|
|
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{ویرایش}}
| |
| {{شروع متن}} | | {{شروع متن}} |
| {{سوال}} | | {{سوال}} |
| مراد از روایتی که همنشینی با ثروتمندان را باعث مرگ قلب شمرده، کدام دسته از ثروتمندان هستند؟ | | مراد از روایتی که همنشینی با ثروتمندان را باعث مرگ قلب شمرده، کدام دسته از ثروتمندان هستند؟ |
| {{پایان سوال}} | | {{پایان سوال}} |
| {{پاسخ}} | | {{پاسخ}}مراد از [[روایت|روایتی]] که همنشینی با [[ثروت|ثروتمندان]] را باعث مرگ قلب شمرده، ثروتمندانی است که زیادیِ [[نعمت]] آنها را به [[طغیان|طغیانگری]] واداشته است. همنشینی با ثروتمندی که دلبستگی به ثروتش نداشته باشد، و از آن در راه پیشرفت معنوی استفاده کند، دل را نمیمیراند. |
|
| |
|
| == مراد از مرگ قلب هنگام همنشینی با ثروتمندان ==
| | منظور از مرگ قلب، تاریک شدن روح و فاصله گرفتن انسان از [[یاد خدا]] است. |
| مراد از مرگ قلب در روایات، تاریک شدن روح و فاصله گرفتن انسان از یاد خدا است.
| |
| | |
| منظور از واژه قلب در قرآن و روایات، عضو صنوبری شکلی که در سینه انسان وجود دارد نیست؛ بلکه منظور روح و نفس انسانی است،<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، قم، منشورات جماعه المدرسین فی الحوزه العلمیه، قم المقدسه، ج۲، ص۲۲۳، ذیل آیه ۲۲۵ سوره بقره.</ref> که مرکز عواطف و احساسات است.
| |
| | |
| همه اعمال بر روح و روان انسان اثر میگذارد؛ به تعبیر روایات، برخی اعمال باعث قساوت و مرگ قلب و برخی باعث نورانی شدن آن میشوند.<ref>ر. ک. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ج۳.</ref>
| |
|
| |
|
| == متن روایت == | | == متن روایت == |
| یکی از چیزهایی که در روایات به عنوان میراننده قلب آمده است همنشینی با اغنیا است.<ref>نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، چاپ اول، ۱۴۰۸ق، ج۱۲، ص۳۱۴.</ref>
| | بنا بر [[روایت|روایتی]] از [[امام صادق(ع)]] همنشینی با [[ثروت|ثروتمندان]] باعث مرگ قلب میشود. متن و ترجمه این روایت چنین است: |
| | | {{دعا|ثَلاَثَةٌ مُجَالَسَتُهُمْ تُمِيتُ اَلْقَلْبَ اَلْجُلُوسُ مَعَ اَلْأَنْذَالِ وَ اَلْحَدِيثُ مَعَ اَلنِّسَاءِ وَ اَلْجُلُوسُ مَعَ اَلْأَغْنِيَاءِ. |
| | | | ارجاع = شیخ صدوق، الخصال، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۸۷. |
| حال سؤال این است که همنشینی با کدام دسته از اغنیا قلب انسان را می میراند آیا مطلق اغنیا (صرف نظر از هرگونه ویژگی اعم از ایمان و غیر آن یا خصوصیات دیگر) یا اغنیاء با ویژگی و خصوصیات خاص مثلاً اغنیاء بی ایمان؟
| | | ترجمه = همنشينى با سه طايفه دل را ميميراند: نشستن با خسيسان سخن گفتن با زنان و نشستن با ثروتمندان. |
| | | }} |
| البته شما در سؤالتان اغنیا را به بی ایمان و با ایمان تقسیم کردهاید، در صورتی که بحث گستردهتر از اینهاست و باید سؤال را به صورت مطلق بیان کرد و آن این که منظور از اغنیایی که همنشینی با آنها دل را می میراند چیست؟
| |
| | |
| آنچه که در مرحله اول به ذهن میرسد این است که چون کلمه اغنیا در روایت به صورت مطلق آمده است، پس همنشینی با مطلق اغنیا دل انسان را می میراند. اما ما نمیتوانیم بلافاصله به اطلاق یا عموم یک آیه یا یک روایت اکتفا کنیم بلکه باید بررسی کنیم ببینیم آیا آیه یا روایتی هست که این اطلاق یا عموم را تخصیص بزند یا تقیید کند و به عبارتی آن را برای ما تبین و تفسیر کند یا نیست. حال در این زمینه روایتی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که در آن مشخص شده است که همنشینی با کدام دسته از اغنیا دل را می میراند.
| |
| | |
| پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «چهار چیز است که قلب را می میراند… از جمله این که میفرماید: و مجالسه الموتی فقیل له یا رسول الله و ما الموتی قال کل غنی مترف؛ حضرت میفرماید همنشینی با مردگان دل را می میراند عرض شد یا رسول الله مردگان کیانند؟ فرمود هر ثروتمند خوشگذرانی».<ref>محمد بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، خصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۲۲۸.</ref>
| |
| | |
| واژه مترف از ماده ترف (بر وزن طرف) به معنی تنعم است، و مترف به کسی میگویند که فزونی نعمت و زندگی مرفه او را مست و مغرور و غافل کرده و به طغیان گری واداشته است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۸، ص۱۰۶.</ref>
| |
|
| |
|
| از این روایت به خوبی استفاده میشود که همنشینی با مطلق اغنیا دل را نمی میراند بلکه باید دید که آن فرد غنی چگونه دیدگاهی نسبت به دنیا و اموالش دارد. قبل از توضیح این مطلب لازم میدانم دو نکته را متذکر شوم: | | == مراد از مرگ قلب == |
| | منظور از واژه قلب در [[قرآن]] و روایات، [[روح]] و [[نفس انسان|نَفْس انسانی]]<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، قم، منشورات جماعه المدرسین فی الحوزه العلمیه، قم المقدسه، ج۲، ص۲۲۳، ذیل آیه ۲۲۵ سوره بقره.</ref> و مراد از مرگ قلب، تاریک شدن روح و فاصله گرفتن انسان از [[یاد خدا]] است. همه اعمال بر روح و روان انسان اثر میگذارد؛ به تعبیر روایات، برخی اعمال باعث [[قساوت]] و مرگ قلب و برخی باعث نورانی شدن آن میشوند.<ref>نگاه کنید به محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ج۳.</ref> |
|
| |
|
| ۱. ما از ثروت باید برای پیشرفت عالم آخرتمان استفاده کنیم. دنیا را فدا کنیم تا آخرت خوبی داشته باشیم نه این که چنان دلبستگی به دنیا پیدا کنیم که خدا و آخرت و اصل هدف خلقت که همان عبودیت باشد و بهطور کلی تمام معنویات را فراموش کنیم و غرق در مادیات دنیا بشویم؛ دنیا و دنیاداری و ثروتمند بودن بد نیست بلکه دنیا دوستی و دلبستگی به دنیا است که مذمت شده است.<ref>آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۶۶ش، ص۱۴۲.</ref>
| | == مراد از ثروتمندان == |
| | مراد از ثروتمندانی که همنشینی با آنها باعث مرگ قلب میشود، ثروتمندانی هستند که زیادیِ [[نعمت]]، آنها را به [[طغیان|طغیانگری]] واداشته است. |
|
| |
|
| ۲. از آیات و روایات استفاده میشود که ثروتمند بودن، خطرات زیادی برای انسان دارد زیرا ممکن است انسان مجذوب ثروتش شود و باعث طغیان انسان و فراموشی آخرت شود. خدا در قرآن میفرماید {{قرآن|إِنَّ الْإِنسَانَ لَیَطْغَی ـ أَن رَّآهُ اسْتَغْنَی<ref>علق / ۶–۷.</ref> انسان وقتی خود را بینیاز میبیند طغیان میکند تمام کمالات انسانی را فراموش میکند و مهمترین چیز برای او ثروت اوست سخنان خدا و انبیاء ذره ای در او اثر نمیکند.
| | از روایت نقل شده از [[امام صادق(ع)]]، استفاده میشود که همنشینی با هر ثروتمندی باعث مرگ قلب میشود؛ ولی نمیتوان بلافاصله به عمومیّتِ یک روایت عمل کرد؛ زیرا ممکن است با [[آیه]] یا روایتی دیگر قید خورده باشد. در این زمینه، روایتی از [[پیامبر(ص)]] نقل شده است که در آن دستهای خاص از ثروتمندان مشخص شدهاند. پیامبر(ص) در این روایت، همنشینی با «غَنِیّ مُتْرِف؛ ثروتمند خوشگذران» را همنشینی با مردگان دانسته است.<ref>محمد بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، خصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۲۲۸.</ref> |
|
| |
|
| قرآن کریم تکذیب کنندگان و دشمنان پیامبران را همین اغنیاء مترف معرفی میکند و میفرماید: {{قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِی قَرْیَه مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ کافِرُونَ}}<ref>سباأ / ۳۴.</ref>؛ «ما در هیچ شهر و دیاری پیامبری انذار کننده نفرستادیم مگر این که مترفین آنها (همانها که مست ناز و نعمت بودند) گفتند ما به آنچه شما فرستاده شدهاید کافریم».
| | واژه مُتْرِف به معنای کسی است که زیادی نعمت و زندگی مرفه او را مست و [[مغرور]] و [[غفلت|غافل]] کرده و به طغیانگری واداشته است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۸، ص۱۰۶.</ref> [[قرآن]] نیز، دشمنان پیامبر(ص) را ثروتمندانِ مترف معرفی کرده است.<ref>سبآ:۳۴.</ref> |
|
| |
|
| حال با توجه به نکات فوق اگر کسی ثروتمند باشد اما دلبستگی به آن نداشته باشد، و بود و نبود آن برایش یکسان باشد و ثروتش باعث طغیان او و انحراف از صراط مستقیم نشود، بلکه آن را در راه پیشرفت معنوی و عالم آخرت استفاده کند، همنشینی با چنین کسی دل را نمی میراند.
| | از روایت نقل از پیامبر(ص)، استفاده میشود که همنشینی با هر ثروتمندی دل را نمیمیراند. همنشینی با ثروتمندی که دلبستگی به ثروتش نداشته باشد، و از آن در راه پیشرفت معنوی استفاده کند، دل را نمیمیراند. |
|
| |
|
| حضرت خدیجه کبری(س) یکی از اغنیا و ثروتمندان بود. اما پیامبر اکرم(ص) با او ازدواج کرد و همنشین او شد. حضرت خدیجه(س) نه تنها دلبستگی به اموالش نداشت بلکه همه را در راه پیشرفت اسلام خرج کرد. | | [[حضرت خدیجه(س)]] یکی از ثروتمندان بود؛ اما پیامبر(ص) با او [[ازدواج]] کرد و همنشین او شد. حضرت خدیجه(س) نه تنها دلبستگی به اموالش نداشت؛ بلکه همه را در راه پیشرفت [[اسلام]] هزینه کرد. |
|
| |
|
| پس آنچه مسلم است این است که منظور از اغنیایی که همنشینی با آنها دل را می میراند ثروتمندانی هستند که ثروتشان آنها را مغرور و غافل کرده است. حال ممکن است اهل ایمان نباشند و اصلاً خدا را قبول نداشته باشند و ممکن است ایمان به خدا داشته باشند و حتی اهل نماز و روزه هم باشند اما مست ثروت شان باشند. زیرا پول چیزی نیست که انسان به راحتی از آن دل بکند و لذا عده ای از اهل ایمان در آزمایشاتی که مربوط به اموال دنیا است دچار لغزش میشوند. مثلاً عده ای هستند که نماز میخوانند، روزه هم میگیرند، اما خمس و زکات اموالشان را نمیدهند.
| | == جستارهای وابسته == |
|
| |
|
| <span></span>
| | * [[دلبستگی به دنیا]] |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |
خط ۴۷: |
خط ۳۶: |
| {{شاخه | | {{شاخه |
| | شاخه اصلی = اخلاق | | | شاخه اصلی = اخلاق |
| |شاخه فرعی۱ = رذائل اخلاقی | | | شاخه فرعی۱ = رذائل اخلاقی |
| |شاخه فرعی۲ = دلبستگی به دنیا | | | شاخه فرعی۲ = دلبستگی به دنیا |
| |شاخه فرعی۳ = | | | شاخه فرعی۳ = |
| }} | | }} |
| {{تکمیل مقاله | | {{تکمیل مقاله |
| | شناسه = | | | شناسه = شد |
| | تیترها = | | | تیترها = شد |
| | ویرایش = | | | ویرایش = شد |
| | لینکدهی = | | | لینکدهی = شد |
| | ناوبری = | | | ناوبری = |
| | نمایه = | | | نمایه = |
| | تغییر مسیر = | | | تغییر مسیر = شد |
| | ارجاعات = | | | ارجاعات = |
| | | بازبینی نویسنده = |
| | بازبینی = | | | بازبینی = |
| | تکمیل = | | | تکمیل = |
| | اولویت = | | | اولویت = ج |
| | کیفیت = | | | کیفیت = ج |
| }} | | }} |
| {{پایان متن}} | | {{پایان متن}} |