معنای آیه «عرش خدا بر آب قرار دارد»


سؤال

منظور از این آیه که «عرش خدا بر آب قرار داشته است» چیست؟


خداوند در سوره هود از عرش خود با این بیان که بر روی آب است یاد کرده است. عرش به نوع کاملی از احاطه بر دیگران که از علم و قدرت ناشی شده است، ‌اشاره دارد. کلمه ماء (آب) نیز به ماده اولیه همه چیز، که حیات همه چیز به آن وابسته است، معنا شده است. بنابر این معنای آیه را چنین دانسته‌اند: خداوند با علم و قدرت خویش به وسیله آب تمام عالم را خلق و آماده زیستن کرده است و آب را عامل حیات عالم قرار داده است.

معنای کلمه عرش

عرش در اصل به معنی سقف یا شیئی سقف‌دار است و به تخت‌های بلند همانند تخت‌های سلاطین گذشته نیز عرش گفته می‌شود. اما این کلمه بعدها به معنی قدرت نیز به کار رفته است. در احادیث و روایات وارده از ائمه اطهار(ع) به دو تعبیر علم و قدرت برمی‌خوریم که به نوع کاملی از احاطه بر بندگان و مخلوقات اشاره دارد.[۱]

تعبیر﴿الرحمن علی العرش استوی (طه / ۵.) به معنای قدرت و علم بر مخلوقات است. در زبان فارسی نیز زمانی که می‌گویند پادشاه بر تخت نشست کنایه از این است که به قدرت رسید.

معنای کلمه ماء در آیه

برخی مفسران ماء را کنایه برای مایعی دانسته‌اند. برای نمونه در سوره مرسلات راجع به خلقت انسان می‌فرماید: ﴿الم نخلقکم من ماء مهین۝۲۰؛ آیا ما شما را از آب بی‌ارزش نیافریدیم؟ از این آیه استفاده می‌شود کلمه ماء برای غیر آب معمولی نیز به کار می‌رود، بر همین اساس می‌توان، نظریه آن دسته از مفسرانی که گفته‌اند.

برخی دیگر مانند علامه طباطبائی، ماء در آیه ﴿و کان عرشه علی الماء۝۷؛ و عرش او، بر آب قرار داشت.(هود:۷) را آب معمولی دانسته‌اند که حیات همه موجودات به آن وابسته است.[۲]

معنا و مفهوم آیه

مفسران در تفسیر آیه ﴿و کان عرشه علی الماء۝۷؛ و عرش او، بر آب قرار داشت.(هود:۷) معتقدند بر آب بودن عرش؛ کنایه است از اینکه مالکیت خداوند در آن روز (خلقت آسمان‌ها و زمین) مستقر بر آب بود که این آب، مایع حیات و زندگی است.[۲] اصل زندگی و حیات در جهان به آب وابسته است و البته این هم نشانی از علم و قدرت خداوند است.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر

۱ـ تفسیر منهج الصادقین، ملا فتح الله کاشانی، کتاب فروشی اسلامیه، ۱۳۴۴ش، ج۴، ص۴۰۲.

۲ـ تفسیر المیزان و تفسیر نمونه، ذیل آیه ۷ سوره هود.

۳ـ تفسیر ملا شریف لاهیجی، مؤسسه مطبوعات علمی، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۴۱۲.

منابع

  1. ر. ک. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، تهران، دارالکتب اسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص۱۳۱.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ترجمه موسوی همدانی، سید محمد باقر، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۲۲۴.