محمدباقر بهبهانی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۱۷۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۴ سپتامبر ۲۰۲۱
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.ahmadi}}
{{نیازمند گسترش}}{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
وحید بهبهانی کیست و نقش او در تحول علم اصول و اجتهاد چه بود؟
وحید بهبهانی کیست و نقش او در تحول علم اصول و اجتهاد چه بود؟
خط ۱۷: خط ۱۶:
وی پس از شناسایی مکتب اخباری‌گری به کربلا هجرت کرد. کربلا در آن دوره، مرکز اخباری‌گری شمرده می‌شد. مرجعیت علمی آن روز کربلا به عهده [[یوسف بن احمد بحرانی]] با گرایش اخباری اعتدالی بود. بهبهانی ابتدا در درس او حاضر شد و پس از مدتی درخواست کرد کرسی درس برای چند روز به او واگذار شود.  او با پذیرش یوسف بن احمد بحرانی، به نقد مبانی اخباری‌گری پرداخت و بیشتر شاگردان ممتاز بحرانی را از مکتب اخباری روگردان کرده و به خود جذب کرد.<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۰، ص۱۶۹.</ref>  
وی پس از شناسایی مکتب اخباری‌گری به کربلا هجرت کرد. کربلا در آن دوره، مرکز اخباری‌گری شمرده می‌شد. مرجعیت علمی آن روز کربلا به عهده [[یوسف بن احمد بحرانی]] با گرایش اخباری اعتدالی بود. بهبهانی ابتدا در درس او حاضر شد و پس از مدتی درخواست کرد کرسی درس برای چند روز به او واگذار شود.  او با پذیرش یوسف بن احمد بحرانی، به نقد مبانی اخباری‌گری پرداخت و بیشتر شاگردان ممتاز بحرانی را از مکتب اخباری روگردان کرده و به خود جذب کرد.<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۰، ص۱۶۹.</ref>  


[[مرتضی مطهری]] مباحث [[علم اصول فقه|اصولی]]، و [[فقه الحدیث|فقه الحدیثیِ]] وحید بهبهانی را در ضعیف کردن مکتب اخباری‌گری تأثیرگذار دانسته است. برای نمونه اخباریان بر اساس روایات باز گذاشتن تحت‌الحنک عمامه را واجب می‌شمردند. بهبهانی روایات را ناظر به شرایط زمانی دانست و باز گذاشتن تحت الحنک در زمان صدور روایات را به دلیل مقابله با سنت کافران که تحت الحنک را می‌بستد دانست.<ref>مجموعه آثار شهید مطهری، ص۱۷۲.</ref>


مباحث اصولی، استدلالی و فقه الحدیثی وحید بهبهانی نقش اساسی در انهدام مکتب اخباری داشت. مثلا اخباریان با جمود بر ظاهر حدیث گذاشتن تحت الحنک را در همه حال واجب شمردند. ایشان مطرح کرد با مقداری تأمل فهمیده می‌شود بسیاری از روایات ناظر به شرایط خاص زمانی است و دستور کلی و همیشگی نمی‌باشد مثلا تحت الحنک که در روایت شعار مؤمن شناخته شده، بخودی خود نمی‌تواند تأثیری در ایمان و شرک داشته باشد؛ بلی در شرایط خاص زمانی ممکن است گذاشتن گوشه عمامه زیر گلو نشانه و شعار گروهی قرار گیرد کما اینکه در هنگام صدور این حدیث، چنین بوده است که مشرکان آخر عمامه‌شان را بالای سر می‌بسته‌اند و برای اینکه مؤمنان از مشرکان در قیافه ظاهری متمایز باشند، معصوم دستور داده مؤمنان تحت حنک یعنی زیر گلو قرار دهند تا از مشرکان متمایز گردند.
بهبهانی معتقد بود امامان(ع) در سخنان‌شان تابع عرفِ محاوره بودند. برای نمونه اگر امام(ع) سخنی گفت که در ظاهر با واقع خارجی مطابقت ندارد، حمل بر مجاز و تشبیه می‌شود؛ بنابراین اینکه برای مثال امام(ع) ترک‌کننده نماز را کافر دانسته به این معنا است که او شبیه کافر است.<ref>الاجتهاد و التقلید (فوائد الحائریه)، ص۴۶۴، فائده۲۷.</ref> وحید بهبهانی همچنین با استفاده از استدلال‌های فقه‌الحدیثی ثابت کرد [[ظاهر قرآن|ظواهر قرآن]] حجت هستند و مراجعه مستقیم به قرآن و [[تفسیر قرآن|تفسیر آن]] با [[تفسیر به رأی]] متفاوت است.{{مدرک|date=سپتامبر ۲۰۲۱}}
همچنین ایشان با انکار جمود اخباری‌ها بر الفاظ روایات استدلال می‌کند که اگر امام به شخص مریضی فرمود: «آب سرد بنوش»، نمی‌توان نتیجه گرفت که نوشیدن آب سرد بر هر مریضی واجب است<ref>مجموعه آثار شهید مطهری، ص۱۷۲.</ref>!
 
 
مطلب فقه الحدیثی دیگری که مورد عنایت خاص وحید قرار گرفت، تأکید بر این که امامان در سخنان‌شان تابع عرف محاوره بودند و اگر مثلا امامان سخنی کلی فرموده‌اند که در خارج کلیت ندارد و غالب است مثل «دم الحیض اسود» یا «المنی دافق»، بر همان غالب حمل می‌شود یا اگر با واقع خارجی مطابقت ندارد مثل «الفقاع خمر» یا «تارک الصلاه کافر» از باب مجاز یا تشبیه است یعنی آب‌جو در غالب صفات شبیه خمر و تارک الصلاه شبیه کافر است.<ref>الاجتهاد و التقلید (فوائد الحائریه)، ص۴۶۴، فائده۲۷.</ref>
 
باز با استناد به فقه الحدیث در اثبات حجیت ظواهر قرآن ثابت می‌کند که استفاده مسلمین از قرآن به صورت مستقیم غیر ازتفسیر به رأیی است که نهی گردیده و مقصود از «تفسیر به رأی» این است که قرآن را براساس میل و هوای نفس و مغرضانه تفسیر کرد، خود قرآن تصریح می‌کند که مردم در آن «تدبر» کنند و فکر خود را در معانی بلند قرآن به پرواز درآورند، پس مردم حق دارند که مستقیماً معانی آیات قرآنیه را در حدود توانایی به دست آورند و عمل نمایند.
 
روایات «عرض به قرآن» برای شناسایی روایات جعلی، خود نشان از جواز فهم قرآن و حجیت ظواهر قرآن دارد و فقه الحدیث اصولی این معنا را از این روایات می‌فهمد.
 
این گونه استدلال‌های فقه الحدیثی که امروز بدیهی شمرده می‌شوند، در زمان ارائه توسط مرحوم وحید بسیار مهم تلقی شده و بنیان رفیع و هیبت‌زای اخباری را در هم ریخت.


== منابع ==
== منابع ==
automoderated
۶٬۳۴۱

ویرایش