مقصود از مسخ قوم حضرت موسی(ع) و حضرت عیسی(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

←‏مقصود از مسخ: اضافه کردن چند پاورقی و تکمیل آدرس تفسیر نمونه، اصلاح ارقام
بدون خلاصۀ ویرایش
(←‏مقصود از مسخ: اضافه کردن چند پاورقی و تکمیل آدرس تفسیر نمونه، اصلاح ارقام)
خط ۲۳: خط ۲۳:
'''مسخ باطنی و روحی'''
'''مسخ باطنی و روحی'''


یک نظر این است که مسخ قوم بنی‌اسرائیل به صورت جسمانی نبوده، بلکه باطنی و روحانی بوده است. صاحب [[المنار]] (از مجاهد نقل کرده) طرفدار این نظر است؛ به این معنا که آنها به صورت میمون و خوک مسخ نشده‌اند، بلکه قلوب آنها مانند میمون و خوک شد، و صفاتی مثل این حیوانات در انسانهای طغیانگر پیدا شد. انسانها با رو آوردن به شکم پرستی و شهوت‌رانی و تقلید کورکورانه ـ که صفات بارز این دو حیوان است ـ سبب آشکار شدن این صفات در خود شدند. و این که خداوند گفته: آنها را به خوک و بوزینه تبدیل کردم. این را به عنوان مثل ذکر کرده است، مثل آیه {{قرآن|كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا|ترجمه=همچون مثل خرى است كه كتابهايى را برپشت مى‌كشد.|سوره=جمعه|آیه=۵}}<ref>رشید رضا، محمد، المنار، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۱۴ ق، ج۱، ص۳۴۳.</ref>
مسخ قوم بنی‌اسرائیل به صورت جسمانی نبوده، بلکه باطنی و روحانی بوده است. صاحب [[المنار]] از مجاهد نقل کرده است که آنها به صورت میمون و خوک مسخ نشده‌اند، بلکه قلوب آنها مانند میمون و خوک شد و صفاتی مثل این حیوانات در آنه‌ها پیدا شد. انسانها با رو آوردن به شکم‌پرستی و شهوت‌رانی و تقلید کورکورانه ـ که صفات بارز این دو حیوان است ـ سبب آشکار شدن این صفات در خود شدند. این که خداوند گفته: آنها را به خوک و بوزینه تبدیل کردم، به عنوان مثل است، مثل آیه۵ سوره جمعه: {{قرآن|كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا|ترجمه=همچون مثل خرى است كه كتابه‌ايى را برپشت مى‌كشد.}}<ref>رشید رضا، محمد، المنار، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۱۴ ق، ج۱، ص۳۴۳.</ref>


البته در آیات بسیاری خداوند مسئله روحی و درونی را مطرح کرده و این هم یک مسئله عادی است که خیلی از گناهکاران گرفتار آن هستند، مسخ روحی در هر زمانی ممکن است، یعنی صفات انسانی به صفات حیوانی مبدل می‌گردد انسان متخلق به خلق پست می‌گردد؛ مثل اخلاق بعضی حیوانات که از شدت طمع و حرص همچون سگ و از جهل، مثل گاو می‌شوند.در این آیه که می‌فرماید: {{قرآن|... فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ…|ترجمه=مثل او همچون سگ (هار) است که اگر به او حمله کنی، دهانش را باز و زبانش را بیرون می‌آورد و اگر او را به حال خود واگذاری باز همین کار را می‌کند.}}<ref>اعراف/ ۱۷۶.</ref> اشاره به مسخ درونی و روحی است، کسی که از مقام انسانی سقوط می‌کند و در ورطه عوالم حیوانی می‌افتد، همان کار حیوان را می‌کند او دیگر انسان نیست صورت و سیمای او گرچه انسانی است، اما سرّ و سیرت او انسانی نیست.
خداوند در آیات بسیاری مسئله روحی و درونی را مطرح کرده و این هم یک مسئله عادی است که خیلی از گناه‌کاران گرفتار آن هستند، مسخ روحی در هر زمانی ممکن است، یعنی صفات انسانی به صفات حیوانی مبدل می‌گردد؛ مثل اخلاق بعضی حیوانات که از شدت طمع و حرص همچون سگ و از جهل، مثل گاو می‌شوند: {{قرآن|... فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ…|ترجمه=مثل او همچون سگ (هار) است که اگر به او حمله کنی، دهانش را باز و زبانش را بیرون می‌آورد و اگر او را به حال خود واگذاری باز همین کار را می‌کند.|سوره=اعراف|آیه=۱۷۶}} اینگونه آیات اشاره به مسخ درونی و روحی است، کسی که از مقام انسانی سقوط می‌کند و در ورطه عوالم حیوانی می‌افتد، همان کار حیوان را می‌کند. صورت و سیمای او گرچه انسانی است، اما سرّ و سیرت او انسانی نیست.


'''مسخ جسمانی'''
'''مسخ جسمانی'''


بیشتر مفسران نظرشان به این است که مسخ قوم بنی‌اسرائیل هم ظاهری و هم جسمانی است و این گونه تفسیر کردن این آیات که در مورد مسخ قوم بنی‌اسرائیل است با ظاهر آیات تطبیق نمی‌کند و ما باید به همان ظاهر عمل کنیم؛ البته این مسخ و دگرگونی جسمانی باید متناسب با اعمالی باشد که آنها را انجام داده‌اند، یعنی چون عده‌ای از گنهکاران در اثر انگیزه‌های هواپرستی و شهوت‌رانی دست به طغیان زدند و جمعی هم تقلید کورکورانه کردند. لذا هنگام مسخ هر گروهی به شکل متناسب با اعمال خود ظاهر شده است، پس این افراد در حقیقت باطن آنها مثل این حیوانات بوده و حقیقت آنها هم مسخ شده و صفاتی همچون صفات آن حیوانات کسب کرده‌اند، بعد آن صفات باطنی به ظاهر هم بروز کرده و شکل آنها مثل شکل میمون شده است پس مسخ ظاهری بر اساس مسخ باطنی است،<ref>مکارم شیرازی، ناصر، همان، ص۴۲۶.</ref> این نوع مسخ مثل مسخ باطنی- که یک مسئله عادی بوده- نیست، بلکه می‌توان گفت این مسخ غیرعادی است که با قدرت خداوند انجام گرفته است.
بیشتر مفسران نظرشان به این است که مسخ قوم بنی‌اسرائیل جسمانی است و تفسیر روحی بودن مسخ با ظاهر آیات تطبیق نمی‌کند.<ref>طالقانى، محمود، پرتوى از قرآن، تهران، شركت سهامى انتشار، چاپ چهارم، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۱۸۸.</ref> به خصوص که قرآن این حادثه را موعظه برای اهل تقوا دانسته است: {{قرآن|فَجَعَلْناها نَكالًا لِما بَيْنَ يَدَيْها وَ ما خَلْفَها وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ‏|ترجمه=|سوره=بقره|آیه=۶۶}} موعظه بودن مسخ‏ باطنى‏ بواسطه نامحسوس بودن مشكل است.<ref>قرشى بنابى، على‏اكبر، قاموس قرآن، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ ششم، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۳۰۱.</ref> البته این مسخ و دگرگونی جسمانی باید متناسب با اعمالی باشد که آنها انجام داده‌اند، چون عده‌ای از گنهکاران در اثر انگیزه‌های هواپرستی و شهوت‌رانی دست به طغیان زدند و جمعی هم تقلید کورکورانه کردند. لذا هنگام مسخ هر گروهی به شکل متناسب با اعمال خود ظاهر شده است، پس این افراد در حقیقت باطن آنها مثل این حیوانات بوده و حقیقت آنها هم مسخ شده و صفاتی همچون صفات آن حیوانات کسب کرده‌اند، بعد آن صفات باطنی به ظاهر هم بروز کرده و شکل آنها مثل شکل میمون شده است پس مسخ ظاهری بر اساس مسخ باطنی است،<ref>مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۴۲۴.</ref> این نوع مسخ مثل مسخ باطنی- که یک مسئله عادی بوده- نیست، بلکه می‌توان گفت این مسخ غیرعادی است که با قدرت خداوند انجام گرفته است.


در آیاتی که خداوند مسخ را با کلمه «کونوا» بیان کرده روشن است که در اینجا امر، فرمان تکوینی است مانند آیه: {{قرآن|إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ|ترجمه=چون به چيزى اراده فرمايد، كارش اين بس كه مى‌گويد: «باش»؛ پس [بى‌درنگ‌] موجود مى‌شود.|سوره=یس|آیه=۸۲}}
در آیاتی که خداوند مسخ را با کلمه «کونوا» بیان کرده روشن است که در اینجا امر، فرمان تکوینی است و مسخ جسمانی را ثابت می‌کند؛ مانند: {{قرآن|إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ|ترجمه=چون به چيزى اراده فرمايد، كارش اين بس كه مى‌گويد: «باش»؛ پس [بى‌درنگ‌] موجود مى‌شود.|سوره=یس|آیه=۸۲}}
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
۲٬۱۵۱

ویرایش