|
|
(۲۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour}}
| |
| {{شروع متن}} | | {{شروع متن}} |
| {{سوال}} | | {{سوال}} |
خط ۵: |
خط ۴: |
|
| |
|
| {{پایان سوال}} | | {{پایان سوال}} |
| {{پاسخ}} | | {{پاسخ}}'''نقد بر گزارش کشتار بنیقریظه'''، اشاره به نقد برخی محققان دارد که بر گزارشهای تاریخی در کشتار قوم بنیقریظه توسط پیامبر وارد کردهاند. جنگ پیامبر(ص) با قبیله بنیقریظه به سبب پیمانشکنی این قومِ یهودِ ساکن مدینه رخ داد. براساس برخی نقلهای تاریخی پیامبر و سران قبیله بنیقریظه، با حَکَمیت سَعد بن مُعاذ توافق کردند و او حکم به کشتار مردان و اسارت زنان قبیله داد و پیامبر(ص) نیز قبول کرد. |
| '''بنیقریظه''' از قبیلههای [[یهودی]] ساکن [[مدینه]] بودند. [[پیامبر اسلام(ص)]] پس از مهاجرت به مدینه، برای ایجاد اتحاد میان مسلمانان و یهودیان پیمان دفاعیای میان سه قوم یهود و مسلمانان میبندد. بر اساس این پیمان، مقررر شد یهودیان، به ضرر [[اسلام]] قدمی برندارند به دشمنان مسلمانان کمک نکنند. قبیله بنیقریظه با کمک کردن به مشرکان در [[جنگ احزاب]]، علیه مسلمانان پیمانشکنی کردند. بعد از پیروزی مسلمانان در جنگ احزاب، با درخواست یهودیان سعد ابن معاذ به عنوان داور قرار داده شد و او طبق قرارداد حکم به، اعدام مردان جنگی، مصادره اموال و اسیر شدن زنان و فرزندانشان داد. | |
|
| |
|
| == غزوه بنی قریظه ==
| | داستان قتل مردان قبیله بنیقریظه و اسارت زنان، مورد مناقشه برخی محققان شیعه قرار گرفته است. برخی گفتهاند نمیتوان به روایات داستان بنیقریظه، به خاطر تعارض و سخیفبودن برخی منقولات آن، اعتماد کرد و آن را با آیه ۵۶ [[محتوای سوره احزاب|سوره احزاب]] در تضاد میبینند. محمدعلی ایازی قرآنپژوه گفته است این رؤسای قوم بودند که پیمانشکنی کرده و به پیامبر(ص) اعلام جنگ دادند و بر طبق قاعده، همانان باید مجازات و کشته شوند، نه دیگران. |
| غزوة بنی قریظه در اواخر ذیقعده و اوایل ذیحجة سال پنجم هجری، آخرین جنگ مسلمانان با یهود مدینه بود. حضرت رسول صلّی اللّه علیه وآله وسلّم در همان روز پراکنده شدن دشمنان در جنگ خندق به جنگ بنی قریظه رفت. علت جنگ، پیمانشکنی بنی قریظه و خیانت آنان به مسلمانان از طریق همکاری با گروههای شرکت کننده (احزاب) در جنگ خندق بود. مسلمانان قلاع و مساکن بنی قریظه را محاصره کردند. مدت محاصره بین ۱۵ تا ۲۵ روز گزارش شده است. بنی قریظه خود پیشنهاد دادند که با همان شرایط بنی نضیر تسلیم شوند. بنی نضیر از اموال و دارایی خود چشم پوشیده و مدینه را ترک کرده بودند. ولی حضرت رسول صلّی اللّه علیه وآله وسلّم جز این که به حکم او گردن نهند، هر پیشنهادی را رد کرد (واقدی، محمدبن عمر واقدی، کتاب المغازی للواقدی، چاپ مارسدن جونز، لندن ۱۹۶۶؛ ج ۲، ص ۵۰۱). حضرت رسول اکرم حکمیت را به سَعدبن مُعاذ، رئیس قبیلة بنی عبد اَشْهَل از اشراف اوس، واگذار نمود. بنی قریظه نیز حکمیت سعدبن معاذ را پذیرفتند، زیرا اوس قبل از اسلام متحد ایشان بود. سعد حکم به قتل مردان قبیله، اسارت زنان و کودکان و ضبط اموالشان داد.
| |
|
| |
|
| مردان بنی قریظه و پسران بالغشان، که تعداد آنان بین ششصد تا هشتصد نفر گزارش شده است<ref>«بنی قُریظه»، آذر آهنچی، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۴، ذیل مدخل، ۱۳۹۳ش؛ مدرسی، سید محمد تقی، زندگانی پیامبر گرامی اسلام محمد مصطفی(ص)، ص۵۷. انتشارات محبان الحسین(ع)، قم، 1389ش.</ref>
| | [[سیدجعفر شهیدی]] مورخ شیعی، باور کردن این داستان را دشوار میداند و میگوید سیرت پیامبر(ص) در جنگهای پیش از بنیقریظه مشخص است و همیشه عطوفت و بخشش را بر انتقام و کشتار مقدم میداشته است. |
|
| |
|
| احمدبن اسحاق یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، بیروت ۱۳۷۹/۱۹۶۰.
| | == پیمانشکنی بنیقریظه == |
| | غزوه بنیقریظه در اواخر ذیقعده و اوایل ذیحجه سال پنجم هجری، آخرین جنگ مسلمانان با [[یهود مدینه]] بود.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، برگزیده تفسیر نمونه، ج۳، ص۶۰۳. تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۲ش.</ref> [[حضرت محمد(ص)]] در روز پراکنده شدن دشمنان در جنگ خندق (احزاب) به جنگ بنیقریظه رفت. علت جنگ، پیمانشکنی بنیقریظه و خیانت آنان به مسلمانان از طریق همکاری با گروههای شرکت کننده در جنگ خندق بود. مسلمانان بنیقریظه را محاصره کردند. مدت محاصره بین ۱۵ تا ۲۵ روز گزارش شده است. |
|
| |
|
| ابن هشام، السیرة النبویة، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره (بی تا)
| | بنیقریظه خود پیشنهاد دادند که با همان شرایط [[بنینضیر]] تسلیم شوند. بنینضیر از اموال و دارایی خود چشم پوشیده و مدینه را ترک کرده بودند. ولی پیامبر(ص) حَکَمیت را به سَعد بن مُعاذ، از اشراف اوس، واگذار نمود. بنیقریظه نیز حکمیت سعدبن معاذ را پذیرفتند، زیرا اوس قبل از اسلام متحد ایشان بود. سعد حکم به قتل مردان قبیله، اسارت زنان و کودکان و ضبط اموالشان داد. تعداد مردان بنیقریظه و پسران بالغشان، بین ششصد تا هشتصد نفر گزارش شده است.<ref>آهنچی، آذر، «بنی قُریظه»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۴، ذیل مدخل، ۱۳۹۳ش؛ مدرسی، سید محمد تقی، زندگانی پیامبر گرامی اسلام محمد مصطفی(ص)، انتشارات محبان الحسین(ع)، قم، ۱۳۸۹ش ص۵۷. ؛ طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۴ش، ج۹، ص۱۷۰.</ref> |
|
| |
|
| و اما بنی قریظه- این قبیله در آغاز با اسلام در صلح و صفا بودند تا آنکه جنگ خندق روی داد، و حی بن اخطب سوار شده به مکه رفت و قریش را علیه رسول خدا ۶ تحریک کرد و طوائف عرب را برانگیخت، از آن جمله به میان بنی قریظه رفت، و مرتب افراد را وسوسه و تحریک کرده پافشاری مینمود، و با رئیسشان کعب بن اسد در این باره صحبت کرد تا سرانجام آنها را راضی کرد که نقض عهد کرده و با پیغمبر بجنگند بشرطی که او نیز به یاریشان آمده و بقلعهشان درآید و با ایشان کشته شود. حی بن اخطب قبول کرد و به قلعه درآمد، بنی قریظه عهد خود را شکسته و با کمک احزابی که مدینه را محاصره کرده بودند براه افتادند، و شروع کردند به دشنام دادن رسول خدا ۶ و شکاف دیگری ایجاد کردن.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۴ش، ج۹، ص۱۷۰.</ref> | | == نقدها == |
| | برخی محققان تاریخ گفتهاند اگر هفتصد تا نهصد مرد از بنیقریظه کشته شده باشند، شمار زنان و فرزندان آنها تقریباً سه تا چهار برابر این تعداد بوده؛ یعنی تقریباً بیش از سه هزار نفر به اسارت مسلمانان درآمدهاند. این تعداد نسبت به جمعیت آن زمان مسلمانان، عدد اندکی نیست؛ بنابراین اگر چنین جماعتی در میان مسلمانان حضور داشتند، باید دستکم نقشی محدود از آنها در تاریخ اسلام مشاهده میشد، اما هیچ اثری از اسرای بنیقریظه در تاریخ نیست که مثلاً گفته شده باشد این فرد از کودکان اسیر بنیقریظه بود و مثلاً فرد درست یا منحرفی بود یا این زن مادر فلان شخص است که از یهودیان اسیر بنیقریظه بوده. چنین نقلهایی در تاریخ وجود ندارد؛ درحالیکه در موارد اینچنینی ردّپاهای تاریخی وجود دارد.<ref>«[https://imanoor.com/blog/بنی-قریظه/ بنی قریظه]»، درسهای تاریخ معصومین از رجبی دوانی، سایت ایمانور، تاریخ بازدید: ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ش.</ref> |
|
| |
|
| در سال پنجم هجرت که غزوه «احزاب» رخ داد، تنها طایفه «بنی قریظه» در مدینه باقی مانده بودند، که به مشرکان عرب پیوستند و به روی مسلمانان شمشیر کشیدند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، برگزیده تفسیر نمونه، ج۳، ص۶۰۳. تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۲ش.</ref> | | == نقد سیدجعفر شهیدی == |
| | سیدجعفر شهیدی، پژوهشگر تاریخ اسلام، معتقد است نکات مبهم این داستان «متتبع دقیق» را از آنچه شهرت یافته بازمیدارد یا به تردیدهایی میافکند.<ref>شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، علمی فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۹۲ش. ص۹۵.</ref> او نقدهای زیادی به روایت مشهور غزوه بنیقریظه دارد که به این شرح است: |
| | * باور کردن این داستان دشوار است. نخستین چیزی که باعث تردید میشود شمار کشتهشدگان است که آن را ششصد، هفتصد، هشتصد تا نهصد تن نوشتهاند. چگونه [[امام علی(ع)]] یا علی(ع) و زبیر، نهصد تن را در یک روز سر بریدند؟ نهصد تن مرد بالغ در قومی، بهطور تقریب نشانه چهارهزارتن یا بیشتر انسان است. آیا شمار بنیقریظه بدین عدد میرسید؟ مگر در آن روزگار در مدینه و پیرامون آن چند هزار تن زندگی میکردند که چهار هزار تن در آبادیهای بنیقریظه ساکن باشند؟<ref>شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، علمی فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۹۲ش. ص۹۵.</ref> |
| | * [[ابن اسحاق]] پایان داستان بنیقریظه را چنین نوشته و در [[اعتبار تاریخ طبری|تاریخ طبری]] هم عین نوشته او آمده است، [[واقدی]] متوفای ۲۰۷ق، صورت دیگری را نیز ضبط کرده که عبارت او مضطرب است.<ref>شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، علمی فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۹۲ش، ص۹۴.</ref> |
| | * این داستان را هالهای از ابهام و بلکه تاریکی فراگرفته که در قرن اخیر دستاویزی برای شرقشناسان مخصوصاً یهودیان اسلامشناس شده است.<ref>شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، علمی فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۹۲ش، ص۹۴.</ref> |
| | * اختلافی که بین چگونگی کشته شدن اسیران دیده میشود درخور توجه است. ابن اسحاق میگوید همه را در کنار خندق سر بریدند و واقدی میگوید اسیران را بر خانوادههای اوس بخش کردند تا آنان با کشتن ایشان اطاعت خود را به پیغمبر نشان دهند. |
| | * سیرت پیامبر(ص) در جنگهای پیش از بنیقریظه مشخص است. او همیشه عطوفت و بخشش را بر انتقام و کشتار مقدم میداشته است.<ref>شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، علمی فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۹۲ش. ص۹۵.</ref> |
| | * به نظر میرسد داستان بنیقریظه سالها پس از تاریخ واقعه، به وسیله داستانگویی که از تیره خزرج بوده است دستکاری شده و به تحریر درآمده باشد، تا بدین وسیله نشان دهند که حرمت طایفه اوس نزد پیغمبر به اندازه طایفه خزرج نبود و برای همین است که پیغمبر هم پیمانهای خزرج را نکشت اما همپیمانان اوس را گردن زد. و نیز خواسته است نشان دهد که رئیس قبیله اوس جانب هم پیمانان خود را رعایت نکرده است.<ref>شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، علمی فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۹۲ش. ص۹۶.</ref> |
|
| |
|
| == تردید محققان در گزارش منابع تاریخی == | | == نقد محمدعلی ایازی == |
| نمیتوان به این روایات به خاطر تعارض و سخیف بودن برخی از منقولات آن اتکا و اعتماد کرد و اساساً موضوع غزوه بنی قریظه، تسلیم و کشته شدن نبوده و این آیه سخن از درگیری میان مسلمانان و این قبیله دارد که در نهایت، گروهی از آنان کشته و عده ای اسیر شدند و آن روایات، برساخته کسانی است که با اهداف خاص به آن پرداختهاند. ص۱۲۱. | | محمدعلی ایازی محقق و قرآن پژوه معتقد است نمیتوان به روایات داستان بنیقریظه به خاطر تعارض و سخیف بودن برخی از بخشهای آن اعتماد کرد. او اعتقاد دارد موضوع غزوه بنیقریظه، تسلیم و کشته شدن نبوده و آیه ۵۶ سوره احزاب سخن از درگیری میان مسلمانان و این قبیله دارد که در نهایت، گروهی از آنان کشته و عدهای اسیر شدند و آن روایات، برساخته کسانی است که با اهداف خاص به آن پرداختهاند.<ref>ایازی، محمدعلی، «تأملی پیرامون روایت کشتن یهودیان بنی قریظه در منابع تاریخ و تفسیر»، پژوهشهای قرآنی، سال هجدهم، پاییز ۱۳۹۱ش، شماره ۳، ص۱۲۱.</ref> این ماجرا، یعنی اعدام همه مردان و اسارت زنان و فرزندان ایشان، در حرکت تاریخ صدر اسلام نظیر نداشته و با رفتارهای دیگر پیامبر سازگار نیست! روایاتی که این حادثه را نقل کرده، به جز در جزئیات و مسایل غیر مهم، در چند جا دارای اختلاف و تناقض است؛ در محل زندانیان یا شکل کشتن و تعداد کشتهها و کیفیت اجرا و مجری این فرمان.<ref>ایازی، محمدعلی، «تأملی پیرامون روایت کشتن یهودیان بنی قریظه در منابع تاریخ و تفسیر»، پژوهشهای قرآنی، سال هجدهم، پاییز ۱۳۹۱ش، شماره ۳، ص۱۳۰ و ۱۳۵.</ref> |
|
| |
|
| آیه ۵۶ احزاب.
| | محمدعلی ایازی گفته است این داستان بسیار گوناگون و چندگانه نقل شده است. اما در منابع تاریخی به شکل نسلکشی و قتلعام همه مردان یک قبیله و اسیر گرفتن خانواده آنان از سوی پیامبر(ص) تصویر شده که عملی بسیار بی رحمانه و متناسب با جرم آنان نبوده است. وی معتقد است این داستان با رحمتالعالمین بودن پیامبر(ص) و آیات بسیار قرآن که در برابر جرم و گناه، مجازات مثل را میخواهد (انعام /۱۶۱، یونس /۲۷، غافر/۴۰)، سازگار نیست و با روش و منش پیامبران و با سیره رسول خدا همخوانی ندارد. این رؤسای قوم بودند که پیمانشکنی کرده و به پیامبر اعلام جنگ دادند و بر طبق قاعده، همانان باید مجازات و کشته شوند، نه دیگران. ممکن است در نبردی رویارو تعداد بسیاری کشته شوند، اما بر طبق این روایات، آنان به محاصره درآمده و تسلیم شدند و به صورت دسته جمعی اعدام شدند. آیا میتوان بر اساس قوانین جزایی اسلام پنداشت که پیامبر به دلیل پیمانشکنی سران یک قبیله، تمام مردان و حتی نوجوانان تازه بالغ آن قبیله را به قتل برساند؟<ref>ایازی، محمدعلی، «تأملی پیرامون روایت کشتن یهودیان بنی قریظه در منابع تاریخ و تفسیر»، پژوهشهای قرآنی، سال هجدهم، پاییز ۱۳۹۱ش، شماره ۳، ص۱۳۶.</ref> |
|
| |
|
| روایاتی که این حادثه را نقل کرده، به جز در جزئیات و مسایل غیر مهم، در چند جا دارای اختلاف و تشتت و تناقض است؛ در محل زندانیان یا شکل کشتن و تعداد کشتهها و کیفیت اجرا و مجری این فرمان. ص۱۳۰
| | برای فهم این حادثه نباید از وجود کسانی مانند محمد بن کعب قرظی، که در قصهگویی شهرت دارد و وجود نوادگان سعد بن معاذ در میان راویان این داستان و حضور یهودیان مسلمان شده در تعریف و تمجید از این قبیله یهودی و تصویر چهرهای مظلوم ولی باشهامت و راسخ در آیین یهود، غافل شد که موارد دیگری از این نمونهها در منابع تاریخی مسلمانان راه یافته و نباید به سادگی از آن گذشت.<ref>ایازی، محمدعلی، «تأملی پیرامون روایت کشتن یهودیان بنی قریظه در منابع تاریخ و تفسیر»، پژوهشهای قرآنی، سال هجدهم، پاییز ۱۳۹۱ش، شماره ۳، ص۱۴۰.</ref> |
| | |
| این ماجرا، یعنی اعدام همه مردان و اسارت زنان و فرزندان ایشان، در حرکت تاریخ صدر اسلام نظیر نداشته و با توجه به رفتارهای دیگر پیامبر سازگار نیست و اینکه گفته شده به پیامبر یا همسرانش توهین کردهاند، قابل توجیه نیست. بارها به پیامبر توهین میشده و حضرت واکنش نشان نمیداده است، چگونه در اینجا به این شدت برخورد کرده است؟!ص۱۳۵
| |
| | |
| این داستان بسیار گوناگون و چندگانه نقل شده است. اما در منابع تاریخی به شکل نسلکشی و قتلعام همه مردان یک قبیله و اسیر گرفتن خانواده آنان از سوی پیامبر تصویر شده که عملی بسیار بی رحمانه و متناسب با جرم آنان نبوده و با رحمة للعالمین بودن پیامبر و آیات بسیار قرآن که در برابر جرم و گناه، مجازات مثل را میخواهد (انعام /۱۶۱، یونس /۲۷، غافر/۴۰)، سازگار نیست و با روش و منش پیامبران و با سیره رسول خدا همخوانی ندارد. این رؤسای قوم بودند که پیمانشکنی کرده و به پیامبر اعلام جنگ دادند و بر طبق قاعده، همانان باید مجازات و کشته شوند، نه دیگران. ممکن است در نبردی رویارو تعداد بسیاری کشته شوند، اما بر طبق این روایات، آنان به محاصره درآمده و تسلیم شدند و به صورت دسته جمعی اعدام شدند. آیا میتوان بر اساس قوانین جزایی اسلام پنداشت که پیامبر به دلیل پیمانشکنی سران یک قبیله، تمام مردان و حتی نوجوانان تازه بالغ آن قبیله را که شاید در آن سنین حتی مفهوم پیمانشکنی را به درستی درک نکرده و نقشی هم در خیانت سران قوم نداشتند، به قتل برساند؟ در میان مردان، تکلیف سالخوردگان، مریضان و ناتوانان و زنان چه شد؟ آنها به چه جرمی باید مجازات شوند. ص۱۳۶
| |
| | |
| برای فهم این حادثه آن است که نباید از وجود کسانی مانند محمد بن کعب قرظی، که در قصه گویی شهرت دارد و وجود نوادگان سعد بن معاذ در میان راویان این داستان و حضور یهودیان مسلمان شده در تعریف و تمجید از این قبیله یهودی و تصویر چهره ای مظلوم ولی باشهامت و راسخ در آیین یهود، غافل شد که موارد دیگری از این نمونهها در منابع تاریخی مسلمانان راه یافته و نباید به سادگی از آن گذشت، و باید توجه داشت که هم مسلمانان و هم یهود در تاریخ پرفراز خود، چالشهای بسیار داشته و باید با احتیاط با این دسته از منقولات برخورد کرد.<ref>ایازی، محمدعلی، «تأملی پیرامون روایت کشتن یهودیان بنی قریظه در منابع تاریخ و تفسیر»، پژوهشهای قرآنی سال هجدهم پاییز 1391 شماره 3، ص۱۴۰.</ref> | |
| | |
| اگر هفتصد تا نهصد مرد از بنی قریظه کشته شده باشند، باید بگوییم که شمار زنان و فرزندان آنها تقریباً سه تا چهار برابر این تعداد بوده؛ یعنی تقریباً بیش از سه هزار نفر به اسارت مسلمانان درآمدهاند. این تعداد نسبت به جمعیت آن زمان مسلمانان، عدد اندکی نیست.
| |
| | |
| بنابراین اگر چنین جماعتی در میان مسلمانان حضور داشتند، باید دستکم نقشی محدود از آنها در تاریخ اسلام مشاهده میشد، اما هیچ اثری از اسرای بنی قریظه در تاریخ نیست که مثلاً گفته شده باشد این فرد از کودکان اسیر بنی قریظه بود و مثلاً فرد درست یا منحرفی بود یا این زن مادر فلان شخص است که از یهودیان اسیر بنی قریظه بوده. چنین نقلهایی در تاریخ وجود ندارد؛ درحالیکه در موارد اینچنینی ردّپاهای تاریخی وجود دارد.<ref>«[https://imanoor.com/blog/بنی-قریظه/ بنی قریظه]»، درسهای تاریخ معصومین از رجبی دوانی، سایت ایمانور، تاریخ بازدید: ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ش.</ref>
| |
| | |
| پس از پایان نبرد احزاب، پیغمبر به سروقت یهود بنی قریظه رفت. این یهودیان به موجب پیمان مدینه، مادام که علیه مسلمانان قیام نمیکردند در امان بودند. اما آنان در جنگ احزاب با دشمنان اسلام متحد شدند. پیامبر به سر وقت ایشان رفت و آنان را محاصره کرد. سرانجام پس از بیست و پنج شب تسلیم شدند. ص۹۴
| |
| | |
| در حالی که ابن اسحاق پایان داستان بنی قریظه را چنین نوشته و طبری هم عین نوشته او را در کتاب خود آورده است، واقدی متوفای ۲۰۷ ق، صورت دیگری را نیز ضبط کرده که عبارت او مضطرب است. ص۹۴.
| |
| | |
| این داستان را گرد آن هاله ای از ابهام و بلکه تاریکی فراگرفته که در قرن اخیر دستاویزی برای شرق شناسان مخصوصاً یهودیان اسلامشناس شده است.
| |
| | |
| شهیدی باور کردن این داستان را دشوار میداند. نخستین چیزی که باعث تردید میشود شمار کشته شدگان است که آن را ششصد هفتصد هشتصد تا نهصد تن نوشتهاند. چگونه یک تن علی ع یا دو تن علی و زبیر نهصد تن را در یک روز چگونه سر بریدند؟ نهصد تن مرد بالغ در قومی، بهطور تقریب نشانه چهارهزارتن یا بیشتر انسان است. آیا شمار بنی قریظه بدین عدد میرسید؟ مگر در آن روزگار در مدینه و پیرامون آن چند هزار تن زنذگی میکردند که چهار هزار تن در آبادیهای بنی قریظه ساکن باشند؟ ص۹۵.
| |
| | |
| داستان کشتار یهودیان بنی قریظه از آغاز بر اساس همچشمیهای اوس و خزرج بنیاد شده است. گوینده داستان محتملا از طایفه خزرج است یا داستان به سود آنان بازگو میکند میخواهد حشمت قوم خود را در دیده پیغمبر بیش از رقیبان خود بنمایاند.<ref>شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، علمی فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۹۲ش.</ref>ص۹۵.
| |
| | |
| اختلافی که بین چگونگی کشته شدن اسیران دیده میشود درخور توجه است. ابن اسحاق میگوید همه را در کنار خندق سر بریدند و واقدی میگوید اسیران را بر خانوادههای اوس بخش کردند تا آنان با کشتن ایشان اطاعت خود را به پیغمبر نشان دهند.
| |
| | |
| شهیدی معتقد است نکات مبهم این داستان «متتبع دقیق» را از آنچه شهرت یافته بازمیدارد یا به تردیدهایی میافکند. ص۹۵.
| |
| | |
| سیرت پیامبر در جنگهای پیش از بنی قریظه مشخص است. او همیشه عطوفت و بخشش را بر انتقام و کشتار مقدم میداشته است. ص۹۵.
| |
| | |
| به نظر میرسد داستان بنی قریظه سالها پس از تاریخ واقعه و هنگامی که نسل حاضر در آن محاصره برافتاد به وسیله داستان گویی که از تیره خزرج بوده است دستکاری شده و به تحریر درآمده باشد، تا بدین وسیله نشان دهند که حرمت طایفه اوس نزد پیغمبر به اندازه طایفه خزرج نبود و برای همین است که پیغمبر هم پیمانهای خزرج را نکشت اما همپیمانان اوس را گردن زد. و نیز خواسته است نشان دهد که رئیس قبیله اوس جانب هم پیمانان خود را رعایت نکرده است. ص۹۶.
| |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |
خط ۷۴: |
خط ۵۲: |
| | تغییر مسیر = شد | | | تغییر مسیر = شد |
| | ارجاعات = | | | ارجاعات = |
| | بازبینی = | | | بازبینی =شد |
| | تکمیل = | | | تکمیل = |
| | اولویت = ج | | | اولویت = ج |
| | کیفیت = ج | | | کیفیت = ب |
| }} | | }} |
| {{پایان متن}} | | {{پایان متن}} |