مقصود از مسخ قوم حضرت موسی(ع) و حضرت عیسی(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
خط ۵: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
مسئله مسخ در برخی از آیات قرآن کریم مطرح شده است؛ مانند: {{قرآن|فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَه خاسِئِینَ}}<ref>اعراف/ ۱۶۶.</ref> آن گاه که سرکشی و تکبر کرده و آنچه ممنوع بود مرتکب شدند، و گفتیم بوزینه شوید که از رحمت خدا دور باشید.» در سوره اعراف جریان مخالفت بنی‌اسرائیل از حکم الهی را بیان می‌کند و بعد هم مجازات آنها را بیان می‌کند. جمعی از بنی‌اسرائیل در ساحل یکی از دریاها (ظاهراً دریای احمر بوده که در کنار سرزمین فلسطین قرار دارد) زندگی می‌کردند و از طرف خداوند به عنوان امتحان و آزمایش دستوری به آنها داده شد و آن این بود که صید ماهی را در روز شنبه تعطیل کنند {{قرآن|وَ قُلْنا لَهُمْ لا تَعْدُوا فِی السَّبْتِ}}<ref>نساء/ ۱۵۴.</ref> و در آن روز به عبادت مشغول شوند، اما آنها این دستور را مخالفت کردند. {{قرآن|وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ}}<ref>بقره/ ۶۵.</ref> به تحقیق دانسته‌اید جماعتی از شما که عصیان ورزیده حرمت شنبه را نگاه نداشتند.»
[[قرآن]] از مسخ جمعی از [[بنی اسرائیل]] به صراحت سخن گفته شده است که به صورت میمون و خوک درآمدند. آیه‌ای هم در [[سوره مائده]] وجود دارد که مفسران آن را به مسخ جمعی از امت [[حضرت عیسی(ع)]] تفسیر کرده‌اند. اینکه مسخ در این آیات چیست مورد اختلاف مفسران است. عده‌ای آن را مسخ روحی می‌دانند و عده‌ای آن را مسخ جسمی تفسیر کرده‌اند و اعتقاد دارند آنها در عالم واقع به حقیقت به صورت میمون درآمدند.


چون ماهی‌ها در روز شنبه در روی آب آشکار می‌شدند و در غیر روز شنبه ماهی کمتر به سراغ آنها می‌آمد آنها دست به حیله زدند و در کنار دریا حوضچه‌هایی ترتیب دادند و راه آن را به دریا گشودند، روزهای شنبه راه حوضچه‌ها را باز می‌کردند و ماهی فراوان همراه آب وارد آنها می‌شدند، آمدن ماهی‌ها یا طبق معمول بوده یا سنت فطری ماهی‌ها بوده، اما به هنگام غروب که می‌خواستند به دریا بازگردند راهشان را می‌بستند سپس در روز یکشنبه شروع به صید آنها می‌کردند و می‌گفتند ما در روز شنبه صید ماهی نکرده‌ایم! خداوند در مقابل این معصیت و مخالفت فرمان الهی آنها را مجازات کرد و فرمود: {{قرآن|قُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَه خاسِئِینَ}}<ref>اعراف/ ۱۶۶.</ref> به آنها گفتیم به شکل میمونها درآئید و طرد شوید…
== مسخ جمعی از بنی اسرائيل ==
جمعی از بنی اسرائیل در کنار دریا سکونت داشتند و خداوند به آنان امر کرد که در روز شنبه نباید ماهی صید کنند. ماهیان، روز شنبه که روز تعطیل و استراحت و عبادت بود، بر سطح آب، آشکار می‌شدند؛ امّا در غیر روز شنبه، به سراغ آنها نمی‌آمدند؛  بنی اسرائیل با حیله‌ای، ماهی‌ها را روز شنبه در حوضچه‌ای جمع می‌کردند و روز بعد آن را صید می‌کردند.<ref>سوره اعراف،آیه۱۶۳.</ref>  برخی از این امتحان الهی نجات پیدا کردند، اما برخی گرفتار عذاب خدا شدند.<ref>سوره اعراف، آیه۱۶۵.</ref> خداوند آنان را بخاطر این نافرمانی عذاب نمود و به بوزینه تبدیل‌شان کرد: {{قرآن|فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَه خاسِئِینَ|ترجمه=هنگامی که در برابر آنچه از آن نهی شده بودند سرکشی کردند، به آنها گفتیم: به شکل میمون‌هایی طردشده در آیید!|سوره=اعراف|آیه=۱۶۶}}


خداوند همین مطلب را به یهود زمان پیامبر(ص) که خود و آئین خود را از دیگران برتر می‌دانستند، گوش زد می‌کند و می‌فرماید: {{قرآن|قُلْ هَلْ أُنَبِّئُکُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذلِکَ مَثُوبَه عِنْدَ اللَّهِ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَ غَضِبَ عَلَیْهِ وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَه وَ الْخَنازِیرَ وَ عَبَدَ الطَّاغُوتَ أُولئِکَ شَرٌّ مَکاناً وَ أَضَلُّ عَنْ سَواءِ السَّبِیلِ}}<ref>مائده/ ۶۰.</ref> بگو ای پیامبر، آیا شما را آگاه سازم که کدام قوم نزد خدا بدترین پاداش است؟ کسانی که خدا به آنها لعن و غضب کرده و آنها را به بوزینه و خوک مسخ نمود و آن کس که بندگی شیطان کرد این گروه نزد خدا بدترین مردم هستند و گمراه‌ترین خلق از راه این که خداوند آنها را از صید ماهی در روز شنبه نهی کرده بود به منظور امتحان و آزمایش قوم بنی‌اسرائیل بود. {{قرآن|کذلک نبلوهم بما کانوا یفسقون}}<ref>اعراف/ ۱۶۳.</ref> بدین گونه ما آنان را به عمل فسق و نافرمانی آزمایش کردیم». سؤالی که در اینجا مطرح است این است که این مسخ چه نوع مسخی است؟ آیا ظاهری بوده یا باطنی و درونی؟
خداوند همین مطلب را به یهود زمان [[رسول الله(ص)|پیامبر(ص)]] که خود و آئین خود را از دیگران برتر می‌دانستند، گوش زد می‌کند: {{قرآن|بگو: «آيا شما را به بدتر از  اين كيفر در پيشگاه خدا، خبر دهم؟ همانان كه خدا لعنت‌شان كرده و بر آنان خشم گرفته و از آنان بوزينگان و خوكان پديد آورد...|ترجمه=|سوره=مائده|آیه=۶۰}}


در این باره دو نظریه است یک نظر این است که مسخ قوم بنی‌اسرائیل به صورت جسمانی نبوده، بلکه باطنی و روحانی بوده است. صاحب المنار (از مجاهد نقل کرده) طرف دار این نظر است؛ به این معنا که آنها به صورت میمون و خوک مسخ نشده‌اند، بلکه قلوب آنها مانند میمون و خوک شد، و صفاتی مثل این حیوانات در انسانهای طغیانگر پیدا شد. انسانها با رو آوردن به شکم پرستی و شهوت‌رانی و تقلید کورکورانه ـ که صفات بارز این دو حیوان است ـ سبب آشکار شدن این صفات در خود شدند. و این که خداوند گفته: آنها را به خوک و بوزینه تبدیل کردم. این را به عنوان مثل ذکر کرده است، مثل آیه {{قرآن|کمثل الحمار یحمل اسفاراً}}<ref>جمعه/ ۵.</ref> «مانند درازگوشی هستند که کتابهایی را حمل می‌کنند.»}}<ref>رشید رضا، محمد، المنار، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۱۴ ق، ج۱، ص۳۴۳.</ref>
آیات دیگری هم از داستان شنبه و مسخ جمعی از بنی اسرائیل سخن گفته شده است.<ref>سوره بقره، آیه۶۵. سوره نساء، آیه۴۷ و آیه۱۵۴. سوره نحل، آیه ۱۲۴.</ref>


البته در آیات بسیاری خداوند مسئله روحی و درونی را مطرح کرده و این هم یک مسئله عادی است که خیلی از گناهکاران گرفتار آن هستند، مسخ روحی در هر زمانی ممکن است، یعنی صفات انسانی به صفات حیوانی مبدل می‌گردد انسان متخلق به خلق پست می‌گردد؛ مثل اخلاق بعضی حیوانات که از شدت طمع و حرص همچون سگ و از جهل، مثل گاو می‌شوند.
== مسخ جمعی از قوم حضرت عیسی(ع) ==
خداوند به پیروانی از حضرت عیسی(ع) که از وی درخواست مائده آسمانی کردند،<ref>سوره مائده، آیه۱۱۲.</ref> هشدار می‌دهد هر كس از شما بعد از آن كافر گردد، او را مجازاتى مى‌‏كنم كه احدى از جهانيان را چنان مجازات نكرده باشم: {{قرآن|قَالَ اللَّهُ إِنِّي مُنَزِّلُهَا عَلَيْكُمْ ۖ فَمَنْ يَكْفُرْ بَعْدُ مِنْكُمْ فَإِنِّي أُعَذِّبُهُ عَذَابًا لَا أُعَذِّبُهُ أَحَدًا مِنَ الْعَالَمِينَ|ترجمه=خدا گفت: من آن مائده را براى شما مى‌فرستم؛ ولى هر كه از شما از آن پس كافر شود چنان عذابش مى‌كنم كه هيچ يك از مردم جهان را آن چنان عذاب نكرده باشم.|سوره=مائده|آیه=۱۱۵}}


در این آیه که می‌فرماید: {{قرآن|... فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ…}}<ref>اعراف/ ۱۷۶.</ref> «... مثل او همچون سگ (هار) است که اگر به او حمله کنی، دهانش را باز و زبانش را بیرون می‌آورد و اگر او را به حال خود واگذاری باز همین کار را می‌کند …» اشاره به مسخ درونی و روحی است، کسی که از مقام انسانی سقوط می‌کند و در ورطه عوالم حیوانی می‌افتد، همان کار حیوان را می‌کند او دیگر انسان نیست صورت و سیمای او گرچه انسانی است، اما سرّ و سیرت او انسانی نیست، ولی بیشتر مفسران نظرشان به این است که مسخ قوم بنی‌اسرائیل هم ظاهری و هم جسمانی است و این گونه تفسیر کردن این آیات که در مورد مسخ قوم بنی‌اسرائیل است با ظاهر آیات تطبیق نمی‌کند و ما باید به همان ظاهر عمل کنیم، البته این مسخ و دگرگونی جسمانی باید متناسب با اعمالی باشد که آنها را انجام داده‌اند، یعنی چون عده‌ای از گنهکاران در اثر انگیزه‌های هواپرستی و شهوت رانی دست به طغیان زدند و جمعی هم تقلید کورکورانه کردند، لذا هنگام مسخ هر گروهی به شکل متناسب با اعمال خود ظاهر شده است، پس این افراد در حقیقت باطن آنها مثل این حیوانات بوده و حقیقت آنها هم مسخ شده و صفاتی همچون صفات آن حیوانات کسب کرده‌اند، بعد آن صفات باطنی به ظاهر هم بروز کرده و شکل آنها مثل شکل میمون شده است پس مسخ ظاهری بر اساس مسخ باطنی است،<ref>مکارم شیرازی، ناصر، همان، ص۴۲۶.</ref> این نوع مسخ مثل مسخ باطنی- که یک مسئله عادی بوده- نیست، بلکه می‌توان گفت این مسخ غیرعادی است که با قدرت خداوند انجام گرفته است.
[[علامه طباطبایی]] به روایاتی در ذیل این آیه اشاره می‌کند که برخی از پیروان حضرت عیسی(ع) بعد از نزول سفره آسمانی، معجزه بودن آن را انکار کردند و خدا هم آنها را مسخ کرد. وی در برخی از این روایات خدشه وارد می‌کند که با ظاهر آیه همسانی ندارد، اما مسخ شدن به صورت برخی از حیوانات را ممکن می‌داند.<ref>طباطبايى، محمدحسين، الميزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۳۴۲.</ref>
 
== مقصود از مسخ ==
اینکه مسخ چه شکل و چه نوعی بوده است در این باره دو نظریه است.
 
'''مسخ باطنی و روحی'''
 
مسخ قوم بنی‌اسرائیل به صورت جسمانی نبوده، بلکه باطنی و روحانی بوده است. صاحب [[المنار]] از مجاهد نقل کرده  است که آنها به صورت میمون و خوک مسخ نشده‌اند، بلکه قلوب آنها مانند میمون و خوک شد و صفاتی مثل این حیوانات در آنه‌ها پیدا شد. انسانها با رو آوردن به شکم‌پرستی و شهوت‌رانی و تقلید کورکورانه ـ که صفات بارز این دو حیوان است ـ سبب آشکار شدن این صفات در خود شدند. این که خداوند گفته: آنها را به خوک و بوزینه تبدیل کردم، به عنوان مثل است، مثل آیه۵ سوره جمعه: {{قرآن|كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا|ترجمه=همچون مثل خرى است كه كتابه‌ايى را برپشت مى‌كشد.}}<ref>رشید رضا، محمد، المنار، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۱۴ ق، ج۱، ص۳۴۳.</ref>
 
خداوند در آیات بسیاری مسئله روحی و درونی را مطرح کرده و این هم یک مسئله عادی است که خیلی از گناه‌کاران گرفتار آن هستند، مسخ روحی در هر زمانی ممکن است، یعنی صفات انسانی به صفات حیوانی مبدل می‌گردد؛ مثل اخلاق بعضی حیوانات که از شدت طمع و حرص همچون سگ و از جهل، مثل گاو می‌شوند: {{قرآن|... فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ…|ترجمه=مثل او همچون سگ (هار) است که اگر به او حمله کنی، دهانش را باز و زبانش را بیرون می‌آورد و اگر او را به حال خود واگذاری باز همین کار را می‌کند.|سوره=اعراف|آیه=۱۷۶}} اینگونه آیات اشاره به مسخ درونی و روحی است، کسی که از مقام انسانی سقوط می‌کند و در ورطه عوالم حیوانی می‌افتد، همان کار حیوان را می‌کند. صورت و سیمای او گرچه انسانی است، اما سرّ و سیرت او انسانی نیست.
 
'''مسخ جسمانی'''
 
بیشتر مفسران نظرشان به این است که مسخ قوم بنی‌اسرائیل جسمانی است و تفسیر روحی بودن مسخ با ظاهر آیات تطبیق نمی‌کند.<ref>طالقانى، محمود، پرتوى از قرآن، تهران، شركت سهامى انتشار، چاپ چهارم، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۱۸۸.</ref> به خصوص که قرآن این حادثه را موعظه برای اهل تقوا دانسته است: {{قرآن|فَجَعَلْناها نَكالًا لِما بَيْنَ يَدَيْها وَ ما خَلْفَها وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ‏|ترجمه=|سوره=بقره|آیه=۶۶}} موعظه بودن مسخ‏ باطنى‏ بواسطه نامحسوس بودن مشكل است.<ref>قرشى بنابى، على‏اكبر، قاموس قرآن، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ ششم، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۳۰۱.</ref> البته این مسخ و دگرگونی جسمانی باید متناسب با اعمالی باشد که آنها انجام داده‌اند، چون عده‌ای از گنهکاران در اثر انگیزه‌های هواپرستی و شهوت‌رانی دست به طغیان زدند و جمعی هم تقلید کورکورانه کردند. لذا هنگام مسخ هر گروهی به شکل متناسب با اعمال خود ظاهر شده است، پس این افراد در حقیقت باطن آنها مثل این حیوانات بوده و حقیقت آنها هم مسخ شده و صفاتی همچون صفات آن حیوانات کسب کرده‌اند، بعد آن صفات باطنی به ظاهر هم بروز کرده و شکل آنها مثل شکل میمون شده است پس مسخ ظاهری بر اساس مسخ باطنی است،<ref>مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۴۲۴.</ref> این نوع مسخ مثل مسخ باطنی- که یک مسئله عادی بوده- نیست، بلکه می‌توان گفت این مسخ غیرعادی است که با قدرت خداوند انجام گرفته است.
 
در آیاتی که خداوند مسخ را با کلمه «کونوا» بیان کرده روشن است که در اینجا امر، فرمان تکوینی است و مسخ جسمانی را ثابت می‌کند؛ مانند: {{قرآن|إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ|ترجمه=چون به چيزى اراده فرمايد، كارش اين بس كه مى‌گويد: «باش»؛ پس [بى‌درنگ‌] موجود مى‌شود.|سوره=یس|آیه=۸۲}}


همان طوری که می‌دانیم اوامر از ناحیه خداوند دو نوع است یک نوع امر تشریعی است، مانند امر به تکالیف و احکام. یک نوع هم، امر تکوینی است، که بین اوامر تشریعی و تکوینی فرق وجود دارد، زیرا اوامر تشریعی که به مکلفین خطاب می‌شود گروهی از آنها تکلیف را انجام می‌دهند و گروهی تخلف می‌کنند، یعنی مکلفین دارای اختیار هستند، ولی در اوامر تکوینی اراده مخاطبین دخالت ندارد و قابل تمرد نیست، در آیاتی که خداوند مسخ را با کلمه «کونوا» بیان کرده روشن است که در اینجا امر، فرمان تکوینی است مانند آیه: {{قرآن|إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ.}}<ref>یس/ ۸۲.</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}


== مطالعه بیشتر ==
== جستارهای وابسته ==
۱. صدر الدین شیرازی، تفسیر القرآن الکریم، (بیروت، دارالمعارف للمطبوعات، ۱۴۱۹ هـ) ج۴، ص۴۹۵.
* [[مسخ در قرآن]]
 
۲. محسن بینا، موسی از دیدگاه قرآن، (تهران، ۱۳۶۰) ص۱۱۷.
{{پایان مطالعه بیشتر}}


== منابع ==
== منابع ==
خط ۳۶: خط ۴۸:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه = شد
  | تیترها =
  | تیترها = شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
خط ۴۶: خط ۵۸:
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت = ج
  | کیفیت =
  | کیفیت = ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
۲٬۱۵۱

ویرایش