موارد جواز غیبت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۳۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ نوامبر ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:


== دادخواهی ==
== دادخواهی ==
غیبت کردن برای دادخواهی را جایز دانسته‌اند. مراد از دادخواهی این است که انسان برای گرفتن حق خود، از کسی که به او ظلم کرده، نزد کسی که می‌تواند حق او را بگیرد،  غیبت کند. این جواز در صورتی است که امکان دادخواهی بدون نام بردن از ظلم کننده ممکن نباشد. در آیه {{قرآن|لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِم
غیبت کردن برای دادخواهی را جایز دانسته‌اند. مراد از دادخواهی این است که انسان برای گرفتن حق خود، از کسی که به او ظلم کرده، نزد کسی که می‌تواند حق او را بگیرد،  غیبت کند. این جواز در صورتی است که امکان دادخواهی بدون نام بردن از ظلم کننده ممکن نباشد.
 
در آیه {{قرآن|لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِم
| سوره = نساء
| سوره = نساء
| آیه = ۱۴۸
| آیه = ۱۴۸
خط ۱۲: خط ۱۴:
}} به این مطلب اشاره شده است.  
}} به این مطلب اشاره شده است.  


== برحذر داشتن مؤمنین از خطر ==
== برحذر داشتن مردم از خطر ==
غیبت برای دور کردن مؤمنان از خطر، جایز شمرده شده است. برای نمونه، اگر شخصی ادعای فقیه و عالم بودن می‌کند، در جالی که شایستگی و علم کافی برای فقاهت ندارد، جایز است انسان مردم را به کاستی‌های او آگاه کند.  
غیبت برای دور کردن مؤمنان از خطر، جایز شمرده شده است. برای نمونه، اگر شخصی ادعای فقیه و عالم بودن می‌کند، در جالی که شایستگی و علم کافی برای فقاهت ندارد، جایز است انسان مردم را به کاستی‌های او آگاه کند.  


خط ۱۹: خط ۲۱:


== جرح شاهد یا راوی ==
== جرح شاهد یا راوی ==
هنگامی که انسان ببیند شخص فاسقی در دادگاه بر امری شهادت می‌دهد یا روایتی نقل می‌کند، برای حفظ حقوق مسلمانان و احکام شرع باید هرچه درباره او می‌داند بیان کند.
هنگامی که انسان ببیند شخص فاسقی روایتی نقل می‌کند یا در دادگاه بر امری شهادت می‌دهد، باید برای حفظ حقوق مسلمانان و احکام شرع، مواردی را که فسق او را ثابت می‌کند بیان کند.


== فسق ==
== فسق ==
خط ۲۵: خط ۲۷:


== اشتهار به لقب ==
== اشتهار به لقب ==
اگر کسی به اسم یا لقبی معروف باشد که بیانگر عیب اوست و برای شناساندن او راه دیگری نباشد، گفتن آن اسم یا لقب اشکال ندارد. مثل أعرج،<ref>أعرج: کسی است که به علت نقص پا، هنگام راه رفتن متمایل به چپ و راست می‌شود.</ref> أعمش،<ref>أعمش: کسیکه چشمش ضعیف است و غالباً اشک می‌ریزد.</ref> أشتر.<ref>أشتر: کسی است که لب پائینش شکافته است.</ref> در حدیثی از حضرت صادق(ع) نقل شده که ایشان فرمودند: «زینب عطّاره حولاء<ref>حولاء: زنی که چشمش لوچ (چپ) است.</ref> نزد زنان نبی اکرم آمد.<ref>همان، ص۲۴۰.</ref> ...».
اگر کسی به اسم یا لقبی معروف باشد که بیانگر عیب او است و برای شناساندن او راه دیگری نباشد، گفتن آن اسم یا لقب اشکال ندارد. مانند لقب‌های أعرج (کسی است که به علت نقص پا، هنگام راه رفتن متمایل به چپ و راست می‌شود) و اشتر (کسی است که لب پایینش شکافته است).  
 
بر پایه روایتی، امام صادق(ع) زنی با نام زینب را با لقب عطّاره حولاء خوانده است؛ چرا که راه دیگری برای شناساندن او وجود نداشته است. «عطاره حولا» به زنی گفته می‌شود که چشمش لوچ (چپ) ‌است.<ref>شبّر، سيد عبدالله، كتاب الأخلاق، ترجمه محمدرضا جباران، انتشارات هجرت، قم: ۱۳۷۹ش، ص۲۴۰.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
automoderated
۶٬۳۴۱

ویرایش