|
|
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{نیازمند گسترش}}
| |
| {{شروع متن}} | | {{شروع متن}} |
|
| |
|
خط ۵: |
خط ۴: |
| درآیه ۱۴ و ۱۵ سوره بقره، درباره مسخره کردن بندگان یا منافقان، سخن به میان آمده است که خداوند آنها را مسخره میکند. سؤال این است که مراد از این مسخره کردن، چیست، و خداوند چگونه منافقان را مسخره میکند. | | درآیه ۱۴ و ۱۵ سوره بقره، درباره مسخره کردن بندگان یا منافقان، سخن به میان آمده است که خداوند آنها را مسخره میکند. سؤال این است که مراد از این مسخره کردن، چیست، و خداوند چگونه منافقان را مسخره میکند. |
| {{پایان سوال}} | | {{پایان سوال}} |
| {{پاسخ}} | | {{پاسخ}}در قرآن در چند آیه از استهزای منافقان توسط خداوند سخن به میان آمده است.<ref>سوره بقره، آیه ۱۴ و ۱۵؛ سوره توبه، آیه ۷۹.</ref> |
|
| |
|
| == معنای استهزاء ==
| | استهزاء منافقان و مشرکان توسط [[خداوند]] نمیتواند به همان معنایی باشد که در مورد مخلوقات به کار میرود. وقتی استهزاء در مورد خدا به کار میرود به این معنی نیست که خدا کارهایی همانند کارهای منافقان و کفار انجام میدهد، بلکه همانطور که مفسرین قرآن کریم نظیر [[علامه طباطبایی]] و دیگران گفتهاند، استهزاء در مورد خداوند به معنای آن است که خدا استهزاء کنندگان را مجازات خواهد کرد. به بیان دیگر کلماتی از قبیل استهزاء در مورد خدا نسبت به بندگانش، وقتی به کار میرود، در حقیقت دلیل عذاب که همان استهزاء است، استعمال شده است و مسبب و جزای آن که کیفر و عذاب است، اراده میشود و این شکل از عبارت، شایع و متداول است.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۸۲ش، ج۱۰، ص۳۳۸.</ref> |
| استهزاء و سخریه عبارت از این است که گفتار یا کردار یا وصف یا خلقت کسی را به وجهی بیان کند که سبب خنده دیگران شود. این امر گاهی با گفتار یا فعل صورت گیرد وگاهی به ایماء و اشاره یا کنایه، فرقی نمیکند و نیز فرقی نمیکند که انگیزه انسان از این کار عداوت، تحقیر، تکبر باشد یا هدف انسان فقط و فقط مضحکه طرف و خندانیدن دیگران باشد. به هر حال بدون تردید، این عمل از [[گناهان کبیره]] است که در قرآن کریم<ref>توبه / ۷۹.</ref> و در روایات [[معصومین(ع)]] بر آن وعده عذاب داده شده و [[قرآن کریم]] از این عمل نهی نموده است و فرموده است: چه بسا کسانی که مورد تمسخر شما قرار میگیرند، بهتر از شما باشند.<ref>حجرات / ۱۱.</ref> | |
|
| |
|
| == مراد از استهزاء خداوند ==
| | از همین جهت، در قرآن کریم، وقتی استهزاء به خدا نسبت داده شده است، به دنبال آن از عذاب و کیفر او سخن به میان آمده است. مثلا وقتی میفرماید: «خدا منافقین را به استهزاء میگیرد»، بلافاصله در توضیح و تبیین آن میفرماید: «آنان را در طغیان شان مهلت میدهد تا سرگردان شوند».<ref>سوره بقره، آیه ۱۴.</ref> یا وقتی میفرماید: وقتی «آنان یکدیگر را مسخره میکنند، خدا هم ایشان را مسخره میکند» بعد به عنوان توضیح میفرماید: و برای منافقان عذاب دردناکی است».<ref>سوره توبه، آیه ۷۹.</ref> |
| در مواردی نظیر {{قرآن|اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَیَمُدُّهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ}} «خداوند آنان را استهزا میکند؛ و آنها را در طغیانشان نگه میدارد، تا سرگردان شوند»<ref>بقره/15</ref> و آیه {{قرآن|الَّذِینَ یَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فِی الصَّدَقَاتِ وَالَّذِینَ لَا یَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ ۙ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ}} «آنهایی که از مؤمنان اطاعت کار، در صدقاتشان عیبجویی میکنند، و کسانی را که (برای انفاق در راه خدا) جز به مقدار (ناچیز) توانائی خود دسترسی ندارند، مسخره مینمایند، خدا آنها را مسخره میکند؛ (و کیفر استهزاکنندگان را به آنها میدهد) و برای آنها عذاب دردناکی است!»<ref>توبه/17</ref> که در آنها استهزاء و سخریه به خدا نسبت داده شده، معلوم میشود که استهزاء منافقان و مشرکان توسط [[خداوند]] نمیتواند به همان معنایی باشد که در مورد مخلوقات به کار میرود. | |
|
| |
|
| بنابراین، وقتی استهزاء در مورد خدا به کار میرود به این معنی نیست که خدا کارهایی همانند کارهای منافقان و کفار انجام میدهد، بلکه همانطور که مفسرین قرآن کریم نظیر [[علامه طباطبایی]] و دیگران گفتهاند، استهزاء در مورد خداوند به معنای آن است که خدا استهزاء کنندگان را مجازات خواهد کرد. به بیان دیگر کلماتی از قبیل استهزاء در مورد خدا نسبت به بندگانش، وقتی به کار میرود، در حقیقت دلیل عذاب که همان استهزاء است، استعمال شده است و مسبب و جزای آن که کیفر و عذاب است، اراده میشود و این شکل از عبارت، شایع و متداول است.<ref>طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، ترجمه موسوی همدانی، قم، جامعه مدرسین، بی تا، ج۱۰، ص۳۳۸.</ref>
| | به عبارت دیگر، استهزاء خدا نسبت به کفار و منافقان، همان عذاب و اضلال کیفری خداوند است که نتیجه عمل خود آنان است. حال این جزا ممکن است در دنیا باشد نظیر آنچه در مورد استهزاء کنندگان قوم [[نوح(ع)]] صورت گرفت و ممکن است در [[آخرت]] انجام شود، چنانکه در حدیثی از [[پیامبر اکرم(ص)]] آمده است «[[روز قیامت]] برای استهزاء کنندگان دری از [[بهشت]] باز میشود و به آنان گفته میشود بیایید، آنان به سختی خود را به در میرسانند، در همان هنگام در بسته میشود. آنگاه دری دیگری باز و آنان فراخوانده میشوند و دوباره درب بهشت بر رویشان بسته میشود.»<ref>مهدوی کنی، محمدرضا، نقطههای آغاز در اخلاق عملی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۶ش، ص۲۹۳.</ref> |
|
| |
|
| از همین جهت، در قرآن کریم، وقتی استهزاء به خدا نسبت داده شده است، به دنبال آن از عذاب و کیفر او سخن به میان آمده است. مثلا وقتی میفرماید: «خدا منافقین را به استهزاء میگیرد»، بلافاصله در توضیح و تبیین آن میفرماید: «آنان را در طغیان شان مهلت میدهد تا سرگردان شوند».<ref>بقره / ۱۴.</ref> یا وقتی میفرماید: وقتی «آنان یکدیگر را مسخره میکنند، خدا هم ایشان را مسخره میکند» بعد به عنوان توضیح میفرماید: و برای منافقان عذاب دردناکی است».<ref>توبه / ۷۹.</ref>
| | مسخره کردن خداوند به این معنا نیست که خداوند اعمالى همانند آنان انجام میدهد، بلکه همانگونه که مفسران گفتهاند: منظور این است که مجازات استهزا کنندگان را به آنها خواهد داد. یا آنکه موقعیتى برای چنین مسخرهکنندگانی پیش خواهد آورد که آنان مورد تمسخر دیگران قرار گیرند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۷۴ش، ج۸، ص۶۰.</ref> |
| | |
| به عبارت دیگر، استهزاء خدا نسبت به کفار و منافقان، همان عذاب و اضلال کیفری خداوند است که نتیجه عمل خود آنان است. حال این جزا ممکن است در دنیا باشد نظیر آنچه در مورد استهزاء کنندگان قوم [[نوح(ع)]] صورت گرفت و ممکن است در [[آخرت]] انجام شود، چنانکه در حدیثی از [[پیامبر اکرم(ص)]] آمده است «[[روز قیامت]] برای استهزاء کنندگان دری از [[بهشت]] باز میشود و به آنان گفته میشود بیایید، آنان به سختی خود را به در میرسانند، در همان هنگام در بسته میشود. آنگاه دری دیگری باز و آنان فراخوانده میشوند و دوباره درب بهشت بر رویشان بسته میشود… .»<ref>مهدوی کنی، نقطههای آغاز در اخلاق عملی، دفتر نشر فرهنگ، چاپ هفتم، ۱۳۷۶ش، ص۲۹۳.</ref>
| |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |