|
|
(۴۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{شروع متن}} | | {{شروع متن}} |
| {{شاخه
| | |
| | شاخه اصلی = کلام
| |
| |شاخه فرعی۱ = نبوت
| |
| |شاخه فرعی۲ = سایر مباحث
| |
| |شاخه فرعی۳ =
| |
| }}
| |
| {{سوال}} | | {{سوال}} |
| داستان کامل مباهله نجران که بین پیامبر(ص) و مسیحیان صورت گرفت چگونه بوده است؟ | | داستان مباهله که بین پیامبر(ص) و مسیحیان نجران صورت گرفت چه بوده است؟ |
| {{پایان سوال}} | | {{پایان سوال}} |
| {{پاسخ}} | | {{پاسخ}} |
| قرآن مجید با صراحت به پیامبر(ص) دستور میدهد، در مقابل کسانی که با استدلال و مذاکره قانع و تابع نمیشوند راه مباهله را پیش گیرد.}}<ref>آل عمران/ ۶۱.</ref>
| | {{درگاه|فاطمی|واژهها}} |
| | '''مباهله''' رویدادی تاریخی در صدر اسلام که در آن [[پیامبر(ص)]] به همراه [[امام علی(ع)]]، [[حضرت فاطمه(س)]]، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در برابر مسیحیان نجران قرار گرفت تا با لعنکردن حقانیت خود را ثابت کنند. آیه نهم [[سوره آلعمران]] مربوط به واقعه مباهله است. |
|
| |
|
| == مباهله چیست؟ ==
| | در سال دهم هجری، وقتی دعوت به اسلام و استدلال پیامبر(ص) با نمایندگان مسیحیان نجران نتیجه نداد قرار بر مباهله شد. اما قبل از شروع مجلس مباهله، نمایندگان مسیحیان نجران منصرف شدند و پرداخت [[جزیه]] را قبول کردند و با مسلمانان صلحنامه امضاء کردند. |
| در اصل به معنی رها کردن از قید و بند و در دعا به معنی تضرع و واگذاری کار، به خداست و از نظر مفهوم متداول در آیه فوق به معنی نفرین کردن دو نفر به یکدیگر است، افرادی که درباره مسئله مهم مذهبی گفتو گو دارند در یک جا جمع میشوند و به درگاه خداوند تضرع میکنند و از او میخواهند که دروغگو را رسوا سازد و مجازات کند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ بیست و چهارم، ج۲، ص۴۳۷.</ref> | |
|
| |
|
| == زمان و مکان مباهلهٔ بحران ==
| | درباره علت انصراف مسیحیان گفته شده که وقتی آنان دیدند که پیامبر(ص) با نزدیکترین کسانش برای مباهله آمده به این نتیجه رسیدند که او پیامبر خداست و در ادعای خود صادق است؛ زیرا خانواده خود را برای مباهله آورده است. |
| مشهور میان دانشمندان این است که روز حضور برای مباهله، بیست و پنجم ذی الحجه سال دهم هجرت، و به اتفاق همه مسلمین، مکان مباهله اطراف «مدینه» و در دامنه صحرا بوده است.<ref>سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ پانزدهم، ۱۳۷۷، ج۲، ص۴۴۲.</ref>
| |
|
| |
|
| آغاز جریان مباهله: بخش با صفای «نجران» که در مرز حجاز و یمن قرار گرفته، در آغاز طلوع اسلام تنها منطقه مسیحی نشین در حجاز (عربستان) بود، پیامبر(ص) به موازات مکاتبه با سران دولتهای جهان و مراکز مذهبی نامه ای به اُسقف نجران (ابو حارثه) نوشت که در آن آمده است: «بنام خدای ابراهیم و اسحق و یعقوب، از محمد، پیامبر و رسول خدا، به اسقف نجران، شما را دعوت میکنم که از ولایت و پرستش بندگان، خارج شده و در ولایت و پرستش خداوند وارد شوید وگرنه باید به حکومت اسلامی جزیه (مالیات) بپردازید و در غیر این صورت به شما اعلام خطر میشود». نمایندگان پیامبر، وارد نجران شدند، اسقف برای تصمیمگیری شورا تشکیل داد، «شرجیل» که به عقل و درایت و کاردانی معروف بود گفت: از پیشوایان مذهبی شنیدهایم که نبوت، روزی از نسل سحاق به فرزندان اسماعیل منتقل میشود و بعید نیست محمّد که از اولاد اسماعیل است، همان پیغمبر موعود باشد. تصمیم بر این شد که شصت نفر از علمای آنها با پیامبر(ص) از نزدیک گفت و گو کنند. هیئت نمایندگی در حالی که لباسهای تجملی ابریشمی بر تن و انگشترهای طلا بر دست و صلیب بر گردن داشتند، به مدینه آمده و وارد مسجد شدند و بر پیامبر سلام کردند؛ ولی وضع زننده و نامناسب آنها پیامبر را سخت ناراحت کرد، آنها برای فهمیدن علتِ ناراحتی پیامبر به عثمان و عبدالرحمان که سابقه آشنایی با آن دو را داشتند، مراجعه کردند، آن دو گفتند: که حلّ گره به دست علی بن ابی طالب(ع) است، و علی(ع) فرمود با وضع ساده به حضور حضرت بیایید تا مورد تکریم واقع شوید، آنان چنین کردند، پیامبر هم سلام آنان را پاسخ داد و هدایای آنها را قبول فرمود.<ref>سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ اول، ۱۳۷۵، ج۷، ص۹۶.</ref>
| | == معنای مباهله == |
| | مباهله در اصل به معنی رها کردن از قید و بند و در دعا به معنی تضرع و واگذاری کار به خداست. این واژه از نظر اصطلاحی در آیه مباهله به معنای نفرین کردن دو نفر نسبت به یکدیگر است. افرادی که درباره مسئله مهم مذهبی اختلاف دارند در جایی جمع میشوند و به درگاه خداوند تضرع میکنند و از او میخواهند که دروغگو را رسوا و مجازات کند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۴۳۷.</ref> |
|
| |
|
| مذاکره نمایندگان نجران با پیامبر(ص): پیامبر(ص) فرمود: شما را به آیین توحید و یکتاپرستی دعوت میکنم. نمایندگان گفتند: اگر منظور از اسلام، ایمان به خدای جهان است ما هم ایمان داریم. پیامبر فرمود: اسلام، نشانههایی دارد که برخی اعمال شما نشان میدهد که به اسلام واقعی نگرویدهاید؛ مثلاً صلیب میپرستید، گوشت خوک میخورید و برای خدا فرزند قایل هستید.
| | == آیه مباهله == |
| | {{قرآن بزرگ|فَمَن حاجَّکَ مِنْ بَعدِ ما جائکَ مِنَ الْعِلم فَقُل تَعالُوا نَدْعُ اَبْنائَنا وَ اَبْنائَکُم وَ نِسائَنا وَ نِسائَکُم وَ انْفُسَنا وَ اَنْفُسَکُم ثُمَّ نَبْتَهِل فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَی الکاذبین |
| | | سوره = آل عمران |
| | | آیه = ۶۱ |
| | | ترجمه = هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده (باز) کسانی با تو به ستیز برخیزند به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت میکنیم شما هم فرزندان خود را، ما زنان خود را دعوت میکنیم شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت میکنیم و شما هم از نفوس خود، آنگاه مباهله میکنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار میدهیم. |
| | }} |
|
| |
|
| نمایندگان گفتند: او (عیسی(ع)) فرزند خداست چون بدون پدر به دنیا آمده؛ پیامبر فرمود: وضع حضرت عیسی(ع) نظیر حضرت آدم(ع) است. اگر نداشتن پدر دلیل بر فرزند بودن خداوند است، پس حضرت آدم(ع) سزاوارتر است که فرزند خدا باشد. چون نه پدر داشت نه مادر. نمایندگان گفتند: حرفهای شما ما را قانع نمیکند، راهش این است که در وقت مُعینی مباهله کنیم و بر دروغگو نفرین فرستیم و از خدا هلاک او را بخواهیم (از بعضی کتب معلوم میشود که موضوع مباهله را خود پیامبر پیشنهاد کرد و این آیه شریفه نازل شد: {{قرآن|فَمَن حاجَّکَ مِنْ بَعدِ ما جائکَ مِنَ الْعِلم فَقُل تَعالُوا نَدْعُ اَبْنائَنا وَ اَبْنائَکُم وَ نِسائَنا وَ نِسائَکُم وَ انْفُسَنا وَ اَنْفُسَکُم ثُمَّ نَبْتَهِل فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَی الکاذبین<ref>آل عمران/ ۶۱.</ref>
| | == ماجرای مباهله == |
| | [[قرآن]] مجید با صراحت به [[پیامبر(ص)]] دستور میدهد که در مقابل کسانی که با استدلال و مذاکره قانع نمیشوند و اسلام نمیآورند راه مباهله را در پیش بگیرد.<ref>سوره آلعمران، آیه ۶۱.</ref> مشهور میان عالمان اسلامی این است که روز مباهله، بیست و پنجم ذیالحجه سال دهم هجرت بوده است. به اتفاق همه مسلمانان، مکان مباهله اطراف مدینه و در صحرا بوده است.<ref>سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۴۴۲.</ref> |
|
| |
|
| «هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده (باز) کسانی با تو به ستیز برخیزند به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت میکنیم شما هم فرزندان خود را، ما زنان خود را دعوت میکنیم شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت میکنیم و شما هم از نفوس خود، آنگاه مباهله میکنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار میدهیم.
| | === آغاز جریان مباهله === |
| | [[پرونده:نقاشی از مباهله در نسخهای از آثارالباقیه ابوریحان بیرونی.PNG|بندانگشتی|نقاشیای از مباهله در نسخهای {{سخ}}از آثار الباقیه ابوریحان بیرونی (۷۰۷ق)|369x369پیکسل]] |
| | نجران، که در مرز حجاز و یمن قرار گرفته، در صدر اسلام تنها منطقه مسیحینشین در منطقه حجاز بود؛ پیامبر(ص) به جریان مکاتبه با سران دولتهای جهان و مراکز مذهبی، نامهای به اسقف نجران، ابوحارثه، نوشت و او را به اسلام دعوت کرد. شورای مسیحیان نجران هیئتی را برای تحقیق درباره دعوت پیامبر(ص) به مدینه فرستاد، تا دلایل نبوت او را بررسی کنند. پیامبر(ص) آنان را به اسلام دعوت کرد. نمایندگان در پاسخ گفتند: اگر منظور از اسلام، ایمان به خدای جهان است ما هم به او ایمان داریم. پیامبر(ص) گفت: اسلام نشانههایی دارد و برخی اعمال شما نشان میدهد که به اسلام واقعی نگرویدهاید؛ مثلاً صلیب میپرستید، گوشت خوک میخورید و برای خداوند به وجود فرزند قائل هستید.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲، ص۵۷۸-۵۷۹.</ref> |
|
| |
|
| قرار شد فردای آن روز برای مباهله آماده شوند، سران نمایندگان نجران پیش از آن که با پیامبر روبرو شوند به یکدیگر میگفتند: هرگاه دیدید که محمّد افسران و سربازان خود را به میدان مباهله آورد معلوم میشود در ادعای خود صادق نبوده؛ ولی اگر با فرزندان و جگر گوشههای خود آمد، پیداست که او پیامبر و راستگو است و به قدری به خود ایمان دارد و احساس امنیت میکند که عزیزان خود را آورده است، هنوز در این گفت و گو بودند که ناگهان چهره نورانی پیامبر(ص) ظاهر شد که دست امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را گرفته و علی(ع) پیش رو و حضرت زهرا(س) پشت سر آن جناب حرکت میکردند. نمایندگان همگی با حالت بهت زده به یکدیگر نگاه میکردند و انگشت تعجب به دندان گرفتند که این مرد به دعوت و دعای خود اعتقاد راسخ دارد وگرنه عزیزان خود را در معرض بلای آسمانی قرار نمیداد.<ref>تفسیر نمونه، همان، ص۴۴۰.</ref>
| | نمایندگان مسیحیان گفتند عیسی(ع) فرزند خداست، چون بدون پدر به دنیا آمده است؛ پیامبر(ص) گفت وضع حضرت عیسی(ع) نظیر حضرت آدم(ع) است. اگر نداشتن پدر دلیل بر فرزندی عیسی(ع) نسبت به خداوند است، پس حضرت آدم(ع) سزاوارتر است که فرزند خدا باشد، چون نه پدر داشت و نه مادر. نمایندگان گفتند: حرفهای شما ما را قانع نمیکند. راهکار این است که در وقت معیّنی مباهله کنیم و بر دروغگو نفرین بفرستیم و از خدا هلاک او را بخواهیم.<ref>طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان فی تفسیر القرآن، بیروت، داراحياء التراث العربى، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۴۵۱.</ref> |
|
| |
|
| انصراف نمایندگان نجران از مباهله: نمایندگان با دیدن وضع یاد شده وارد مشورت شدند و به اتفاق آراء تصویب کردند که وارد مباهله نشوند و حاضر شدند هر سال مبلغی به عنوان جزیه (مالیات سالانه) بپردازند و در مقابل، حکومت اسلامی از جان و مال آنها دفاع کند. پیامبر(ص) هم راضی شدند و فرمودند: عذاب، سایه شوم خود را بر سر نمایندگان نجران گسترده بود و اگر از درِ ملاعنه و مباهله وارد میشدند صورت انسانی خود را از دست داده و از آتشی که در بیابان برافروخته میشد، میسوختند و دامنه عذاب به سرزمین نجران هم کشیده میشد. اُسقف نجران میگفت: با محمّد(ص) چهرههایی را میبینم که هرگاه دست به دعا بلند کنند و از خدا بخواهند که بزرگترین کوهها را از جای برکند، فوراً کنده میشود؛ با این چهرههای نورانی وافراد با فضیلت مباهله صحیح نیست.
| | قرار بر این میشود که فردای آن روز برای مباهله آماده شوند. سران نمایندگان مسحیان نجران پیش از آنکه با پیامبر(ص) روبهرو شوند به یکدیگر میگفتند: هرگاه دیدید که محمد(ص) با افسران و سربازان خود را به میدان مباهله آورد، معلوم میشود که در ادعای خود صادق نبوده؛ ولی اگر با فرزندان و نزدیکان خود آمد، پیداست که او پیامبر و راستگو است و بهقدری به راه خود ایمان دارد که عزیزان خود را آورده است. هنوز در این گفتوگو بودند که پیامبر(ص) از محل اقامت خود خارج شد در حالی که دست [[امام حسن(ع)]] و [[امام حسین(ع)]] را گرفته بود و [[امام علی(ع)]] پیش رو و [[حضرت زهرا(س)]] پشت سر او حرکت میکردند. مسیحیان همگی با حالت بهت به یکدیگر نگاه میکردند و میگفتند که این مرد به دعوت و دعای خود اعتقاد راسخ دارد، والا عزیزان خود را در معرض نفرین قرار نمیداد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲، ص۵۷۸-۵۷۹.</ref> |
|
| |
|
| == صلح نامه ==
| | '''انصراف نمایندگان نجران از مباهله''' |
| به نام خداوند بخشنده مهربان، این نامه ای است از محمّد رسول خدا به ملت نجران و حومه آن، حکم و داوری محمّد درباره تمام املاک و ثروت ملت نجران این شد که اهالی نجران هرسال دو هزار لباس که قیمت هر یک از چهل درهم تجاوز نکند به حکومت اسلامی بپردازند… و جان و مال و سرزمین و معابد ملت نجران در امان خدا و رسول اوست، مشروط بر اینکه از همین حالا از هر نوع ربا خواری خودداری کنند.<ref>همان مدرک، منشور جاوید، ص۹۸.</ref>
| |
|
| |
|
| بزرگترین فضیلت برای اهل بیت(ع): مفسران و محدثان شیعه و اهل سنت تصریح کردهاند که آیه مباهله (آل عمران: ۶۱) در حق اهل بیت(ع) نازل شده است و پیامبر(ص) تنها فرزندانش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و دخترش فاطمه(س) و پسر عمویش (دامادش) علی(ع) را به میعادگاه برد و احادیثی فراوان نقل شده است که منظور از (ابنائنا) در آیه؛ حسن(ع) و حسین(ع) و منظور از (نسائنا) فاطمه(س) و منظور از (انفسنا) حضرت علی(ع) میباشد.<ref>فخر رازی، تفسیر کبیر، ج۸، ص۸۵؛ و زمخشری، الکشاف، ادب الحوزه، ج۱، ص۳۶۹.</ref>
| | نمایندگان با دیدن وضع یاد شده وارد مشورت شدند و به اتفاق آراء تصویب کردند که مباهله نکنند و حاضر شدند هر سال مبلغی به عنوان جزیه (مالیات سرانه) بپردازند. در مقابل، قرار شد که حکومت اسلامی مدینه از جان و مال آنها دفاع کند. پیامبر(ص) هم راضی شد و گفت که عذاب سایه شوم خود را بر سر نمایندگان نجران گسترده بود و اگر مباهله میکردند، عذاب بر آنان نازل میشد. اسقف نجران میگفت: با محمد(ص) چهرههایی را میبینم که اگر دست به دعا بلند کنند و از خدا بخواهند که بزرگترین کوهها را از جای برکند، فوراً کنده میشود. با این چهرههای نورانی و افراد با فضیلت مباهله صحیح نیست.<ref>سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، ۱۳۸۴ش، ج۷، ص۱۰۲-۱۰۳.</ref> |
| | |
| خلاصه: مباهله از نظر مفهوم متداول در آیه شریفه به معنای نفرین کردن دو طرف به یکدیگر است تا خداوند دروغگو را رسوا کند، دستور به مباهله در قرآن مجید صریحاً آمده است (آل عمران: ۶۱) مباهله پیامبر(ص) با مسیحیهای نجران در دامنه صحرای مدینه در بیست و پنجم ذی الحجه سال دهم هجرت بود، وقتی استدلال پیامبر با نمایندگان نجران نتیجه نداد قرار شد مباهله کنند؛ اما قبل از شروع مجلس مباهله نمایندگان نجران منصرف شدند و مالیات را قبول کردند و صلح نامه امضاء شد.
| |
| | |
| واقعه مباهله بزرگترین سند فضیلت برای علی(ع) و فاطمه(س) و فرزندانشان میباشد.
| |
| {{پایان پاسخ}}
| |
| {{مطالعه بیشتر}}
| |
|
| |
|
| == مطالعه بیشتر == | | == مطالعه بیشتر == |
| ۱ـ فروغ ابدیّت، آیت اللّه جعفر سبحانی.
| | * فرهنگنامه مباهله، محمد محمدی ریشهری، ترجمه حمیدرضا شیخی، مؤسسه فرهنگی دارالحدیث. |
| | | * منبعشناسی واقعه مباهله، محمدعلی عسکری و محمدعلی نجفی، میراث ماندگار. |
| ۲ـ منشور جاوید، ج۷، آیت اللّه سبحانی.
| | * مباهله در مدینه: اسلام و مسیحیت، لوئی ماسینیون، ترجمه محمودرضا افتخارزاده، رسالت قلم. |
| | |
| ۳ـ تفسیر نمونه، ج۴.
| |
| {{پایان مطالعه بیشتر}}
| |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |
| {{پانویس|۲}} | | {{پانویس|۲}} |
| | | {{شاخه |
| | | شاخه اصلی = کلام |
| | | شاخه فرعی۱ = نبوت |
| | | شاخه فرعی۲ = پیامبر اسلام(ص) |
| | | شاخه فرعی۳ = |
| | }} |
| {{تکمیل مقاله | | {{تکمیل مقاله |
| | شناسه = | | | شناسه = شد |
| | تیترها = | | | تیترها = شد |
| | ویرایش = | | | ویرایش = شد |
| | لینکدهی = | | | لینکدهی =شد |
| | ناوبری = | | | ناوبری = |
| | نمایه = | | | نمایه = |
| | تغییر مسیر = | | | تغییر مسیر =شد |
| | | ارجاعات = |
| | | بازبینی نویسنده = |
| | بازبینی = | | | بازبینی = |
| | تکمیل = | | | تکمیل = |
| | اولویت = | | | اولویت =ج |
| | کیفیت = | | | کیفیت =ج |
| }} | | }} |
| {{پایان متن}} | | {{پایان متن}} |