نیاز مخلوقات به خداوند در حدوث و بقاء: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:


{{سوال}}
{{سوال}}
آیا مخلوقات و هستی پس از آفریده شدن به وسیله خداوند، در بقاء خود نیازی به خداوند دارد؟
آیا مخلوقات و هستی پس از آفریده شدن به وسیله خداوند، در بقاء خود نیازی به خداوند دارند؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
یکی از مباحث فلسفی، نیاز مخلوقات به [[خداوند]] و [[علت هستی بخش]] حتی پس از خلقت است، برای تبیین این نیاز به دو دلیل تمسک شده است، دلیل اول این است که هستی به غیر از فقر و نیاز به ذات الهی چیز دیگری نیست، و این نیاز به صورت دائم با هستی و جمیع مخلوقات که در ذاتشان نیازمند هستند وجود دارد و به صورت خلاصه هستی چیزی جز معنای حرفی که قائم به دیگری است و از خود هیچ شخصیتی ندارد نیست. دلیل دوم هم بحث علیت فلسفی است که وجود ممکنات در حدوث و بقاء نیازمند واجب الوجود هست، بنابر این جمیع مخلوقات در هستی و بقاء خود نیازمند خالق و خدای متعال هستند.
یکی از مباحث فلسفی، نیاز مخلوقات به [[خداوند]] و [[علت هستی بخش]] حتی پس از خلقت است. برای تبیین این نیاز به دو دلیل تمسک شده است:


== پیوند و ربط هستی به خدای متعال ==
* عالم هستی غیر از فقر و نیاز به خداوند چیز دیگری نیست، و این نیاز به صورت دائم با هستی و جمیع مخلوقات که در ذاتشان نیازمند هستند وجود دارد.
جهان با آن نظم و قوانین تکوینی حاکم به آن که محیّرالعقول است باز هم یک لحظه و هزاران بار به توان هزار، کمتر از لحظه ای نمی‌تواند بدون عنایت و هدایت و فیض مستمر آفریدگار هستی بخش، بقاء و دوام داشته باشد؛ زیرا از نظر فلسفه الهی و داده‌های وحیانی، عالم با تمام پدیده‌های کوچک و بزرگش هر آن، نه تنها، نیازمند به مبدأ آفرینش و خالق هستی است، بلکه عین نیاز و احتیاج به مبدأ خلقت است.
* دلیل دوم هم بحث علیت فلسفی است که وجود ممکنات در حدوث و بقاء نیازمند واجب الوجود هست، بنابر این جمیع مخلوقات در هستی و بقاء خود نیازمند خالق و خدای متعال هستند.


نیازمندی و وابستگی موجودات در قرآن کریم نیز اشاره شده است از جمله در آیه ۱۵ سوره فاطر که می‌فرماید: {{قرآن|یا ایها الناس انتم الفقرا، الی الله و الله هو الغنی الحمید}}.
==پیوند و ربط هستی به خدای متعال==
جهان با آن نظم و قوانین تکوینی حاکم بر آن حتی هم یک لحظه و کمتر از لحظه‌ای نیز نمی‌تواند بدون فیض مستمر آفریدگار، بقاء و دوام داشته باشد؛ زیرا از نظر فلسفه الهی و داده‌های وحیانی، عالم با تمام پدیده‌های کوچک و بزرگ، نه تنها نیازمند به مبدأ آفرینش است، بلکه عین نیاز و احتیاج به مبدأ خلقت است. در قرآن نیز به نیازمندی و وابستگی موجودات اشاره شده است؛ از جمله در آیه ۱۵ سوره فاطر که می‌فرماید: {{قرآن|یا ایها الناس انتم الفقرا، الی الله و الله هو الغنی الحمید}}.


فقر، در آیه معنای گسترده‌ای دارد و شامل انواع و انحاء نیاز ممکنات به خداوند می‌شود، که مهمترین آن‌ها نیاز و فقر وجودی آن‌ها است.<ref>ر. ک. سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، قم، طه، ۱۳۷۷، ص ۵۸.</ref> که پس از خلقت و آفرینش، همچنان محتاج و نیازمند به خداوند سبحان است.
فقر، در آیه معنای گسترده‌ای دارد و شامل انواع و انحاء نیاز ممکنات به خداوند می‌شود، که مهمترین آن‌ها نیاز و فقر وجودی آن‌ها است.<ref>ر. ک. سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، قم، طه، ۱۳۷۷، ص ۵۸.</ref> که پس از خلقت و آفرینش، همچنان محتاج و نیازمند به خداوند سبحان است.


=== نظر فلاسفه ===
===نظر فلاسفه===
* بر اساس نظر فیلسوف بزرگ- صدرالمتالهین شیرازی- جهانِ امکان و عالم خلقت، چیزی جز هستی فقیرانه نیست و وجود هستی، عین فقر و نیاز به غیر می‌باشد و چون وجود آن فقیرانه بوده و هستی آن، جز پیوند و ربط به غیر (واجب تعالی) چیز دیگر نیست، حضور فقر در متن و ذات هستی؛ هر نوع نفسیتی را از آن‌ها سلب می‌کند و واقعیت آنها را به صورت معانی حرفی که عین ربط و تعلق به غیر هستند درمی‌آورد، همه موجودات امکانی به این مبنا آیت و نشانه حقیقتی هستند که منزّه از فقر و نیاز بوده و بی‌نیازی و غنا در متن ذات اوست.<ref>جوادی آملی، عبدالله، فلسفه دین، قم، نشر مرکز اسراء، بی تا، ص ۱۸۲–۱۸۶.</ref>
* چنان‌که [[علامه طباطبایی]] نیز در این باره گفته است: وجود ممکنات و جهان هستی، وجود رابطی است، که همواره متکی و نیازمند به خداوند سبحان است و عالم هستی، از خود استقلالی ندارند و همواره محتاج و متکی به فیض [[خداوند]] است. بنابر این عالم هستی همان‌طور که در خلقت و آفرینش خویش نیازمند خالق و آفریدگار است پس از خلقت خویش، نیز محتاج فیض خداوند است.<ref>ر. ک. طباطبایی، سید محمد حسین، نهایه الحکمه، قم، جامعه مدرسین، فصل هفتم، ص ۶۵.</ref>


== علیت خداوند در حدوث و بقاء ==
*بر اساس نظر فیلسوف بزرگ- صدرالمتالهین شیرازی- جهانِ امکان و عالم خلقت، چیزی جز هستی فقیرانه نیست و وجود هستی، عین فقر و نیاز به غیر می‌باشد و چون وجود آن فقیرانه بوده و هستی آن، جز پیوند و ربط به غیر (واجب تعالی) چیز دیگر نیست، حضور فقر در متن و ذات هستی؛ هر نوع نفسیتی را از آن‌ها سلب می‌کند و واقعیت آنها را به صورت معانی حرفی که عین ربط و تعلق به غیر هستند درمی‌آورد، همه موجودات امکانی به این مبنا آیت و نشانه حقیقتی هستند که منزّه از فقر و نیاز بوده و بی‌نیازی و غنا در متن ذات اوست.<ref>جوادی آملی، عبدالله، فلسفه دین، قم، نشر مرکز اسراء، بی تا، ص ۱۸۲–۱۸۶.</ref>
*چنان‌که [[علامه طباطبایی]] نیز در این باره گفته است: وجود ممکنات و جهان هستی، وجود رابطی است، که همواره متکی و نیازمند به خداوند سبحان است و عالم هستی، از خود استقلالی ندارند و همواره محتاج و متکی به فیض [[خداوند]] است. بنابر این عالم هستی همان‌طور که در خلقت و آفرینش خویش نیازمند خالق و آفریدگار است پس از خلقت خویش، نیز محتاج فیض خداوند است.<ref>ر. ک. طباطبایی، سید محمد حسین، نهایه الحکمه، قم، جامعه مدرسین، فصل هفتم، ص ۶۵.</ref>
 
==علیت خداوند در حدوث و بقاء==
نکته دیگر که در رابطه با این پرسش در فلسفه مطرح است مسئله علیت است و در این باره که آیا موجود ممکن و جهان آفرینش، تنها در حدوث و خلقت نیازمند علت است یا در بقا و استمرار نیز محتاج علت است بحث شده است. خداوند ایجاد کننده و پدیدآورنده و به اصطلاح علت هستی بخش جهان است لذا همان‌طور که جهان در حدوث خود نیازمند علت ایجادی و مبدأ هستی بخش است، در بقای خود نیز محتاج علت است، چرا که عالم آفرینش ممکن الوجود است و موجود ممکن همان طوری که در حدوث نیاز به علت ایجادی دارد، در بقا نیز نیازمند علت است و نیازمندی او امکانش است و امکان همواره با او همراه است، پس در حدوث و بقاء محتاج علت است.<ref>ر. ک. ربانی گلپایگانی، علی، ایضاع الحکمه، نشر اشراق، ۱۳۷۴ ش، ج۱، ص ۳۳۸–۳۴۳.</ref>
نکته دیگر که در رابطه با این پرسش در فلسفه مطرح است مسئله علیت است و در این باره که آیا موجود ممکن و جهان آفرینش، تنها در حدوث و خلقت نیازمند علت است یا در بقا و استمرار نیز محتاج علت است بحث شده است. خداوند ایجاد کننده و پدیدآورنده و به اصطلاح علت هستی بخش جهان است لذا همان‌طور که جهان در حدوث خود نیازمند علت ایجادی و مبدأ هستی بخش است، در بقای خود نیز محتاج علت است، چرا که عالم آفرینش ممکن الوجود است و موجود ممکن همان طوری که در حدوث نیاز به علت ایجادی دارد، در بقا نیز نیازمند علت است و نیازمندی او امکانش است و امکان همواره با او همراه است، پس در حدوث و بقاء محتاج علت است.<ref>ر. ک. ربانی گلپایگانی، علی، ایضاع الحکمه، نشر اشراق، ۱۳۷۴ ش، ج۱، ص ۳۳۸–۳۴۳.</ref>


خط ۳۲: خط ۳۴:
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}


==مطالعه بیشتر ==
==مطالعه بیشتر==
۱. جعفر سبحانی، الهیات و معارف اسلامی (با تنظیم رضا استادی) نشر مؤسسه امام صادق قم ۱۳۷۲ ش.
۱. جعفر سبحانی، الهیات و معارف اسلامی (با تنظیم رضا استادی) نشر مؤسسه امام صادق قم ۱۳۷۲ ش.


خط ۴۲: خط ۴۴:
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}


== منابع ==
==منابع==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


خط ۵۹: خط ۶۱:
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
<references />
۱۱٬۸۷۷

ویرایش