پیدایش تشیع در ایران

نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۰۶ توسط Nazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها) (Nazarzadeh صفحهٔ تشیع در ایران را به پیدایش تشیع در ایران منتقل کرد)
سؤال

پیدایش تشیع در ایران در چه زمانی صورت گرفت؟ نحوه شکل گیری تشیع در ایران.

یکی از دلایل اصلی نفوذ اسلام در ایران عرب هایی بودند که از جزیره العرب و عراق راهی مناطق ایران شدند، در طول قرن اول و دوم، شمار مهاجرین عرب به ایران بسیار زیاد بوده است، این مهاجرت ها و در درجه نخست برای ادامه فتوحات و در ثانی برای گرفتن زمین و طبعاً وضعیت مناسب اقتصادی شهرهای ایران صورت می گرفته است. نوع این مهاجرت ها به طور معمول، شکل قبیله ای داشته و در هر منطقه قبایل مختلفی سکونت می کردند، این سکونت بحدّی بوده است که گاه شهری یک پارچه مملو از مهاجران عرب می شده است.

یعقوبی می نویسد: در تمام شهر های خراسان اقوام عربی از قبایل ربیعه و مضر و نیز قبایل یمنی، حضور داشتند. اهالی مدینه شیروان مخلوطی از عرب و عجم هستند، شهر های مشابه دیگر عبارتند از حلوان، حمیر، دینور، قزوین، نهاوند عرب و عجم هستند، غالب مردم قم عرب های اشعری هستند، فریدن و منطقه جرمقاسان در اطراف اصفهان قومی از عرب از قبیله هَمدان زندگی می کنند، اهالی ری و نیشابور مخلوطی از عرب و عجم اند.[۱]

گرایش های مذهبی اعم از تشیّع، اهل حدیث و اعتزال و جزو آن ها، همه از طریق همین اعراب مهاجر در ایران بسط و گسترش یافت. زیرا کسی از ایرانیان در اوائل نیمه دوم قرن اول که مذهب به طور جدی خود را نشان داد، یافت نمی شد که به اندازه کافی آشنایی و نفوذ برای ایجاد جریانی مذهبی داشته باشد.

با حضور قبایل همدان و یا بنی عبد القیس و یا اشعری ها در بعضی از مناطق ایران طبعاً باید انتظار داشته باشیم که گرایش شیعی در این مناطق رواج داشته باشد، زیرا آن ها از قبایل شیعی عراق بوده اند.[۲]

با قیام زید بن علی بن الحسین در سال ۱۲۲ بر ضد امویان، گرایش شیعی در ایران تقویت گردید، زیرا وی دو نفر به نام های عبد الله بن کثیر جرمی و حسن بن سعد را به منظور فراهم آوردن نیرو به خراسان فرستاد، این نشان می دهد که ری و خراسان و قم آمادگی بیشتری برای پذیرش دعوت شیعی داشته است. بعد از شهادت زید در میان شیعیان خراسان حرکتی پدید آمد، آن ها مسائل خود را آشکار کردند و جرائم اموی ها را در حق آل رسول(ص) برای مردم بیان می کردند، در آن میان شهری نبود مگر آن که این خبر فضای آن را آکنده کرده بود.[۳]

پس از کشته شدن زید فرزندش یحیی از کوفه به ری آمد و بعد از مدتی توقف، راهی سرخس شد و از آن جا به خراسان رفت. یحیی مدتی در خراسان به امید استفاده از نیروهایي که در آن نواحی گرایش شیعی داشتند، از این شهر به آن شهر می رفت.[۴]

در سال ۱۲۷ در فاصله میان قیام یحیی بن زید و روی کار آمدن بنی عباس، عبد الله بن معاویه خروج کرد و پس از مدتی بر شهر های فارس، حلوان، فومن، اصفهان، ری، همدان، قم و اصطخر مسلط گردید، اما اندکی بعد حرکت او به شکست گرایید، حرکت وی تا حدّ زیادی به نشر افکار شیعی در ایران کمک کرد.[۵]

بنابر این باید گفت، عمدتاً تشیّع به دو صورت وارد ایران شد، شکل نخست آن که گرایش کلی به سمت اهل بیت بود، و از طریق داعیان عباسی و نیز سنّی شیعه هایی وارد ایران می شدند که به طور عمده در عراق پرورش یافته و احادیثی در ستایش اهل بیت روایت می کردند، در این میان داعیان عباسی برای پیشبرد اهداف خود به اجبار عنوان کلی اهلبیت را تبلیغ کردند و از این راه، اولین بذر تشیع را در میان ایرانیان پاشیدند. شکل دوم از طریق شیعیان اعتقادی یا امامی مذهبان بود که این گروه عمدتاً عرب بودند، به شکل معین طایفه اشعری بودند که به قم آمده و از آن جا تشیّع اعتقادی، امامتی را به نقاط دیگر بسط دادند، شبیه این طایفه طوایف دیگری از عرب را مانند عبد القیس و خزاعه می توان کسانی را در خراسان یا سایر نقاط یافت.[۶]

روی این حساب شهر قم را باید نخستین شهر شیعی در حوزه ای دانست که به نام ایران شناخته می شود، چرا که پیشینه تشیّع آن به ربع آخر قرن اول هجری باز می گردد، نام کاشان در منابع تاریخی در کنار نام قم است و تشیّع آن با تشیّع قم پیوند دارد.[۷]

تشیّع در چهار مرحله از عراق بر ایران تأثیر گذاشته است به بار نخست توسط اشعری ها، بار دوم توسط شیخ مفید و شیخ طوسی، بار سوم توسط علامه حلّی و بار چهارم توسط علمای جبل عامل مقیم شامات و عراق.[۸]


مطالعه بیشتر

۱ـ تاریخ تشیع در ایران، رسول جعفریان.

۲ـ معجم البلدان، ج۴، یاقوت بن عبد الله حموی.

۳ـ تاریخ یعقوبی، ج۲، احمد بن ابی یعقوب.


منابع

  1. بلاذی، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ۱/۲۹۲ ـ ۲۳۷، قاهره، مکتبه النهضه المصریه.
  2. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی ۲/۳۲۶، بیروت، دار صادر.
  3. یعقوبی، احمد بن یعقوب، تاریخ یعقوبی ۲/۳۲۶، پیشین.
  4. جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، قم، انتشارات انصاریان، ۱۳۸۵ش، ص۱۶۴.
  5. همان، ص۲۱۰.
  6. اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبین، قم، موسسه دار الکتاب للطباعه و النشر، ص۱۱۵.
  7. جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، ص۲۱۰، پیشین.
  8. همان، ص۱۴۶.