پیامبران اولوالعزم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(بارگزاری اولیه)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
منظور از پیامبران اولو العزم چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
معيار در اولوالعزم بودن يك پيامبر چيست؟ اگر شريعت مستقل معيار است در اين صورت در مقطع زماني حضرت آدم(ع) تا حضرت نوح(ع) چه شريعتي حاكم بوده است؟
{{پاسخ}}
{{سوال}}
'''پیامبران اولو العزم''' نام پنج نفر از انبیاء الهی یعنی [[محمد(ص)]]، [[عیسی(ع)]]، [[موسی(ع)]]، [[ابراهیم(ع)]] و [[نوح(ع)]] می‌باشد. مقصود از عزم بنابر تفاسیر، صبر یا عهد یا شریعت است. این پیامبران، بنابر تصریح قرآن، دارای شریعت بودند و دیگر انبیاء حافظان و نگهبانان شریعت ایشان بودند. عبارت اولو العزم در قرآن یک بار آمده است.
{{پایان پاسخ}}
در ابتداي سخن لازم است نبوّت را تعريف نمائيم، براي همين منظور سخني از شهيد مطهري ـ رحمه الله عليه ـ را نقل مي كنيم؛ ايشان انبياء را گروهي از افراد بشر مي داند كه دستورهاي خدا را از ناحيه خداوند مي گيرند و به مردم ابلاغ مي كنند و به عبارتي آنها واسطه ميان خداوند و ساير افراد بشر مي باشند.<ref>مطهري، مرتضي، نبوت، تهران، صدرا، چاپ اول، ۱۳۷۳، ص۱۳.</ref> وظيفه پيامبران الزاماً دو گونه بوده است يكي از جانب خداوند كه براي بشر قانون و دستورالعمل آورده اند و يكي اينكه مردم را به خدا و عمل به دستورالعمل هاي الهي آن عصر و زمان دعوت و تبليغ مي كرده اند. غالب پيامبران فقط وظيفه دوم را انجام مي داده اند و عده بسيار كمي از پيامبران كه قرآن آنها را «اولوالعزم» مي خواند، قانون و دستورالعمل آورده اند. لذا پيامبران تشريعي كه عددشان بسيار اندك است، صاحب قانون و شريعت بوده اند، ولي پيامبران تبليغي كارشان تعليم و تبليغ و ارشاد به تعليمات پيامبر صاحب شريعت بوده است و اسلام كه ختم نبوت را اعلام كرده، نه تنها به نبوت تشريعي خاتمه داده است، بلكه به نبوت تبليغي نيز پايان داده است.<ref>مطهري، مرتضي، ختم نبوت، تهران، صدرا، چاپ ششم، ۱۳۷۰، ص۴۵.</ref>


قرآن شخصيت«پيامبران اولوالعزم» را به لحاظ ويژگي هاي برجسته و صفات بارزشان بيش از ديگران ارج نهاده و گرامي داشته است اين گروه از پيامبران كتاب و شريعت مستقلي داشته اند و پيامبران معاصر و يا متأخر از آنان تبعيت
== مفهوم‌شناسی ==
مي كرده اند تا زماني كه يكي ديگر از پيامبران «اولوالعزم» به رسالت مبعوث مي شد و شريعت نويني مي آورد.<ref>رجوع شود به: مطهري، مرتضي، خاتميت، تهران، صدرا، چاپ پنجم ۱۳۷۰، ص۴۸.</ref>
اولو العزم به معنای صاحبان اراده محکم و استوار است. درباره اینکه مفهوم عزم به چه معنایی است، سه نظریه وجود دارد:
* عزم به معنای صبر است. از این جهت که انبیاء اولو العزم دارای صبر و استواری بالایی بودند.
* عزم به معنای عهد است. بر اساس تفسر آیه ۷ [[سوره احزاب]]، عهد سفت و محکمی از پیامبران اولو العزم گرفته شده است.
* عزم به معنای شریعت است. برخی از مفسرین بر اساس آیه ۱۳ شوری، داشتن شریعت ویژگی در پیامبران اولوالعزم است.
انبیاء گروهی از افراد بشر هستند که دستورهای خدا را از ناحیه خداوند می‌گیرند و به مردم ابلاغ می‌کنند و به عبارتی آن‌ها واسطه میان خداوند و سایر افراد بشر می‌باشند.<ref>مطهری، مرتضی، نبوت، تهران، صدرا، چاپ اول، ۱۳۷۳، ص۱۳.</ref> وظیفه پیامبران دو گونه است: یکی از جانب خداوند که برای بشر قانون و دستورالعمل آورده‌اند و یکی اینکه مردم را به خدا و عمل به دستورالعمل‌های الهی آن عصر و زمان دعوت و تبلیغ می‌کرده‌اند. غالب پیامبران فقط وظیفه دوم را انجام می‌داده‌اند و عده بسیار کمی از پیامبران که قرآن آنها را «اولو العزم» می‌خواند، قانون و دستورالعمل آورده‌اند.


خداي سبحان آنگاه كه از كتاب هاي تشريعي و مجموعه قوانين ياد مي كند، نام پنج پيامبر اولوالعزم را مي برد.<ref>شوري/۱۳.</ref> حضرت نوح(ع) و حضرت ابراهيم(ع) و حضرت موسي(ع) و حضرت عيسی- عليه السلام- و حضرت محمد بن عبدالله(ص).<ref>شوري/۱۳.</ref> . پيامبران اولوالعزم صاحبان كتاب و شريعت مي باشند و ديگر انبياء حافظان و نگهبانان شريعت اين انبياء بوده اند اگر چه صحيفه يا زبور داشته اند، ولي شريعت جامع را همان پنج نفر آورده اند.<ref>جوادي آملي، عبدالله، قرآن در قرآن، قم، اسراء، چاپ اول، جششم، بخش چهارم مقدمه فصل اول فصل دين و شريعت.</ref>  
== نام پیامبران اولو العزم در قرآن ==
[[قرآن]] شخصیت '''پیامبران اولو العزم''' را به لحاظ ویژگی‌های برجسته و صفات بارزشان بیش از دیگران ارج نهاده و گرامی داشته است، این گروه از پیامبران کتاب و شریعت مستقلی داشته‌اند و پیامبران معاصر یا متأخر از آنان تبعیت می‌کردند تا زمانی که یکی دیگر از پیامبران «اولو العزم» به رسالت مبعوث می‌شد و شریعت نوینی می‌آورد.<ref>رجوع شود به: مطهری، مرتضی، خاتمیت، تهران، صدرا، چاپ پنجم ۱۳۷۰، ص۴۸.</ref>


طبق روايات معيار اولوالعزم همان شريعت استوار و كامل تر و داشتن كتابی كه داراي قوانين و دستورالعمل هايي بوده است، مي باشد<ref>صدوق، محمد، علل الشرايع ـ رحمه الله عليه ـ بي جا، بي تا، ص۱۳۳.</ref> و باز مطابق آيه شريفه }}فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ<ref>الاحقاف/۳۵.</ref>{{قرآن| صبر و استقامت مهم ترين ويژگي آنان مي باشد پس خداوند وقتي سخن از صحيفه حضرت داود(ع) به ميان مي آورد نام كتاب را بر آن نمي نهد، چون آن مجموعه مشتمل بر قوانين زندگي و حدود و كيفرها نبوده و تنها شامل پند و اندرز و نصيحت بوده است. لذا آن پيامبر(ع) داراي شريعت مستقل نبوده است.<ref>قرآن در قرآن همان فصل قرآن و كتابهاي آسماني.</ref>
قرآن پنج پیامبر اولو العزم را نام برده است {{قرآن|شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ مَا وَصَّیٰ بِهِ نُوحًا وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَیٰ وَعِیسَیٰ|ترجمه=از [احکام] دین، آنچه را که به نوح درباره آن سفارش کرد، برای شما تشریع کرد و آنچه را به تو وحی کردیم و آنچه را که درباره آن به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش نمودیم|سوره=شوری|آیه=۱۳}}. در این آیه، [[حضرت نوح(ع)]] و [[حضرت ابراهیم(ع)]] و [[حضرت موسی(ع)]] و [[حضرت عیسی(ع)]] و [[حضرت محمد(ص)]] به عنوان پیامبران اولو العزم معرفی شده‌اند. این پنج نفر، صاحبان کتاب و شریعت می‌باشند و دیگر انبیاء، حافظان و نگهبانان شریعت این انبیاء بوده‌اند، اگر چه صحیفه یا زبور داشته‌اند، ولی شریعت جامع را همان پنج نفر آورده‌اند.<ref>جوادی آملی، عبدالله، قرآن در قرآن، قم، اسراء، چاپ اول، جششم، بخش چهارم مقدمه فصل اول فصل دین و شریعت.</ref>


لذا معيار در اولوالعزم بودن، داشتن كتاب و شريعت مستقل با قوانين و دستورالعمل هاي فراگير مي باشد، ولي معناي شريعت به معناي خاص اين نيست كه فقط اين پنج پيامبر شريعت داشته اند بلكه لفظي عام است و به اين معني است كه همه انبياء داراي شريعت بوده اند، لكن شريعت مستقل نداشته اند كه مأمور به تبليغ بوده اند.
خداوند از پیامبران اولو العزم میثاق و تعهد محکمی گرفته است. {{قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِیِّینَ مِیثَاقَهُمْ وَمِنْکَ وَمِنْ نُوحٍ وَإِبْرَاهِیمَ وَمُوسَیٰ وَعِیسَی ابْنِ مَرْیَمَ|ترجمه=و آن هنگام که از پیامبران پیمان گرفتیم و از تو و از نوح و ابراهیم و موسی و عیسی بن مریم|سوره=احزاب|آیه=۷}}


موارد استعمالات لغوي«كتاب» در قرآن كريم نشان مي دهد كه معناي اصطلاحي آن عبارت است از مجموعه معارف و قوانين ديني و الهي كه علاوه بر معارف و نصايح و اندرز، مشتمل بر قوانين فردي، اجتماعي، عبادي و سياسي نيز باشد. بنابر همين تعريف اولوالعزم به كسي گفته مي شود كه داراي كتاب باشد.<ref>همان.</ref>
تنها آیه قرآن که نام اولو العزم در آن آمده است آیه {{قرآن|فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ|ترجمه=پس صبر کن همان گونه که پیامبران اولو العزم صبر کردند|سوره=احقاف|آیه=۳۵}} است.


آيه شريفه }}و لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ<ref>حديد/۲۵.</ref>{{قرآن| يعني رسولان خود را با بينات فرستاديم و كتاب و ميزان را با آنان نازل كرديم، دلالت ندارد كه همه انبياي الهي داراي كتابي مستقل بوده اند، بلكه مقصود آن است كه به مجموعه مرسلين كتاب داده شده است و هيچ رسولي بي كتاب نبوده است. مثلاً خداوند در قرآن خطاب به حضرت يحيي(ع) مي فرمايد: }}يا يَحْيى خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّه<ref>مريم/۱۲.</ref>{{قرآن| اي يحيي كتاب الهي را با قوت بگير. كه بيانگر اين نكته است كه بقيه انبياء هم كتاب داشته اند. و هر كس كه كتاب داشته باشد، شريعت دارد لذا معيار در اولوالعزم بودن اگر چه شريعت داشتن كتاب است ولي دليل بر شريعت و كتاب نداشتن بقيه انبياء نمي باشد.
== معیار پیامبران اولو العزم در روایات ==
طبق روایات معیار اولو العزم همان شریعت استوار و کامل تر و داشتن کتابی که دارای قوانین و دستورالعمل‌هایی بوده است، می‌باشد<ref>صدوق، محمد، علل الشرایع ـ رحمه الله علیه ـ بی جا، بی تا، ص۱۳۳.</ref> پس خداوند وقتی سخن از صحیفه حضرت داود(ع) به میان می‌آورد نام کتاب را بر آن نمی‌نهد، چون آن مجموعه مشتمل بر قوانین زندگی و حدود و کیفرها نبوده و تنها شامل پند و اندرز و نصیحت بوده است؛ لذا آن پیامبر(ع) دارای شریعت مستقل نبوده است.<ref>قرآن در قرآن همان فصل قرآن و کتابهای آسمانی.</ref>


از نظر قرآن كريم، مجموعه قوانيني كه با دامنه گسترده اي از سوي خداوند براي هدايت انسان ها تنظيم شده، براي شكوفايي فطرت بشر داراي زير بنايي است كه ثابت و اصلي مي باشد و به آن «دين» گفته مي شود و آنكه فروع و جزئياتي دارد كه متغير و متحول است«شريعت و منهاج» ناميده مي شود و دين الهي به مانند نهري بزرگ است كه انسانها در طي اعصار و قرون توسط شريعت هر پيامبري به آن راه يافته اند. قرآن مي فرمايد: }}لِكُلٍّ جَعَلْنا مِنْكُمْ شِرْعَه وَ مِنْهاجاً<ref>مائده/۴۸.</ref>{{قرآن| براي هر قومي شريعت و طريقه اي مقرر داشتيم البته شريعت به معناي جامع غير از شريعت ويژه است و اين آيه شريفه همان شريعت ويژه است.<ref>قرآن در قرآن همان فصل، دين و شريعت.</ref>
{{پایان پاسخ}}
 
و لذا با توجه به مطالب بيان شده اين نكته روشن مي شود كه حضرت آدم(ع) هم شريعت داشته است.
{{پاسخ}}


==منابع==
== منابع ==
<references />
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = ادیان و مذاهب
  | شاخه اصلی = ادیان و مذاهب
|شاخه فرعی۱ = کلیات
| شاخه فرعی۱ = کلیات
|شاخه فرعی۲ = کلیات ادیان
| شاخه فرعی۲ = کلیات ادیان
|شاخه فرعی۳ =  
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =شد
  | تیترها =  
  | تیترها =شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
| بازبینی نویسنده =
  | تکمیل =  
  | بازبینی =
  | اولویت =  
  | تکمیل =
  | کیفیت =  
  | اولویت =ب
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
automoderated
۲۴۸

ویرایش