مدح امام علی(ع) توسط عمر بن خطاب

نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۳۱ توسط Rezapour (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

لطفاً احادیث و روایاتی از منزلت حضرت علی نزد خلفای قبل از خود را بیان کنید.

عمر بن خطاب جملاتی در منزلت و جایگاه امام علی(ع) گفته است و منابع اهل‌سنت نیز آن‌ها را نقل کرده‌اند:

  • در زمان حکومت عمر بن خطاب، زنی در شش ماهگی فرزندی به دنیا آورد. عمر حکم بر سنگسار آن زن صادر کرد. امام علی(ع) به مخالفت برخواست و سپس آیه ﴿وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا ۚ؛ و دوران بارداری و باز گرفتنش از شیر سی ماه است(احقاف:۱۵) را تلاوت کرد. عمر بعد از این سخن علی گفت: «لَوْلا عَلِیٌّ لَهَلَکَ عُمَر؛ اگر علی نبود، عمر هلاک می‌شد».[۱]
  • زمانی که عمر حکم بر سنگسار زن دیوانه داد، امام علی(ع) به عمر گفت: «إن الله رفع القلم عن المجنون؛ خداوند حکم شرعی را از مجنون برداشته است.» و بعد از آن عمر پیوسته می‌گفت: «لولا علی لهلک عمر، اگر علی نبود، عمر هلاک می‌شد». همچنین هنگامی که از عمر درباره زیارت عمره سؤال شد عمر در پاسخ گفت من چیزی غیر از آنچه که علی می‌گوید برای تو نمی‌یابم.[۲]
  • در حدیث دیگری نقل شده است که … «لولا قول علی لهلک عمر و یقول أعوذ بالله من کل معضله لیس لها أبو الحسن»[۳]
  • عمر می‌گفت: «لا بقیت لمعضله لیس لها أبو الحسن» و این سخن نیز از عمر نقل شده که «لا یفتین أحد فی المسجد و علی حاضر».[۴]
  • همچنین از ابوسعید نقل شده هرگاه عمر از علی سؤالی می‌کرد و علی پاسخش را می‌داد، عمر می‌گفت: «أعوذ بالله أن أعیش فی قوم لیس فیهم أبو الحسن وفی روایه لا أبقانی الله بعدک یا علی؛ پناه می‌برم به خدا که در میان قومی زندگی کنم ابوالحسن در آن نباشد و در روایتی آمده که خدا مرا بعد از تو باقی نگذارد یا علی».[۵]

جایگاه فضائل امام علی(ع) در متون اهل سنت

جایگاه علمی و فضایل امام علی(ع) بر کسی پوشیده نیست. از این رو ابن حجر هیثمی درکتاب «الصواعق المحرقه» که علیه شیعه امامیه نوشته به صراحت می‌گوید فضایل علی(ع) بسیار زیاد، بزرگ و مشهور است که حتی احمد بن حنبل گفته است درباره هیچ‌کسی به اندازه فضایل علی نیامده است. اسماعیل، نسائی و ابو علی نیشابوری گفته‌اند که با سندهای حسن در حق احدی از صحابه بیشتر از آنچه که درباره علی آمده، وارد نشده است. این در حالی است که طائفه‌ای از بنی امیه به تنقیص و سب علی در منابر مشغول بودند و خوارج نیز با آنان موافقت کرده، بلکه او را تکفیر کردند اما اهل‌سنت در انتشار فضایل او همت گماشته تا نصیحتی برای امت و پیروزی برای حق باشد.[۶]

منابع

  1. سمعانی، منصور بن محمد، تفسیر السمعانی (تفسیر القرآن)، تحقیق: یاسر بن إبراهیم، دارالوطن، ریاض، السعودیه، چاپ اول، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۱۵۴.
  2. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفه الأصحاب، تحقیق: علی محمد البجاویدار الجیل، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۱۰۳ .
  3. ابن قتیبه دینوری، تأویل مختلف الحدیث، تحقیق: محمد زهری النجار، دار الجیل، بیروت، ۱۳۹۳ق، ج۱، ص۱۶۲.
  4. ابن ابی الحدید، عزالدین ابو حامد، شرح‌نهج‌البلاغه (ابن‌ابی‌الحدید)، مصحح محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، کتابخانه‌عمومی‌آیه الله‌مرعشی‌نجفی، چاپ اول، ۱۳۳۷، ج۱، ص۱۸.
  5. مناوی، عبدالرؤوف، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، مصر، المکتبه التجاریه الکبری، چاپ اول، ۱۳۵۶ق، ج۴، ص۳۵۷.
  6. ابن حجر هیثمی، ابوالعباس احمد بن محمد، الصواعق المحرقه علی أهل الرفض والضلال والزندقه، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۵۳.