|
|
(۸ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{در دست ویرایش|کاربر=Rezapour}} | | {{نیازمند گسترش}} |
| {{شروع متن}} | | {{شروع متن}} |
| {{سوال}} | | {{سوال}} |
| تأثیر پیشدانستهها در تفسیر قرآن تا چه حدّ روا میباشد؟ | | حد و مرز تأثیر پیشدانستهها در تفسیر قرآن چه مقدار است؟ |
| {{پایان سوال}} | | {{پایان سوال}} |
| {{پاسخ}} | | {{پاسخ}} |
| بهطور کلی میتوان تأثیر سه نوع پیشدانسته را در تفسیر قرآن مورد بحث و بررسی قرار داد. اجمال این سه به این ترتیب است.
| | وجود دو نوع اول در تفسیر قرآن لازم و ضروری هستند اما وجود نوع سوم ضرورتی ندارد بلکه از آن در روایات به شدت نهی شده است. |
|
| |
|
| ۱ـ پیشدانستههایی که اصل لزوم و امکان تفسیر قرآن را توجیه میکنند.
| | فهم و تفسیر معارف قرآن به مانند علوم دیگر، نیازمند اصول، قواعد و روشهای ویژهای است. |
|
| |
|
| ۲ـ پیشدانستههایی که به مثابه ابزار و روش در تفسیر قرآن ایفای نقش میکنند.
| | ==لزوم فهم و تفسیر قرآن== |
| | الفاظ قرآن، کلام خداوند است. هدف خداوند از فرستادن کتابهای آسمانی، هدایت انسانها است. برای دستیابی به چنین هدفی فهم کتابهای آسمانی باید ممکن باشد.<ref>مجله قبسات، ش ۱۸، ص۲۸.</ref> |
|
| |
|
| ۳ـ پیشدانستههایی علمی، فلسفی، عرفانی و … که به لحاظ محتوایی مراد قرآن را تعیین کرده و به آن شکل میدهند و در حقیقت خود را بر برداشت مفسّر از قرآن تحمیل میکنند.
| | در صورتی فهم کتابهای آسمانی برای انسان قابل حصول است که آنها به زبان قابل فهم همان انسانها و مطابق با اصول محاوره عقلایی نازل شوند؛ لذا قرآن مجید میفرماید: {{قرآن|و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه لیبیّن لهم}}<ref>ابراهیم/۴.</ref> «ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم تا (حقایق را) برای آنها آشکار سازد، ...» به تعبیر دیگر زبان قرآن زبان واقع نماست نه از سنخ زبان اسطورهای و سمبلیک چنانکه برخی از غربیان درباره کتب مقدّس خویش در برابر شبهات و اشکالاتی که به آن متون شدهاست به چنین نظریّه زبانشناسانهای در باب کتب مقدس خود پناه بردهاند. |
|
| |
|
| نظریّه و رأی صواب و مستقیم آن است که وجود دو نوع اوّل در تفسیر قرآن لازم و ضروری هستند امّا وجود نوع سوم نه تنتها ضرورتی ندارد بلکه از آن در روایات به شدت نهی شدهاست. ما در این نوشتار کوتاه تلاش میکنیم از میان سخنان صاحب نظران در این فن مدّعای مذکور را تبیین کنیم.
| | ==قواعد و اصول عقلایی برای فهم قرآن== |
| | روش فهم و تفسیر قرآن، روش عقلایی فهم است که عقلا در فهم گفتار و نوشتار دیگران آن را به کار میبرند. این روش مراحلی دارد که در فرایند یک تفسیر روشمند، باید مراعات شود:<ref>مجله معرفت، ش۲۴، ص۱۰.</ref> |
|
| |
|
| هر شاخهای از علوم و معارف نیازمند اصول و قواعدی است تا بر اساس آنها بتوان معانی و مراد مسایل مطرح شده در آن علوم را به دست آورد.}}<ref>مجله قبسات، ش ۱۸، ص۲۷.</ref> فهم و تفسیر معارف قرآن کریم نیز نیازمند اصول و قواعد و روشهای ویژهای است. این اصول و قواعد را میتوان به دو بخش کلی تقسیم کرد. الف ـ پیشدانستهها و اصول موضوعهای که برای اثبات اصل لزوم و امکان تفسیر قرآن کریم لازم هستند. ب ـ قواعد و روشهای خاصی که بر اساس آنها باید آیات قرآنی را تفسیر کرد. تفصیل این دو بخش به شرح ذیل میباشد.
| | *با توجه به عربی بودن قرآن، اولین قدم فهم صحیح آن، آشنایی با علم لغت، صرف، نحو، معانی، بیان، و … است. همچنین باید زبان عربی عصر نزول قرآن اطلاع داشت. |
| | *برای رسیدن به فهمی صحیح از آیات قرآن باید به قرینههای متصل و منفصل در کلام و متن آیات توجه کرد. همچنین توجه به قرینههای تاریخی و قرینههای فضای مخاطب در زمان نزول آیات در فهم و تفسیر درست ضروری است. |
| | *توجه به شأن نزول، شناخت متشابهات و محکمات قرآن و ارجاع متشابهات به محکمات، شناخت ناسخ و منسوخ، عام و خاص، مطلق و مقید و … . |
| | *توجه به بدیهیات و برهانهای عقلی. اگر برداشتی از آیهای خلاف برهان قطعی عقلی یا یک اصل بدیهی عقلی باشد، آن برهان یا اصل بدیهی دلیلی خواهد بود بر نادرستی آن برداشت. |
| | *رجوع به روایات تفسیری که از پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصوم(ع).<ref>مجله قبسات، ش۱۸، ص۳۴–۳۰؛ و نیز مجله معرفت، ش۲۴، ص۸، ۱۰، ۱۳، ۱۷، ۱۹.</ref> |
|
| |
|
| == الف) اصول موضوعه برای اثبات اصل لزوم و امکان تفسیر == | | ==ذهنیات و علوم بشری== |
| همانطور که اشاره شد ابتدا باید اصل امکان و لزوم تفسیر قرآن تبیین شود. اصول موضوعه در این باب عبارتند از:
| |
| | |
| ۱ـ علاوه بر محتوای قرآن کریم الفاظ آن نیز عین کلام خداوند میباشد که کلام پیامبر (ص) بر خلاف کسانی که میگویند پیامبر از رهگذر فرایند وحی که نوعی تجربه و یافت حضوری خداوند میباشد محتوای وحی را از خداوند گرفتهاست آنگاه آن را در قالب الفاظی از جانب خود ریختهاست.
| |
| | |
| ۲ـ هدف خداوند از فرستادن کتب آسمانی از جمله قرآن هدایت انسانها میباشد؛ یعنی خداوند به واسطه همین معارف و مطالبی که در قالب کتب آسمانی فرو فرستادهاست میخواهد انسان را هدایت کند. برای دستیابی به چنین هدفی فهم این کتب آسمانی برای انسانها باید میسّر و ممکن باشد.<ref>همان، ص۲۸.</ref> علاوه بر این دلیل عقلی، صدها آیه و روایت وجود دارد که بر این حقیقت دلالت میکنند. از باب نمونه به دو آیه اشاره میکنیم: {{قرآن|هذا بیان للناس …<ref>آلعمران/۱۳۸.</ref> و {{قرآن|نزل به الروح الأمین … بلسان عربی مبین}}.<ref>شعرا / ۱۹۳–۱۹۵.</ref> یعنی قرآن را به زبان عربی آشکار نازل کرد: البتّه باید توجّه داشت که این فهم وقتی بهطور صحیح حاصل میشود که اصول محاوره عقلایی را کاملاً رعایت شود بیان تفصیلی این مطلب در ارائه همین نوشتار بند (ب) خواهد آمد.
| |
| | |
| ۳ـ در صورتی فهم محتوای کتابهای آسمانی برای انسان قابل حصول است که آنها به زبان قابل فهم همان انسانها و مطابق با اصول محاوره عقلایی نازل شوند؛ لذا قرآن مجید میفرماید: {{قرآن|و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه لیبیّن لهم}}<ref>ابراهیم/۴.</ref> «ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم تا (حقایق را) برای آنها آشکار سازد، ...» به تعبیر دیگر زبان قرآن زبان واقع نماست نه از سنخ زبان اسطورهای و سمبلیک چنانکه برخی از غربیان درباره کتب مقدّس خویش در برابر شبهات و اشکالاتی که به آن متون شدهاست به چنین نظریّه زبانشناسانهای در باب کتب مقدس خود پناه بردهاند.
| |
| | |
| ۴ـ برخی از علمای اسلامی با استناد به برخی از روایات چنین گمان کردهاند که فهم و تفسیر قرآن کریم مخصوص پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) است و دیگران توانایی و حق تفسیر قرآن را بدون استناد به روایات ایشان ندارند. در مقابل ایشان اکثر علمای شیعه و مفسران نامدار ضمن رد ادّله آنها اثبات کردهاند که هرکسی اصول محاوره عقلایی را که کلید فهم قرآن است بهطور صحیح و دقیق به کار برد، از سوی دیگر جان و نفس خود را از رذایل اخلاقی بپیراید تا حدود زیادی مراد قرآن را درک میکند. و البتّه فهمی که محصول یک فرایند روشمند و کارشناسانه از تفسیر قرآن باشد حجّت نیز خواهد بود.
| |
| | |
| موارد ذکر شده برخی از اصول موضوعه و پیشدانستههایی هستند که در تبیین و تثبیت اصل لزوم و امکان تفسیر قرآن نقش اساسی دارند.
| |
| | |
| == ب) قواعد و اصول محاوره عقلایی که بر اساس آن میتوان قرآن را فهمید ==
| |
| در واقع با یک نگاه دقیق میتوان گفت که روش فهم و تفسیر قرآن یکی بیش نیست و آن همان روش عقلایی فهم است که عقلا در فهم گفتار و نوشتار دیگران آن را به کار میبرند. از این روش به اصول عقلایی محاوره تعبیر میکنند. این روش اجزاء و مراحلی دارد که در فرایند یک تفسیر روشمند و کارشناسانه، باید به دقّت پیاده و مراعات شود.<ref>مجله معرفت، ش۲۴، ص۱۰.</ref> این مراحل بهطور خلاصه عبارتند از:
| |
| | |
| ۱ـ با توجّه به این که قرآن به «لسان عربی مبین» نازل شدهاست لذا طبق اصول عقلایی محاوره، اولین قدم فهم صحیح قرآن آن است که انسان باید ادبیات زبان عربی یعنی علوم لغت، صرف، نحو، معانی، بیان، و … را به خوبی بداند.
| |
| | |
| ۲ـ زبان پدیدهای است پویا که در طول تاریخ تحولات بسیاری یافتهاست. زبان عربی امروزی نیز قطعاً با زبان عربی عصر نزول قرآن تفاوت بسیار دارد؛ لذا میتوان گفت بعضی از الفاظ قرآنی امروزه معانی مباینی با معانی عصر نزول قرآن دارد؛ بنابراین برای فهم دقیق قرآن علاوه بر آشنایی کامل با ادبیات زبان عربی آشنایی با زبان عربی عصر نزول قرآن نیز لازم است.
| |
| | |
| ۳ـ برای رسیدن به فهمی صحیح از آیات قرآن باید به قراین متصل در کلام و سیاق متن آیات توجّه کامل کرد.
| |
| | |
| ۴ـ توجه به قراین لفظی منفصل در قرآن نقش به سزایی در فهم صحیح آیات دارند.
| |
| | |
| ۵ـ توجّه و استفاده از قراین تاریخی، مقامی و قراین فضای مخاطب نیز در ساماندهی یک فهم و تفسیر صواب کاملاً ضروری است.
| |
| | |
| ۶ـ عنایت به شأن نزول، محیط و خصوصیات زمان نزول و سبب نزول نیز لازم و ضروری است.
| |
| | |
| ۷ـ همچنین شناخت متشابهات و محکمات قرآن و ارجاع متشابهات به محکمات، شناخت ناسخ و منسوخ، عام و خاص، مطلق و مقید و … در آیات قرآن کریم از ضروریات یک فهم صحیح است.
| |
| | |
| ۸ـ توجّه به براهین قطعی عقلی و بدیهیات عقلی: اگر برداشتی از آیهای خلاف برهان قطعی عقلی یا یک اصل بدیهی عقلی باشد، آن برهان یا اصل بدیهی دلیلی خواهد بود بر نادرستی آن برداشت؛ مثلاً در آیات متشابهی که ظاهر آنها جسمانی بودن خداوند را ثابت میکند، برهان قطعی عقلی بر جسمانی نبودن خداوند، دلیلی بر نادرست بودن این برداشت ظاهری است.
| |
| | |
| ۹ـ رجوع به روایات تفسیری که از ناحیه پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) به ما رسیدهاست پناهگاه و ملجأی است برای یک مفسّر. دستکم رجوع به این روایت در تفصیل مجملات، فهم بطون قرآن، فهم آیات متشابه و … لازم و ضروری است.<ref>مجله قبسات، ش۱۸، ص۳۴–۳۰؛ و نیز مجله معرفت، ش۲۴، ص۸، ۱۰، ۱۳، ۱۷، ۱۹.</ref>
| |
| | |
| == ج) ذهنیات و علوم بشری ==
| |
| که دخالت دادن آنها در فرایند تفسیر از نظر روایات و علمای اسلامی به شدت مورد نکوهش و نهی قرار گرفتهاست. هر چند که در طول تاریخ مکاتب مختلف فلسفی، کلامی، عرفانی و… این اشتباه بزرگ را مرتکب شدهاند لکن این عمل همان تفسیر به رأی مذمومی است که یک مفسّر واقعی باید از این امر اجتناب کند. | | که دخالت دادن آنها در فرایند تفسیر از نظر روایات و علمای اسلامی به شدت مورد نکوهش و نهی قرار گرفتهاست. هر چند که در طول تاریخ مکاتب مختلف فلسفی، کلامی، عرفانی و… این اشتباه بزرگ را مرتکب شدهاند لکن این عمل همان تفسیر به رأی مذمومی است که یک مفسّر واقعی باید از این امر اجتناب کند. |
|
| |
|
خط ۶۰: |
خط ۳۲: |
| {{مطالعه بیشتر}} | | {{مطالعه بیشتر}} |
|
| |
|
| == برای مطالعه بیشتر ==
| | ==منابع== |
| ۱ـ فصلنامه معرفت، ش ۲۶.
| |
| | |
| ۲ـ فصلنامه پژوهشهای قرآنی، س ۱۰۹، ۲۰، ۲۱.
| |
| | |
| ۳ـ کتاب نقد، ش ۶٬۵.
| |
| | |
| ۴ـ هادوی تهرانی، مهدی، مبانی کلامی اجتهاد دربرداشت از قرآن کریم (قم: مؤسسه فرهنگی خانه خرد، سال ۱۳۷۷).
| |
| | |
| ۵ـ عمید زنجانی، عباسیعلی، مبانی و روشهای تفسیر قرآن (تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۶۶).
| |
| | |
| ۶ـ الاوسی، علی، روش علامه طباطبایی، در تفسیر المیزان، ترجمه حسن میر جلیلی (تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، سال ۱۳۷۰).
| |
| {{پایان مطالعه بیشتر}}
| |
| | |
| == منابع == | |
| {{پانویس|۲}} | | {{پانویس|۲}} |
| {{شاخه | | {{شاخه |
خط ۹۳: |
خط ۵۱: |
| | بازبینی = | | | بازبینی = |
| | تکمیل = | | | تکمیل = |
| | اولویت = | | | اولویت =ج |
| | کیفیت = | | | کیفیت =د |
| }} | | }} |
| {{پایان متن}} | | {{پایان متن}} |