پیامبران اولوالعزم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(بارگزاری اولیه)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
معيار در اولوالعزم بودن انبیاء چيست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
معيار در اولوالعزم بودن يك پيامبر چيست؟ اگر شريعت مستقل معيار است در اين صورت در مقطع زماني حضرت آدم(ع) تا حضرت نوح(ع) چه شريعتي حاكم بوده است؟
{{پاسخ}}
{{سوال}}
 
{{پایان پاسخ}}
==مفهوم شناسی==
در ابتداي سخن لازم است نبوّت را تعريف نمائيم، براي همين منظور سخني از شهيد مطهري ـ رحمه الله عليه ـ را نقل مي كنيم؛ ايشان انبياء را گروهي از افراد بشر مي داند كه دستورهاي خدا را از ناحيه خداوند مي گيرند و به مردم ابلاغ مي كنند و به عبارتي آنها واسطه ميان خداوند و ساير افراد بشر مي باشند.<ref>مطهري، مرتضي، نبوت، تهران، صدرا، چاپ اول، ۱۳۷۳، ص۱۳.</ref> وظيفه پيامبران الزاماً دو گونه بوده است يكي از جانب خداوند كه براي بشر قانون و دستورالعمل آورده اند و يكي اينكه مردم را به خدا و عمل به دستورالعمل هاي الهي آن عصر و زمان دعوت و تبليغ مي كرده اند. غالب پيامبران فقط وظيفه دوم را انجام مي داده اند و عده بسيار كمي از پيامبران كه قرآن آنها را «اولوالعزم» مي خواند، قانون و دستورالعمل آورده اند. لذا پيامبران تشريعي كه عددشان بسيار اندك است، صاحب قانون و شريعت بوده اند، ولي پيامبران تبليغي كارشان تعليم و تبليغ و ارشاد به تعليمات پيامبر صاحب شريعت بوده است و اسلام كه ختم نبوت را اعلام كرده، نه تنها به نبوت تشريعي خاتمه داده است، بلكه به نبوت تبليغي نيز پايان داده است.<ref>مطهري، مرتضي، ختم نبوت، تهران، صدرا، چاپ ششم، ۱۳۷۰، ص۴۵.</ref>
انبياء گروهي از افراد بشر هستند كه دستورهاي خدا را از ناحيه خداوند مي‌گيرند و به مردم ابلاغ مي‌كنند و به عبارتي آن‌ها واسطه ميان خداوند و ساير افراد بشر مي‌باشند.<ref>مطهري، مرتضي، نبوت، تهران، صدرا، چاپ اول، ۱۳۷۳، ص۱۳.</ref> وظيفه پيامبران دو گونه است: يكي از جانب خداوند كه براي بشر قانون و دستورالعمل آورده‌اند و يكي اينكه مردم را به خدا و عمل به دستورالعمل‌هاي الهي آن عصر و زمان دعوت و تبليغ مي‌كرده‌اند. غالب پيامبران فقط وظيفه دوم را انجام مي داده‌اند و عده بسيار كمي از پيامبران كه قرآن آنها را «اولوالعزم» مي‌خواند، قانون و دستورالعمل آورده‌اند.  
 
==در قرآن==
[[قرآن]] شخصيت '''پيامبران اولوالعزم''' را به لحاظ ويژگي‌هاي برجسته و صفات بارزشان بيش از ديگران ارج نهاده و گرامي داشته است، اين گروه از پيامبران كتاب و شريعت مستقلي داشته‌اند و پيامبران معاصر و يا متأخر از آنان تبعيت مي‌كردند تا زماني كه يكي ديگر از پيامبران «اولوالعزم» به رسالت مبعوث مي شد و شريعت نويني مي آورد.<ref>رجوع شود به: مطهري، مرتضي، خاتميت، تهران، صدرا، چاپ پنجم ۱۳۷۰، ص۴۸.</ref>


قرآن شخصيت«پيامبران اولوالعزم» را به لحاظ ويژگي هاي برجسته و صفات بارزشان بيش از ديگران ارج نهاده و گرامي داشته است اين گروه از پيامبران كتاب و شريعت مستقلي داشته اند و پيامبران معاصر و يا متأخر از آنان تبعيت
قرآن نام پنج پيامبر اولوالعزم را نام برده است {{قرآن|شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّىٰ بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَىٰ وَعِيسَىٰ ۖ أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ ۚ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ ۚ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ|ترجمه=از [احكام‌] دين، آنچه را كه به نوح در باره آن سفارش كرد، براى شما تشريع كرد و آنچه را به تو وحى كرديم و آنچه را كه در باره آن به ابراهيم و موسى و عيسى سفارش نموديم كه: «دين را برپا داريد و در آن تفرقه‌اندازى مكنيد.» بر مشركان آنچه كه ايشان را به سوى آن فرا مى‌خوانى، گران مى‌آيد. خدا هر كه را بخواهد، به سوى خود برمى‌گزيند، و هر كه را كه از در توبه درآيد، به سوى خود راه مى‌نمايد.|سوره=شوری|آیه=۱۳}}. در این آیه، [[حضرت نوح(ع)]] و [[حضرت ابراهيم(ع)]] و [[حضرت موسي(ع)]] و [[حضرت عيسی(ع)]] و [[حضرت محمد(ص)]] به عنوان پيامبران اولوالعزم معرفی شده‌اند. این پنج نفر، صاحبان كتاب و شريعت مي‌باشند و ديگر انبياء، حافظان و نگهبانان شريعت اين انبياء بوده‌اند، اگر چه صحيفه يا زبور داشته‌اند، ولي شريعت جامع را همان پنج نفر آورده اند.<ref>جوادي آملي، عبدالله، قرآن در قرآن، قم، اسراء، چاپ اول، جششم، بخش چهارم مقدمه فصل اول فصل دين و شريعت.</ref>  
مي كرده اند تا زماني كه يكي ديگر از پيامبران «اولوالعزم» به رسالت مبعوث مي شد و شريعت نويني مي آورد.<ref>رجوع شود به: مطهري، مرتضي، خاتميت، تهران، صدرا، چاپ پنجم ۱۳۷۰، ص۴۸.</ref>


خداي سبحان آنگاه كه از كتاب هاي تشريعي و مجموعه قوانين ياد مي كند، نام پنج پيامبر اولوالعزم را مي برد.<ref>شوري/۱۳.</ref> حضرت نوح(ع) و حضرت ابراهيم(ع) و حضرت موسي(ع) و حضرت عيسی- عليه السلام- و حضرت محمد بن عبدالله(ص).<ref>شوري/۱۳.</ref> . پيامبران اولوالعزم صاحبان كتاب و شريعت مي باشند و ديگر انبياء حافظان و نگهبانان شريعت اين انبياء بوده اند اگر چه صحيفه يا زبور داشته اند، ولي شريعت جامع را همان پنج نفر آورده اند.<ref>جوادي آملي، عبدالله، قرآن در قرآن، قم، اسراء، چاپ اول، جششم، بخش چهارم مقدمه فصل اول فصل دين و شريعت.</ref>
در آیه دیگری نیز نام اولوالعزم به کار رفته است، {{قرآن|فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ|ترجمه=پس صبر کن همان گونه که پیامبران اولوالعزم صبر کردند|سوره=احقاف|آیه=۳۵}}


طبق روايات معيار اولوالعزم همان شريعت استوار و كامل تر و داشتن كتابی كه داراي قوانين و دستورالعمل هايي بوده است، مي باشد<ref>صدوق، محمد، علل الشرايع ـ رحمه الله عليه ـ بي جا، بي تا، ص۱۳۳.</ref> و باز مطابق آيه شريفه }}فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ<ref>الاحقاف/۳۵.</ref>{{قرآن| صبر و استقامت مهم ترين ويژگي آنان مي باشد پس خداوند وقتي سخن از صحيفه حضرت داود(ع) به ميان مي آورد نام كتاب را بر آن نمي نهد، چون آن مجموعه مشتمل بر قوانين زندگي و حدود و كيفرها نبوده و تنها شامل پند و اندرز و نصيحت بوده است. لذا آن پيامبر(ع) داراي شريعت مستقل نبوده است.<ref>قرآن در قرآن همان فصل قرآن و كتابهاي آسماني.</ref>
==در روایات==
طبق روايات معيار اولوالعزم همان شريعت استوار و كامل تر و داشتن كتابی كه داراي قوانين و دستورالعمل‌هايي بوده است، مي‌باشد<ref>صدوق، محمد، علل الشرايع ـ رحمه الله عليه ـ بي جا، بي تا، ص۱۳۳.</ref> پس خداوند وقتي سخن از صحيفه حضرت داود(ع) به ميان مي آورد نام كتاب را بر آن نمي نهد، چون آن مجموعه مشتمل بر قوانين زندگي و حدود و كيفرها نبوده و تنها شامل پند و اندرز و نصيحت بوده است. لذا آن پيامبر(ع) داراي شريعت مستقل نبوده است.<ref>قرآن در قرآن همان فصل قرآن و كتابهاي آسماني.</ref>


لذا معيار در اولوالعزم بودن، داشتن كتاب و شريعت مستقل با قوانين و دستورالعمل هاي فراگير مي باشد، ولي معناي شريعت به معناي خاص اين نيست كه فقط اين پنج پيامبر شريعت داشته اند بلكه لفظي عام است و به اين معني است كه همه انبياء داراي شريعت بوده اند، لكن شريعت مستقل نداشته اند كه مأمور به تبليغ بوده اند.
==ویژگی‌ها==
پیامبران اولوالعزم دارای ویژگی‌هایی هستند که در قرآن و روایات ذکر شده است:
===داشتن کتاب===
موارد استعمالات لغوي «كتاب» در قرآن كريم نشان مي دهد كه معناي اصطلاحي آن عبارت است از مجموعه معارف و قوانين ديني و الهي كه علاوه بر معارف و نصايح و اندرز، مشتمل بر قوانين فردي، اجتماعي، عبادي و سياسي نيز باشد. بنابر همين تعريف اولوالعزم به كسي گفته مي شود كه داراي كتاب باشد.


موارد استعمالات لغوي«كتاب» در قرآن كريم نشان مي دهد كه معناي اصطلاحي آن عبارت است از مجموعه معارف و قوانين ديني و الهي كه علاوه بر معارف و نصايح و اندرز، مشتمل بر قوانين فردي، اجتماعي، عبادي و سياسي نيز باشد. بنابر همين تعريف اولوالعزم به كسي گفته مي شود كه داراي كتاب باشد.<ref>همان.</ref>
در آيه شريفه {{و لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ|ترجمه=يعني رسولان خود را با بينات فرستاديم و كتاب و ميزان را با آنان نازل كرديم|سوره=حدید|آیه=۲۵}} دلالت ندارد كه همه انبياي الهي داراي كتابي مستقل بوده‌اند، بلكه مقصود آن است كه به مجموعه مرسلين كتاب داده شده است و هيچ رسولي بي كتاب نبوده است. مثلاً خداوند در قرآن خطاب به [[حضرت يحيي(ع)]] مي فرمايد: {{قرآن|يا يَحْيى خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّه|ترجمه=اي يحيي كتاب الهي را با قوت بگير.|سوره=مریم|آیه=۱۲}} كه بيانگر اين نكته است كه حضرت یحیی بقيه انبياء هم كتاب داشته اند. و هر كس كه كتاب داشته باشد، شريعت دارد لذا معيار در اولوالعزم بودن اگر چه شريعت داشتن كتاب است ولي دليل بر شريعت و كتاب نداشتن بقيه انبياء نمي باشد.  


آيه شريفه }}و لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ<ref>حديد/۲۵.</ref>{{قرآن| يعني رسولان خود را با بينات فرستاديم و كتاب و ميزان را با آنان نازل كرديم، دلالت ندارد كه همه انبياي الهي داراي كتابي مستقل بوده اند، بلكه مقصود آن است كه به مجموعه مرسلين كتاب داده شده است و هيچ رسولي بي كتاب نبوده است. مثلاً خداوند در قرآن خطاب به حضرت يحيي(ع) مي فرمايد: }}يا يَحْيى خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّه<ref>مريم/۱۲.</ref>{{قرآن| اي يحيي كتاب الهي را با قوت بگير. كه بيانگر اين نكته است كه بقيه انبياء هم كتاب داشته اند. و هر كس كه كتاب داشته باشد، شريعت دارد لذا معيار در اولوالعزم بودن اگر چه شريعت داشتن كتاب است ولي دليل بر شريعت و كتاب نداشتن بقيه انبياء نمي باشد.  
لذا معيار در اولوالعزم بودن، داشتن كتاب و شريعت مستقل با قوانين و دستورالعمل هاي فراگير مي باشد، ولي معناي شريعت به معناي خاص اين نيست كه فقط اين پنج پيامبر شريعت داشته اند بلكه لفظي عام است و به اين معني است كه همه انبياء داراي شريعت بوده اند، لكن شريعت مستقل نداشته اند كه مأمور به تبليغ بوده اند.


از نظر قرآن كريم، مجموعه قوانيني كه با دامنه گسترده اي از سوي خداوند براي هدايت انسان ها تنظيم شده، براي شكوفايي فطرت بشر داراي زير بنايي است كه ثابت و اصلي مي باشد و به آن «دين» گفته مي شود و آنكه فروع و جزئياتي دارد كه متغير و متحول است«شريعت و منهاج» ناميده مي شود و دين الهي به مانند نهري بزرگ است كه انسانها در طي اعصار و قرون توسط شريعت هر پيامبري به آن راه يافته اند. قرآن مي فرمايد: }}لِكُلٍّ جَعَلْنا مِنْكُمْ شِرْعَه وَ مِنْهاجاً<ref>مائده/۴۸.</ref>{{قرآن| براي هر قومي شريعت و طريقه اي مقرر داشتيم البته شريعت به معناي جامع غير از شريعت ويژه است و اين آيه شريفه همان شريعت ويژه است.<ref>قرآن در قرآن همان فصل، دين و شريعت.</ref>
از نظر قرآن كريم، مجموعه قوانيني كه با دامنه گسترده اي از سوي خداوند براي هدايت انسان ها تنظيم شده، براي شكوفايي فطرت بشر داراي زير بنايي است كه ثابت و اصلي مي باشد و به آن «دين» گفته مي شود و آنكه فروع و جزئياتي دارد كه متغير و متحول است«شريعت و منهاج» ناميده مي شود و دين الهي به مانند نهري بزرگ است كه انسانها در طي اعصار و قرون توسط شريعت هر پيامبري به آن راه يافته اند. قرآن مي فرمايد: }}لِكُلٍّ جَعَلْنا مِنْكُمْ شِرْعَه وَ مِنْهاجاً<ref>مائده/۴۸.</ref>{{قرآن| براي هر قومي شريعت و طريقه اي مقرر داشتيم البته شريعت به معناي جامع غير از شريعت ويژه است و اين آيه شريفه همان شريعت ويژه است.<ref>قرآن در قرآن همان فصل، دين و شريعت.</ref>


و لذا با توجه به مطالب بيان شده اين نكته روشن مي شود كه حضرت آدم(ع) هم شريعت داشته است.
و لذا با توجه به مطالب بيان شده اين نكته روشن مي شود كه حضرت آدم(ع) هم شريعت داشته است.
{{پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}


==منابع==
==منابع==
automoderated
۱٬۲۷۴

ویرایش