سؤال

موضوع کتاب مفتاح الفلاح شیخ بهایی چیست؟

مفتاح الفلاح اثر شیخ بهائی کتابی به زبان عربی درباره دعا و آداب اسلامی است.

جایگاه

مفتاح الفلاح شیخ بهائی، با نام کامل مِفْتاحُ الْفَلاح فی عَمَلِ الْیَوْم و اللّیلَة مِنَ الْواجباتِ وَ الْمُسْتَحَبّات، کتابی با موضوع دعا و آداب اسلامی به زبان عربی است.[۱] این کتاب به دلیل حسن تألیف، ایجاز، صحت و اعتبار مطالب و جایگاه علمی و عملی مؤلف آن از همان ابتدای تألیف مورد اقبال عام و خاص قرار گرفت.[۲]

ملا حسینقلی همدانی (۱۲۳۹-۱۳۱۱ق)، فقیه و عارف شیعه، کتاب مفتاح الفلاح را برای عمل‌کردن در سیر و سلوک اخلاقی و عرفانی توصیه می‌کرده است.[۳] حسن حسن زاده آملی، فیلسوف و عارف شیعه (۱۳۰۷-۱۴۰۰ش)، به ترتیب کتاب‌های مفتاح الفلاح، عدة الداعی ابن‌فهد حلی، قوت القلوب ابوطالب مکی، اقبال الاعمال سید بن طاووس و صحیفه سجادیه امام سجاد(ع) را از کتاب‌هایی بر می‌شمرد که شایسته است در حوزه‌هاى علميه، تحت نظر استادان اهل نظر و عمل، از متون درسى قرار گيرند. از نظر او این کتاب‌ها، که حاوی ادعيه و اذكاری است كه از ائمه اطهار (ع) صادر شده‌اند، بيانگر مقامات و مدارج انسان هستند و تعلیم آنها نقش مثبتی در احياى معارف اصيل اسلامى خواهد داشت.[۴]

شیخ عباس قمی در کتاب سفینة البحار نقلی کرامت‌آمیز درباره کتاب مفتاح الفلاح آورده است: «از قاضى معزالدين محمد بن تقى الدين اصفهانى، كه در زمان شاه عباس قاضى اصفهان بوده است و از فقهاء و متكلمين بوده و در علوم رياضى مهارت تام داشته است و از مشايخ مجلسى اول بوده است، نقل است كه گويد: شبى يكى از امامان (ع) را در خواب ديدم؛ به من فرمود: كتاب مفتاح الفلاح را رونويسی كن و بر دستورات آن مداومت نما. چون بيدار شدم از همه علماى عصر از اين كتاب سراغ گرفتم. همه به اتّفاق گفتند تا به حال نامى از اين كتاب نشنيده‌ايم. شيخ بهائى در آن وقت همراه لشكر سلطان به يكى از نواحى ايران رفته بود، چون به شهر آمد از او در باره آن كتاب پرسيدم. ايشان فرمود: من در اين سفر كتاب دعایى نوشته‌ام به نام مفتاح الفلاح و تا به حال نام آن را براى احدى از اصحاب بازگو نكرده‌ام. من خواب خود را براى شيخ باز گفتم؛ شيخ گريست و نسخه خود را به من داد. و اين نسخهٔ نخستين است كه از روى خط شيخ نوشته شده است‌.[۵]

مؤلف

محمد بن عزالدین حسین (۹۵۳-۱۰۳۱ق)، متخلص به بهائی و معروف به شیخ بهائی، فقیه، شاعر و دانشمند همه‌ چیز دان قرن دهم و یازدهم هجری است. شیخ بهائی در بعلبک لبنان به دنیا آمد و یک سال بعد با خانواده‌اش به منطقه جبع جبل عامل رفت. پدر شیخ بهائی، عزالدین حسین بن عبدالصمد حارثی (درگذشته ۹۸۴ق)، از نخستین عالمان شیعه در جبل عامل بود که، در پی استقرار حکومت شیعی صفوی، به ایران مهاجرت کردند.[۶] بیشتر تحصیلات شیخ بهائی در قزوین صورت گرفت و سپس در اصفهان ادامه یافت. اولین و مهم‌ترین او پدرش بود که نزد وی تفسیر، حدیث، ادبیات عرب، مقداری از علوم معقول خواند. ملا عبداللّه یزدی ملا علی مُذَهّب، ملا علی قائنی و ملا محمدباقر یزدی، شیخ احمد گچایی و شیخ عبدالعالی کرکی از دیگر استادان شیخ بهایی بودند.[۷]

جایگاه علمی شیخ بهائی موجب شد تا او مورد توجه حکومت صفوی قرار گیرد و از سوی آنان به بالاترین مقام مذهبی در دوره صفویه، یعنی منصب شیخ الاسلامی نصب شود. او این مقام را تا آخر عمر خود بر عهده داشت.[۸]

شهرت علمی و موقعیت اجتماعی شیخ بهائی شاگردان بسیاری را جذب مجلس درس او کرد که مشهورترین آنها علامه مجلسی، فیض کاشانی، ملاصدرا، ملا صالح مازندرانی.[۹] شیخ بهائی در رشته‌های مختلف علوم اسلامی، ادبی، نجوم، ریاضی و علوم غریبه تخصص داشت و تألیفات بسیاری از او در این علوم به جای مانده است؛ از جمله مهم‌ترین آثار او می‌توان به جامع عباسی در فقه، زبدة الاصول در اصول فقه، الاعتقادیة در اعتقادات، مشرق الشمسین و اکسیر السعادتین در علوم قرآنی، اسرار البلاغة در علوم ادبی، خلاصة الحساب و الهندسة در ریاضیات و احکام النظر الی کتف الشاة در علوم غریبه اشاره کرد. از دیگر آثار او می‌توان به کشکول به زبان عربی و مثنوی‌های فارسی او چون نان و حلوا و شیر و شکر اشاره کرد.[۱۰]

علت تألیف و خصوصیات

شیخ بهائی کتاب مفتاح الفلاح را در اثر خواهش گروهی از مؤمنان که از او می‌خواهند تا کتابی درباره واجبات، مستحبات و سایر آدابی که یک مؤمن باید مراعات کند تألیف کند، به نگارش در می‌آورد.[۱۱] شیخ بهایی در اوایل دهه سوم ماه صفر ۱۰۲۵ق از نوشتن این کتاب در شهر گنجه فراغت می‌یابد.[۱۲]

از نظر محققان، کتاب مفتاح الفلاح، برخلاف سایر کتاب‌های ادعیه، تنها به ذکر ادعیه و آداب بسنده نکرده، بلکه مؤلف کتاب در بسیاری از موارد، بعد یا قبل از ذکر دعا، تحقیق کوتاه و فشرده‌ای درباره زمان یا معانی یا اختلاف و تعارض روایات دعا ارائه کرده که از مواضع قابل توجه این کتاب به‌شمار می‌رود.[۱۳]

هیچ کدام از روایات کتاب مفتاح الفلاح همراه با سند نیستند؛ ولی در مواردی مؤلف منبع روایت را ذکر و گاه وضعیت سند آن را نیز مشخص کرده است. اما در مواردی دیگر سند و منبع روایت ذکر نشده و تنها به ذکر نام معصوم اکتفا شده است. در برخی موارد نام معصوم هم ذکر نشده است.[۱۴]

در این کتاب مؤلف گاه چندین روایت را، که مشتمل بر دعاهای مختلف است، به هم ضمیمه کرده و، بدون فاصله، ادعیه و آداب آنها را پشت سر هم آورده است. او در آخر این کار یادآوری کرده که این عمل یا دعا یک عمل و دعای واحد نیست و دعاکننده هر وقت خسته شد می‌تواند آن را قطع کند.[۱۵]

محتوا

شیخ بهائی مفتاح الفلاح را، بر اساس گردش ساعات روز، در شش باب تألیف کرده است:[۱۶]

  • باب اول: درباره اعمالی است که میان طلوع فجر تا طلوع آفتاب (بین الطلوعین) انجام می‌شود.
  • باب دوم: اعمال مخصوص به طلوع آفتاب تا ظهر شرعی و زوال آفتاب.
  • باب سوم: درباره اعمال مربوط به زوال آفتاب تا غروب است.
  • باب چهارم: اختصاص به اعمالی دارد که از غروب خورشید تا وقت خواب باید انجام شود.
  • باب پنجم: شامل اعمال هنگام خواب تا نیمه شب است.
  • باب ششم: درباره اعمال بین نیمه شب تا طلوع فجر است.[۱۷]

شیخ بهایی در خاتمه کتاب تفسیر کوتاهی از سوره حمد انجام داده است.[۱۸]

مطالبی که در این باب‌ها تدوین شده شامل:

  • نمازهای واجب و نوافل و تعقیبات آنها؛
  • نمازهای مستحب، آداب، ادعیه و تعقیبات آنها؛
  • دعاهای واردشده روز و شب؛
  • آداب مستحب توصیه‌شده در هر روز و شب می‌شود.[۱۹]

آثاری درباره مفتاح الفلاح

پیرامون کتاب مفتاح الفلاح آثاری تحریر شده است؛ از جمله، شرح، ترجمه تلخیص، حاشیه و تکمله.

ترجمه‌ها

  • آداب عباسی، از صدرالدین محمد بن محب تبریزی از شاگردان شیخ بهائی، او این ترجمه را در زمان حیات استادش انجام داده و آن را به نام شاه عباس اول نگاشته است.[۲۰]
  • ترجمه‌ای از آقا جمال خوانساری که به اسم شاه سلیمان صفوی ترجمه و تألیف شده است.[۲۱]
  • ترجمه‌‌ای با نام عروة النجاح فی ترجمة مفتاح الفلاح از محمد شریف بن احمد گیلانی. مترجم این ترجمه را به نام شاه سلیمان صفوی انجام داده است. در این ترجمه خاتمه مفتاح الفلاح که تفسیر سوره حمد بود حذف شده و در عوض دعاهای ایام هفته و زیارت معصومان‌(ع) و ادعیه مشهور آمده است.[۲۲]
  • التحفة النوابیة، ترجمه ای از سيد ابی‌مظفر محمدجعفر حسينی که به نام یکی از زنان دربار صفوی نوشته شده است.[۲۳]
  • منهاج النجاح فی ترجمة مفتاح الفلاح ترجمه علی بن طیفور بسطامی که در سال ۱۰۶۲ ق به پایان رسانده است.

شرح‌ها

  • مفتاح الفلاح یک بار توسط آقا جمال خوانساری شرح شده است.
  • شرح مفتاح الفلاح توسط محمد بن سلیمان تنکابنی
  • «لسان الصباح فی شرح کلام البهائی فی اوائل مفتاح الفلاح فی بیان الفجرین» از سید مفتی میرعباس
  • «فلق الصباح فی شرح مفتاح الفلاح» اثر شیخ سلیمان بن عبدالله بحرانی، متوفای ۱۱۲۱ق

تلخیص

کتاب «فتح المفتاح» که توسط یکی از شاگردان شیخ بهایی تألیف شده است.

حواشی

از جمله حاشیه‌های نوشته شده برای کتاب عبارتند از:

  1. حاشیه خود شیخ بهایی
  2. حاشیه‌ای توسط ملا اسماعیل خواجویی، متوفای ۱۱۷۳ق
  3. حاشیه محمد طاهر بارفروشی مازندرانی
  4. حاشیه سید محسن امین صاحب اعیان الشیعة
  5. حاشیه محمد جعفر یزدی
  6. حاشیه عبدالعظیم امام.
  7. حاشیه‌ای به وسیله سید حسین حسینی مرعشی آملی، معروف به خلیفه سلطان، که از شاگردان شیخ بهایی است.

تکمله

«مِنهاجُ الصّلاح فی واجبات الصّلوات الیَومیّة و مَندوباتِها و زُبدَة اَعمال السُّنّة و الادعیَة الاَسابیع» از ملا نظر علی بن محمد محسن گیلانی که برای کامل کردن مفتاح الفلاح نوشته است.[۲۴]

منابع

  1. ملازاده، محمدهانی، «بهاءالدین عاملی»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دایرة‌المعارف اسلامی، ۱۳۷۸ش، ج۴، ص۶۶۱.
  2. نظری منفرد، مجتبی، «گزیده‌نگاری با بررسی گزیده مفتاح الفلاح»، حدیث اندیشه، شماره ۴، پاییز و زمستان ۱۳۸۶ش، ص۵۴.
  3. حسن‌زاده آملی، حسن، رساله نور علی نور در ذکر و ذاکر و مذکور، قم، انتشارات تشیع، ۱۳۷۱ش، ص۱۱.
  4. حسن‌زاده آملی، رساله نور علی نور، ص۱۱.
  5. بسطامی، علی بن طیفور، منهاج النجاح فی ترجمة مفتاح الفلاح، تهران، انتشارات حکمت، ۱۳۸۴ش، مقدمهٔ ناشر، ص۱۰.
  6. ملازاده، «بهاءالدین عاملی»، ج۴، ص۶۶۱.
  7. ملازاده، «بهاءالدین عاملی»، ج۴، ص۶۶۳.
  8. ملازاده، «بهاءالدین عاملی»، ج۴، ص۶۶۴.
  9. ملازاده، «بهاءالدین عاملی»، ج۴، ص۶۶۴.
  10. ملازاده، «بهاءالدین عاملی»، ج۴، ص۶۶۷-۶۷۱؛ نیز: برای اطلاع از فهرستی از آثار او ن.ک: بهائی، محمد بن حسین، مفتاح الفلاح، تحقیق سید مهدی‌ رجایی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۱۵ق، مقدمه محقق، ص۹-۱۲.
  11. بهائی، مفتاح الفلاح، ص۴۱.
  12. بهائی، مفتاح الفلاح، ص۸۰۰.
  13. مدنی بجستانی، سید محمود، فرهنگ کتب حدیثی شیعه، تهران، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۹۲۴.
  14. مدنی بجستانی، فرهنگ کتب حدیثی شیعه، ج۲، ص۹۲۴.
  15. مدنی بجستانی، فرهنگ کتب حدیثی شیعه، ج۲، ص۹۲۴.
  16. مدنی بجستانی، فرهنگ کتب حدیثی شیعه، ج۲، ص۹۲۳.
  17. بهائی، مفتاح الفلاح، ص۴۱.
  18. مدنی بجستانی، فرهنگ کتب حدیثی شیعه، ج۲، ص۹۲۳.
  19. مدنی بجستانی، فرهنگ کتب حدیثی شیعه، ج۲، ص۹۲۳.
  20. تهرانی، الذریعه، ج۱، ص۲۴.
  21. تهرانی، الذریعه، ج۴، ص۱۳۸.
  22. تهرانی، الذریعه، ج۱۵، ص۲۴۹.
  23. تهرانی، الذریعه، ج۳، ص۴۷۸-۴۷۹.
  24. ملکی، کتاب‌شناسی مفتاح الفلاح، ۱۳۸۶ش.