همزیستی مسلمانان با سایر ادیان

نسخهٔ تاریخ ‏۹ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۵۷ توسط Nazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
سؤال

آیا می‌توانیم با دیگر ادیان همزیستی داشته باشیم؟

ادیان به دو دسته تقسیم می‌شوند:

  • ادیان توحیدی مانند یهودیّت و نصرانیّت که به اهل کتاب معروفند.
  • ادیان غیرتوحیدی مانند مشرکین و مذاهب ساختگی مانند بهائیت و قادیانیه.

از آنجایی که دین مقدس اسلام با ادیان توحیدی مشترکاتی دارد و آنها هم در اصل موحد می‌باشند. همزیستی مسالمت آمیز با آنها از دیدگاه اسلام اشکال ندارد. البته در صورتی که خصومت و دشمنی علیه اسلام نداشته باشند و به قوانین و مقررات اسلامی احترام بگذارند، و در انظار عمومی از ارتکاب اعمالی که در اسلام حرام شمرده شده اجتناب نمایند.

قرآن کریم می‌فرماید: بگو: ای اهل کتاب بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است که چیزی غیر از خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم، و بعضی از ما، بعضی دیگر را ـ غیر از خدای یگانه ـ به خدایی نپذیرد. هرگاه (از این دعوت) سرباز زننده بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم.»[۱]

در این آیه دعوت به نقطه‌های مشترک میان اسلام و آئین‌های اهل کتاب صورت گرفته و در واقع قرآن با این طرز استدلال به ما می‌آموزد که اگر کسانی حاضر نبودند در تمام اهداف مقدس با شما همکاری کنند لااقل در اهداف مهم مشترک همکاری آنها را جلب کنید و آن را پایه‌هایی برای پیشرفت اهداف مقدستان قرار دهید.

بنابراین اسلام همزیستی با اهل کتاب را می‌پذیرد ولو توحیدشان توحید درستی نیست[۲] و بعضی از علمای منحرف آنها از مقام خود سوء استفاده کرده و تحریفاتی در دین مسیحیت و یهودیت به وجود آورده‌اند.

در صدر اسلام نیز مسیحیان عصر پیامبر(ص) رابطه خوبی با مسلمانان داشتند گرچه در محدوده حجاز مسیحیت در اقلیت بودند؛ و در مناطقی مانند حبشه و نجران و روم شمار مسیحیان فراوان بود و مسلمانان برای تبلیغ دین و همچنین داد و ستد و تجارت و مانند آن با مسیحیان رابطه داشتند.[۳]

آیت الله بهجت در مورد اهل کتاب می‌فرماید: «کافران اهل کتاب مانند یهود و نصاری که در مقابل تعهدشان نسبت به رعایت قوانین اجتماعی اسلامی از حمایت و امنیت حکومت اسلامی برخوردار می‌شوند و در بلاد مسلمین زندگی خواهد کرد.»[۴]

اما در مورد مشرکان و ادیان ساختگی مانند بهائیت که ساخته و پرداخته استعمارگران می‌باشند، به هیچ وجه رابطه با آنها جایز نیست، اسلام شرک را به هیچ صورت تحمل نمی‌کند و رابطه با مشرکین (یعنی کسانیکه برای خداوند شریک) قائل است، نمی‌پذیرد.

خداوند در اول سوره برائت می‌فرماید: «این اعلام بیزاری خدا و پیامبر او از مشرکان است که به آنها عهد بسته‌اید.»[۵] در این آیه خداوند به تمام مشرکان اعلام می‌کند که هرگونه پیمانی با مسلمانان داشته‌اند، لغو خواهد شد. چون آئین بت‌پرستی نه یک مذهب بود و نه یک مکتب عاقلانه بلکه یک روش انحرافی موهوم و خطرناک بود که می‌بایست سرانجام از جامعه انسانی برچیده می‌شد؛ لذا این حکم مخصوص مشرکان بوده و اهل کتاب و سایر اقوامی که در اطراف جزیره العرب وجود داشته‌اند و به نوعی با پیامبر اسلام پیمان بسته بودند، پیمان شان تا پایان عمر پیامبر(ص) محترم شمرده شد.[۶]

فرقه بهائیت که توسط استعمارگران برای ضربه زدن به اسلام اختراع گردیده، هیچگونه شباهتی با ادیان توحیدی ندارد؛ لذا فقهای عظیم الشأن شیعه هیچگاه این گروه را به عنوان یک مذهب به رسمیت نشناخته و همیشه در برابر آنها مبارزه کرده‌اند و انحرافات آنها را از طریق سخنرانی، کتاب و مقاله برای عموم بازگو نموده‌اند از این رو از آمیزش، اختلاط و مراوده با این گروه ضاله باید اجتناب گردد.

رهبر انقلاب در جواب استفتاء می‌فرمایند که آنها نجس و دشمنان دین می‌باشد و باید جداً از این گروه دوری نمود.[۷]

پس ادیانی که مبنا و اساس دینی آنان حق بوده و بعدها به انحراف کشیده شده‌اند مثل مسیحیت و یهودیت، همزیستی ورابطه مسالمت آمیز با آنان و با اطمینان به عدم تأثیرپذیری از انحرافات آنها، چه به صورت فردی و چه به صورت جمعی و کشوری از نظر دین اسلام مانعی ندارد. اما همزیستی با پیروان ادیانی که اساس و بنیاد دینی آنها باطل بوده و هیچ نوع توجیه عقلی و عقلائی ندارد مثل بهائیت، قادیانیه، بت پرستان و ملحدین از نظر دین اسلام جایز نیست.


مطالعه بیشتر

  • خاتمیت، استاد مطهری.
  • شیعه در اسلام، محمدحسین طباطبائی.
  • اعتقاد ما، آیت الله ناصر مکارم شیرازی.
  • اهل بیت کلید حل مشکلها، محمد سماوی تیجانی.


منابع

  1. آل عمران/۶۴.
  2. مطهری، مرتضی، امامت و رهبری، صدرا، بی تا، ص۱۲۹.
  3. جوادی آملی. تسنیم، قم، اول، ۱۳۷۸، ج۲، ص۲۱۵.
  4. بهجت، محمدتقی، توضیح المسائل، قم، روح، ۱۴۱۳ ق، ص۴۷۹.
  5. توبه/۱.
  6. مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۹۴ ق، ج۷، ص۲۸۷.
  7. خامنه ای، سیدعلی، اجوبه الاستفتاآت، دارانباء للنشر و التوزیع، اول، ۱۴۱۵ ق، ج۱، ص۱۰۳.