کارکرد اعتقاد به معاد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ویرایش به‌وسیلهٔ ابرابزار:
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (ویرایش به‌وسیلهٔ ابرابزار:)
خط ۲: خط ۲:


{{شاخه| شاخه اصلی =کلام| شاخه فرعی۱ =معاد| شاخه فرعی۲ =| شاخه فرعی۳ =}}
{{شاخه| شاخه اصلی =کلام| شاخه فرعی۱ =معاد| شاخه فرعی۲ =| شاخه فرعی۳ =}}


{{سوال}}
{{سوال}}


كاركرد اعتقاد به معاد و قيامت در زندگي چيست؟
کارکرد اعتقاد به معاد و قیامت در زندگی چیست؟


{{پایان}}
{{پایان}}


{{پاسخ}}
اعتقاد به آخرت از جمله اموری است که در عقاید و رفتار و اخلاق انسان نقش به سزایی دارد، به گونه‌ای که حتی اعتقاد به توحید این چنین تأثیری را ندارد. اعتقاد به آخرت و معاد سومین رکن از ارکان اعتقادی اسلام محسوب می‌شود. به گونه‌ای که اگر کسی معاد را نپذیرد گویا آن دو رکن دیگر یعنی توحید و نبوت را هم نپذیرفته است و اصلاً داخل در دین اسلام نشده است.
ایمان به حیات اخروی (معاد) و یاد آن در زندگی دنیوی آثاری دارد که به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:
== ۱. درک ناپایداری زندگی دنیوی ==
تأثیری که اعتقاد به قیامت و آخرت و یادآوری آن در شئون فکری انسان دارد این است که آدمی خود را و همه چیز را با یک دید واقع بینانه می‌نگرد و انسان خود را جزئی از اجزای این جهان گذرا می‌داند که مجموعاً به سوی یک جهان جاوید و ابدی در سیر و حرکت هستند.


{{پاسخ}}
== ۲. تعدیل غرایز و پرورش فضایل ==
اعتقاد به آخرت از جمله اموري است كه در عقايد و رفتار و اخلاق انسان نقش به سزايي دارد، به گونه‌اي كه حتي اعتقاد به توحيد اين چنين تأثيري را ندارد. اعتقاد به آخرت و معاد سومين ركن از اركان اعتقادي اسلام محسوب مي‌شود. به گونه‌اي كه اگر كسي معاد را نپذيرد گويا آن دو ركن ديگر يعني توحيد و نبوت را هم نپذيرفته است و اصلا داخل در دين اسلام نشده است. 
انسان با این نظر واقع بینانه که به دنیای ناپایدار دارد احساسات و غرایز درونی خود را تعدیل نموده و با توجه به مقصود و هدفی که در پیش دارد آنها را محدود می‌سازد. اعتقاد به معاد و کیفرهای الهی انسان را فردی وظیفه‌شناس می‌کند. چرا که آدمی با اعتقاد به آخرت و توجه به عذابهای دردناک، نمی‌تواند بی‌تفاوت باشد. حتی اگر بهرة کمی از عقل داشته باشد با مقایسة دنیای زودگذر و آخرتی که جاویدان است، بعید است دنیا را ترجیح بدهد بلکه در این معامله متوجه آخرتی می‌شود که زندگی جاویدان را در پی دارد و سعی در بدست آوردن راحتی و آسایش آن خواهد داشت، مگر انسانی که کاملاً غافل است و در پی بدست آوردن مصالح و دفع مفاسد خود نیست و کاملاً سرگرم لذایذ زودگذر دنیوی شده است.
ايمان به حيات اخروي (معاد) و ياد آن در زندگي دنيوي آثاری دارد که به برخی از آن ها اشاره می شود:
در حقیقت اعتقاد به معاد و یاد مرگ و قیامت پردة غفلت را از پیش روی انسان برمی‌دارد و او را متوجه حیات جاودانة آخرت می‌کند تا گرفتار گناه و جنایت و فساد نشود که در صورت ابتلاء به این امور شقاوت ابدی و عذاب اخروی را برای خود کسب کرده است.
==1. درك ناپايداري زندگي دنيوي==
پس یکی از راه‌های نجات از هواهای نفسانی و تعدیل غرایز درونی این است که متوجه باشیم نهایت کار ما، مرگ است و به زودی از این دنیا به آخرت سفر می‌کنیم و نتیجه اعمال و کردار و عقاید خود را ملاقات می‌کنیم؛ لذا باید مواظب باشیم، اعمالی از ما صادر شود که گرفتاری و عذاب اخروی را در پی نداشته باشد.
تأثيري كه اعتقاد به قيامت و آخرت و يادآوري آن در شئون فكري انسان دارد اين است كه آدمي خود را و همه چيز را با يك ديد واقع بينانه مي‌نگرد و انسان خود را جزئي از اجزاي اين جهان گذرا مي‌داند كه مجموعاً به سوي يك جهان جاويد و ابدي در سير و حركت هستند. 
وقتی انسان با یاد مرگ و آخرت تربیت یافت، چنین باوری «ضمانت اجرایی» دارد و طبق همین باور و اعتقاد همة اخلاق و کردار و عقاید خود را پایه‌ریزی می‌کند ولی انسانی که از یاد مرگ و قیامت غافل است دلیلی ندارد، مقید به قانون باشد فلذا به هر جنایتی دست می‌زند. در نتیجه یاد مرگ و قیامت و آخرت و باور داشتن آنها نه تنها غرایز انسانی را تعدیل می‌کند و جلو تجاوزات غریزی آدمی را می‌گیرد بلکه باعث پرورش و رشد فضایل او هم می‌گردد چون کسی که همیشه به یاد قیامت است همة اعمال و رفتارش را تحت مراقبت قرار می‌دهد و سعی و کوشش خود را در مسیر جلب رضایت خداوند متعال قرار می‌دهد.
==2. تعديل غرايز و پرورش فضايل==
 
انسان با اين نظر واقع بينانه كه به دنياي ناپايدار دارد احساسات و غرايز دروني خود را تعديل نموده و با توجه به مقصود و هدفي كه در پيش دارد آنها را محدود مي‌سازد. اعتقاد به معاد و كيفرهاي الهي انسان را فردي وظيفه‌شناس مي‌كند. چرا كه آدمي با اعتقاد به آخرت و توجه به عذابهاي دردناك، نمي‌تواند بي‌تفاوت  باشد. حتي اگر بهرة كمي از عقل داشته باشد با مقايسة دنياي زودگذر و آخرتي كه جاويدان است، بعيد است دنيا را ترجيح بدهد بلكه در اين معامله متوجه آخرتي مي‌شود كه زندگي جاويدان را در پي دارد و سعي در بدست آوردن راحتي و‌ آسايش آن خواهد داشت، مگر انساني كه كاملا غافل است و در پي بدست آوردن مصالح و دفع مفاسد خود نيست و كاملاً سرگرم لذايذ زودگذر دنيوي شده است.
== ۳. تأمین عدالت اجتماعی ==
در حقيقت اعتقاد به معاد و ياد مرگ و قيامت پردة غفلت را از پيش روي انسان بر مي‌دارد و او را متوجه حيات جاودانة آخرت مي‌كند تا گرفتار گناه و جنايت و فساد نشود كه در صورت ابتلاء به اين امور شقاوت ابدي و عذاب اخروي را براي خود كسب كرده است.  
انسان موجودی مدنی الطبع است، یعنی به گونه‌ای خلق شده که می‌بایست در اجتماع زندگی کند و از لوازم اجتماعی بودن وجود تضاد و برخورد منافع است. در اجتماعی که افراد نیرومند و ناتوان با هم زندگی می‌کنند افراد قدرتمند دائماً می‌خواهند همه چیز را به خود اختصاص بدهند و غالباً از حد خود تجاوز کرده حقوق دیگران را پایمال می‌کنند برای ترمیم این نقص چاره‌ای نیست جز وضع قوانینی که حقوق همة طبقات اجتماع محفوظ بماند. لکن بکار بستن این قوانین از تشریع و وضع آن مهمتر است. امروزه قوه قانونگذاری و مقننه ـ قوة قضایی و قوة مجریه تا حدودی توانسته‌اند نظم وآرامش نسبی را در اجتماعات انسانی محقق کنند، ولی این تنها مربوط به تبهکاری و فسادهای ظاهری است. نسبت به خلافکاری‌های پنهانی این راه، بی‌نتیجه است به علاه این که اگر مجریان این قوانین بخواهند از مقام خود سوء استفاده کنند چه عاملی می‌تواند سدّ راهشان شود اینجاست که حکومت‌های بشری در تأمین عدالت اجتماعی به بن‌بست می‌رسند ولی اجتماعی که زیربنای برنامه‌های آن را ایمان و ترس از خدا تشکیل می‌دهد این چنین نیست زیرا کیفر گناه یا عذابهای اخروی بهترین ضامن اجرای قوانین خواهند بود.
پس يكي از راههاي نجات از هواهاي نفساني و تعديل غرايز دروني اين است كه متوجه باشيم نهايت كار ما، مرگ است و به زودي از اين دنيا به آخرت سفر مي‌كنيم و نتيجه اعمال و كردار و عقايد خود را ملاقات مي‌كنيم. لذا بايد مواظب باشيم، ‌اعمالي از ما صادر شود كه گرفتاري و عذاب اخروي را در پي نداشته باشد.  
در آخر لازم است که نکته‌ای را متذکر شویم و آن این که:
وقتي انسان با ياد مرگ و آخرت تربيت يافت، چنين باوري «ضمانت اجرايي» دارد و طبق همين باور و اعتقاد همة اخلاق و كردار و عقايد خود را پايه‌ريزي مي‌كند ولي انساني كه از ياد مرگ و قيامت غافل است دليلي ندارد، مقيد به قانون باشد فلذا به هر جنايتي دست مي‌زند. در نتيجه ياد مرگ و قيامت و آخرت و باور داشتن آنها نه تنها غرايز انساني را تعديل مي‌كند و جلو تجاوزات غريزي آدمي را مي‌گيرد بلكه باعث پرورش و رشد فضايل او هم مي‌گردد چون كسي كه هميشه به ياد قيامت است همة اعمال و رفتارش را تحت مراقبت قرار مي‌دهد و سعي و كوشش خود را در مسير جلب رضايت خداوند متعال قرار مي‌دهد.  
تصور مرگ و جهان پس از مرگ و مسئله قیامت زندگی را بر انسان تلخ نمی‌کند و او را از فعالیت و کوشش در امور زندگانی بازنمی‌دارد چرا که علت فعالیت انسان در امور زندگی حسّ احتیاج است و با یاد مرگ و قیامت حس احتیاج از بین نمی‌رود. بله یاد آخرت و قیامت باعث می‌شود که از زیاده‌روی در شهوت پرستی جلوگیری شود و او در طریقی قرار گیرد که دائماً می‌داند هر کار نیکی که انجام دهد، روزی وجود دارد که پاداش آن کار خیر خود را ببیند، پس سعی و کوشش خود را به همین طریق معطوف می‌نماید.
==3. تأمين عدالت اجتماعي==
انسان موجودي مدني الطبع است، يعني به گونه‌اي خلق شده كه مي‌بايست در اجتماع زندگي كند و از لوازم اجتماعي بودن وجود تضاد و برخورد منافع است. در اجتماعي كه افراد نيرومند و ناتوان با هم زندگي مي‌كنند افراد قدرتمند دائماً مي‌خواهند همه چيز را به خود اختصاص بدهند و غالباً از حد خود تجاوز كرده حقوق ديگران را پايمال مي‌كنند براي ترميم اين نقص چاره‌اي نيست جز وضع قوانيني كه حقوق همة طبقات اجتماع محفوظ بماند. لكن بكار بستن اين قوانين از تشريع و وضع آن مهمتر است. امروزه قوه قانونگذاري و مقننه ـ قوة قضايي و قوة مجريه تا حدودي توانسته‌اند نظم و‌آرامش نسبي را در اجتماعات انساني محقق كنند، ولي اين تنها مربوط به تبهكاري و فسادهاي ظاهري است. نسبت به خلافكاري‌هاي پنهاني اين راه، بي‌نتيجه است به علاه اين كه اگر مجريان اين قوانين بخواهند از مقام خود سوء استفاده كنند چه عاملي مي‌تواند سدّ راهشان شود اينجاست كه حكومت‌هاي بشري در تأمين عدالت اجتماعي به بن‌بست مي‌رسند ولي اجتماعي كه زيربناي برنامه‌هاي آن را ايمان و ترس از خدا تشكيل مي‌دهد اين چنين نيست زيرا كيفر گناه و يا عذابهاي اخروي بهترين ضامن اجراي قوانين خواهند بود .  
در آخر لازم است كه نكته‌اي را متذكر شويم و آن اين كه:
تصور مرگ و جهان پس از مرگ و مسئله قيامت زندگي را بر انسان تلخ نمي‌كند و او را از فعاليت و كوشش در امور زندگاني باز نمي‌دارد چرا كه علت فعاليت انسان در امور زندگي حسّ احتياج است و با ياد مرگ و قيامت حس احتياج از بين نمي‌رود. بله ياد آخرت و قيامت باعث مي‌شود كه از زياده‌روي در شهوت پرستي جلوگيري شود و او در طريقي قرار گيرد كه دائماً مي‌داند هر كار نيكي که انجام دهد، روزي وجود دارد كه پاداش آن كار خير خود را ببيند،‌ پس سعي و كوشش خود را به همين طريق معطوف مي‌نمايد.  
{{پایان}}
{{پایان}}


{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==منابع جهت مطالعه بيشتر:==
 
1. جوادي آملي، عبدالله، معاد در قرآن (تفسير موضوعي، ج 4) مركز نشر اسراء.  
== منابع جهت مطالعه بیشتر ==
2. مصباح يزدي، محمد تقي، پند جاويد، مؤسسه امام خميني.
۱. جوادی آملی، عبدالله، معاد در قرآن (تفسیر موضوعی، ج ۴) مرکز نشر اسراء.
۲. مصباح یزدی، محمد تقی، پند جاوید، مؤسسه امام خمینی.
{{پایان}}
{{پایان}}


 
== منابع ==
==منابع==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


{{پایان متن}}
{{پایان متن}}