موارد جایز بودن دروغ

نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۰۹ توسط Rahmani (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

روایتی از پیامبر(ص) بیان شده که به امام علی(ع) چنین می‌گوید: «یا علی در سه جا دروغ نیکوست: میدان جنگ، وعده به زنان، اصلاح بین مردم.» آیا این حدیث صحیح است؟

در منابع روایی این روایت با سند کامل از شیخ صدوق چنین بیان شده است «حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ ... عَنْ عَلِيٍّ (ع) قَالَ: النَّبِيُّ (ص): ثَلَاثٌ يَحْسُنُ فِيهِنَّ الْكَذِبُ الْمَكِيدَه فِي الْحَرْبِ وَ عِدَتُكَ زَوْجَتَكَ وَ الْإِصْلَاحُ بَيْنَ النَّاس؛؛ دروغ در سه جا نیکوست: میدان جنگ، وعده به زن و اصلاح میان مردم.»[۱]

مطابق با متن روایت در سه مورد دروغ گفتن مجاز است؛

در میدان جنگ

مجاز بودن دروغ در جنگ، در نظام اخلاق اسلامی، فقیهان، محدثان و عالمان اخلاق آن را رد نکرده و حتی در آن تردید نیز ننموده‌اند. در بیشتر کتاب‌های روایی بابی با عنوان «اَلکِذْبُ فیِ الْحَرْب» احادیث و اقوال مربوط را گرد آورده و درباره مفهوم و دامنه آن بحث نموده‌اند. برخی از این شخصیت‌ها مانند طبری، درباره مقصود از دروغ در جنگ مناقشاتی نیز کرده‌اند.

روایاتی از پیامبر(ص) نقل شده ‌است که ایشان در مواردی از جمله جنگ، دروغ را روا شمرده‌اند. الفاظ برخی از این احادیث با یکدیگر اختلاف دارد، اما مضمون همه آنها یکی است و همه مسلمانان بر صحت آن‌ها اجماع دارند. رسول خدا(ص) فرمود: «اَلحَرْبُ خُدْعَةٌ؛؛ جنگ نیرنگ است.»[۲]

معنای این حدیث از طریق احادیث مشابه یا متنی که این حدیث در آن قرار دارد، بهتر فهمیده می‌شود. حاصل معنای این گونه روایات آن است که جنگ، عرصه نیرنگ باختن است؛ برای مثال هرگاه پیامبر(ص) عازم جنگی می‌شد، چنان وانمود می‌کرد که می‌خواهد مسیر دیگری را بپیماید و می‌فرمود: «الحرب خدعه» هم چنین در جریان پیمان‌شکنی بنی قریظه و خیانت آنان، به نعیم بن مسعود فرمود: «خَذِّلْ عَنّا ؛ فإنَّ الحَرْبَ خُدْعَةٌ؛ دشمن را از جنگ با ما منصرف كن، كه جنگ نيرنگ است.»[۳]

مجاز بودن دروغ تنها در حالت جنگی

جایز بودن دروغ در جنگ به اتفاق تمام کسانی که این روایات را نقل نموده‌اند، تا زمانی است که مسلمانان با طرف نزاع در حال جنگ باشند و آتش جنگ فرو ننشیند؛ اما در حالت ترک نبرد یا صلح با دشمن، نمی‌توان به او دروغ گفت. نکته دیگر آن است که دروغی که گفته می‌شود، در باب صلح و امان دادن به دشمن نباشد. یعنی نمی‌توان به دروغ به دشمن پیشنهاد صلح کرد یا به او امان داد و آن گاه او را فریب داد؛

بنابراین محدوده دروغ، به شیوه‌ها و تاکتیک‌های جنگی منحصر است، از این رو بزرگان حدیث در برخی کتاب‌ها بابی با عنوان {چمتن عربی|تَحْریْمُ الغَدَرِ وَ لَوْ شَیْئاً یَسْیِراًَ؛|ترجمه=حرام شمردن نیرنگ گرچه اندک باشد.}} را بیان کرده‌اند.[۴] و طی آن بحث کرده‌اند که حتی به دشمن نمی‌توان نیرنگ زد.

همچنین باید توجه داشت که مجاز بودن دروغ، مشروط به آن است که پیمان‌شکنی یا نقض امان نباشد. دروغ در جنگ، به همان مسائل جنگی و پیش بردن آن محدود است و مسائل دیگر و خارج از میدان جنگ را شامل نمی‌شود. دروغ در حالت جنگی، انواع نیرنگ‌های سیاسی و نظامی و تاکتیک‌های جنگی را شامل می‌شود.

تاکید قرآن در پای‌بندی به عهد

قرآن بر این آموزه تاکید دارد که هرگاه با دشمن عهدی بسته شد، مسلمانان ملزم هستند که آن را تا پایان مدتش نگه دارند و هیچ قدمی برخلاف آن برندارند؛ اما این پای‌بندی مشروط به آن است که دشمن نیز پای‌بند مفاد پیمان باشد و در جهت گسستن آن حرکتی نکند. این پای‌بندی نشانه تقوا شمرده شده است. با این حال نمی‌توانند بی آن که دشمن را خبردار کنند، پیمان را ندیده بگیرند، بلکه باید به آنان اعلام نمایند که از این پس، آن پیمان ارزشی ندارد و آنان پای بند آن نیستند. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَىٰ سَوَاءٍ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْخَائِنِينَ؛ اگر می دانی که گروهی در پیمان خیانت می‌ورزند، به آنان اعلام کن که همانند خودشان عمل خواهی کرد، زیرا خدا خائنان را دوست ندارد(انفال:۵۸)

دروغ برای اصلاح

دروغ برای اصلاح دومین موردی است که دروغ گفتن در آن مجاز شمرده شده است. روایاتی در این زمینه نیز در کتاب‌های روایی وجود دارد.

  • جابر بن عبدالله از پیامبر(ص) نقل می‌کند که ایشان فرمود: «لا یحل الکذب الا فی ثلاث: یحدث الرجل امراءته لیرضیها و الکذب فی الحرب و الکذب لیصلح بین الناس؛؛ دروغ جز در سه مورد روا نیست: مرد با زن خویش سخن می‌گوید تا خشنودش کند، دروغ در جنگ و دروغ برای آن که میان مردم اصلاح کند.»[۵]
  • امام صادق (ع) فرمود: «اَلمُصْلْحُ لَيْسَ بِكَذِبٍ؛؛ اصلاح گر، دروغ گو نیست.»[۶]

از این روایت‌ها چنین برداشت کرده‌اند که هرگاه میان دو تن یا دو گروه اختلاف بود، شخص اصلاح‌گر می‌تواند دروغ‌هایی به سود دو طرف بگوید. یعنی در صورتی که انسان برای ایجاد الفت و محبت و رفع کینه و کدورت دروغ بگوید و بدین وسیله میان آنها صلح و صفا و صمیمیت برقرار کند، دروغ حرام نیست؛

در این‌جا با سه دیدگاه مواجه هستیم:

  • برای اصلاح، دروغ صریح مجاز است: این دیدگاه اظهار می‌دارد که رسول خدا (ص) به صراحت در مواردی، از جمله برای اصلاح، دروغ گفتن را مجاز دانسته و دیگر تردید در اباحه آن نیست؛ دروغ ممنوع آن است که مصلحتی نداشته و بی فایده باشد یا زیانی برساند. پس هر نوع دروغی برای اصلاح میان مردم جایز است.
  • برای اصلاح، دروغ صریح مجاز نیست، بلکه توریه مجاز می‌باشد: معتقدان به این دیدگاه می‌گویند شارعی که به شدت دروغ را ممنوع کرده، محال است که برای اموری از این دست دروغ گفتن را مجاز بشمارد. دروغ، یعنی خیانت کردن به دیگری و فریفتن او، و این کار در هیچ حالتی مجاز نمی‌باشد؛ پس آنچه مجاز شمرده شده، تعریض و توریه است، نه دروغ صریح؛ برای مثال اگر میان دو تن جنگ چون آتش باشد، می‌توانیم برای آشتی دادن آنان اقدام کنیم، اما لازم نیست که حتماً دروغی ببافیم و میان آنها رد و بدل کنیم، بلکه کافی است برای آشتی دادن آنها از جملات دوپهلو و تعبیرهای کنایی و کژتاب استفاده کنیم و به تدریج آنها را به یکدیگر متمایل سازیم.
  • برای اصلاح، نه دروغ صریح مجاز است و نه توریه و تعریض، بلکه مقصود سکوت در مورد پاره ای حقایق گزنده است: طبق این نظرگاه، ما به هیچ وجه مجاز نیستیم که برای اصلاح میان دو تن دروغ ببافیم، بلکه کافی است که سخنانی را که از هر یک بر ضد دیگری شنیده‌ایم مکتوم نگه داریم و از سخن چینی بپرهیزیم. اگر هم سخنی از یکی به سود دیگری شنیده باشیم، آن را منتقل کنیم و بدین ترتیب زمینه آشتی را فراهم نماییم.

چرا دروغ گویی برای اصلاح مجاز است؟

چون اسلام برای صمیمیت میان مردم و یکپارچگی آنان اهمیت بسیاری قائل است، دروغ گفتن را برای رفع اختلاف مجاز شمرده، چرا که سود جامعه در آن است. بعضی نیز کوشش می‌کنند تا معیار دقیق تری معین نمایند.

بنابراین، سخن از رفع شر و فتنه و فساد است، لذا باید در حد ضرورت و صرفاً به عنوان خوردن گوشت مردار به آن نگاه کرد و تجویز کذب در این موارد مانند تجویز خوردن مردار است که به مقدار ضرورت باید اکتفا نمود.

پس دروغ برای اصلاح، مقید به ضرورت و رفع شر و محدود به مصلحت برای آشتی میان مؤمنان است، اما دیگران با این تفسیر موافق نیستند و دامنه اصلاح را بسی بیش تر از محدوده فوق می‌دانند.

بنابراین تفسیر، اساساً نه مسئله ضرورت مطرح می‌شود و نه دروغ به حدی محدود خواهد بود. کافی است سخنی بالقوه اختلاف‌انگیز باشد و کسانی را برنجاند. در آن صورت می‌توان دروغ گفت و این گونه دروغ گویی نه تنها ناپسند نیست، که پسندیده و مایه ثواب می‌باشد.

۳. دروغ به همسر

سومین موردی که دروغ در آن مجاز دانسته شده، دروغ شوهر به همسر خویش است. این مطلب را تقریباً همه عالمان اخلاق و فقیهان قبول کرده‌اند. آنان به هنگام بیان موارد استثنا، این مورد را نیز نام می‌برند و آن گاه دربارهٔ حدود و ثغور آن بحث می‌کنند.

مهمترین دلیل، روایات است که جابر بن عبدالله از رسول خدا (ص) نقل می‌کند که ایشان فرمود: ((لا یحل الکذب الا فی ثلاث: یحدث الرجل امراءته لیرضیها و الکذب فی الحرب و الکذب لیصلح بین الناس؛ دروغ جز در سه مورد روا نیست: مرد با زن خویش سخن می‌گوید تا خشنودش کند، دروغ در جنگ و دروغ برای آن که میان مردم اصلاح کند.[۷]))

دروغ شامل حقوق زن و شوهر نمی‌شود

نکته ای که همگان بر آن تأکید کرده‌اند آن است که دروغ به همسر ـ به هر معنایی باشد ـ نباید حقی را ناحق کند یا موجب سقوط یکی از وظایف زن یا شوهر شود یا باعث قطع نفقه زن گردد؛ بنابراین دروغ در محدوده تکالیف زن و مرد، جایی ندارد. باری، برای زیر پا گذاشتن حقوق همسر یا از زیر بار وظایف شانه خالی کردن، نمی‌توان دروغ گفت.

در تفسیر دروغ به زن غالباً دو مطلب را ذکر کرده‌اند:

الف) مقصود از دروغ، وعده‌های غیر جدی است: زندگی خانوادگی همیشه بر وفق مراد طرفین نیست و در موارد بسیاری، مرد از زیر بار تعهداتی که باید به جای آورد یا بهتر است به جای آورد، شانه خالی می‌کند و همین باعث آشفتگی و به هم ریختگی خانواده می‌شود. زن نیز گاه توقعاتی به حق و ناحق دارد که خواستار انجام آنها می‌شود، اما مرد در شرایطی است که نمی‌تواند آنها را برآورده سازد. حال یا باید سفت و سخت در برابر خواسته‌های زن خود بایستد یا با وعده ای دروغین و «چشم» گفتنی خشک و خالی، یک غائله خانوادگی را ختم کند. گرهی که با دست می‌توان گشود با دندان نمی‌گشایند، بنابراین از باب تسهیل زندگی خانوادگی و برای پیش‌گیری از مشکلات حل نشدنی، مرد مجاز است به زن خود وعده‌های دروغین بدهد.

کوتاه سخن، کسانی بر آن رفته‌اند که مقصود از دروغ در این‌جا، وعده دادن به زن و امیدوار کردن او به زندگی خانوادگی و آینده روشن آن است؛ بنابراین اگر کسی به زن خود به دروغ وعده دهد که سال آینده برایت گردن بند برلیانی خواهم خرید و مقصودش آن باشد که تصمیم دارد یا می‌خواهد یا بر آن است که چنین کاری را بکند ـ البته ظاهراً؛ وگرنه قلباً فقط خواسته‌است وعده ای دهد ـ در این صورت وعده دروغین است و مجاز به شمار می‌رود، اما اگر مقصودش آن باشد که در ظرف زمانی سال آینده چنین وعده ای محقق خواهد شد ـ و خودش چنین مطلبی را احراز نکند ـ در این صورت دروغ حرامی است که به صورت وعده بیان شده. بر این اساس باید گفت وعده دروغین واقعا دروغ است، اما در این‌جا مجاز شمرده شده‌است، نه این که اساسا دروغ نباشد.

ب) مقصود از دروغ، ابراز محبت و مبالغه در آن است: نیازهای خانوادگی، به نیازهای مادی منحصر نیست و زن در کنار آن، نیازهایی روحی دارد که تنها از طریق ابراز محبت و عشق برطرف می‌شود، از این رو وجود عشق و محبت برای دوام زندگی خانوادگی لازم است، اما این عشق و محبت را نمی‌توان به سادگی مانند کالاهای مادی تهیه کرد. باید میان زن و شوهر رابطه عاطفی عمیقی باشد تا بتوانند سختی‌های زندگی را تحمل کنند. این رابطه عمیق یک شبه حاصل نمی‌شود، بلکه محصول هماهنگی‌های سالیان دراز و هم زیستی مسالمت آمیز آنان است، لذا نمی‌توان همواره وجود چنین رابطه ای را انتظار داشت؛ با این حال ضرورت آن را نیز نمی‌توان ندیده گرفت؛ پس چه باید کرد؟ راه حل مسئله آن است که زن و مرد یکدیگر را عمیقاً دوست بدارند، تا چنین رابطه پایداری میان آنها به وجود آید، اما دوست داشتن مسئله ای قلبی است و با فرمان و دستور پدیدار نمی‌شود، پس باید تدبیر دیگری اندیشید.

بنابراین، مقصود از دروغ در این‌جا اظهار محبت غیر واقعی و ابراز صمیمیت‌های دروغین است که اگر هم طرف مقابل به دروغ بودن آن پی ببرد، باز آن را خوش می‌دارد. مانند آن که به زن خود بگوید: تو زیباترین زنان و محبوب‌ترین کس نزد من هستی.

آیا دروغ به زن ضروری است؟

دیدگاه کسانی را که به ضرورت دروغ گویی به زن معتقد هستند، می‌توان این گونه تقریر کرد که اسلام برای بقا و دوام زندگی خانوادگی ارزش بسیاری قائل است و حفظ آن به گونه ای وجوب دارد و هرچه بتواند آن را حفظ کند و به دوام آن مدد برساند، مطلوبیت بالعرض پیدا می‌کند و از باب مقدمه واجب، واجب می‌شود و از آن جا که نزاع میان زوجین، خانواده را که اساس جامعه است در معرض تباهی قرار می‌دهد، دروغ گفتن به زن مجاز شمرده شده‌است.

می‌توان دروغ گویی به زن را از باب ضرورت حل کرد، با توجه به این که پاسخ منفی و تند جز جریحه دار شدن عواطف و تزلزل ارکان خانواده سرانجامی ندارد، ناگزیر اجازه داده شده‌است که از روش دوم (وعده‌های مصلحتی و غیر جدی) استفاده شود. گرچه این کار اولا و بالذات پسندیده نیست و تکرار آن اعتماد متقابل را در اعضای خانواده از میان می‌برد و احیاناً آنها را به تقلید وامی‌دارد و به دورویی و دروغ گویی ترغیب می‌کند، ولی چون راهی جز آن در برابر انسان وجود ندارد، از باب اقل الضررین یا اکل میته تجویز شده‌است.

بنابراین، مرد چون ناچار است و مجبور، می‌تواند به زن خود دروغ بگوید و این کار چون خوردن گوشت مردار حرام است، اما گاه از سر ناچاری تجویز می‌شود؛ پس بازگشتیم به همان سخن آیت الله مکارم که همه موارد استثنا را به مسئله اضطرار و ضرورت بازمی‌گرداند.


منابع

  1. شیخ صدوق، خصال، ج۱، ص۸۷.
  2. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۷۸.
  3. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۱، ص۵۶۶.
  4. ر. ک. وسائل الشیعه، قم، آل البیت، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق، ج۱۵، ص۶۹، باب ۲۱.
  5. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۴۳.
  6. کلینی، محمد، کافی، ج۲، ص۲۱۰.
  7. بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۴۳.