|
|
(۲۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
| |
| {{شروع متن}} | | {{شروع متن}} |
| {{سوال}} | | {{سوال}} |
| از آنجا که مفاهیم حقوق بشر اختصاص به عصر حاضر دارد آیا این مفاهیم، قابل استنباط از کتاب و سنت میباشد. | | از آنجا که مفاهیم حقوق بشر اختصاص به عصر حاضر دارد آیا این مفاهیم قابل استنباط از کتاب و سنت میباشد. |
| {{پایان سوال}} | | {{پایان سوال}} |
| {{پاسخ}} | | {{پاسخ}} |
| با مراجعه به نصوص اسلامی و تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی جوامع اسلامی در طول پانزده قرن، میتوان به وضوح وجود یک تصور و اندیشه مشخص اسلامی در زمینه مسائل حقوق بشر را دریافت و به این حقیقت پی برد که مسائل حقوق بشر ـ چه در تئوری و چه در عمل ـ همواره در تاریخ اسلام مطرح و مورد توجه بوده است و تنها مذهبی که به بهترین شیوه به دفاع از حقوق انسانها اقدام نموده اسلام عزیز است. | | {{درگاه|حکومت دینی}} |
| | با مراجعه به نصوص اسلامی و تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی جوامع اسلامی در طول پانزده قرن میتوان به وجود رویکرد مشخص اسلامی در زمینهٔ مسائل [[حقوق بشر]] را دریافت. مباحث حقوق بشری، چه در تئوری و چه در عمل، همواره در دین اسلام مطرح و مورد توجه بوده است. |
|
| |
|
| اصولی چون کرامت انسان، آزادی، مساوات، تعلیم و تربیت، حقوق زنان و کودکان و نظایر آن به بهترین نحو در کتاب و سنت معصومین ـ(ع) مورد تبیین و تأکید قرار گرفتهاند که در ادامه به تعدادی از آنها میپردازیم. اما قبل از آن، ذکر چند نکته، لازم است: | | اصولی چون کرامت انسان، آزادی، مساوات، تعلیم و تربیت، حقوق زنان و کودکان و نظایر آن در [[کتاب و سنت]] تبیین و شده است. حق حیات از مهمترین ارکان فقه اسلام است که تأثیر خود را بر دیگر احکام اسلامی گذاشته است. آزادی از اصول مهم اسلام است و فتوای فقهای اسلامی همواره بر این بوده که به کسی نمیتوان عقیدهای را تحمیل کرد. در اسلام همهٔ افراد از حقوق یکسان بهرهمند هستند و کسی امتیاز قومی، نژادی و طبقاتی ندارد. |
|
| |
|
| ۱. بحث حقوق بشر اختصاص به زمان حاضر ندارد و از زمانهای کهن در میان زمامداران و اندیشمندان مطرح و مورد بحث و ارزیابی قرار گرفته است، برای مثال در قرن پنجم قبل از میلاد، در عصر و زمانی که قدرتهای فاتح، هیچ گونه احساس رحم و شفقتی نسبت به ملل مغلوب نداشتند و بیشتر آنان را قتلعام میکردند، کورش کبیر پس از فتح بابل فرمان داد که به مردم شهر آسیبی نرسد، همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و بیدینان تحت فشار قرار نگیرند، خانههای آنانی که خراب شده بود از نو ساخت و معابد بسته شده آنان را باز کرد و خدایان معابد را به جای خود بازگردانید. سقراط معتقد بود که شهر دولت، باید جائی باشد که افکار و استعدادهای افراد بتواند جولان یابد و حیثیت و مقام فرد، محفوظ و محترم باشد و رشد و نمو کند بهطوری که هر فرد، در حدود و لیاقت و استعداد خود قادر بر ترقی و پیشرفت باشد. نظر ارسطو این بود که دولت بایستی تأمین کننده نیازمندیهای عمومی و پرورشدهنده استعدادهای مردم باشد وگرنه خبیث است. منشور کبیر انگلستان که در سال ۱۲۱۵ صادر شده شامل یک سلسله حقوق انسانی و آزادیهای عمومی است از قبیل: احاله رسیدگی دعاوی به دادگاهها و مراجع صالحه، منع توقیف غیرقانونی، تناسب میان جرم و کیفر، لغو کار اجباری و بیگاری، جواز رفت و آمد به کشور انگلستان و … به دنبال انقلاب کبیر فرانسه که در سال ۱۷۸۹ صورت گرفت، مجلس مؤسسان فرانسه موادی از اصول حقوق بشر را تنظیم و به نام «اعلامیه حقوق بشر» اعلام کرد. این اعلامیه در یک مقدمه و ۱۷ ماده تنظیم شده که اغلب مواد آن، با اعلامیه جهانی حقوق بشر توافق دارد و موارد دیگر.}}<ref>ر. ک. منصوری لاریجانی، اسماعیل، سیر تحول حقوق بشر و بررسی تطبیقی آن با اصول تفسیری حقوق بشر در اسلام، تهران، تابان، ۱۳۷۴، صص ۶۰–۱ و قربانی، زینالعابدین، اسلام و حقوق بشر، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۲، صص ۱۰۴–۷۰.</ref>
| | == سابقهٔ حقوق بشر == |
| | بحث حقوق بشر اختصاص به زمان حاضر ندارد و از زمانهای کهن در میان زمامداران و اندیشمندان مطرح و مورد بحث و ارزیابی قرار گرفته است. برای مثال، در قرن پنجم قبل از میلاد در عصری که قدرتهای فاتح شفقتی نسبت به ملل مغلوب نداشتند و بیشتر آنان را قتلعام میکردند، [[کورش کبیر]] پس از فتح بابل فرمان داد که به مردم شهر آسیبی نرسد. او دستور داد که همهٔ مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و بیدینان تحت فشار قرار نگیرند؛ خانههایی که خراب شده بود از نو ساخت شود و معابد بستهشده باز شود و خدایان معابد را به جای خود بازگردانده شود.<ref>منصوری لاریجانی، اسماعیل، سیر تحول حقوق بشر و بررسی تطبیقی آن با اصول تفسیری حقوق بشر در اسلام، تهران، تابان، ۱۳۷۴، ص ۶۰–۱؛ قربانی، زینالعابدین، اسلام و حقوق بشر، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۲، ص ۱۰۴–۷۰.</ref> |
|
| |
|
| ۲. با توجه به رسالت جهانی و دائمی اسلام، اختصاص آن به عصر سابق حرف نادرستی است. «اسلام ضمن اعلام ختم نبوت، جاویدان ماندن خویش را اعلام کرد:<ref>ر. ک. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۷۵، صص ۲۰۱–۱۷۷.</ref> حلالُ محمَّدٍ حلالٌ ألی یوم القیامه و حرامُ محمَّدٍ حرام ألی یوم القیامه. یکی از نکات اعجابانگیز، استعداد پایان ناپذیر منابع اسلامی ـ مخصوصاً قرآن کریم ـ برای تحقیق، کشف و استنباط است. پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: ظاهر قرآن زیبا و باطن آن ژرف است، آن را حدّ و نهایتی است و فوق آن حد و نهایتی دیگر است، شگفتیهای آن پایان نمییابد و تازههای آن کهنه نمیگردد.» از امام صادق(ع) سؤال شد: «چه رمزی در کار است که قرآن هر چه بیشتر در میان مردم پخش و قرائت میگردد و هر چه بیشتر در آن بحث و فحص میشود، جز بر طراوت و تازگیاش افزوده نمیگردد؟»
| | [[سقراط]] معتقد بود که دولتشهر، باید جایی باشد که افکار و استعدادهای افراد بتواند رشد کند و حیثیت و مقام فرد، محفوظ و محترم باشد. بهطوری که هر فرد در حدود لیاقت و استعداد خود قادر به ترقی و پیشرفت باشد. نظر [[ارسطو]] این بود که دولت بایستی تأمینکننده نیازمندیهای عمومی و پرورشدهندهٔ استعدادهای مردم باشد وگرنه خبیث است. منشور کبیر انگلستان که در سال ۱۲۱۵م صادر شده شامل یک سلسله حقوق انسانی و آزادیهای عمومی است؛ از قبیل احالهٔ رسیدگی دعاوی به دادگاهها، منع توقیف غیرقانونی، تناسب میان جرم و کیفر، لغو کار اجباری و بیگاری، جواز رفت و آمد به کشور انگلستان. به دنبال [[انقلاب کبیر فرانسه]]، که در سال ۱۷۸۹م صورت گرفت، مجلس مؤسسان فرانسه موادی از اصول حقوق بشر را تنظیم و به نام «اعلامیه حقوق بشر» اعلان کرد. این اعلامیه در یک مقدمه و ۱۷ ماده تنظیم شده که اغلب مواد آن با اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر توافق دارد.<ref>منصوری لاریجانی، سیر تحول حقوق بشر و بررسی تطبیقی آن با اصول تفسیری حقوق بشر در اسلام، ص ۶۰–۱؛ نیز: قربانی، اسلام و حقوق بشر، ص ۱۰۴–۷۰.</ref> |
|
| |
|
| آن حضرت پاسخ دادند: این بدان جهت است که قرآن برای یک زمان و عصر معین و برای یک مردم خاصی نازل نشده است، قرآن برای همه زمانها و همه مردمهاست. از این جهت در هر زمانی نو است و برای همه مردمان تازه است.»
| | == حقوق بشر در اسلام == |
| | رئوس مباحث حقوق بشر اسلامی را میتوان در موارد ذیل صورتبندی و ارائه کرد: |
|
| |
|
| ۳. مبانی فلسفی و عقیدتی بسیاری از اصولی که امروزه به نام حقوق بشر مطرح میشود و حتی مفاهیم برخی از این اصول از دیدگاه اسلام با آنچه که در تفکر غربی تحت همین عناوین ارائه میشود، متفاوت و احیاناً فاقد مشترکات اصولی است.<ref>عمید زنجانی، عباسعلی، مبانی اندیشه سیاسی اسلام، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۷۴، ص۳۳۱.</ref> به عنوان نمونه امروز اعتقاد مذهبی را نیز همچون نژاد، رنگ، جنس و ملیّت عامل تبعیض و برتری طلبی و از بین برنده حقوق انسانی قلمداد میکنند، در حالی که حقوق انسانها و آزادیهای فردی و اجتماعی او جز در قاموس مذهب، قابل تبیین و تفسیر نیست.
| | === حق حیات === |
| | اسلام اهمیت خاصی برای [[حق حیات]] انسان قائل شده و آن را در رأس همهٔ حقوق قرار داده است. در اسلام، کشتار انسانها به شدت مذمت شده است؛ بهطوری که کشتن یک انسان برابر با کشتن همه انسانها شمرده شده و پاداش کسی که فردی را از خطر مرگ نجات دهد همانند حفظ جان همهٔ انسانها دانسته شده است: {{قرآن|مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا|ترجمه=هر كس كسى را- جز به قصاص قتل، يا [به كيفر] فسادى در زمين- بكشد، چنان است كه گويى همه مردم را كشته باشد. و هر كس كسى را زنده بدارد، چنان است كه گويى تمام مردم را زنده داشته است.|سوره=مائده|آیه=۳۲}} نیز حرمت [[خودکشی]] و [[سقط جنین]] و تشریع حکم [[قصاص]] در اسلام به منظور حفظ حق حیات بشر است.<ref>جعفری، محمدتقی، کتاب حقوق جهانی بشر (مقایسه و تطبیق دو نظام اسلام و غرب)، تهران، مؤسسهٔ تدوین و نشر آثار علامه جعفری، ص ۲۶۴–۲۳۹ ؛ نیز: منصوری لاریجانی، سیر تحول حقوق بشر و بررسی تطبیقی آن با اصول تفسیری حقوق بشر در اسلام، ص ۳۱۰–۳۰۸.</ref> |
|
| |
|
| ۴. در حقوق بشر از دیدگاه غرب، موضوع فضیلت و کرامت ارزشی برای انسانها نادیده گرفته شده و هیچ امتیازی برای انسانهای با فضیلت و با تقوا مطرح نشده است، در حالی که از دیدگاه اسلام، این امتیاز برای تشویق انسانها و قرار گرفتن آنها در موقعیتهای شایسته زندگی اجتماعی ضروری است و لذا به صراحت این امتیاز را مطرح نموده است:<ref>ر. ک. جعفری، محمد تقی، تحقیق در دو نظام حقوق جهانی بشر از دیدگاه اسلام و غرب و تطبیق آن دو با یکدیگر، تهران: دفتر خدمات حقوقی بینالمللی، ۱۳۷۰، ج۱۱، ص۵۵.</ref> {{قرآن|إنَّ أکرمکم عنداللّه أتقیکم<ref>حجرات/۱۳.</ref>
| | === آزادی === |
| | از دیدگاه اسلام، [[آزادی]] یک حق و ناشی از استعدادها و تمایلات عالی انسانی است. آزادی در اسلام نخست از درون انسان آغاز میشود. تا انسان از قید اسارتهای درونی آزاد نشود از اسارت طاغوتها و عوامل بیرونی رها نمیشود.<ref>مطهری، مرتضی، آزادی معنوی، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۸۷، ص ۱۷-۱۸.</ref> اسلام در عین اینکه با بیان اصل {{قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ|ترجمه=در دين هيچ اجبارى نيست.|سوره=بقره|آیه=۲۵۶}} احترام به [[آزادی عقیده]] را بیان میکند، عقایدی را که از راه تقلید کورکورانه و غیر عقلانی بر انسانها تحمیل میشود تأیید نمیکند. در اثر همین آزادی بود که علمای مذاهب اسلامی و دانشمندان مادی میتوانستند آزادانه و بدون ترس با پیشوایان دینی و عالمان سایر مذاهب به مناظره بپردازند.{{مدرک}} |
|
| |
|
| ۵. آن چه در اعلامیههای حقوق بشر آمده، کاملاً مربوط به جنبههای مادّی زندگی بشر است و از حقوق اخلاقی و معنوی بشر خبری نیست، در حالی که مکتب اسلام هویت اجتماعی بشر را در اخلاق و اعتقادات او دانسته و معتقد است که اگر قواعد اخلاقی و معنوی به عنوان حقوق حیات روحی در انسان تثبیت شود، حقوق مادی او را نیز به نحو مطلوبی حفظ خواهد کرد.}}<ref>منصوری لاریجانی، اسماعیل، سیر تحول حقوق بشر و بررسی تطبیقی آن با اصول تفسیری حقوق بشر در اسلام، تهران، تابان، ۱۳۷۴، صص ۱۱۰–۱۰۸.</ref>واقعیت این است که در صورت بررسی عمیق و همهجانبه قرآن کریم، به این نکته پی میبریم که حقوق انسانها در قرآن، از جایگاه بس والایی برخوردار است و از این رو است که میتوان آن را در مقایسه با آنچه امروز، تحت عنوان حقوق بشر مطرح است، یکی از کهنترین اسناد مدوّن در حقوق بشر شمرد. مطالعه تحولات حقوق بشر در دوران حیات پیامبر اسلام(ص) نیز نشانگر یک انقلاب سیاسی و ارزشی در زمینه مسائل حقوق بشر میباشد. احترامی که پیامبر(ص) به عنوان شخصیت برتر الهی برای انسانها ـ با هر رنگ و عقیده و طبقه اجتماعی ـ قائل بود و شخصیتی که به زنان داد و اعمال جاهلیت را در زمینههای تحقیر و تبعیض و ستم نسبت به انسانهای محروم تقبیح نمود، در تاریخ بشر کمنظیر است. وقتی پیامبر(ص) در برابر جنازه یک یهودی از جا بلند میشود و زنده به گور کردن دختران را به عنوان یکی از زشتترین صورتهای تحقیر بشر، مورد تقبیح قرار میدهد و یاران خود را به آزادگی و اظهار نظر حتّی در برابر نقطه نظرات خود تشویق میکند، تصویری از تعالی حقوق بشر را در تاریخ و سراسر عصر خود ترسیم میکند. یاران پیامبر(ص) که تربیت شده این مکتب بودند، هر کدام الگویی در این زمینه بودند. در این میان حضرت علی(ع) بیش از هر شخصیت اسلامی دیگر در این زمینه سختگیر و روشنگر بود و در این مورد کافی است به برخی از رفتارهای سیاسی امام(ع) در برخورد قضائی با خصم خود در دادگاه عدل اسلامی و نفی تبعیضهای ناشی از انتساب به پیامبر(ص) و قریش و نیز به دستور آن حضرت در مورد تعیین جیره (سهم) از بیتالمال برای پیرمرد نصرانی سائل توجه شود.<ref>عمید زنجانی، عباسعلی، همان، صص ۳۴۳–۳۴۰.</ref>
| | اسلام [[تفتیش عقاید]] را منع میکند. همینکه فردی اقرار به اسلام نماید، برای مسلمان تلقی شدن او کافی است و سوءظن و تفتیش در این زمینه مجاز نیست: {{قرآن|و لاتَقُولُوا لِمَنْ أَلْقی إِلَیْکُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً|ترجمه=به كسى كه نزد شما [اظهارِ] اسلام میكند؛ مگوييد: «تو مؤمن نيستى.»|سوره=نساء|آیه=۹۴}} اسلام غیرمسلمانان ساکن در سرزمین اسلامی را تحت حمایت خویش میگیرد و آنها را به ترک عقایدشان وادار نمیکند. علت این که اسلام آزادی عقیده و بیان را برای همگان محترم میشمارد این است که از غنا و فراگیری خاصی برخوردار است. در اسلام، هر کسی میتواند آزادانه حرف بزند و ابراز عقیده نماید و در جریانات سیاسی و اجتماعی نقش فعال داشته باشد؛ تا زمانی که از آزادی خود سوء استفاده نکند.<ref>منصوری لاریجانی، سیر تحول حقوق بشر و بررسی تطبیقی آن با اصول تفسیری حقوق بشر در اسلام، ص ۳۵۷–۳۱۵.</ref> |
|
| |
|
| در اینجا به اجمال به بررسی تعدادی از حقوق اساسی بشر در اسلام میپردازیم:
| | === مساوات === |
| | | اصل مساوات نخستین پایهٔ نظام اجتماعی اسلام است. هیچیک از ادیان و مکتبهای فلسفی دیگر در این حدّ برای برابری انسان ارزش قائل نشدهاند و این نوع تفاوت، از اختلاف بینش در شناخت شخصیت و ارزشهای والای انسان ناشی میشود. از دیدگاه اسلام، هیچگونه تفاوتی جز [[تقوا]] نمیتواند معیار تبعیض تلّقی شود و تمایز بر اساس تقوا نیز معیاری در تقسیم وظایف و وسیلهای برای نیل به اهداف عالیه انسانی است: {{متن عربی|یا اَیُّهَا النّاسُ اِنَّ رَبَّکُم واحِدٌ وَ اِنَّ اَباکُم واحَدٌ کُلُّکُم لِادَمَ وَ ادَمُ مِن تُرابٍ|ترجمه=ای مردم بدانید و آگاه باشید پروردگار همهٔ شما یکی است و همگان از یک پدر و مادر به دنیا آمدهاید و فرزندان آدمید و آدم نیز از خاک آفریده شده است.}}<ref>نهج الفصاحه.</ref> اسلام امتیاز طلبیهای مبتنی بر ثروت و قدرت را محکوم میکند و برای خصوصیات نژادی نقشی در تقسیم عادلانهٔ حقوق مردم قائل نمیشود و همه را در برابر قانون یکسان میشمارد.{{مدرک}} |
| == ۱. حق حیات == | |
| بدون شک، مکتب اسلام، اهمیت خاص برای حق حیات انسان قائل است و آن را در رأس همه حقوق قرار میدهد. از این رو است که در اسلام، کشتار انسانها به شدّت مذمت شده است، بهطوری که کشتن یک انسان را برابر با کشتن همه انسانها میداند و پاداش کسی که فردی را زنده کند یا از خطر نجات دهد، همانند حفظ جان همه انسانها میداند. {{قرآن|من قتل نفساً بغیر نفسٍ أو فسادٍ فیالأرض فکأنّما قتل النّاس جمیعاً و من أحیاها فکأنّما أحیا النّاس جمیعاً<ref>مائده/۳۲.</ref> حرمت خودکشی و سقط جنین و نیز تشریع حکم قصاص در اسلام نیز به منظور حفظ حیات بشر است:}}<ref>ر. ک. جعفری، محمدتقی، همان، صص ۲۶۴–۲۳۹ و منصوری لاریجانی، اسماعیل، همان، صص ۳۱۰–۳۰۸.</ref> {{قرآن|و لکم فیالقصاص حیوه یا أولیالألباب<ref>بقره/۷۹.</ref>
| |
| | |
| == ۲. آزادی ==
| |
| از دیدگاه اسلام، آزادی یک حقّ و ناشی از استعدادها و تمایلات عالی انسانی میباشد. آزادی به مفهوم اسلامی، نخست از درون آغاز میشود و تا انسان از قید و بند اسارتهای درونی آزاد نگردد، از اسارت طاغوتها و عوامل بیرونی رها نمیشود. اسلام در عین اینکه با بیان اصل {{قرآن|لا إکراه فیالدین}}<ref>بقره/۲۵۶.</ref> احترام به فکر و آزادی عقیده را بیان میکند ولی هرگز عقایدی را که از راه تقلید کورکورانه و از طرق غیر عقلانی بر انسانها تحمیل میشود را مورد تأیید قرار نمیدهد و از همین رو است که پیامبر اسلام(ص) دستور سرنگونی بتها را صادر میکند و هرگز خرافات متکی به اوهام و تقلید و تحمیل را نمیپسندد. در اثر همین آزادی فکر و عقیده بود که علمای مذاهب و دانشمندان مادّی میتوانستند آزادانه و فارغ از هر گونه رعب و هراس، با پیشوایان دینی و اندیشمندان مسلمان به بحث و مناظره بپردازند؛ بنابراین در اسلام هر کسی آزاد است و تا زمانی که زیانی متوجه اسلام و دیگران نکرده است میتواند در شرایط سالم و به دور از توطئه، عقیده خود را مطرح کند و برای اثبات دیدگاه خود و جلب نظر دیگران تبلیغ کند، چرا که اسلام تعارض افکار و اندیشهها را موجب رشد و تعالی جامعه میداند. بر این اساس است که در قرآن میخوانیم:
| |
| | |
| {{قرآن|فَبَشِّرْ عِبادِی الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنه، اولئکَ أَالَّذِینَ هَداهُم اللّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ}}<ref>زمر/۱۸ و ۱۷.</ref>
| |
| | |
| همچنین اسلام، تفتیش عقاید را منع میکند و اگر فردی، زبانی اقرار به قبول دین اسلام نماید، میپذیرد و سوءظن و تفتیش را در این زمینه مجاز نمیداند، {{قرآن|و لاتَقُولُوا لِمَنْ أَلْقی إِلَیْکُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً}}.<ref>نساء/۹۴.</ref> اسلام حتی کسانی که اسلام را نپذیرند ولی طبق شرایطی حاضرند در کشور اسلامی زندگی کنند را تحت حمایت خویش میگیرد و آنها را به ترک عقایدشان وادار نمیکند. علت این که اسلام آزادی عقیده و بیان را برای همگان محترم میشمارد و از طرفداران جدی تبادل افکار و اندیشه به شمار میرود این است که از غنا و فراگیری خاصی برخوردار است و در تأمین نیازهای متعدد افراد، ضعف و کمبودی در خود احساس نمیکند؛ بنابراین در اسلام، هر کسی میتواند آزادانه حرف بزند و ابراز عقیده نماید و در جریانات سیاسی و اجتماعی نقش فعال داشته باشد، تا زمانی که از آزادی سوء استفاده نکند و هرج و مرج را دامن نزند.<ref>ر. ک. منصوری لاریجانی، اسماعیل، همان، صص ۳۵۷–۳۱۵.</ref>
| |
| | |
| == ۳. مساوات ==
| |
| اصل مساوات و برابری نخستین پایه نظام اجتماعی اسلام است و هیچیک از ادیان و مکتبهای فلسفی دیگر، در این حدّ برای برابری انسان ارزش قائل نشدهاند و این نوع تفاوت، از اختلاف بینش در شناخت شخصیت و ارزشهای والای انسان ناشی میشود. از دیدگاه اسلام، هیچگونه تفاوتی جز تقوا نمیتواند معیار تبعیض و نابرابری تلّقی شود و تمایز بر اساس تقوا نیز معیاری در تقسیم وظایف و وسیلهای برای نیل به اهداف عالیه انسانی است، «ایّها الناس! إن ربّکم واحدٌ و إن ابائکم واحدٌ، کلّکم من آدم و آدم من تراب، إن اکرمکم عنداللّه أتقیکم…». اسلام امتیاز طلبیهای مبتنی بر ثروت و قدرت را محکوم میکند و برای خصائص نژادی، نقشی در تقسیم عادلانه حقوق مردم قائل نمیشود و همه را در برابر قانون یکسان میشمارد. حضرت علی(ع) چه نیکو به فرمانداران خود دستور میدهد که حتّی در نگاه کردن به مردم نیز مساوات را رعایت کنند؛ «و آس بینهم فی اللحظه و النظره». | |
| {{پایان پاسخ}}
| |
| {{مطالعه بیشتر}} | |
|
| |
|
| == مطالعه بیشتر == | | == مطالعه بیشتر == |
| ۱. علی گلزاده غفوری، اسلام و اعلامیه جهانی حقوق بشر الفتح، ۱۳۵۶. | | ۱. علی گلزاده غفوری، اسلام و اعلامیه جهانی حقوق بشر: الفتح، ۱۳۵۶. |
| | |
| ۲. زینالعابدین قربانی، اسلام و حقوق بشر، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۲.
| |
|
| |
|
| ۳. جعفر سبحانی تبریزی، مبانی حکومت اسلامی، ترجمه داوود الهامی، قم: مؤسسه علمی و فرهنگی سید الشهداء، ۱۳۷۰.
| | ۲. زینالعابدین قربانی، اسلام و حقوق بشر، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۲.<span></span> |
| {{پایان مطالعه بیشتر}}
| |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |
خط ۵۰: |
خط ۳۷: |
| {{شاخه | | {{شاخه |
| | شاخه اصلی = حقوق | | | شاخه اصلی = حقوق |
| |شاخه فرعی۱ = حقوق بینالملل | | | شاخه فرعی۱ = حقوق بینالملل |
| |شاخه فرعی۲ = حقوق بشر | | | شاخه فرعی۲ = حقوق بشر |
| |شاخه فرعی۳ = | | | شاخه فرعی۳ = |
| }} | | }} |
| {{تکمیل مقاله | | {{تکمیل مقاله |
| | شناسه = | | | شناسه =شد |
| | تیترها = | | | تیترها =شد |
| | ویرایش = | | | ویرایش =شد |
| | لینکدهی = | | | لینکدهی =شد |
| | ناوبری = | | | ناوبری = |
| | نمایه = | | | نمایه = |
| | تغییر مسیر = | | | تغییر مسیر =شد |
| | ارجاعات = | | | ارجاعات = |
| | بازبینی = | | | بازبینی نویسنده = |
| | | بازبینی =شد |
| | تکمیل = | | | تکمیل = |
| | اولویت = | | | اولویت =ب |
| | کیفیت = | | | کیفیت =ج |
| }} | | }} |
| {{پایان متن}} | | {{پایان متن}} |