کاربر:Fakarami1421/ صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳: خط ۲۳:
با مراجعه به تاریخ مشخص می‌شود که همه حاضران در روز غدیر خم از واژه‌ی مولی در خطبه‌ی پیامبر معنای سرپرستی و اولی بالتصرف و امامت را فهمیده‌اند. مانند: احمد حنبل در مسند خود ضمن بیان روایت صحیح السندی این گونه آورده است که گروهی در کوفه خدمت امام علی- علیه السلام- رسیدند و چنین گفتند: «السلام علیک یا مولانا»! امام علی فرمود: «من چگونه مولای شما هستم در حالی که شما قومی از عرب هستید»؟! آنان در پاسخ گفتند: از پیامبر خدا- صلی الله علیه و آله- شنیدیم که در روز غدیر خم فرمودند: «من کنت مولاه فعلیّ مولاه»! راوی در ادامه می‌گوید: یکی از آن افراد، ابوایوب انصاری، صحابی بزرگوار رسول خداست».<ref>احمد بن حنبل، مسند احمد، ج38، ص543، ح 23563؛ المحقق: شعيب الأرنؤوط - عادل مرشد، وآخرون؛ إشراف: د عبد الله بن عبد المحسن التركي الناشر: مؤسسة الرسالة</ref> حال اگر منظور از مولی، در این روایت، مفهوم دوست‌داشتن باشد، معنای سخن امام چنین می‌شود: «چگونه من دوست شما باشم، در حالی که شما قومی از عرب هستید»؟! و این معنا اصلا منطقی و صحیح نیست؛ زیرا دوست داشتن ربطی به قومیت ندارد. بلکه آنچه منظور امام علی علیه السلام بوده این است که چگونه من امام و سرپرست شما باشم، در حالی که شما عرب‌ها غیر از من را به خلافت انتخاب کرده‌اید. نتیجه‌ای که از این گونه روایات به دست می‌آید این است که فهم صحابه پیامبر از طرح واژه‌ی مولی در روز غدیر، همان امامت و سرپرستی بوده است، نه دوستی.
با مراجعه به تاریخ مشخص می‌شود که همه حاضران در روز غدیر خم از واژه‌ی مولی در خطبه‌ی پیامبر معنای سرپرستی و اولی بالتصرف و امامت را فهمیده‌اند. مانند: احمد حنبل در مسند خود ضمن بیان روایت صحیح السندی این گونه آورده است که گروهی در کوفه خدمت امام علی- علیه السلام- رسیدند و چنین گفتند: «السلام علیک یا مولانا»! امام علی فرمود: «من چگونه مولای شما هستم در حالی که شما قومی از عرب هستید»؟! آنان در پاسخ گفتند: از پیامبر خدا- صلی الله علیه و آله- شنیدیم که در روز غدیر خم فرمودند: «من کنت مولاه فعلیّ مولاه»! راوی در ادامه می‌گوید: یکی از آن افراد، ابوایوب انصاری، صحابی بزرگوار رسول خداست».<ref>احمد بن حنبل، مسند احمد، ج38، ص543، ح 23563؛ المحقق: شعيب الأرنؤوط - عادل مرشد، وآخرون؛ إشراف: د عبد الله بن عبد المحسن التركي الناشر: مؤسسة الرسالة</ref> حال اگر منظور از مولی، در این روایت، مفهوم دوست‌داشتن باشد، معنای سخن امام چنین می‌شود: «چگونه من دوست شما باشم، در حالی که شما قومی از عرب هستید»؟! و این معنا اصلا منطقی و صحیح نیست؛ زیرا دوست داشتن ربطی به قومیت ندارد. بلکه آنچه منظور امام علی علیه السلام بوده این است که چگونه من امام و سرپرست شما باشم، در حالی که شما عرب‌ها غیر از من را به خلافت انتخاب کرده‌اید. نتیجه‌ای که از این گونه روایات به دست می‌آید این است که فهم صحابه پیامبر از طرح واژه‌ی مولی در روز غدیر، همان امامت و سرپرستی بوده است، نه دوستی.
===۵. قرینه‌ی صدر کلام پیامبر===
===۵. قرینه‌ی صدر کلام پیامبر===
پیامبر اکرم پیش از طرح ولایت امام علی و در صدر کلام خود چنین فرمود: «الست اولی بکم من انفسکم»؛[6]آیا من (در امور شما) از شما به خودتان اولی نیستم؟» همه گفتند: آری! آنگاه پیامبر فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه»؛ حرف «فاء» در جمله‌ی دوم، نشانه‌ی تفریع معنای جمله‌ی دوم بر معنای جمله‌ی اول است؛ بنابراین معنای سخن پیامبر این می‌شود که: آیا من در سرپرستی امور شما از شما به خودتان سزاوارترم؟ پس از من امام علی همان مقام را داراست؛ حال اگر واژه‌ی «ولایت» در معنای اول و دوم به معنای دوست‌داشتن باشد، معنای سخن پیامبر این گونه می‌شود: آیا من از خود شما به شما دوست‌تر نیستم؟ پس این علی دوست شماست! و در این صورت، خطبه‌ی پیامبر معنای درستی نخواهد داشت؛ همچنین اگر ولایت در صدر کلام پیامبر به معنای اولی بالتصرف و در ذیل آن به معنای دوست باشد، باز هم سخن پیامبر معنای حکیمانه‌ای نخواهد داشت؛ زیرا معنای آن این گونه می‌شود: آیا من از شما به خودتان سزاوارتر نیستم؟ پس این علی دوست شماست.
پیامبر اکرم پیش از طرح ولایت امام علی و در صدر کلام خود چنین فرمود: «الست اولی بکم من انفسکم»<ref>حاکم نیشابوری، مستدرک علی الصحیحین، ج3، ص119، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، الناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولى، 1411 - 1990</ref> آیا من (در امور شما) از شما به خودتان اولی نیستم؟» همه گفتند: آری! آنگاه پیامبر فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه»؛ حرف «فاء» در جمله‌ی دوم، نشانه‌ی تفریع معنای جمله‌ی دوم بر معنای جمله‌ی اول است؛ بنابراین معنای سخن پیامبر این می‌شود که: آیا من در سرپرستی امور شما از شما به خودتان سزاوارترم؟ پس از من امام علی همان مقام را داراست؛ حال اگر واژه‌ی «ولایت» در معنای اول و دوم به معنای دوست‌داشتن باشد، معنای سخن پیامخبر این گونه می‌شود: آیا من از خود شما به شما دوست‌تر نیستم؟ پس این علی دوست شماست! و در این صورت، خطبه‌ی پیامبر معنای درستی نخواهد داشت؛ همچنین اگر ولایت در صدر کلام پیامبر به معنای اولی بالتصرف و در ذیل آن به معنای دوست باشد، باز هم سخن پیامبر معنای حکیمانه‌ای نخواهد داشت؛ زیرا معنای آن این گونه می‌شود: آیا من از شما به خودتان سزاوارتر نیستم؟ پس این علی دوست شماست.
===۶. دلداری به پیامبر و اعلام اکمال دین===
===۶. دلداری به پیامبر و اعلام اکمال دین===
روایات فراوانی در کتاب‌های شیعه و سنی وجود دارد که حکایت از اندیشناکی پیامبر از طرح مسأله‌ی ولایت امام علی در میان مسلمانان داشت. پیامبر می‌ترسید که طرح این موضوع موجب به خطر افتادن جان خود و امام علی و نزدیکانش شود و یا به آشوب‌هایی در میان جامعه‌ی اسلامی دامن زند. پیامبر ترسناک از این بود که گفتارش را تکذیب کنند و سخنش را نپذیرند![7] حال پرسش این است که پیامبر اسلام از چه چیز می‌ترسید؟ آیا توصیه و نصحیت ردم به دوست داشتن علی مسأله‌ی حساسیت‌برانگیزی بود؟! اگر این گونه است، پیامبر بارها و بارها به محبت امام علی و خاندانش توصیه کرده بود و مشکلی هم پیش نیامده بود! آیا این منطقی نیست که بگوییم مهم‌ترین و حساس‌ترین موضوعی که میمکن بود تفرقه‌ها و دشمنی‌ها را برانگیزد، موضوع خلافت و حکومت بود؟! نکته‌ی دیگری که باید به آن توجه کرد این است که پس از معرفی امام علی به ولایت امر از سوی پیامبر، این آیه نازل شد: «امروز دین کامل شما را کردم و نعمتم را بر شما به اتمام رساندم»؛[8] حال پرسش دیگر این است که آیا اگر مقصود پیامبر صرفا دوستی امام علی بود، می‌توان پذیرفت که به صرف اعلام دوستی امام، دین کامل می‌شود؛ اگر این گونه باشد، پیش از این هم پیامبر بارها مردم را به دوستی امام علی دعوت کرده بود، ولی هرگز بحثی از کمال دین به میان نیامد؛ از این‌رو بسیار منطقی و موجه می‌نماید که بگوییم مقصود پیامبر از ولایت علی، که مایه‌ی اتمام نعمت و اکمال دین است، چیزی جز امامت امام علی در امر دین و دنیای مردم نیست؛ البته واضح است که رهبران الهی، رابطه‌ای آمیخته با محبت و دوستی با مردم دارند و رهبری آن‌ها بر مبنای دوستی خدایی به مردم و سعادت آن‌هاست! بنابر این مفهوم ولایت در جمله‌ی من کنت مولاه فهذا علی مولاه، امامتی است که مفهوم محبت در آن اشراب شده است.
روایات فراوانی در کتاب‌های شیعه و سنی وجود دارد که حکایت از اندیشناکی پیامبر از طرح مسأله‌ی ولایت امام علی در میان مسلمانان داشت. پیامبر می‌ترسید که طرح این موضوع موجب به خطر افتادن جان خود و امام علی و نزدیکانش شود و یا به آشوب‌هایی در میان جامعه‌ی اسلامی دامن زند. پیامبر ترسناک از این بود که گفتارش را تکذیب کنند و سخنش را نپذیرند.<ref>جلال الدین سیوطی، الدر المنثور، ج3، ص117، الناشر: دار الفكر - بيروت</ref> حال پرسش این است که پیامبر اسلام از چه چیز می‌ترسید؟ آیا توصیه و نصحیت ردم به دوست داشتن علی مسأله‌ی حساسیت‌برانگیزی بود؟! اگر این گونه است، پیامبر بارها و بارها به محبت امام علی و خاندانش توصیه کرده بود و مشکلی هم پیش نیامده بود! آیا این منطقی نیست که بگوییم مهم‌ترین و حساس‌ترین موضوعی که میمکن بود تفرقه‌ها و دشمنی‌ها را برانگیزد، موضوع خلافت و حکومت بود؟! نکته‌ی دیگری که باید به آن توجه کرد این است که پس از معرفی امام علی به ولایت امر از سوی پیامبر، این آیه نازل شد: «امروز دین کامل شما را کردم و نعمتم را بر شما به اتمام رساندم»<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج9، ص221، المحقق: الدكتور بشار عواد معروف، الناشر: دار الغرب الإسلامي - بيروت الطبعة: الأولى، 1422هـ - 2002 م</ref> حال پرسش دیگر این است که آیا اگر مقصود پیامبر صرفا دوستی امام علی بود، می‌توان پذیرفت که به صرف اعلام دوستی امام، دین کامل می‌شود؛ اگر این گونه باشد، پیش از این هم پیامبر بارها مردم را به دوستی امام علی دعوت کرده بود، ولی هرگز بحثی از کمال دین به میان نیامد؛ از این‌رو بسیار منطقی و موجه می‌نماید که بگوییم مقصود پیامبر از ولایت علی، که مایه‌ی اتمام نعمت و اکمال دین است، چیزی جز امامت امام علی در امر دین و دنیای مردم نیست؛ البته واضح است که رهبران الهی، رابطه‌ای آمیخته با محبت و دوستی با مردم دارند و رهبری آن‌ها بر مبنای دوستی خدایی به مردم و سعادت آن‌هاست! بنابر این مفهوم ولایت در جمله‌ی من کنت مولاه فهذا علی مولاه، امامتی است که مفهوم محبت در آن اشراب شده است.
===۷.علمای اهل‌سنت و حدیث غدیر ===
===۷.علمای اهل‌سنت و حدیث غدیر ===
بسیاری از علمای اهل‌سنت با صراحت اعلام کرده‌اند که واژه‌ی «مولی» در حدیث غدیر به معنای «اولویت» و « سرپرستی» است؛ سبط بن جوزی می‌گوید: «معنای حدیث غدیر این است که هرکس من اولی و سزاوارتر به او هستم، پس این علی- علیه السلام- سزاوارتر به اوست!»[9] همچنین گنجی شافعی می‌گوید: «... لکن حدیث غدیر خم دلالت بر ولایت امر و جانشینی پیامبر دارد».[10]
بسیاری از علمای اهل‌سنت با صراحت اعلام کرده‌اند که واژه‌ی «مولی» در حدیث غدیر به معنای «اولویت» و « سرپرستی» است؛ سبط بن جوزی می‌گوید: «معنای حدیث غدیر این است که هرکس من اولی و سزاوارتر به او هستم، پس این علی- علیه السلام- سزاوارتر به اوست!»<ref>یوسف‌ بن‌ قزاوغلی، ابن‌ جوزی‌، تذکره الخواص، ص271، محقق: حسین تقی زاده، ناشر:مرکز الطباعة و النشر للمجمع العالمي لأهل البيت عليهم السلام، محل نشر:قم</ref> همچنین گنجی شافعی می‌گوید: «... لکن حدیث غدیر خم دلالت بر ولایت امر و جانشینی پیامبر دارد».<ref>محمد بن یوسف، کنجی، کفایة الطالب فی مناقب علی بن أبی طالب -علیه السلام-، ص 167، محقق:امینی، محمد هادی، ناشر:دار احیاء تراث اهل البیت علیهم السلام، محل نشر:تهران</ref>
===۸. واژه‌ی مولی به معنای اولی است ===
===۸. واژه‌ی مولی به معنای اولی است ===
بسیاری از اهل‌لغت تصریح کرده‌اند که «مولی» به معنای « اولی» آمده است:
بسیاری از اهل ‌لغت تصریح کرده‌اند که «مولی» به معنای « اولی» آمده است:
الف. محمد سائب کلب (متوفی 146ه) تصریح کرده است که در زبان عرب «مولی» به معنای «اولی» آمده است؛ چنانکه فخر رازی ذیل آیه «هی مولاکم و بئس المصیر» گفته است که کلبی معنای «مولی» را «اولویت و برتری» گرفته است؛[11]
الف. محمد سائب کلب تصریح کرده است که در زبان عرب «مولی» به معنای «اولی» آمده است؛ چنانکه فخر رازی ذیل آیه «هی مولاکم و بئس المصیر» گفته است که کلبی معنای «مولی» را «اولویت و برتری» گرفته است.<ref name=":0">فخر رازی، التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب، ج29، ص 198، الناشر دار الكتب العلمية سنة النشر 1421هـ - 2000م، مكان النشر بيروت</ref> «فراء» و «زجاج» نیز تصریح کرده‌اند که واژه‌ی «مولی» به معنای «اولویت» آمده است.<ref name=":0" /> ابو عبیده در کتاب «مجاز القرآن»، درباره‌ی معنای واژه‌‌ی  «مولی» در آیه‌ی «هی مولاکم» می‌گوید: «هی مولاکم ای: اولی بکم»؛ این مولای شماست؛ یعنی اولی و برتر است بر شما.<ref>«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ مَوْلَايَ، وَأَنَا مَوْلَى كُلِّ مُؤْمِنٍ أبو عبيدة معمر بن المثنى التيمى البصري، مجاز القرآن، ج2، ص254، المحقق: محمد فواد سزگين، الناشر: مكتبة الخانجى - القاهرة الطبعة: 1381 هـ</ref> بنابر این طبق تصریح لغویان اهل‌سنت، «مولا» به معنای اولویت و برتری استعمال شده است؛ در حالیکه ایرادگران شبهه ادعا کرده‌اند که هیچکس قبول ندارد واژه‌ی «مولی» به معنای« اولی» استعمال شده باشد!
ب‌.   «فراء» و «زجاج» نیز تصریح کرده‌اند که واژه‌ی «مولی» به معنای «اولویت» آمده است؛[12]
علاوه بر تصریح اهل لغت، با مراجعه به متن حدیث نیز مفهوم «اولویت» به خوبی فهمیده می‌شود؛ زیرا پیامبر اسلام- صلی الله علیه و آله- در ابتدا فرمودند: «آیا من نسبت به شما اولویت و برتری ندارم؟»<ref>حاکم نیشابوری، مستدرک علی الصحیحین، ج3، ص119، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، الناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولى، 1411 - 1990</ref> سپس بلافاصله فرمودند: «هرکس من مولای اویم، علی-علیه السلام- مولای اوست»؛ در نتیجه قرینه‌ی سیاقی، خود دلالت می‌کند که «مولی» به معنای «اولویت» است.
ج‌.   ابو عبیده در کتاب «مجاز القرآن»، درباره‌ی معنای واژه‌‌ی  «مولی» در آیه‌ی «هی مولاکم» می‌گوید: «هی مولاکم ای: اولی بکم»؛ این مولای شماست؛ یعنی اولی و برتر است بر شما![13]
بنابر این طبق تصریح لغویان اهل‌سنت، «مولا» به معنای اولویت و برتری استعمال شده است؛ در حالیکه ایرادگران شبهه ادعا کرده‌اند که هیچکس قبول ندارد واژه‌ی «مولی» به معنای« اولی» استعمال شده باشد!
علاوه بر تصریح اهل لغت، با مراجعه به متن حدیث نیز مفهوم «اولویت» به خوبی فهمیده می‌شود؛ زیرا پیامبر اسلام- صلی الله علیه و آله- در ابتدا فرمودند: «آیا من نسبت به شما اولویت و برتری ندارم؟»[14] سپس بلافاصله فرمودند: «هرکس من مولای اویم، علی-علیه السلام- مولای اوست!»؛ در نتیجه قرینه‌ی سیاقی، خود دلالت می‌کند که «مولی» به معنای «اولویت» است.
===۹.واژه‌ی ولایت (به معنای حکومت) در کلام شیخین===
===۹.واژه‌ی ولایت (به معنای حکومت) در کلام شیخین===
همچنین در کلمات صحابه بارها از این کلمه استفاده شده است و منظورشان خلافت و سرپرستی بوده است؛ مانند:
همچنین در کلمات صحابه بارها از این کلمه استفاده شده است و منظورشان خلافت و سرپرستی بوده است. مانند:
1.ابوبکر و عمر خود را «ولی رسول خدا» می‌دانستند: مسلم نیشابوری در صحیح خود، به نقل از خلیفه‌ی دوم آورده است:«فَلَمَّا تُوُفِّيَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ أَبُو بَكْرٍ: أَنَا وَلِيُّ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَجِئْتُمَا تَطْلُبُ مِيرَاثَكَ مِنِ ابْنِ أَخِيكَ، وَيَطْلُبُ هَذَا مِيرَاثَ امْرَأَتِهِ مِنْ أَبِيهَا... ثُمَّ تُوُفِّيَ أَبُو بَكْرٍ وَأَنَا وَلِيُّ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَوَلِيُّ أَبِي بَكْرٍ، فَرَأَيْتُمَانِي كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا»؛ پس از وفات رسول خدا-صلی الله علیه و آله- ابوبکر گفت: من جانشین رسول خدا هستم؛ شما دو نفر (عباس و علی) آمدید وتو ای عباس! میراث برادر زاده‌ات را در خواست کردی و تو ای علی! میراث فاطمه دختر پیامبر را...؛ (عمر در ادامه می‌گوید:) پس از مرگ ابوبکر، من جانشین پیامبر و ابوبکر شدم و باز شما دونفر مرا خائن، دروغگو، حیله‌گر و گنه‌کار خواندید»![16]
 
در این دو روایت، ابوبکر و عمر خود را ولی رسول خدا-صلی الله علیه وآله- شمرده اند؛ مخصوصاً عمر صریحا ادعا می‌کند که بعد از ابوبکر من ولی رسول خدا بودم!
* ‌ ابوبکر و عمر خود را «ولی رسول خدا» می‌دانستند: مسلم نیشابوری در صحیح خود، به نقل از خلیفه‌ی دوم آورده است:«فَلَمَّا تُوُفِّيَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ أَبُو بَكْرٍ: أَنَا وَلِيُّ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَجِئْتُمَا تَطْلُبُ مِيرَاثَكَ مِنِ ابْنِ أَخِيكَ، وَيَطْلُبُ هَذَا مِيرَاثَ امْرَأَتِهِ مِنْ أَبِيهَا... ثُمَّ تُوُفِّيَ أَبُو بَكْرٍ وَأَنَا وَلِيُّ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَوَلِيُّ أَبِي بَكْرٍ، فَرَأَيْتُمَانِي كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا»؛ پس از وفات رسول خدا-صلی الله علیه و آله- ابوبکر گفت: من جانشین رسول خدا هستم؛ شما دو نفر (عباس و علی) آمدید وتو ای عباس! میراث برادر زاده‌ات را در خواست کردی و تو ای علی! میراث فاطمه دختر پیامبر را...؛ (عمر در ادامه می‌گوید:) پس از مرگ ابوبکر، من جانشین پیامبر و ابوبکر شدم و باز شما دونفر مرا خائن، دروغگو، حیله‌گر و گنه‌کار خواندید»<ref>مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، ج3، ص1377، محقق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت</ref> در این دو روایت، ابوبکر و عمر خود را ولی رسول خدا-صلی الله علیه وآله- شمرده اند؛ مخصوصاً عمر صریحا ادعا می‌کند که بعد از ابوبکر من ولی رسول خدا بودم.
2.      ابوبکر خود را «ولی مسلمانان» می‌دانست: ابوبکر پسرسیدن به  خلافت، در برخی از خطبه‌هایش از واژه‌ی ولایت، برای جایگاه خود استفاده کرده است: طبری می‌گوید: «لَمَّا وُلِّيَ أَبُو بَكْرٍ، خَطَبَ  النَّاسُ فحمد اللَّه و أثنى عليه ثم قَالَ: أما بعد أيها‌الناس! فقد وليتكم و لست بخيركم!»؛ چون ابوبکر به خلافت رسید، برای مردم سخنرانی کرد و پس از حمد و ثنای الهی گفت: ای مردم! من حاکم شما شدم؛ در حالی که بهترین شما نیستم!»؛[17]
* ابوبکر خود را «ولی مسلمانان» می‌دانست: ابوبکر پسرسیدن به  خلافت، در برخی از خطبه‌هایش از واژه‌ی ولایت، برای جایگاه خود استفاده کرده است: طبری می‌گوید: «لَمَّا وُلِّيَ أَبُو بَكْرٍ، خَطَبَ  النَّاسُ فحمد اللَّه و أثنى عليه ثم قَالَ: أما بعد أيها‌الناس! فقد وليتكم و لست بخيركم!»؛ چون ابوبکر به خلافت رسید، برای مردم سخنرانی کرد و پس از حمد و ثنای الهی گفت: ای مردم! من حاکم شما شدم؛ در حالی که بهترین شما نیستم!»<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج1، ص590، تحقيق: سهيل زكار ورياض الزركلي، الناشر: دار الفكر – بيروت، الطبعة: الأولى، 1417 هـ - 1996 م</ref>
 
==دلایل اهل سنت ==
==دلایل اهل سنت ==
اهل سنت می‌گویند این واژه در حدیث غدیر به معنای «دوست داشتن» و یا «یاری کردن» است.
اهل سنت می‌گویند این واژه در حدیث غدیر به معنای «دوست داشتن» و یا «یاری کردن» است.
۲۹

ویرایش