معنای جبار از اسماء الهی

نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۴۰ توسط Mnazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها) (تکمیل و بارگزاری)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

توضيحاتي درباره اسم جبار از اسماء الهي بدهيد.


کلمه جبار در اصطلاح اسماء الهی به دو معنا به کار می رود، یکی به معنای جبران کننده، یعنی هر چه بالقوه است را او بالفعل می کند. معنای دیگری نیز در کلمه جبار به کار می رود و آن سلطنت و عظمت بر دیگران است که خداوند به هر کس بخواهد اراده خود را بر او تحمیل می کند.

جبار به معنای جبران کننده

کلمه جبّار در مورد خداوند به دو اصطلاح به کار مي رود. يکي به معناي جبران کننده يعني او آنچه را كه بالقوه است به بالفعل جبران کرده و تکميل مي کند. با عنايت به کلام علامه حلّي مي‌توان گفت: چون خداوند واجب الوجود است و هر چيزي مستند به اوست، در نتيجه هر چه بالقوه و استعداد است را او به بالفعل تبديل مي کند، چون خود، بالفعل محض است.[۱]

مرحوم حاج ملاهادي سبزواري (ره) مي فرمايند: جبّار از کلمه جبر به معني تلافي و تدارک است و ماهيات به لحاظ آنکه دائم بين وجود و عدم بوده و ممکن الوجود هستند؛ خداوند اين امکان را در آنها با اعطاي وجود جبران کرده و تبديل به وجوب مي نمايد (منتهي وجوب بالغير) پس خلل و کمبود هاي آنان را پوشانده و نقصان آنها را جبران مي کند.[۲]

جبار به معنای سلطنت و اراده

معناي ديگر جبار، کسي است که سلطنت داشته و اراده اش نافذ است. مرحوم علامه طباطبائي (ره) مي فرمايند: کلمه جبار صيغه مبالغه از جبر يعني شکسته را اصلاح کننده است و بنابراين جبّار کسي است که اراده اش نافذ است و اراده خود را بر هر کس که بخواهد به جبر تحميل مي کند.[۳]

به عبارت ديگر جبار به معناي کسي است که بر ديگران عظمت و سلطنت داشته باشد و اين خود يکي از صفات خداوند است که در خصوص ديگران مذموم و در خصوص او ممدوح است براي اينکه در غير خدا معنايش اين است که بنده خدا، جباريت را به خود مي بندد «در حالي که سزاوار آن نيست».[۴]


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

۱. تفسيرالميزان و تفسير نمونه، ذيل آيه ۱۰۳، سوره انعام مراجعه شود.


منابع

  1. شيرواني، علي، ترجمه و شرح کشف المراد، انتشارات دارالعلم، ۱۳۸۶، ج۱، ص۷۶.
  2. سبزواري، ملا هادي؛ شرح الاسماء الحسني، مکتبه بصيرتي، ص۲۵۴.
  3. طباطبايي، سيد محمد حسين؛ الميزان، ترجمه: موسوي سيدمحمد باقر، دفتر انتشارات اسلامي، ج۱۵، ص۴۲۲
  4. همان، ج۱۹، ص۳۸۲.