پیدایش تشیع در ایران

سؤال

پیدایش تشیع در ایران در چه زمانی صورت گرفت؟

شروع آشنایی مردم ایران با اسلام و تشیع از طریق قبایل عربی بود که به ایران مهاجرت کردند. با مهاجرت قبیله اشعری به قم این شهر اولین شهری شد که به تشیع گرایید. در قرن های بعدی در مناطق دیگر ایران نیز به تدریج تشیع رواج یافت.

ورود اسلام و تشیع به ایران

پس از فتح ایران به دست مسلمانان، قبایل عرب زیادی از جزیره العرب و عراق راهی مناطق مختلف ایران شدند، در طول قرن اول و دوم، شمار مهاجرین عرب به ایران بسیار زیاد بود. این مهاجرت ها برای ادامه فتوحات در شرق ایران و برای گرفتن زمین و طبعاً وضعیت مناسب اقتصادی شهرهای ایران صورت می گرفت. این مهاجرت ها به طور معمول، شکل قبیله ای داشته و در هر منطقه قبایل مختلفی سکونت می کردند و گاه شهری یک پارچه مملو از مهاجران عرب می شد.

یعقوبی می نویسد: در تمام شهر های خراسان اقوام عربی از قبایل ربیعه و مضر و نیز قبایل یمنی، حضور داشتند. اهالی مدینه شیروان مخلوطی از عرب و عجم هستند، شهر های مشابه دیگر عبارتند از حلوان، حمیر، دینور، قزوین، نهاوند عرب و عجم هستند، غالب مردم قم عرب های اشعری هستند، فریدن و منطقه جرمقاسان در اطراف اصفهان قومی از عرب از قبیله هَمدان زندگی می کنند، اهالی ری و نیشابور مخلوطی از عرب و عجم اند.[۱]

گرایش های مذهبی اعم از تشیّع، اهل حدیث و اعتزال و دیگران، همه از طریق همین عرب های مهاجر در ایران بسط و گسترش یافت. زیرا در اوائل نیمه دوم قرن اول که مذهب های فکری مختلف به طور جدی خود را نشان دادند، از ایرانیان کسی یافت نمی شد که به اندازه کافی آشنایی و نفوذ برای ایجاد جریانی مذهبی داشته باشد.

با حضور قبایل همدان و یا بنی عبد القیس و اشعری ها که از قبایل شیعه بودند در بعضی از مناطق ایران گرایش شیعی در این مناطق رواج یافت.[۲]

قیام های شیعی

زید بن علی بن الحسین پیش از قیام خود در سال ۱۲۲ق بر ضد امویان، دو نفر را به منظور فراهم آوردن نیرو به خراسان فرستاد، این نشان می دهد که ری و خراسان و قم آمادگی برای پذیرش دعوت شیعی داشته اند. بعد از شهادت زید در میان شیعیان خراسان حرکتی پدید آمد، آن ها عقیده خود را آشکار کردند و جرائم اموی ها را در حق آل رسول(ص) برای مردم بیان می کردند، در آن میان شهری نبود مگر آن که این خبر فضای آن را آکنده کرده بود.[۳]

پس از کشته شدن زید فرزندش یحیی از کوفه به ری آمد و بعد از مدتی توقف، به خراسان رفت. یحیی مدتی در خراسان به امید استفاده از نیروهایي که در آن نواحی گرایش شیعی داشتند، از این شهر به آن شهر می رفت.[۴]

در سال ۱۲۷ در فاصله میان قیام یحیی بن زید و روی کار آمدن بنی عباس، عبد الله بن معاویه خروج کرد و پس از مدتی بر شهر های فارس، حلوان، فومن، اصفهان، ری، همدان، قم و اصطخر مسلط گردید، اما اندکی بعد حرکت او به شکست گرایید، حرکت وی تا حدّ زیادی به نشر افکار شیعی در ایران کمک کرد.[۵]

مراحل گرایش به تشیع

بنابر این می توان گفت تشیّع به دو صورت وارد ایران شد،

  1. گرایش کلی به سمت اهل بیت (ع): این گرایش از طریق داعیان عباسی اتفاق افتاد، همچنین توسط افرادی که شیعه نبودند اما در عراق پرورش یافته بودند و احادیثی در ستایش اهل بیت روایت می کردند. داعیان عباسی برای پیشبرد اهداف خود به اجبار عنوان کلی اهل بیت(ع) را تبلیغ کردند و از این راه، اولین بذر تشیع را در میان ایرانیان پاشیدند.
  2. اعتقاد به امامت اهل بیت(ع): از طریق قبایل عرب به خصوص اشعری ها که به قم آمدند و از آن جا تشیّع اعتقادی، امامتی را به نقاط دیگر بسط دادند. از دیگر قبایل شیعه ای که به ایران آمدند بنی عبد القیس و خزاعه را می توان نام برد.[۶]

نخستین شهر شیعه

شهر قم را نخستین شهری است که در ایران به تشیع گرایید. پیشینه تشیّع قم به ربع آخر قرن اول قمری باز می گردد، نام کاشان در منابع تاریخی در کنار نام قم ذکر شده است و تشیّع آن با تشیّع قم پیوند دارد.[۷]

مراحل تشیع در ایران

تشیّع در ایران چهار چهار مرحله را طی کرده است.

  1. ورود توسط اشعری ها و دیگر قبایل شیعه
  2. تقویت توسط شیخ مفید و شیخ طوسی
  3. توسط علامه حلّی و
  4. توسط علمای جبل عامل [۸]


مطالعه بیشتر

  • تاریخ تشیع در ایران، رسول جعفریان.
  • معجم البلدان، ج۴، یاقوت بن عبد الله حموی.
  • تاریخ یعقوبی، ج۲، احمد بن ابی یعقوب.


منابع

  1. بلاذی، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ۱/۲۹۲ ـ ۲۳۷، قاهره، مکتبه النهضه المصریه.
  2. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی ۲/۳۲۶، بیروت، دار صادر.
  3. یعقوبی، احمد بن یعقوب، تاریخ یعقوبی ۲/۳۲۶، پیشین.
  4. جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، قم، انتشارات انصاریان، ۱۳۸۵ش، ص۱۶۴.
  5. جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، ص۲۱۰.
  6. اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبین، قم، موسسه دار الکتاب للطباعه و النشر، ص۱۱۵.
  7. جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، ص۲۱۰، پیشین.
  8. جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، ص۱۴۶.