محمد بن حنفیه و امامت پس از امام حسین(ع)

نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۱۴ توسط Rezvani (بحث | مشارکت‌ها)

آيا محمد بن حنفيه عموي امام سجاد(ع) با آن حضرت بر سر جانشيني امام حسين(ع) نزاع و اختلاف داشت؟

سؤال

در اين كه آيا محمد بن حنفيه بر سر جانشيني امام حسين(ع) اختلاف و نزاعي با امام سجاد(ع) داشته يا خير؟ در منابع فقط به يك گفتگوي عادي و دور از تنش بين آن دو بزرگوار اشاره شده ؛ علما وبزرگان براين باورندکه اين گفتگوها به جهت رفع شبهه ازجمع شيعيان ودوستداران اهل بيت بوده؛ و محمد بن حنفيه با اين روش مي خواست مقام و منزلت امام سجاد(ع) را برای آنانکه به امامت محمد گرايش داشتند روشن نموده وازپيدايش فرقه جديد وانشعاب شيعه جلوگيری کند ؛وگرنه خبرامامت امام سجاد را از پدر وبرادرش امام حسين شنيده وبرآن وقوف داشت .[۱]

محمدحنفيه خود جايگاه شناخته شد درپيش رسول خدا داشت؛چون از قبل حضرت رسول اكرم(ص) به حضرت علي(ع) خبر داد كه بعد از من تو را پسري متولدخواهد شد از دختري از قبيله بني حنفيه و من اسم و كُنيه خود را به او بخشيدم و بغير او اسم و كنيه من به ديگري حلال نيست كه ميان اسم و كنيه من جمع كند(يعني اين كه كسي نام خود را محمد و كنيه خود را ابوالقاسم بگذارد) مگر قائم آل من(ع) كه خليفه دوازدهمين من است و عالم را پر از عدل و داد خواهد كرد بعد از آنكه از جور و ظلم پر شده باشد.

ازاينروی حضرت علي(ع) او را محمد نام نهاده و كنيه اش را ابوالقاسم قرار داد.[۲]

ازطرفی محمد حنفيه را در علم و ورع و زهد و تقوي نظير و بديل نبود[۳]پس چگونه مي تواند از امام زمان خود غافل باشد و چيزي را طلب كند كه حقّ او نمي باشد.

و اما خلاصه گفتگوي محمد بن حنفيه با امام سجاد(ع) در رابطه با امر امامت بدين قرار است:

شيخ كليني و ديگران از حضرت امام محمد باقر(ع) روايت كرده اند كه چون امام حسين(ع) بدرجه رفيع شهادت فايز گرديد محمد بن حنفيه خدمت امام سجاد(ع) عرض كرد و گفت اي برادر زاده من، مي داني كه رسول خدا(ص) بعد از خود وصيّت و امامت را به علي(ع) گذاشت و از آن پس به امام حسن(ع) و از پس وي امام حسين(ع) هم اكنون كه پدرت شهيد گرديد و براي بعد از خود جانشيني تعيين نكرد اينك من عموي تو و برادر پدر تو و فرزند علي(ع) مي باشم و به سن از تو بزرگترم و با اين سن كه مراست و آن خرد سالي كه تو داري من به امر امامت از تو سزاوارترم.

حضرت امام سجاد(ع) فرمود: اي عمو از خدا بپرهيز و در پي آنچه سزاوار آن نيستي مباش. اي عمو پدرم صلوات الله عليه قبل از آن كه به عراق توجّه كند به من وصيّت نمود و يك ساعت پيش از شهادتش در امر امامت و وصيّت عهد و پيمان با من سخن گفت و اينك اسلحه رسول خدا(ص) است كه نزد من است، پس گرد اين امر مگرد.

امام محمد باقر(ع) فرمود كه اين مكالمه و سخن در ميان ايشان گذشت وقتي كه در مكه بودند پس به جانب حجرالاسود روان شدند حضرت امام سجاد(ع) روي به محمد حنفيه كرد و فرمود: تو در پيشگاه خداي تعالي به حالت زاري از او بخواه تا حجرالاسود را براي تو به سخن درآورد آنگاه از او پرسش كن.

پس محمد حنفيه چنين كرد حجرالاسود او را جواب نداد. امام فرمود: اگر تو وصّي و امام بودي حجرالاسود تو را جواب مي داد. محمد بن حنفيه عرض كرد اي برادرزاده اكنون تو حجرالاسود را بخوان و پرسش كن. و چون حضرت از حجرالاسود سؤال كرد كه وصي بعد از امام حسين(ع) كيست، حجرالاسود چنان تكان خورد كه نزديك بود از جاي خود كنده شود. آنگاه خداوند متعال به زبان عربي آن را به نطق در آورد و به امام سجاد(ع) گفت: وصيّت و امامت بعد از حسين بن علي پسر فاطمه بنت رسول الله(ع) مخصوص تو است.

براساس بعضي از روايات محمد پاي آنحضرت را بوسيد و گفت آري امامت مخصوص تو است.[۴]

همانگونه که گفته شد اين گفتگو براي رفع شبهه و شك از دل مردم بود تا پس از امام حسين(ع) به امامت محمد بن حنفيه معتقد نباشند ؛ علی رغم اثبات امامت امام سجاد گروهی به امامت محمد بن حنفيه معتقد شده و امامت را پس از امام حسين(ع) از آن او دانستند که در تاريخ به «كيسانيه» معروفند.

محمد بن حنفيه در سال ۲۱ هجري متولد شد و در سال ۸۱ هجري بنابر قول مشهور در مدينه وفات يافت و در قبرستان بقيع مدفون شد البته برخي وفات وي را در طائف دانسته و گويند همان جا دفن شده است.[۵]

براي مطالعه بيشتر مراجعه کنيد به :

ريحانه الادب مدرّسی تبريزی منتهي الامال شيخ عباس قمي. زندگانی علی بن الحسين مرحوم دکترشهيدی.


منابع

  1. مجلسي، محمد باقر، مرآه العقول، دارالكتب الاسلاميه، چاپ دوم ۱۳۶۳ هـ .ش، تهران، ج۴، ص۸۴ ـ ۸۶ همراه با پاورقي.
  2. قمي، شيخ عباس، منتهي الامال، مؤسسه انتشارات هجرت، چاپ چهارم، ۱۴۱۱ هـ .ق، ج۲، ص۶۶.
  3. حسيني، جمال الدين احمد بن علي، عمده الطالب في انساب آل ابي طالب، دار مكتبه الحياه، بيروت، ص۳۸۹، همراه با پاورقي.
  4. كليني، محمد بن بعقوب، اصول كافي، منشورات المكتبه الاسلاميه، طهران، ۱۳۸۴ هـ .ق، ج۶، ص۲۶۸.
  5. مدرس، ميرزا محمد علي، ريحانه الادب، ناشركتابفروشي خيام، چاپ سوم ۱۳۶۹ هـ .ش، ج۷، ص۴۸۴.