ناراحتی حضرت زهرا(س) در بارداری و تولد امام حسین(ع)

نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۵۷ توسط A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها)


سؤال
بر اساس روایتی از معتبرترین کتب شیعه(=اصول کافی) امام سوم شیعیان تنها پس از ۶ ماه حاملگی مادرش بدنیا آمد و مادر ایشان یعنی فاطمه زهرا هنگام حاملگی و وضع حمل از کودک خود نفرت داشته است (حملته کرها و وضعته کرها). حالا به نقل کلینی که در مقدمه کتاب کافی ج۱، ص۷، تمام روایات کتابش را صحیح می‌داند و در نتیجه این روایت، طبق نظر خود شیخ کلینی که از بزرگترین علمای شیعه است، صحیح می‌باشد، این حسین سومین امام معصوم شیعیان می‌باشد؟!


با توجه به آیات و روایات واژه کرها به معنای سختی است نه نفرت و دلیل این‌که آن‌حضرت از مادرش شیر نخورده طبق روایتی این است که فاطمه زهرا(س) اصلاً شیر نداشته است. علاوه بر این که هر روایتی نیاز به بررسی سندی دارد خواه نزد نویسنده آن این حدیث صحیح باشد یا نباشد، و این حدیث مرفوع و ضعیف است.

متن روایت

در روایتی مرفوع (عدم ذکر راوی) عمرو زیات از امام صادق(ع) گزارش می‌کند: جبرئیل بر محمد (ص) نازل شد و گفت: ای محمد! خدا تو را مژده می‌دهد به مولودی که از فاطمه (س) متولد می‌شود و امت تو او را بعد از تو می‌کشند فرمود: ای جبرئیل! سلام به پروردگارم، مرا به مولودی که از فاطمه متولد شود و امتم او را بکشند نیازی نیست، جبرئیل به آسمان بالا رفت و سپس فرود آمد و همان سخن را گفت، پیغمبر فرمود: ای جبرئیل! سلام به پروردگارم مرا به مولودی که از فاطمه متولد شود و امتم او را بکشند نیازی نیست، جبرئیل به آسمان بالا رفت و سپس فرود آمد و گفت: ای محمد! پروردگارت به تو سلام می‌رساند و تو را مژده می‌دهد که امامت و ولایت و وصیت را در ذریه آن مولود قرار می‌دهد، فرمود: راضی گشتم، سپس نزد فاطمه فرستاد که خدا مرا به مولودی مژده می‌دهد که از تو متولد می‌شود و پس از من امتم او را می‌کشند، فاطمه پیغام داد که مرا به مولودی که امت تو او را پس از تو بکشند نیازی نیست، پیغمبر پیغام داد که خدا امامت و ولایت و وصیت را در ذریه او قرار داده، او هم پیغام داد که من راضی گشتم.

«پس به ناخوشی او را آبستن شد و به ناخوشی زائید و از آبستن شدن تا از شیر گرفتنش سی ماه بود، و چون به قوت رسید و چهل ساله شد، گفت: پروردگارا! مرا وادار کن تا نعمت تو را که به من و به پدر و مادرم انعام کرده‏‌ای سپاس‌گزارم و عملی شایسته کنم که پسند تو باشد و بعضی از فرزندانم را شایسته کن» اگر او نمی‌فرمود: بعضی از فرزندانم را شایسته کن، همه فرزندان آن حضرت امام می‌شدند، و امام حسین (ع) از فاطمه (علیها السلام) و از هیچ زن دیگر شیر نخورد، بلکه او را خدمت پیغمبر (ص) می‌آوردند و آن حضرت انگشت شصتش را در دهان او می‌گذارد و او به اندازه‌ای که دو روز و سه روزش را کفایت کند، از آن می‌مکید، پس گوشت حسین (ع) از گوشت و خون رسول خدا (ص) روئید. و فرزندی شش‌ماهه متولد نشد، جز عیسی بن مریم (ع) و حسین بن علی (ع).[۱]

بررسی سندی

همان‌طور که اشاره شد تعدادی از راویان در سلسله این حدیث ذکر نشده‌اند، لذا به این حدیث مرفوع گفته می‌شود و در نگاه اهل فن از اعتبار برخوردار نبوده و حجت نیست، زیرا در روایت آمده، مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرو الزَّیَّاتِ «عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا» عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع، در این حدیث برخی از راویان حدیث با تعبیر عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع، گزارش شده‌اند.

بر این اساس با توجه به این‌که در سلسله سند این روایت برخی از راویان آن حذف شده‌اند، به این روایت در اصطلاح علم رجال حدیث مرفوع گفته می‌شود؛ نتیجه آن‌که این حدیث از جهت سند ضعیف می‌باشد و قابل استناد و حجت نیست.

معنای (حملته کرها و وضعته کرها) در روایت.

یکی از مستندات شبهه، استفاده نادرست از عبارت حملته کرها و وضعته کرها می‌باشد که ترجمه شده با حالت تنفر و اجبار آن را حمل کرده است که چنین برداشتی با توجه به لغت و کاربرد آن در قرآن کاملاً نادرست می‌باشد.

الف) در فرق بین دو کلمه «کره» (به ضم کاف) و «کره» (به فتح آن) بعضی معتقدند که اولی به معنای مشقت و دومی به معنای کراهت و بی‌میلی است و این دو با هم ملازمه ندارند چه بسا چیزی را انسان دوست دارد ولی برایش مشقت دارد و چه بسا چیزی بی‌مشقت است ولی انسان آن را دوست ندارد.[۲]

با توجه به این‌که «کره» در این آیه شریفه به ضم کاف آمده لذا به معنای مشقت و دشواری است.

ب) اساساً این متنی که در حدیث به کار رفته عین متن قرآنی است و حالت حاملگی و وضع حمل تمام مادران را بازگو می‌کند که در سوره احقاف یان شده‌است.

حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّی إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعینَ سَنَه قالَ رَبِّ أَوْزِعْنی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلی والِدَیَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لی فی ذُرِّیَّتی.[۳]

مادرش او را با ناراحتی حمل می‌کند و با ناراحتی بر زمین می‌گذارد؛ و دوران حمل و از شیر بازگرفتنش سی ماه است؛ تا زمانی که به کمال قدرت و رشد برسد و به چهل سالگی بالغ گردد می‌گوید: «پروردگارا! مرا توفیق ده تا شکر نعمتی را که به من و پدر و مادرم دادی بجا آورم و کار شایسته‌ای انجام دهم که از آن خشنود باشی، و فرزندان مرا صالح گردان.

علامه طباطبایی می‌گوید: آن گاه دنبال این سفارش (به احترام والدین) اشاره کرد به ناراحتی‌هایی که مادر انسان در دوران حاملگی، وضع حمل و شیر دادن تحمل می‌کند تا اشاره کرده باشد به ملاک حکم، و عواطف و غریزه رحمت و رأفت انسان را برانگیزد.


از سوی دیگر شش‌ماهه بودن یا نبودن، نقص محسوب نمی‌شود. که کسی بخواهد با تکیه بر آن در امامت امام حسین خدشه وارد کند. آیا یکی از شرایط امامت نه‌ماهه به دنیا آمدن است؟

اعتبار روایات اصول کافی

علم رجال و درایه برای فهم درستی و نادرستی روایات تدوین شده است.

صحیح بودن حدیثی نزد کسی، دلیل بر صحت آن نزد دیگران نیست، لذا می‌بینیم یک حدیث در یک کتاب صحیح شمرده می‌شود (شاید صاحب آن کتاب قرائنی داشته که دیگران چنین قرائنی ندارند و …) اما دیگران آن روایت را نپذیرند.

باید توجه داشت شیخ کلینی؛ اقدم، اوثق و بدون تردید از ائمه حدیث و عالم به اخبار تاریخ شیعه است و کتاب کافی، بی شک در نزد تمامی علمای شیعه، متقن‌ترین کتاب حدیثی تاریخ شیعه است.

اما با همه این توضیحات، نمی‌توان گفت که تمام روایات کافی، صحیح السند و قطعاً صادر از معصوم است؛ زیرا هر چند مرحوم کلینی مقام ارجمندی داشته؛ اما معصوم از اشتباه نبوده است و این باعث شده است که تعدادی از روایات کتاب شریف کافی از نظر سندی تمام نباشد و این امری است طبیعی. خود مرحوم شیخ کلینی هم مدعی نیست که تمامی روایاتی که در کافی جمع کرده است، صحیح است.

اما این که آیا این کتاب را امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دیده و تأیید کرده است، چنانچه مشهور شده است که امام زمان (علیه السلام) در باره کتاب کافی فرموده باشند: الکافی کاف لشیعتنا، هیچ سند و مدرک معتبری ندارد.

مرحوم میرزای نوری رضوان الله تعالی علیه در این باره می‌فرماید:

این که گفته‌اند که امام فرموده: «ان هذا کاف لشیعتنا» اصل و اساسی ندارد و اثری از این روایت در کتاب‌های علمای شیعه دیده نمی‌شود و نیز هیچ روایتی، نه صحیح و نه ضعیف در این باره وارد نشده است ….[۴]

منابع

  1. کلینی، الکافی (ط - الإسلامیه)، ج‏۱، ص۴۶۴ و ۴۶۵.
  2. طبرسی، فضل بن حسن، ترجمه تفسیر مجمع البیان، ج‏۲، ص۲۸۸، ناشر: فراهانی‏، چاپ اول، مکان چاپ: ایران- تهران‏.
  3. احقاف، ۱۵.
  4. میرزای نوری، خاتمه المستدرک، تحقیق: مؤسسه آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، ج۱، ص۳۹، ناشر: مؤسسه آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، قم، چاپ اول، ١٤١٥.