مفهوم و اقسام تفسیر علمی قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{ویرایش}} {{شروع متن}} {{شاخه | شاخه اصلی = |شاخه فرعی۱ = |شاخه فرعی۲ = |شاخه فرع...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{شاخه
 
| شاخه اصلی =
|شاخه فرعی۱ =
|شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =
}}
{{سوال}}
{{سوال}}
لطفاً معنای تفسير علمي قرآن و اقسام آن را بيان فرماييد؟
لطفاً معنای تفسیر علمی قرآن و اقسام و رویکردهای آن را بیان فرمایید؟
{{پایان سوال}}


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
در تفسير علمي قرآن از ابزار علوم تجربي استفاده مي‌كنيم؛ يا به تعبير ديگر، استخدام علوم تجربي براي فهم آيات قرآن كه نتايج مشخصي را هم به دنبال دارد؛
برای روشن شدن مفاد و محتوای یک آیه، از علوم تجربی، مثل فیزیک، علوم پزشکی و امثال آن استفاده می‌شود، که نتایج حاصل از آن را تفسیر علمی قرآن می‌نامند.
گاه تفسير علمي از باب استخدام و تأييد محتواي آيات و به شكل اعتدالي است كه به آن تفسير «علمي اعتدالي» مي‌گوييم؛ مثلاً با استفاده از برخي مباحث روز، به تبيين آياتي كه متضمن برخي مباحث علمي است مي‌پردازيم كه اين يك سبك و شكل است؛ به عنوان مثال، وقتي كه قرآن مي‌فرمايد: «رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ»،<ref>سوره‌ي الرحمن، آيه‎ي ۱۷.</ref> اگر كسي بحث مشرق‌ها و مغرب‌هاي متعدد در اين آيه را با كروي بودن زمين مرتبط بداند، اين يك شكل «اعتدالي» است؛ نه آن‌كه به محض شنيدن يافته‌هاي علمي، آيه را با آن مطابقت دهيم و در مقابل آن خاضع شويم و يا به طور صددرصد علوم را طرد نماييم و آن را با قرآن بيگانه جلوه دهيم.
 
شكل دوّم، شكل افراطي است كه برخي از تفسيرهاي علمي به آن مبتلا هستند و آن، تطبيق آيات قرآن با يافته‌ها يا حتي فرضيه‌هاي علمي است. اگر كسي يك فرضيه‌ي علمي را يافت، سعي مي‌كند در مقابل آن خاضع شود؛ و با هر لطايف الحيلي آيه را با‌ آن ارتباط دهد. اين همان مشكلي است كه برخي، مثل طنطاوي،<ref>ر.ك: الطنطاوي جوهري، الجواهر في تفسير القرآن.</ref> فكري<ref>ر. ك: علي فكري، القرآن ينيوع العلوم و الفرقان.</ref> و ديگران به آن مبتلا شده‌اند. مرحوم علامه طباطبايي(ره) اين روش را نمي‌پسندند. ايشان مي‌فرمايند:
 
نتايج بحث‌هاي علمي يا فلسفي و غير آن را از خارج گرفته و بر مضمون آيات تحميل مي‌كنند و لذا، تفسير آنها سر از تطبيق بيرون آورده است. روي همين جهت، بسياري از حقايق قرآن را مَجاز جلوه داده و آيات را تأويل كرده‌اند.<ref>محمدحسين طباطبايي، همان، ج۱، ص۷.</ref>
 
خلاصه اين‌كه، تفسير علمي را مي‌توان به دو قسمت تقسيم نمود: الف) افراطي؛ ب) اعتدالي؛ كه بخش افراطي همان تطبيق، و بخش اعتدالي، استخدام علوم و به‌كارگيري آن در تأييد محتواي آيات است.


در مورد اقسام تفسير علمي، ديدگاه‌هاي متفاوتي وجود دارد؛<ref>براي مطالعه بيش‌تر ر.ك: رضايي، همان، ص۳۷۴ـ۳۸۰.</ref> به نظر ما روي‌كرد به تفسير علمي، سه نوع است:
تفسیر علمی قرآن به دو قسم اعتدلالی(استفاده از علم برای فهم بیشتر آیات) و افراطی(تحمیل یافته‌ها و فرضیه‌های بر قرآن) تقسیم می‌شود.  


يك. گاهي برخي از مفسرين<ref>غزالي، جواهر القرآن، ص۳۷، فصل خامس.</ref> خواسته‌اند علوم را از قرآن استخراج كنند و، در حقيقت، سخن آنها ناظر به آياتي مثل «تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ»<ref>سوره‌ي نحل، آيه‌ي ۸۹.</ref> بوده است؛ چون قرآن بيان‎كننده‌ي همه چيز است، پس همه‌ي مطالب بايد در ظواهر قرآن وجود داشته باشد؛ مثلاً زركشي در «البرهان» آورده است كه برخي، از آيه‌ي شريفه‌ي «إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها»<ref>سوره‌ي زلزال، آيه‌ي ۱.</ref> بر اساس حروف ابجد پيش‌بيني نموده‌اند كه در سال ۷۰۲ زلزله‌اي صورت مي‌گيرد و اتفاقاً چنين هم شد؛ و يا از آيه‌ي شريفه‌ي «إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ»<ref>سوره‌ي شعرا، آيه‌ي ۸۰.</ref> آن‎جا كه خداوند از قول حضرت ابراهيم(ع) نقل مي‌كند كه «وقتي من بيمار شدم اوست كه شفا مي‌دهد.» علم پزشكي را استخراج كرده‌اند<ref>غزالي، همان، ص۲۷.</ref> و از حروف مقطعه‌ي اوايل سوره‌ها علم جبر را استفاده كرده‌اند.<ref>ذهبي، التفسير و المفسرون، ج۲، ص۴۸۱.</ref> روشن است كه اين روش، روش صحيحي نيست؛ زيرا همه‌ي علوم و ريزه‌كاري‌هاي علوم، ظرافت‌ها، فرمول‌هاي فيزيك، شيمي و غيره در ظواهر قرآن وجود ندارد و استخراج آنها از قرآن كاري بي‌ثمر و بي‌معناست.
سه رویکرد برای تفسیر علمی بیان شده است: استخراج علوم از قرآن؛ تحمیل و تطبیق بر قرآن؛ استخدام علوم در فهم قرآن؛ دو رویکرد اول مورد نقد بوده و به عنوان روش غیرصحیح بیان شده و روش سوم مورد تأیید اکثر مفسران است.


دو. گاهي منظور از تفسير علمي، تحميل و تطبيق نظريه‌هاي علمي بر قرآن است؛ گاهي برخي از كساني كه به سراغ تفسير علمي رفتند سعي كردند نظريه‌هاي اثبات شده‌ي علوم را به آيات قرآن تحميل كنند؛ مثلاً عبدالرزاق نوفل، نويسنده‌ي معروف مصري، درباره‎ي آيه‌ي شريفه‎ي «هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَه وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها»<ref>سوره‌ي اعراف، آيه‌ي ۱۸۹؛ اوست خدايي كه همه‌ي شما را از يك تن آفريده و از او نيز جفتش را مقدر داشت، تا به او انس و آرام گيرد.</ref> مي‌گويد:
== اقسام تفسیر علمی ==
[[علوم تجربی]] از ابزار تفسیر علمی قرآن است. استخدام علوم تجربی برای فهم آیات قرآن نتایج مشخصی را به دنبال دارد.


«انفسكم»، يعني پروتون، و «زوجها»، يعني الكترون و «ليسكن اليها»، يعني حالت آرامشي كه بين اين الكترون و پروتون برقرار شده و در نتيجه، اين اتم از هم نمي‌پاشد و الكترون به طور مرتب به دور مركز اتم كه پروتون و الكترون است مي‌چرخد.<ref>عبدالرزاق نوفل، قرآن و العلم الحديث، ص۱۵۶.</ref>
'''تفسیر اعتدلالی'''


اين سخن با ظاهر آيه و با معناي لغوي و اصطلاحي آيه سازگاري ندارد. روشن است كه اين روش نيز روش صحيحي نيست. علامه طباطبايي(ره) در مقدمه‌ي الميزان به مسئله‌ي تطبيق مي‌پردازد و آن را رد مي‌كند. و مي‌فرمايد:
تفسیر علمی گاه برای تأیید محتوای آیات است که به آن تفسیر «علمی اعتدالی» گفته می‌شود. در این روش با استفاده از برخی علوم روز، به تبیین آیاتی که متضمن مباحث علمی است پرداخته می‌شود. زمانی که قرآن می‌فرماید: {{قرآن|رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ
| سوره = الرحمن
| آیه = ۱۷
| ترجمه = او پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب است!
}} مطابق تفسیر علمی، بحث مشرق‌ها و مغرب‌های متعدد در این آیه با کروی بودن زمین مرتبط است.


اين گونه تفسير علمي در يك قرن اخير در مصر و ايران رايج شد و موجب بدبيني بعضي دانشمندان مسلمان نسبت به مطلق تفسير علمي گرديد. <ref>محمد حسين طباطبايي، تفسير الميزان، ج۱، ص۶.</ref>
'''تفسیر افراطی'''


سه. گاهي منظور از تفسير علمي اين است كه ما براي فهم بهتر آيات قرآن از علوم استفاده كنيم؛ يعني علوم را براي فهم بهتر آيات قرآن و روشن كردن و كشف معاني و مقصود خداوند تبارك و تعالي استخدام كنيم؛ به عبارت ديگر، هرچه علم بشر پيش‌رفت كند، موجب فهم بهتر برخي از آيات قرآن مي‌شود، بدون اين‌كه قصد استخراج علوم را از قرآن داشته باشيم.
قسم دوم در تفسیر علمی قرآن، شکل افراطی است که برخی تفسیرهای علمی از این روش بهره برده‌اند؛ در این روش تطبیق آیات قرآن با یافته‌ها یا حتی فرضیه‌های علمی است. می‌توان [[تفسیر طنطاوی]]<ref>نگاه کنید به الطنطاوی جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن.</ref> و تفسیر علی فکری<ref>نگاه کنید به علی فکری، القرآن ینیوع العلوم و الفرقان.</ref> را یکی از نمونه‌های این روش دانست.


مثلاً اين آيه‌ي شريفه، مكرراً در قرآن كريم آمده است:
[[علامه طباطبایی(ره)]] معتقد است در این روش نتایج بحث‌های علمی یا فلسفی و غیر آن، از خارج گرفته شده و بر مضمون آیات تحمیل می‌شود. در این روش بسیاری از حقایق قرآن، مَجاز جلوه داده شده و آیات تأویل می‌شود.<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۷.</ref>


إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَه وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ...؛<ref>سوره‎ي بقره، آيه‎ي ۱۷۳.</ref> همانا خداوند، خون، ميته و گوشت خوك را بر شما حرام كرده است.
== رویکردهای تفسیر علمی ==
رویکردها به تفسیر علمی،<ref>رضایی اصفهانی، محمدعلی، درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، ص۳۷۴–۳۸۰.</ref> سه نوع است:


وقتي كه علوم بشر پيش‌رفت‌ مي‌كند، روشن مي‌شود كه خوردن خون، مردار، خوك و شراب چه ضررهايي براي بشر دارد. اين پيش‌رفت‌هاي علمي، موجب روشن‌تر شدن معناي اين آيات و فلسفه‌ي حرمت مي‌شود؛ يا وقتي كه قرآن شريف مي‌فرمايد:
'''استخراج علوم از قرآن'''<ref>غزالی، جواهر القرآن، ص۳۷، فصل خامس.</ref>


اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها<ref>سوره‌ي رعد، آيه‌ي ۲.</ref> اشاره به اين دارد كه بين آسمان‌ها، ستون‌هايي است كه نمي‌توان ديد.  
نظر مفسران در این نوع روش تفسیری به آیاتی مانند {{قرآن|تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ|سوره = نحل|آیه = ۸۹|ترجمه=بیانگر همه چیز}} است؛ زیرا قرآن بیان‌کننده همه چیز است، پس همه مطالب باید در ظواهر قرآن وجود داشته باشد.


روايتي از وجود مقدس امام رضا(ع) در ذيل همين آيات وارد شده است:
[[زرکشی]] در [[تفسیر البرهان]] آورده است که برخی از آیه شریفه {{قرآن|إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها
| سوره = زلزال
| آیه = ۱
| ترجمه = هنگامى كه زمين شديداً به لرزه درآيد
}} و براساس [[حروف ابجد]] پیش‌بینی نموده‌اند که در سال ۷۰۲ زلزله‌ای صورت می‌گیرد و این اتفاق رخ داده است. همچنین آن‌جا که خداوند از قول [[حضرت ابراهیم(ع)]] نقل می‌کند: {{قرآن|إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ|سوره = شعرا|آیه = ۸۰|ترجمه=و هنگامی که بیمار شوم مرا شفا می‌دهد.}} علم پزشکی را از آن استخراج کرده‌اند<ref>غزالی، جواهر القرآن، ص۲۷.</ref> و از [[حروف مقطعه]] اوایل سوره‌ها علم جبر را استفاده کرده‌اند.<ref>ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج۲، ص۴۸۱.</ref> این روش، از نگاه برخی مفسران، روش صحیحی نیست؛ زیرا علوم، ریزه‌کاری‌ها، ظرافت‌ها و فرمول‌های مختلفی دارد که نمی‌توان آن‌ها را در ظواهر قرآن یافت.


ثمَّ عَمَدٌ و لكِنْ لاتَروْنَها»؛ آن‎جا ستون‌هايي است؛ اما شما نمي‌بينيد.<ref>محمد حسين طباطبايي، همان، ج۱۱، ص۲۸۶، بحث روايي.</ref>
'''تطبیق نظریه‌های علمی بر قرآن'''


اين به چيزي مثل نيروي جاذبه و مانند آن اشاره دارد كه ممكن است بعداً كشف شوند؛ لذا مي‌توان يكي از مصاديق آن را نيروي جاذبه دانست.
برخی مفسران سعی کرده‌اند نظریه‌های اثبات شده علوم را بر آیات قرآن تطبیق دهند. برای نمونه [[عبدالرزاق نوفل]]، نویسنده مصری، درباره آیه {{قرآن|هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَه وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِیَسْکُنَ إِلَیْها
| سوره = اعراف
| آیه = ۱۸۹
| ترجمه = اوست خدایی که همه شما را از یک تن آفریده و از او نیز جفتش را مقدر داشت، تا به او انس و آرام گیرد.
}}؛ می‌گوید: «انفسکم»، یعنی پروتون، و «زوجها»، یعنی الکترون و «لیسکن الیها»، یعنی حالت آرامشی که بین این الکترون و پروتون برقرار شده و در نتیجه، این اتم از هم نمی‌پاشد و الکترون به‌طور مرتب به دور مرکز اتم که پروتون و الکترون است می‌چرخد.<ref>عبدالرزاق نوفل، قرآن و العلم الحدیث، ص۱۵۶.</ref>


قرآن در جايي ديگر مي‌فرمايد:
این سخن با ظاهر آیه و با معنای لغوی و اصطلاحی آیه سازگاری ندارد. علامه طباطبایی در مقدمه [[تفسیر المیزان]] به مسئله تطبیق می‌پردازد و آن را رد می‌کند؛ و می‌فرماید: این‌گونه تفسیر علمی در یک قرن اخیر در مصر و ایران رایج شد و موجب بدبینی بعضی [[دانشمندان مسلمان]] نسبت به مطلق تفسیر علمی گردید.<ref>محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۱، ص۶.</ref>


وَ أَرْسَلْنَا الرِّياحَ لَواقِحَ<ref>سوره‌ي حجر، آيه‌ي ۲۲.</ref>؛ و ما بادها را فرستاديم كه عمل لقاح را انجام دهند.
'''استفاده از علوم برای فهم بهتر آیات قرآن'''


در اين آيه لقاح (آبستن كردن) گياهان به وسيله‌ي باد به روشني بيان شده است و حال آن‌كه بعد از قرن‌ها، علم بشر كشف كرده است كه ابرها با بار مثبت و منفي در اثر برخورد با هم بارور مي‌شوند؛<ref>عباسعلي سرفرازي، رابطه‎ي علم و دين، ص۳۶.</ref> بنابراين، اين اشاره‌ي علمي قرآن، اولاً، ما را به اين‌جا مي‌رساند كه نازل‌كننده‌ي قرآن از همه‌ي اسرار جهان اطلاع داشته است؛ ثانياً، كشف‌هاي علمي، مثل نيروي جاذبه، توسط نيوتون و ديگران، مفادي از اين آيات را براي ما روشن‌تر مي‌كند، بدون اين‌كه نظريه‌اي را بر قرآن تحميل و يا مطلبي خلاف واقع را از قرآن استخراج كنيم.
علوم برای فهم بهتر آیات قرآن، روشن کردن و کشف معانی و مقصود خداوند استفاده شود. هرچه علم بشر پیشرفت کند، موجب فهم بهتر برخی آیات قرآن می‌شود.  


پس، تفسير علمي به سه قسم تقسيم مي‌شود:
خداوند در قرآن می‌فرماید: {{قرآن|وَ أَرْسَلْنَا الرِّیاحَ لَواقِحَ
| سوره = حجر
| آیه = ۲۲
| ترجمه = ما بادها را برای بارور ساختن فرستادیم
}} در این آیه بارور ساختن گیاهان به وسیله باد به روشنی بیان شده است و حال آن‌که بعد از قرن‌ها، علم بشر کشف کرده است که ابرها با بار مثبت و منفی در اثر برخورد با هم بارور می‌شوند؛<ref>عباسعلی سرفرازی، رابطه علم و دین، ص۳۶.</ref> بنابراین، این اشاره علمی قرآن، ما را به این‌جا می‌رساند که نازل‌کننده قرآن از همه اسرار جهان اطلاع داشته است؛ و کشف‌های علمی، مثل نیروی جاذبه، توسط نیوتون و دیگران، مفادی از این آیات را برای ما روشن‌تر می‌کند، بدون این‌که نظریه‌ای بر قرآن تحمیل یا مطلبی خلاف واقع از قرآن استخراج شود.


۱. استخراج علوم از قرآن؛
==جستارهای وابسته==
* [[دلایل مخالفان تفسیر علمی قرآن]]
* [[دلایل موافقان تفسیر علمی قرآن]]
* [[مراد از علم در تفسیر علمی قرآن]]
* [[معیارهای تفسیر علمی تفسیر قرآن]]


۲. تحميل و تطبيق بر قرآن (كه اين دو قسم از نظر ما صحيح نبود)؛
۳. استخدام علوم در فهم قرآن، كه اين روش صحيحي است.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}


==منابع==
== منابع ==
<references />
{{پانویس|۲}}
 
{{شاخه
| شاخه اصلی = تفسیر
| شاخه فرعی۱ = تفسیر علمی
| شاخه فرعی۲ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه = شد
  | تیترها =  
  | تیترها = شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =شد
  | بازبینی =  
  | بازبینی = شد
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت = ج
  | کیفیت =  
  | کیفیت = ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
۲٬۱۵۱

ویرایش