مدح امام علی(ع) توسط عمر بن خطاب: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
خلفای سه‌گانه [[اهل سنت]] غیر از [[عمر بن خطاب]]، درباره مدح [[امام علی(ع)]] چیزی نگفته‌اند. از عمر، خلیفه دوم اهل سنت چند جمله‌ای در منزلت و جایگاه علمی امام علی(ع) در متون اهل سنت منعکس شده است:
[[عمر بن خطاب]] جملاتی در منزلت و جایگاه [[امام علی(ع)]] گفته است و منابع اهل‌سنت نیز آن‌ها را نقل کرده‌اند:


* در زمان حکومت عُمر، زنی در شش ماهگی فرزندی به دنیا آورد. عمر بر رجم آن زن حکم صادر کرد. امام علی(ع) به عمر گفت تو علیه این زن نمی‌توانی چنین حکمی بدهی و سپس آیه {{قرآن|وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا ۚ|ترجمه=و دوران بارداری و باز گرفتنش از شیر سی ماه است|سوره=احقاف|آیه=۱۵}} را تلاوت کرد. عمر بعد از این سخن علی گفت: {{عربی|لَوْلا عَلِیٌّ لَهَلَکَ عُمَر|ترجمه=اگر علی نبود، عمر هلاک می‌شد}}.<ref>سمعانی، منصور بن محمد، تفسیر السمعانی (تفسیر القرآن)، تحقیق: یاسر بن إبراهیم، دارالوطن، ریاض، السعودیه، چاپ اول، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۱۵۴.</ref> یعنی اگر علی نبود عمر هلاک می‌شد.
* در زمان حکومت عمر بن خطاب، زنی در شش ماهگی فرزندی به دنیا آورد. عمر حکم بر سنگسار آن زن صادر کرد. امام علی(ع) به مخالفت برخواست و سپس آیه {{قرآن|وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا ۚ|ترجمه=و دوران بارداری و باز گرفتنش از شیر سی ماه است|سوره=احقاف|آیه=۱۵}} را تلاوت کرد. عمر بعد از این سخن علی گفت: {{عربی|لَوْلا عَلِیٌّ لَهَلَکَ عُمَر|ترجمه=اگر علی نبود، عمر هلاک می‌شد}}.<ref>سمعانی، منصور بن محمد، تفسیر السمعانی (تفسیر القرآن)، تحقیق: یاسر بن إبراهیم، دارالوطن، ریاض، السعودیه، چاپ اول، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۱۵۴.</ref>  
* از سعید بن مسیب نقل شده است: {{عربی|كانَ عُمَرُ يَتَعَوذُ بِاللهِ مِنْ مُعْضَلَةٍ لَيْسَ لَها ابو الْحَسَن|ترجمه=عمر پیوسته از مشکلی که علی برای آن نبود به خدا پناه می‌برد}}. و نیز وقتی که عمر بر رجم زن دیوانه حکم صادر کرده بود، علی به عمر گفت: {{عربی|إن الله رفع القلم عن المجنون}} و بعد از آن عمر پیوسته می‌گفت: «لولا علی لهلک عمر». همچنین هنگامی که از عمر درباره زیارت عمره سؤال شد عمر در پاسخ گفت من چیزی غیر از آنچه که علی می‌گوید برای تو نمی‌یابم.<ref>ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفه الأصحاب، تحقیق: علی محمد البجاویدار الجیل، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۱۰۳ .</ref>
* زمانی که عمر حکم بر سنگسار زن دیوانه داد، امام علی(ع) به عمر گفت: {{عربی|إن الله رفع القلم عن المجنون|ترجمه=خداوند حکم  شرعی را از مجنون برداشته است.}} و بعد از آن عمر پیوسته می‌گفت: «لولا علی لهلک عمر، اگر علی نبود، عمر هلاک می‌شد». همچنین هنگامی که از عمر درباره زیارت عمره سؤال شد عمر در پاسخ گفت من چیزی غیر از آنچه که علی می‌گوید برای تو نمی‌یابم.<ref>ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفه الأصحاب، تحقیق: علی محمد البجاویدار الجیل، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۱۰۳ .</ref>
* در حدیث دیگری نقل شده است که … {{عربی|لولا قول علی لهلک عمر و یقول أعوذ بالله من کل معضله لیس لها أبو الحسن}}<ref>ابن قتیبه دینوری، تأویل مختلف الحدیث، تحقیق: محمد زهری النجار، دار الجیل، بیروت، ۱۳۹۳ق، ج۱، ص۱۶۲.</ref>
* در حدیث دیگری نقل شده است که … {{عربی|لولا قول علی لهلک عمر و یقول أعوذ بالله من کل معضله لیس لها أبو الحسن}}<ref>ابن قتیبه دینوری، تأویل مختلف الحدیث، تحقیق: محمد زهری النجار، دار الجیل، بیروت، ۱۳۹۳ق، ج۱، ص۱۶۲.</ref>
* همچنین نقل شده که عمر می‌گفت: {{عربی|لا بقیت لمعضله لیس لها أبو الحسن}} و این سخن نیز از عمر نقل شده که {{عربی|لا یفتین أحد فی المسجد و علی حاضر}}.<ref>ابن ابی الحدید، عزالدین ابو حامد، شرح‌نهج‌البلاغه (ابن‌ابی‌الحدید)، مصحح محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، کتابخانه‌عمومی‌آیه الله‌مرعشی‌نجفی، چاپ اول، ۱۳۳۷، ج۱، ص۱۸.</ref>
* عمر می‌گفت: {{عربی|لا بقیت لمعضله لیس لها أبو الحسن}} و این سخن نیز از عمر نقل شده که {{عربی|لا یفتین أحد فی المسجد و علی حاضر}}.<ref>ابن ابی الحدید، عزالدین ابو حامد، شرح‌نهج‌البلاغه (ابن‌ابی‌الحدید)، مصحح محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، کتابخانه‌عمومی‌آیه الله‌مرعشی‌نجفی، چاپ اول، ۱۳۳۷، ج۱، ص۱۸.</ref>
* همچنین از ابوسعید نقل شده هرگاه عمر از علی سؤالی می‌کرد و علی پاسخش را می‌داد، عمر می‌گفت: {{عربی|أعوذ بالله أن أعیش فی قوم لیس فیهم أبو الحسن وفی روایه لا أبقانی الله بعدک یا علی|ترجمه=پناه می‌برم به خدا که در میان قومی زندگی کنم ابوالحسن در آن نباشد و در روایتی آمده که خدا مرا بعد از تو باقی نگذارد یا علی}}.<ref>مناوی، عبدالرؤوف، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، مصر، المکتبه التجاریه الکبری، چاپ اول، ۱۳۵۶ق، ج۴، ص۳۵۷.</ref>
* همچنین از ابوسعید نقل شده هرگاه عمر از علی سؤالی می‌کرد و علی پاسخش را می‌داد، عمر می‌گفت: {{عربی|أعوذ بالله أن أعیش فی قوم لیس فیهم أبو الحسن وفی روایه لا أبقانی الله بعدک یا علی|ترجمه=پناه می‌برم به خدا که در میان قومی زندگی کنم ابوالحسن در آن نباشد و در روایتی آمده که خدا مرا بعد از تو باقی نگذارد یا علی}}.<ref>مناوی، عبدالرؤوف، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، مصر، المکتبه التجاریه الکبری، چاپ اول، ۱۳۵۶ق، ج۴، ص۳۵۷.</ref>


خط ۱۵: خط ۱۵:
جایگاه علمی و [[فضایل امام علی(ع)]] بر کسی پوشیده نیست. از این رو ابن حجر هیثمی درکتاب «الصواعق المحرقه» که علیه [[شیعه امامیه]] نوشته به صراحت می‌گوید فضایل علی(ع) بسیار زیاد، بزرگ و مشهور است که حتی احمد بن حنبل گفته است درباره هیچ‌کسی به اندازه فضایل علی نیامده است. اسماعیل، نسائی و ابو علی نیشابوری گفته‌اند که با سندهای حسن در حق احدی از صحابه بیشتر از آنچه که درباره علی آمده، وارد نشده است. این در حالی است که طائفه‌ای از بنی امیه به تنقیص و سب علی در منابر مشغول بودند و خوارج نیز با آنان موافقت کرده، بلکه او را تکفیر کردند اما اهل‌سنت در انتشار فضایل او همت گماشته تا نصیحتی برای امت و پیروزی برای حق باشد.<ref>ابن حجر هیثمی، ابوالعباس احمد بن محمد، الصواعق المحرقه علی أهل الرفض والضلال والزندقه، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۵۳.</ref>
جایگاه علمی و [[فضایل امام علی(ع)]] بر کسی پوشیده نیست. از این رو ابن حجر هیثمی درکتاب «الصواعق المحرقه» که علیه [[شیعه امامیه]] نوشته به صراحت می‌گوید فضایل علی(ع) بسیار زیاد، بزرگ و مشهور است که حتی احمد بن حنبل گفته است درباره هیچ‌کسی به اندازه فضایل علی نیامده است. اسماعیل، نسائی و ابو علی نیشابوری گفته‌اند که با سندهای حسن در حق احدی از صحابه بیشتر از آنچه که درباره علی آمده، وارد نشده است. این در حالی است که طائفه‌ای از بنی امیه به تنقیص و سب علی در منابر مشغول بودند و خوارج نیز با آنان موافقت کرده، بلکه او را تکفیر کردند اما اهل‌سنت در انتشار فضایل او همت گماشته تا نصیحتی برای امت و پیروزی برای حق باشد.<ref>ابن حجر هیثمی، ابوالعباس احمد بن محمد، الصواعق المحرقه علی أهل الرفض والضلال والزندقه، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۵۳.</ref>


{{پایان پاسخ}}
<span></span>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱٬۸۷۷

ویرایش