automoderated
۱٬۲۷۴
ویرایش
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mnazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (تغییرات جزئی متنی) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
{{درگاه|واژهها}} | {{درگاه|واژهها}} | ||
'''واجب الوجود'''، از مفاهیم فلسفیای است که فلاسفه برای تعبیر از [[خداوند]] از آن استفاده میکنند. واجب الوجود یعنی وجودی که وجود آن ضروری و لازم است و نمیتوان نبود آن را تصور کرد. موجودات نسبت به وجود و عدم | '''واجب الوجود'''، از مفاهیم فلسفیای است که فلاسفه برای تعبیر از [[خداوند]] از آن استفاده میکنند. واجب الوجود یعنی وجودی که وجود آن ضروری و لازم است و نمیتوان نبود آن را تصور کرد. موجودات نسبت به وجود و عدم به سه قسم واجب الوجود، ممکن الوجود و ممتنع الوجود تقسیم میشوند. بر اساس برهان امکان و وجوب، در سلسله علل وجود ممکنات، باید واجب الوجود حضور داشته باشد و اگر واجب الوجود که وجود آن به خودش وابسته است وجود نداشته باشد هرگز ممکنی به وجود نخواهد آمد. | ||
==تعریف== | ==تعریف== | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
در تعریف دیگری اینطور آمده است: واجب الوجود یعنی آنچه وجودش ضروری است. تصور هرکس درباره خداوند، عبارت است از موجودی که نبودنش محال است و ضرورتاً و لزوماً باید باشد.<ref>نگاه کنید به مطهری، مرتضی، شرح منظومه (مختصر)، انتشارات حکمت، چاپ اول، ۱۳۶۱ش، ج۲، ص۱۳۵.</ref> | در تعریف دیگری اینطور آمده است: واجب الوجود یعنی آنچه وجودش ضروری است. تصور هرکس درباره خداوند، عبارت است از موجودی که نبودنش محال است و ضرورتاً و لزوماً باید باشد.<ref>نگاه کنید به مطهری، مرتضی، شرح منظومه (مختصر)، انتشارات حکمت، چاپ اول، ۱۳۶۱ش، ج۲، ص۱۳۵.</ref> | ||
== علت به کارگیری== | == علت به کارگیری== | ||
واژه [[خدا]] یا معادل آن در زبانهای مختلف، عبارت از موجودی که جهان را آفریده | واژه [[خدا]] یا معادل آن در زبانهای مختلف، عبارت از موجودی است که جهان را آفریده است. فیلسوفان با توجه به این که اینگونه مفاهیم از مقام فعل خداوند و گاه از افعال مخلوقات گرفته میشود، کوشیدهاند مفهومی را بکار بگیرند که حکایت از ذات الهی داشته باشد بدون اینکه احتیاجی به در نظر گرفتن افعال و مخلوقات وی باشد، بدین ترتیب '''واجب الوجود''' را برگزیدهاند.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسه جلد ۲.</ref> | ||
==تقسیم موجودات به ممکن و واجب== | ==تقسیم موجودات به ممکن و واجب== | ||
از دیدگاه فلاسفه اسلامی، هر مفهومی که نسبت آن با وجود سنجیده شود، از ۳ حالت خارج نیست: | از دیدگاه فلاسفه اسلامی، هر مفهومی که نسبت آن با وجود سنجیده شود، از ۳ حالت خارج نیست: | ||
* وجود داشتن آن ضروری و لازم است و نبود آن، محال میباشد که به آن «واجب الوجود» گفته میشود. | * وجود داشتن آن ضروری و لازم است و نبود آن، محال میباشد که به آن «واجب الوجود» گفته میشود. | ||
* وجود و عدم در آن مساوی است، و موجود بودن آن ضرورتی ندارد و میتوان تصور کرد که رابطه آن با وجود، گسستنی و جداشدنی است. به چنین مفهومی «ممکن الوجود» میگویند. مانند | * وجود و عدم در آن مساوی است، و موجود بودن آن ضرورتی ندارد و میتوان تصور کرد که رابطه آن با وجود، گسستنی و جداشدنی است. به چنین مفهومی «ممکن الوجود» میگویند. مانند انسانها و همه مخلوقات. | ||
* موجود بودن آن غیرممکن است و هرگز به وجود متصف نمیشود، که به آن «ممتنع الوجود» میگویند.<ref>نگاه کنید به طباطبایی، سید محمد حسین، نهایه الحکمه، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، التابعه لجماعه المدرسین بقم المشرفه، ۱۳۶۲ش، ص۴۳ و ۴۸ و ۶۵؛ و مغنیه، محمد جواد، مغنیه، ترجمه محمدرضا عطایی، خطوط برجستهای از فلسفه و کلام اسلامی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۶۴ش، ص۴۵–۴۲؛ و نگاه کنید به خرازی، سید محسن، بدایه المعارف الالهیه فی عقاید الاسلامیه، ترجمه سیروس (مرتضی) متقی نژاد، قم، احسن الحدیث، چاپ اول، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۳۵–۳۴.</ref> مانند شریک برای خدای متعال که وجود برای آن محال است. | * موجود بودن آن غیرممکن است و هرگز به وجود متصف نمیشود، که به آن «ممتنع الوجود» میگویند.<ref>نگاه کنید به طباطبایی، سید محمد حسین، نهایه الحکمه، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، التابعه لجماعه المدرسین بقم المشرفه، ۱۳۶۲ش، ص۴۳ و ۴۸ و ۶۵؛ و مغنیه، محمد جواد، مغنیه، ترجمه محمدرضا عطایی، خطوط برجستهای از فلسفه و کلام اسلامی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۶۴ش، ص۴۵–۴۲؛ و نگاه کنید به خرازی، سید محسن، بدایه المعارف الالهیه فی عقاید الاسلامیه، ترجمه سیروس (مرتضی) متقی نژاد، قم، احسن الحدیث، چاپ اول، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۳۵–۳۴.</ref> مانند شریک برای خدای متعال که وجود برای آن محال است. | ||