مشکل اساسی در سازمان روحانیت از نظر شهید مطهری: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۷ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=Shamloo}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
خط ۵: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
{{درگاه|حوزه و روحانیت}}
{{درگاه|حوزه و روحانیت}}'''مشکل اساسی در سازمان روحانیت از نظر شهید مطهری''' نظام مالی و معیشتی روحانیت است که باعث به وجود آمدن آفت عوام‌زدگی روحانیت و در نتیجه ایجاد خلل در پیشرو بودن آنها شده است. [[مرتضی مطهری]]، فقیه و اسلام‌شناس، در مقاله‌ای با عنوان «مشکل اساسی در سازمان روحانیت» با کالبدشکافی سازمان روحانیت نابه‌سامانی‌های آن را آشکار می‌کند. 
این مقاله مرتضی مطهری را مهم‌ترین مقاله کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت ارزیابی کرده‌اند.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۵.</ref> مطهری در این مقاله با کالبدشکافی سازمان روحانیت نابه‌سامانی‌های آن را آشکار می‌کند. مطهری سازمان روحانیت را، با شرایط موجودش، متناسب با رسالتش در اصلاح اجتماع نمی‌داند و به‌شدت از اوضاع و شرایط موجود حوزه‌های علمیه و نظام روحانیت انتقاد می‌کند.
 
مطهری معتقد است که هرگونه اصلاح در کار مسلمانان باید مستقیماً به‌وسیله سازمان روحانیت انجام گیرد یا دست‌کم این سازمان با آن هماهنگی داشته باشد. محققان نقدهای مطهری بر سازمان روحانیت را ستوده‌اند و آن را نشان شجاعت او و دلسوزی و علاقه‌اش به حوزه و [[روحانیت]] دانسته‌اند. 
 
در نگاه مطهری عوام‌زدگی یکی از عوامل اساسی بی‌تحرکی تفکر علمای شیعه است که تمایل آنان را به ورود به مسائلی که ممکن است آرامش و منافع عمومی را برهم بزند تقویت کرده است. از دیدگاه مطهری آفت عوام‌زدگی روحانیت آن قدر مهم است که جامعه روحانیت را فلج کرده، به‌نحوی که ناگزیرند سلیقه و عقیده عوام را رعایت کنند. از نظر مطهری عوام‌زدگی روحانیت موجب معطل‌ماندن مسائل اساسی جامعه، رواج بی‌حد و حصر [[ریا]]، تظاهر و کتمان حقایق و شیوع عناوین و القاب زیاده‌روانه در جامعه روحانیت می‌شود. 
 
مطهری راه اصلاح این اشکال را سازمان‌دادن به بودجه فعلی روحانیت دانسته است. از نظر او تا آن زمان، وظیفه افراد اصلاح‌طلب روحانی این است که زندگی خود را از طریق شغلی که کمتر وقت آنها را بگیرد تأمین کنند تا بتوانند آزاد فکر کنند و آزادانه تبلیغ کنند و مقدمات اصلاح اساسی معیشت روحانیان را فراهم کنند.
 
== بستر بحث و جایگاه ==
مرتضی مطهری (۱۲۹۸–۱۳۵۸ش)، مشهور به [[شهید مطهری]]، فقیه و اسلام‌شناس، در مقاله‌ای با عنوان «مشکل اساسی در سازمان روحانیت» با کالبدشکافی سازمان روحانیت نابه‌سامانی‌های آن را آشکار می‌کند و نظام مالی و معیشتی روحانیت را برجسته‌ترین مشکل سازمان روحانیت برمی‌شمرد.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۵.</ref> او نتیجه می‌گیرد که هرگونه اصلاح در کار [[مسلمانان]] باید مستقیماً به‌وسیله این سازمان انجام گیرد یا دست‌کم این سازمان با آن هماهنگی داشته باشد.<ref>درخشه، جلال، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، فصلنامه علمی پژوهشی علوم سیاسی، شماره ۱۶، زمستان ۱۳۸۰ش، ص۳۰۵.</ref>
 
مطهری سازمان روحانیت را، با شرایط موجودش، متناسب با رسالتش در اصلاح اجتماع نمی‌داند و به‌شدت از اوضاع و شرایط موجود [[حوزه‌های علمیه]] و نظام روحانیت انتقاد می‌کند.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۵.</ref> برخی محققان معتقدند که این مقاله بیان‌کننده اندیشه‌هاى نوگرایانه مطهری است که ظاهراً در جو حوزه‌هاى علمیه دوره نگارش این مقاله خریدار چندانى نداشته است.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۶.</ref> آنان شجاعت مطهری را در بیان این واقعیت‌ها ستوده‌اند؛ زیرا جزمیت‌های موجود در سطوح مختلف روحانیت در آن دوره مانعی اساسی برای اصلاح بود که کمتر کسی حاضر می‌شد نتایج بیان آنها را بپذیرد.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۷.</ref> [[رسول جعفریان]] معتقد است که مطهری به‌رغم داشتن سخت‌ترین انتقادات به سازمان روحانیت یکی از سرسخت‌ترین مدافعان روحانیت است.<ref>جعفریان، رسول، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی و سیاسی (۱۳۲۰–۱۳۵۷ش)، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۲ش، ص۱۳۸.</ref>
 
مقاله «مشکل اساسی در سازمان روحانیت» هفتمین مقاله از [[بحثی درباره مرجعیت و روحانیت (کتاب)|کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت]] است که در سال ۱۳۴۱ش به چاپ رسید.<ref>مطهری، مرتضی و دیگران، بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۹۷ش، ص۲۲۳-۲۶۴.</ref> مقاله «مشکل اساسی در سازمان روحانیت» مرتضی مطهری را مهم‌ترین مقاله کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت ارزیابی کرده‌اند.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۵.</ref>
 
کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت پس از درگذشت [[سید حسین طباطبایی بروجردی]]، در فروردین ۱۳۴۱ش، و پایان مرجعیت فراگیر او در جهان تشیع، که موجب پدید آمدن سرگردانی و تشتت میان مقلدان و متخصصان شد، منتشر شد.<ref>مطهری، و دیگران، بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، پیشگفتار سید محمدمهدی جعفری، ص۲۵–۲۶.</ref> سرگردانی و تشتت درباره اینکه پس از مرجعیت واحد و فراگیر بروجردی از چه کسی باید [[تقلید]] کنند و پس از او چه کسی واجد صلاحیت زعامت شیعه خواهد بود.<ref>مطهری، و دیگران، بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، مقدمه مرتضی مطهری، ص۴۱.</ref> این فضا، شماری از روحانیان فعال در عرصه فرهنگ عمومی اسلامی را به چاره‌اندیشی برانگیخت. حاصل این چاره‌اندیشی کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت بود که یکی از آثار سیاسی مهم دهه چهل شمسی و حاوی نظرات مهم درباره موضوعات درونی سازمان مذهبی شیعه، یعنی [[مرجعیت]] و روحانیت، قلمداد شده است.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۲۹۷.</ref>
 
== نقدهای مطهری به سازمان روحانیت ==
مطهری، ضمن بیان امتیازات حوزه‌های علمیه، مهم‌ترین نقص‌های سازمان روحانیت را چنین برمی‌شمرد:
 
* آزادی بی‌حد و حصر در استفاده از [[لباس روحانیت]].
* افراط در مباحثه دروس و شیوع غیر طبیعی [[علم اصول]] در نظام علمی حوزه علمیه. از نظر مطهری زیاده‌روی در علم اصول هرچند هوشیاری طلبه را به دنبال دارد، باعث می‌شود که طلبه از واقع‌بینی اجتماعی دور شود و عنصری ذهنی بار آید.
* هضم‌شدن همه رشته‌های مطالعاتی در حوزه علمیه در [[علم فقه]].
* نظام مالی ارتزاق روحانیت که از نظر مطهری این مشکل برجسته‌ترین مشکل سازمان روحانیت است؛ مشکلی که در رابطه با ارتزاق روحانیان از [[سهم امام(ع)]] ایجاد شده است.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۵.</ref>
 
== ارتزاق از سهم امام(ع) و مشکل عوام‌زدگی ==
مطهری معتقد است که اگر افرادی که متصدی شؤون روحانیت شده‌اند، زندگی مالی خود را از راه دیگری تأمین می‌کردند بسیار بهتر بود. مطهری معتقد است که بهره‌گیری از [[سهم امام(ع)]]، که از طرف مردم اعطا می‌شود، محاسنی دارد؛ از جمله اینکه موجب حریت و عدم وابستگی [[روحانیت شیعه]] به دولت‌ها شده است. اما معتقد است که نظام مالی سهم امام(ع) باعث به وجود آمدن آفت عوام‌زدگی روحانیت و در نتیجه عدم پیشرو بودن آنها شده است.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۵.</ref>
 
در نگاه مطهری عوام‌زدگی یکی از عوامل اساسی بی‌تحرکی تفکر علمای شیعه است که تمایل آنان را به ورود به مسائلی که ممکن است آرامش و منافع عمومی را برهم بزند تقویت کرده است. از دیدگاه مطهری آفت عوام‌زدگی روحانیت آن قدر مهم است که جامعه روحانیت را فلج کرده، به‌نحوی که ناگزیرند سلیقه و عقیده عوام را رعایت کنند و حسن ظن آنها را حفظ نمایند. از نظر او غالب مفاسدی که در روحانیت شیعه هست از همین موضوع نشأت می‌گیرد. [[مطهری]]  معتقد است روحانیت شیعه به دلیل عوام‌زدگی مجبور است همیشه در عقب قافله علم حرکت کند؛ زیرا خاصیت عوام این است که همیشه با گذشته و آنچه به آن خو گرفته همراه است و با هر نویی مخالفت می‌کند و طرفدار حفظ وضع موجود است.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۶.</ref>
 
از نظر مطهری عوام‌زدگی روحانیت موجب معطل‌ماندن مسائل اساسی جامعه می‌شود؛ با این توضیح که عوام الناس با مسائلی جدی جامعه، از نوع توزیع عادلانه ثروت، [[عدالت اجتماعی]]، تعلیمات عمومی و [[حاکمیت ملی]] که پیوند ناگسستنی با [[اسلام]] دارد، به‌صورت سطحی برخورد می‌کند. این برخورد سطحی موجب می‌شود که روحانیان عوام‌زده هم ناچار در تبلیغ خود همیشه به دنبال مسائل سطحی و غیراصولی جامعه و [[دین]] بروند و از مسائل اصولی صرف نظر کنند. یا در مورد این امور به گونه‌ای اظهارنظر کند که نه تنها باعث رشد نشود، بلکه موجب شود اسلام به‌عنوان یک دین عقب‌مانده معرفی شود و همین مانند نقطه‌ضعف مورد استفاده دشمنان اسلام قرار گیرد.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۶.</ref>
 
از سوی دیگر، مطهری معتقد است که حکومت عوام منشأ رواج بی‌حد و حصر [[ریا]]، تظاهر و کتمان حقایق و شیوع عناوین و القاب زیاده‌روانه در جامعه روحانیت شده که در دنیا بی‌نظیر است. مطهری حکومت عوام را عامل رنج آزادمردان و اصلاح‌طلبان روحانیت می‌شمرد.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۶.</ref> 
 
== راه اصلاح مشکل اصلی ==
مطهری، ضمن تإکید بر ضرورت تأمین معاش روحانیت از راهی غیر از [[سهم امام(ع)]] و با پذیرش این نکته که اخلال در وضع معیشت هرکس بر همه شؤون حیات او تأثیر خواهد گذارد، راه اصلاح این اوضاع نابه‌سامان را سازمان‌دادن به بودجه فعلی روحانیت دانسته است. او معتقد است که در صورت حل‌شدن این مشکل مسائل دیگر این سازمان نیز حل خواهد شد.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۶-۳۰۷.</ref>
 
راه حل این مشکل از نظر مطهری این است که تا زمانی که اصلاح اساسی در سامانه معیشت روحانیان صورت نگرفته، وظیفه افراد اصلاح‌طلب این است که زندگی خود را از طریق شغلی که کمتر وقت آنها را بگیرد تأمین کنند تا بتوانند آزاد فکر کنند و آزادانه تبلیغ کنند و مقدمات اصلاح اساسی معیشت روحانیان را فراهم کنند.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۷.</ref>
 
از نظر مطهری روحانیان بزرگ شیعه باید به این نکته توجه کنند که بقا و دوام روحانیت و موجودیت اسلام در ایران به این است که آنان ابتکار اصلاحات عمیقی که مورد نیاز سازمان روحانیت است را در دست بگیرند؛ زیرا جامعه روزبه‌روز بیدارتر می‌شود و انتظاراتی که نسل جدید از روحانیت و [[اسلام]] دارد غیر از انتظاراتی است که نسل‌های گذشته داشته‌اند. از نظر مطهری اگر روحانیت شیعه هرچه زودتر روشن‌بینانه به فکر اصلاح سازمان خود نباشد و با عوام‌زدگی مبارزه نکند، خطر بزرگی از سوی افراد اصلاح‌طلب بی‌علاقه به دیانت متوجه دین خواهد شد.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۷.</ref>


مقاله دوم مطهرى با عنوان ((مشکل اساسى در سازمان روحانیت)) را باید بسیار مهم تر ارزیابى کرد. وى در این مقاله با کالبد شکافى سازمان روحانیت, نابه سامانى هاى آن را آشکار مى کند و نتیجه مى گیرد که هرگونه اصلاح و صلاحى در کار مسلمانان باید مستقیما به وسیله این سازمان انجام گیرد یا دست کم این سازمان با آن هماهنگى داشته باشد.51 در عین حال وى این سازمان را با شرایط موجودش, متناسب براى چنین رسالتى نمى داند و به شدت از اوضاع و شرایط موجود حوزه هاى علمیه و نظام روحانیت انتقاد مى کند.52
مطهرى ضمن بیان امتیازات حوزه هاى علمیه, از جمله مهم ترین نقص هاى دستگاه روحانیت را, آزادى بى حد و حصر استفاده از لباس روحانیت, افراط در مباحثه دروس و شیوع علم اصول ـ در عین حالى که این مباحثه هوشیارى طلبه را به دنبال دارد, اما باعث مى گردد طلبه از واقع بینى اجتماعى دور شود و عنصرى ذهنى به بار آید ـ و نیز هضم شدن همه رشته هاى مطالعاتى در فقه53 و در نهایت نظام مالى ارتزاق روحانیت مى داند که مسإله اخیر را از برجسته ترین مشکلات سازمان روحانیت دانسته و معتقد است اگر افرادى زندگى خود را از راه دیگرى تإمین و با این حال متصدى شوون روحانى باشند بسیار خوب است.54
او با پذیرش این نکته که بهره گیرى از سهم امام که از طرف مردم اعطا مى شود, موجب حریت و عدم وابستگى روحانیت شیعه به دولت شده است, در همین حال نظام مالى سهم امام باعث به وجود آمدن آفت ((عوام زدگى روحانیت و در نتیجه عدم پیشرو بودن آنها شده است)).55 مطهرى به شکل روشنى تلاش دارد بین موضع روحانیت ـ از محافظه کارى توإم با عدم تحرک فکرى تا آزاداندیشى بى پروا و عمل گرایانه تر ـ و ممر ارتزاق روحانیت ارتباط مستقیمى برقرار سازد. دیدگاهى که بعضى دیگر از پژوهشگران نیز آن را با احتیاط پذیرفته اند و یکى از عوامل اساسى بى تحرکى تفکر علماى شیعه قلمداد نموده که به تبع آن, تمایل آنان را به در نیاویختن با هر مسإله اى که ممکن است آرامش و منافع عمومى را بر هم بزند,56 تقویت کرده است. بر همین اساس ((اصولى تر شدن تدریجى بعضى قسمت هاى تفکر شیعى از جنگ دوم جهانى به بعد لااقل تا حدودى باید از پدیده هاى دیگرى که در جهت مخالف پدیده قبلى باشد نشإت گرفته باشد! یعنى پیدا شدن گروهى کوچک ولى بسیار با نفوذ از روشنفکران مذهبى که کمتر به این مهم نیازمند بوده اند, چرا که مى توانسته اند زندگى خود را از طریق تدریس, وعظ, نوشتن و به چاپ رساندن آثار خود بگذرانند. به ویژه که سوادآموزى هم در این سال ها افزایش یافته و تعداد دانشآموزان و دانشجویان دینى بیشتر شده و رسانه هاى گروهى نیز به راه افتاده اند. این گروه از مذهبى ها و طرفداران وحدت دین و سیاست بدین سان مى توانستند بعضى از اندیشه ها و آراى بى سابقه و غیر سنتى خود را با گروه وسیعى از مخاطبان که براى پیشینیانشان دسترس ناپذیر بودند, در میان بگذارند, بىآن که از پیامدها و واکنش هاى نامساعد محافل تاریک اندیش و بیگانه از مسائل پروایى به خود راه دهند)).57
از دیدگاه مطهرى آفت عوام زدگى ((روحانیت آن قدر مهم است که جامعه روحانیت را فلج کرده))58 به نحوى که ((ناگزیرند سلیقه و عقیده عوام را رعایت کنند و حسن ظن آنها را حفظ نمایند و غالب مفاسدى که در روحانیت شیعه هست از همین جا است)).59 او معتقد است روحانیت شیعه به دلیل عوام زدگى مجبور است همیشه در عقب قافله حرکت کند. خاصیت عوام این است که همیشه با گذشته و آنچه به آن خو گرفته پیمان بسته است و حق را از باطل تمیز نمى دهد, عوام هر تازه اى را بدعت مى خواند ... و با هر نویى مخالفت مى کند و طرفدار حفظ وضع موجود است.60 وى اضافه مى کند که ما امروز مى بینیم که عوام الناس به مسائلى جدى از نوع توزیع عادلانه ثروت و عدالت اجتماعى و تعلیمات عمومى و حاکمیت ملى و امثال اینها که پیوند ناگسستنى با اسلام دارد و اسلام است که عنوان کننده این حقایق و مدافع آنهاست به آن چشم نگاه مى کنند که به یک هوس کودکانه نگاه مى کنند.61
مطهرى ضمن اظهار تإسف از این نوع نگرش معتقد است:
روحانیت عوام زده ما چاره اى ندارد از این که هر وقت مسإله اجتماعى مى خواهد عنوان کند به دنبال مسائل سطحى و غیر اصولى برود و از مسائل اصولى صرف نظر کند, و یا طورى درباره این مسائل اظهارنظر کند که با کمال تإسف علامت تإخر و منسوخیت اسلام به شمار رود و وسیله به دست دشمنان اسلام بدهد ... حکومت عوام منشإ رواج بى حد و حصر ریا, مجامله و تظاهر و کتمان حقایق و آرایش قیافه و پرداختن به هیکل و شیوع عناوین و القاب بالا و بلند در جامعه روحانیت ما شده که در دنیا بى نظیر است. حکومت عوام است که آزادمردان و اصلاح طلبان روحانیت ما را دلخون کرده و مى کند.62
این دیدگاه ها فراتر از این که پرسش هاى مطرح را براى مطهرى و امثال او در مورد سازمان روحانیت و نیز نقد آنچه در این خصوص وجود داشته و دارد, نشان مى دهد, به میزان مشخصى بیان کننده اندیشه هاى نوگرایانه وى نیز است که ظاهرا در جو حوزه هاى علمیه آن دوره خریدار چندانى نداشته است.
مطهرى در پایان مقاله, ضمن تإکید بر ضرورت تإمین معاش روحانیت به ویژه از راهى غیر از سهم امام و با پذیرش این نکته که اخلال در وضع معیشت هرکس بر همه شوون حیات او تإثیر خواهد گذارد,63 راه اصلاح این اوضاع نابه سامان را سازمان دادن به بودجه فعلى روحانیت دانسته و معتقد است در صورت حل شدن این مشکل, مسائل دیگر نیز حل خواهد شد.64 وى در این خصوص تصریح مى دارد:
مادامى که اصلاح اساسى صورت نگرفته, وظیفه افراد اصلاح طلب این است که زندگى خود را از طریق یک شغل و حرفه که ضمنا کمتر وقت آنها را بگیرد تإمین و از دسترنج خود زندگى کنند تا بتوانند آزاد فکر کنند و آزاد بگویند و از یک سنگر آزاد از اسلام حمایت کنند و مقدمات یک اصلاح اساسى را فراهم نمایند. روحانیان بزرگ ما باید به این نکته توجه کنند که بقا و دوام روحانیت و موجودیت اسلام در این کشور به این است که زعماى دین ابتکار اصلاحات عمیقى که امروز ضرورى تشخیص داده مى شود را در دست بگیرند. امروز آنها در مقابل ملتى نیمه بیدار قرار گرفته اند که روزبه روز بیدارتر مى شود, انتظاراتى که نسل امروز از روحانیت و اسلام دارد غیر از انتظاراتى است که نسل هاى گذشته داشته اند ... اگر روحانیت ما هرچه زودتر نجنبد و گریبان خود را از چنگال عوام خلاص و قواى خود را جمع و جور نکند و روشن بینانه گام برندارد, خطر بزرگى از ناحیه رجال اصلاح طلب بى علاقه به دیانت متوجهش خواهد شد. 65
بدون تردید باید شجاعت مطهرى را در بیان این واقعیت ها ستود, زیرا که جزمیت هاى موجود در سطوح مختلف روحانیت در آن دوره و نیز حوزه ها, به خودى خود مانع اساسى و بزرگى بود که کمتر کسى حاضر مى شد نتایج بیان آنها را بپذیرد. حریمى که حوزه براى خود به وجود آورده بود اجازه نمى داد که حتى متفکران خود حوزه در مورد مسائل و مشکلات و نیازها و انتظارات موجود آزادانه فکر کنند و این صرفا نسل جدید روحانیان حوزه بودند که عموما با نسل جوان تحصیلکرده آشنا گردیدند و ضرورت شکستن این دیوار ضخیم را تشخیص داده و خودانتقادى را باب کردند و با پذیرش نتایج دیدگاه هایشان, اندیشه هاى نوینى را ارائه نمودند که بدون تردید در توسعه نگرش هاى سیاسى و اجتماعى شیعه در دو دهه چهل و پنجاه تإثیر و نقش به سزایى داشت.
== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
* [[بحثی درباره مرجعیت و روحانیت (کتاب)]]
* [[بحثی درباره مرجعیت و روحانیت (کتاب)]]
* [[جایگاه روحانیت در اسلام و در میان مسلمین از نظر شهید بهشتی]]
* [[جایگاه روحانیت در اسلام و در میان مسلمین از نظر شهید بهشتی]]
خط ۳۵: خط ۶۱:
  {{تکمیل مقاله
  {{تکمیل مقاله


| شناسه =
| شناسه =شد
| تیترها =
| تیترها =شد
| ویرایش =
| ویرایش =شد
| لینک‌دهی =
| لینک‌دهی =شد
| ناوبری =
| ناوبری =
| نمایه =
| نمایه =
| تغییر مسیر =
| تغییر مسیر =شد
| ارجاعات =
| ارجاعات =
| بازبینی =
| بازبینی =
| تکمیل =
| تکمیل =
| اولویت =
| اولویت =ج
| کیفیت =
| کیفیت =ب
  }}
  }}


  {{پایان متن}}
  {{پایان متن}}
۶٬۸۱۴

ویرایش