچه، ص۹-۱۰.</ref>
* در دوران جاهلیت و مقارن ظهور اسلام مردم بیسواد بودند. مطابق نقل واقدی در مکه مقارن بعثت پیامبر(ص) فقط ۱۷ نفر از قریش باسواد بودند. آخرین شاعر بدوی عرب شاعری باسواد بود که سواد خود را پنهان می‌کرد و می‌گفت که باسوادی در میان ما بی‌ادبی شمرده می‌شود.<ref>معین، مزدیسنا و تأثیر آن در ادب فارسی، دیباچه، ص۹-۱۰.</ref>
* جاحظ (درگذشته ۲۵۵ق)، ادیب عرب، در کتاب البیان و التبیین نقل کرده که روزی یکی از امرای قبیله قریش کودکی را دید که به مطالعه کتاب سیبویه مشغول است ، فریاد برآورد که " شرم بر تو باد ، این شغل آموزگاران و گدایان است " در آن‌ روزگار آموزگاری یعنی تعلیم اطفال در میان عرب بسیار خوار بود زیرا حقوق‌ آنان شصت درهم بیش نبود ، و این مزد در نظر ایشان ناچیز بود
* جاحظ (درگذشته ۲۵۵ق)، ادیب عرب، در کتاب البیان و التبیین که در آن‌ روزگار آموزگاری اطفال در میان عرب کاری پست بود؛ زیرا حقوق‌ آنان شصت درهم بیش نبود و این مزد در نظر آنها ناچیز بود.<ref>معین، مزدیسنا و تأثیر آن در ادب فارسی، دیباچه، ص۱۰.</ref>
* ابن خلدون در فصل " العلوم العقلیه و اصنافها " ( از مقدمه‌ تاریخش ) گوید : وقتی کشور ایران فتح شد کتب بسیاری در آن سرزمین به‌ دست تازیان افتاد ، سعد بن ابی وقاص به عمر بن الخطاب در خصوص آن‌ کتب نامه نوشت و در ترجمه کردن آنها برای مسلمانان رخصت خواست ، عمر بدو نوشت که آن کتابها را در آب افکند چه اگر آنچه در آنها است‌ راهنمائی است خدا ما را به رهنماتر از آن هدایت کرده است ، و اگر گمراهی است خدا ما را از شر آن محفوظ داشته . بنابراین آن کتابها را در آب یا در آتش افکندند . و علوم ایرانیان که در آن کتب مدون بود از میان رفت و به دست ما نرسید [1] ابوالفرج بن العبری در مختصر الدول و عبداللطیف بغدادی در کتاب‌ الافاده و الاعتبار و قفطی در تاریخ الحکماء در شرح حال یحیی نحوی و حاج‌ خلیفه در کشف الظنون و دکتر صفا در تاریخ علوم عقلی از سوختن کتب‌ اسکندریه توسط عرب سخن رانده‌اند " یعنی اگر ثابت شود که اعراب فاتح‌ کتابخانه اسکندریه را سوخته‌اند ، قرینه است که در هر جا کتابخانه‌ای‌ می‌یافته‌اند میسوخته‌اند . پس بعید نیست در ایران هم چنین کاری کرده‌ باشند ) ولی شبلی نعمان در رساله‌ای به عنوان " کتابخانه اسکندریه " ترجمه فخر داعی ، و همچنین آقای ( مجتبی ) مینوی در مجله سخن 74 صفحه 584 این قول را ( کتابسوزی اسکندریه را ) رد کرده‌اند
* ابن‌خلدون در مقدمه‌ خود بر کتاب تاریخش می‌گوید: وقتی کشور ایران فتح شد، کتاب‌های بسیاری در آن سرزمین به‌‌دست عرب‌ها افتاد. سعد بن ابی‌وقاص به خلیفه دوم در خصوص آنها نامه نوشت و برای ترجمه آنها اجازه خواست. عمر به او نوشت که آن کتاب‌ها را در آب بیندازد؛ زیرا اگر آنچه در آنها است‌ راهنمایی است که خدا ما را بهتر از آن هدایت کرده و اگر گمراهی است، خدا ما را از شر آنها محفوظ کرده است. پس آن کتاب‌ها را در آب یا در آتش افکندند و علوم ایرانیان که در آن کتاب‌ها مدون بود از میان رفت و به دست ما نرسید. ابوالفرج بن العبری در مختصر الدول و قفطی در کتاب تاریخ الحکماء از سوختن کتاب‌های اسکندریه مصر توسط عرب سخن گفته‌اند.<ref>معین، مزدیسنا و تأثیر آن در ادب فارسی، دیباچه، ص۱۰.</ref>
* ابوریحان بیرونی در " الاثار الباقیه " درباره خوارزم می‌نویسد که‌ : " چون قتیبه بن مسلم دوباره خوارزم را پس از مرتد شدن اهالی فتح کرد ، اسکجموک را برایشان والی گردانید . و قتیبه هر کس که خط خوارزمی‌ می‌دانست و از اخبار و اوضاع ایشان آگاه بود و از علوم ایشان مطلع ، به کلی فانی و معدوم الاثر کرد و ایشان را در اقطار ارض‌ متفرق ساخت و لذا اخبار و اوضاع ایشان به درجه‌ای مخفی و مستور مانده‌ است که به هیچ وجه وسیله‌ای برای شناختن حقایق امور در آن کشور بعد از ظهور اسلام در دست نیست " [1] ایضا ابوریحان در همان کتاب نویسد : " و چون قتیبه بن مسلم نویسندگان ایشان ( خوارزمیان ) را هلاک کرد و هربدان ایشانرا بکشت و کتب و نوشته‌های آنانرا بسوخت ، اهل خوارزم امی‌ ماندند و در اموری که محتاج الیه ایشان بود فقط به محفوظات خود اتکا کردند ، و چون مدت متمادی گردید و روزگار دراز بر ایشان بگذشت امور جزئی مورد اختلاف را فراموش کردند و فقط مطالب کلی مورد اتفاق در حافظه‌ آنان باقیماند
* ابوریحان بیرونی در کتاب الاثار الباقیه درباره خوارزم می‌نویسد: چون قتیبه بن مسلم دوباره خوارزم را، پس از مرتدشدن اهالی، فتح کرد، نویسندگان آنان را هلاک کرد و روحانیان آنان را کشت و کتاب‌هایشان را سوزاند.<ref>معین، مزدیسنا و تأثیر آن در ادب فارسی، دیباچه، ص۱۰-۱۱.</ref>
* داستان کتابسوزی عبدالله بن طاهر که دولتشاه سمرقندی در تذکره‌ الشعرا آورده است
* داستان کتاب‌سوزی عبدالله بن طاهر، از امرای عباسیان، در خراسان که دولتشاه سمرقندی در تذکرة الشعرا آورده است.<ref>معین، مزدیسنا و تأثیر آن در ادب فارسی، دیباچه، ص۱۱.</ref>


== نقدهای شهید مطهری بر دلایل موافقان ==
== نقدهای شهید مطهری بر دلایل موافقان ==
۶٬۸۱۴

ویرایش