ماجرای سخن گفتن جن با امام علی(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{جعبه اطلاعات حدیث
{{جعبه اطلاعات حدیث
  | عنوان =  
  | عنوان =
  | تصویر =
  | تصویر =باب الثعبان.jpg
  | توضیح تصویر =
  | توضیح تصویر =باب الثعبان (درِ اژدها) یکی از درهای [[مسجد کوفه]] که گفته می‌شود مار ذکر شده در روایت از این در وارد مسجد شده است.
  | اندازه تصویر =
  | اندازه تصویر =
  | نام‌های دیگر =
  | نام‌های دیگر =
خط ۱۵: خط ۱۵:
  | دیگر راویان = محمد بن یحیی، عمرو بن عثمان
  | دیگر راویان = محمد بن یحیی، عمرو بن عثمان
  | اعتبار سند = [[حدیث ضعیف|ضعیف]]
  | اعتبار سند = [[حدیث ضعیف|ضعیف]]
  | منابع شیعه = [[الکافی (کتاب)|الکافی]]، [[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائر الدرجات]]  
  | منابع شیعه = [[اعتبار کتاب کافی|الکافی]]، [[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائر الدرجات]]
  | منابع سنی =
  | منابع سنی =
  | وابسته =
  | وابسته =
}}
}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
ماجرای سخن گفتن [[جن|جنی]] به شکل مار با [[امام علی(ع)]] در دو [[حدیث]] در کتاب‌های [[الکافی (کتاب)|الکافی]]، [[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائر الدرجات]] و [[بشارة المصطفی لشیعة المرتضی (کتاب)|بشارة المصطفی]] ذکر شده و از نظر سندی [[حدیث ضعیف|ضعیف]] است. این احادیث دارای سه سلسله‌سند هستند که به دلیل وجود راوی ناشناخته و ضعیف، از نظر سند [[حدیث معتبر|معتبر]] نیستند.  
{{درگاه|غدیر}}
ماجرای سخن گفتن یک [[جن]] در شکل مار با [[امام علی(ع)]] در دو [[حدیث]] ذکر شده که از نظر سندی، [[حدیث ضعیف|ضعیف]] است. این احادیث دارای سه سلسله‌سند هستند که به دلیل وجود راوی ناشناخته و ضعیف، از نظر سند [[حدیث معتبر|معتبر]] نیستند.


==حدیث اول در کافی و بصائر الدرجات==
== حدیث اول در کافی و بصائر الدرجات ==
[[پرونده:باب الثعبان.jpg|بندانگشتی|305x305پیکسل|باب الثعبان (درِ اژدها) یکی از درهای [[مسجد کوفه]] که گفته می‌شود مار ذکر شده در روایت از این در وارد مسجد شده است.]]
[[امام باقر(ع)]] می‌فرماید:
:{{عربی| عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: بَيْنَا أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَلَى اَلْمِنْبَرِ إِذْ أَقْبَلَ ثُعْبَانٌ مِنْ نَاحِيَةِ بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ اَلْمَسْجِدِ فَهَمَّ اَلنَّاسُ أَنْ يَقْتُلُوهُ فَأَرْسَلَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَنْ كُفُّوا فَكَفُّوا وَ أَقْبَلَ اَلثُّعْبَانُ يَنْسَابُ حَتَّى اِنْتَهَى إِلَى اَلْمِنْبَرِ فَتَطَاوَلَ فَسَلَّمَ عَلَى أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَأَشَارَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ إِلَيْهِ أَنْ يَقِفَ حَتَّى يَفْرُغَ مِنْ خُطْبَتِهِ وَ لَمَّا فَرَغَ مِنْ خُطْبَتِهِ أَقْبَلَ عَلَيْهِ فَقَالَ مَنْ أَنْتَ فَقَالَ عَمْرُو بْنُ عُثْمَانَ خَلِيفَتِكَ عَلَى اَلْجِنِّ وَ إِنَّ أَبِي مَاتَ وَ أَوْصَانِي أَنْ آتِيَكَ فَأَسْتَطْلِعَ رَأْيَكَ وَ قَدْ أَتَيْتُكَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ فَمَا تَأْمُرُنِي بِهِ وَ مَا تَرَى فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أُوصِيكَ بِتَقْوَى اَللَّهِ وَ أَنْ تَنْصَرِفَ فَتَقُومَ مَقَامَ أَبِيكَ فِي اَلْجِنِّ فَإِنَّكَ خَلِيفَتِي عَلَيْهِمْ قَالَ فَوَدَّعَ عَمْرٌو أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ اِنْصَرَفَ فَهُوَ خَلِيفَتُهُ عَلَى اَلْجِنِّ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَيَأْتِيكَ عَمْرٌو وَ ذَاكَ اَلْوَاجِبُ عَلَيْهِ قَالَ نَعَمْ }}.<ref>صفار، محمد، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد، قم، کتابخانه مرعشی نجفی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ ق، ج‏۱، ص۹۷، حدیث۷؛ کلینی، محمد، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج‏۱، ص۳۹۶، حدیث۶.</ref>
{{عربی بزرگ|ترجمه=هنگامی که امام علی(ع) بر منبر بود، مار بزرگی از طرف یکی از درهای مسجد جلو آمد. مردم خواستند او را بکشند. امام علی(ع) کسی را فرستاد که از کشتن آن جلوگیری کند. مار تا پای منبر خزید و روی دمش ایستاد و به امیر المؤمنین سلام کرد. امام(ع) به او اشاره کرد که بنشیند تا سخنرانی‌اش تمام شود. امام(ع) پس از تمام شدن سخنرانی، از مار پرسید: «کیستی؟» پاسخ داد: «من عمرو بن عثمان کارگزار شما بر طایفه جن هستم. پدرم درگذشت و به من سفارش کرد نزد تو بیایم و نظر شما را بخواهم. اکنون نزد شما آمدم تا ببینم دستور شما چیست؟» امام علی(ع) فرمود: «تو را به تقوای خدا سفارش می‌کنم و اینکه بازگردی و در میان جنیان به‌جای پدرت کارگزار باشی که تو از طرف من نیابت داری.» عمرو بن عثمان با امام علی(ع) خداحافظی کرد و او نائب وی بر جنیان است…<ref>صفار، محمد، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد، قم، کتابخانه مرعشی نجفی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ ق، ج‏۱، ص۹۷، حدیث۷؛ کلینی، محمد، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج‏۱، ص۳۹۶، حدیث۶.</ref>}}


{{نقل قول|امام باقر(ع): هنگامی که امام علی(ع) بر منبر بود، مار بزرگی از طرف یکی از درهای مسجد جلو آمد. مردم خواستند او را بکشند. امام علی(ع) کسی را فرستاد که از کشتن آن جلوگیری کند. مار تا پای منبر خزید و روی دمش ایستاد و به امیر المؤمنین سلام کرد. امام(ع) به او اشاره کرد که بنشیند تا سخنرانی‌اش تمام شود. امام(ع) پس از تمام شدن سخنرانی، از مار پرسید: «کیستی؟» پاسخ داد: «من عمرو بن عثمان کارگزار شما بر طایفه جن هستم. پدرم درگذشت و به من سفارش کرد نزد تو بیایم و نظر شما را بخواهم. اکنون نزد شما آمدم تا ببینم دستور شما چیست؟‌» امام علی(ع) فرمود: «تو را به تقوای خدا سفارش می‌کنم و اینکه بازگردی و در میان جنیان به‌جای پدرت کارگزار باشی که تو از طرف من نیابت داری.» عمرو بن عثمان با امام علی(ع) خداحافظی کرد و او نائب وی بر جنیان است...}}
=== بررسی سند ===
این روایت در دو کتاب حدیثی [[اعتبار کتاب کافی|الکافی]] و [[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائر الدرجات]] ذکر شده و دارای دو سند مشترک است.
* سند اول: محمد بن یحیی، از محمد بن حسن، از ابراهیم بن هاشم، از عمرو بن عثمان، از ابراهیم بن ایوب، از عمرو بن شمر، از جابر، از [[امام باقر(ع)]].
* سند دوم: احمد بن محمد، از محمد بن حسن، از ابراهیم بن هاشم، از عمرو بن عثمان، از ابراهیم بن ایوب، از عمرو بن شمر، از جابر، از امام باقر(ع).


===بررسی سند===
در هر دو سند محمد بن یحیی<ref>وی محمد بن یحیی العطار است و ثقه می‌باشد. رک: رجال النجاشی، ص۳۵۴؛ رجال ابن داود، ص۳۴۱؛ خلاصه الاقوال علامه حلی، ص۱۵۷.</ref> و احمد بن محمد<ref>وی احمد بن محمد بن عاصم معروف به العاصمی است و ثقه می‌باشد. رک: الفهرست شیخ طوسی، ص۷۳؛ رجال ابن داوود حلی، ص۴۴؛ نقد الرجال تفرشی، ج۱، ص۱۵۱؛ الرسائل الرجالیه محمد بن محمد ابراهیم کلباسی، ج۳، ص۹۹.</ref> و محمد بن الحسن<ref>وی محمد بن حسن بن فروخ الصفار است و ثقه می‌باشد. رک: رجال النجاشی، ص۳۵۴؛ خلاصه الاقوال علامه حلی، ص۳۶۰؛ رجال ابن داود حلی، ص۱۷۰؛ نقد الرجال تفرشی، ج۴، ص۱۸۱.</ref> [[ثقه]] و مورد اطمینان هستند؛ ولی ابراهیم بن ایوب ناشناخته است و در کتاب‌های معتبر رجالی ذکر نشده یا اشاره‌ای به ثقه یا غیر ثقه بودنش نشده است.<ref>المفید من معجم رجال الحدیث، ص۶؛ خوئی، معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۱۹۳.</ref> عمرو بن شمر دیگر راوی این دو سند نیز، ضعیف است.<ref>رجال النجاشی، ص۲۸۷؛ رجال ابن غضائری، ص۷۴؛ خلاصه الاقوال علامه حلی، ص۳۷۸؛ رجال ابن داود، ص۲۶۴؛ نقد الرجال تفرشی، ج۳، ص۳۳۶.</ref>
این روایت در دو کتاب حدیثی [[الکافی (کتاب)|الکافی]] و [[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائر الدرجات]] ذکر شده و دارای دو سند مشترک است.
 
*سند اول: محمد بن یحیی، از محمد بن حسن، از ابراهیم بن هاشم، از عمرو بن عثمان، از ابراهیم بن ایوب، از عمرو بن شمر، از جابر، از [[امام باقر(ع)]].
 
*سند دوم: احمد بن محمد، از محمد بن حسن، از ابراهیم بن هاشم، از عمرو بن عثمان، از ابراهیم بن ایوب، از عمرو بن شمر، از جابر، از امام باقر(ع).
 
در هر دو سند محمد بن یحیی<ref>وی محمد بن یحیی العطار است و ثقه می‌باشد. رک: رجال النجاشی، ص۳۵۴؛ رجال ابن داود، ص۳۴۱؛ خلاصه الاقوال علامه حلی، ص۱۵۷.</ref> و احمد بن محمد<ref>وی احمد بن محمد بن عاصم معروف به العاصمی است و ثقه می‌باشد. رک: الفهرست شیخ طوسی، ص۷۳؛ رجال ابن داوود حلی، ص۴۴؛ نقد الرجال تفرشی، ج۱، ص۱۵۱؛ الرسائل الرجالیه محمد بن محمد ابراهیم کلباسی، ج۳، ص۹۹.</ref> و محمد بن الحسن<ref>وی محمد بن حسن بن فروخ الصفار است و ثقه می‌باشد. رک: رجال النجاشی، ص۳۵۴؛ خلاصه الاقوال علامه حلی، ص۳۶۰؛ رجال ابن داود حلی، ص۱۷۰؛ نقد الرجال تفرشی، ج۴، ص۱۸۱.</ref> [[ثقه]] و مورد اطمینان هستند؛ ولی ابراهیم بن ایوب ناشناخته است و در کتاب‌های معتبر رجالی ذکر نشده یا اشاره‌ای به ثقه یا غیر ثقه بودنش نشده است.<ref>المفید من معجم رجال الحدیث، ص۶؛ خوئی، معجم رجال الحدیث،‌ ج۱، ص۱۹۳.</ref> عمرو بن شمر دیگر راوی این دو سند نیز، ضعیف است.<ref>رجال النجاشی، ص۲۸۷؛ رجال ابن غضائری، ص۷۴؛ خلاصه الاقوال علامه حلی، ص۳۷۸؛ رجال ابن داود، ص۲۶۴؛ نقد الرجال تفرشی، ج۳، ص۳۳۶.</ref>


[[علامه مجلسی]] هم در کتاب [[مرآة العقول (کتاب)|مرآة العقول]] این حدیث را [[حدیث ضعیف|ضعیف]] دانسته است.<ref>مجلسی، محمد باقر، مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ ق، ج‏۴، ص۲۹۵.</ref>
[[علامه مجلسی]] هم در کتاب [[مرآة العقول (کتاب)|مرآة العقول]] این حدیث را [[حدیث ضعیف|ضعیف]] دانسته است.<ref>مجلسی، محمد باقر، مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ ق، ج‏۴، ص۲۹۵.</ref>


==حدیث دوم در بشارة المصطفی==
== حدیث دوم در بشارة المصطفی ==
{{جعبه گفتاورد
[[امام صادق(ع)]] فرمود:
|عنوان =
{{عربی بزرگ|ترجمه=هنگامی که امام علی(ع) بر منبر کوفه سخنرانی می‌کرد، ماری از انتهای مسجد جلو آمد. مردم با کفش‌هایشان او را دنبال کردند تا بزنند، امام علی(ع) به آنها فرمود: «دست نگه دارید، خدا شما را رحمت کند، او مأمور است. وقتی مردم از او دست برداشتند، مار به سوی امیرالمؤمنین(ع) پیش رفت و سر در گوش امام(ع) گذاشت و آنچه خدا می‌خواست گفت. پس از آن، پایین آمد و امام علی(ع) نیز در پی او از منبر پایین آمد. مردم از امام(ع) پرسیدند: «یا امیرالمؤمنین! آیا نمی‌خواهید سخن این مار را برای ما بیان کنید؟» امام(ع) فرمود: او فرستاده جنیان بود، گفت: من وصیّ جنیان و فرستاده آنها به سوی شما هستم، می‌گفت: جنیان معتقدند که اگر انسان‌ها همانگونه که ما جنیان شما را دوست داریم دوست می‌داشتند و از شما مانند ما اطاعت می‌کردند، خداوند هرگز انسانی را به آتش دوزخ عذاب نمی‌کرد.»<ref>طبری آملی، محمد، بشاره المصطفی لشیعه المرتضی، نجف، چاپ دوم، ۱۳۸۳ق، ص۱۶۴.</ref>}}
|گفتاورد = هنگامی که امام علی(ع) بر منبر کوفه سخنرانی می‌کرد، ماری از اتنهای مسجد جلو آمد و... در گوش امام علی(ع) سخن گفت. پس از تمام شدن سخنرانی مردم از او خواستند سخن مار را به آنها بگوید. امام(ع) فرمود: «او فرستاده جنيان بود... مى‌گفت: جنيان معتقدند كه اگر انسان‌ها همانگونه كه ما جنیان شما را دوست داريم دوست مى‌داشتند و از شما اطاعت مى‌كردند، خداوند هرگز انسانى را به آتش دوزخ عذاب نمی‌کرد.»
|منبع = [[بشارة‌ المصطفی لشیعة المرتضی (کتاب)|بشارة‌ المصطفی]]، ۱۳۸۳ق، ص۱۶۴.
|تراز = چپ
|عرض = 250px
|حاشیه = 1px
|اندازه قلم =
|رنگ پس‌زمینه = #eef0f0
|شکل‌بندی =
|پس‌زمینه عنوان =
|رنگ قلم عنوان =
|شکل‌بندی عنوان =
|تراز گفتاورد = وسط
|شکل‌بندی گفتاورد =
|گیومه گفتاورد =
|تراز منبع = چپ
|شکل‌بندی منبع =
}}
 
:{{عربی| عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: بَیْنَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَی مِنْبَرِ الْکُوفَه إِذْ أَقْبَلَ عَلَیْهِ ثُعْبَانٌ مِنْ آخِرِ الْمَسْجِدِ فَوَثَبَ إِلَیْهِ النَّاسُ بِنِعَالِهِمْ فَقَالَ لَهُمْ عَلِیٌّ مَهْلًا یَرْحَمْکُمُ اللَّهُ فَإِنَّهَا مَأْمُورَه فَکَفَّ النَّاسُ عَنْهَا فَأَقْبَلَ الثُّعْبَانُ إِلَی عَلِیٍّ حَتَّی وَضَعَ فَاهُ عَلَی أُذُنِ عَلِیٍّ فَقَالَ لَهُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ یَقُولَ ثُمَّ إِنَّ الثُّعْبَانَ نَزَلَ وَ تَبِعَهُ عَلِیٌّ فَقَالَ النَّاسُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَ لَا تُخْبِرُنَا بِمَقَالَه هَذَا الثُّعْبَانِ؟ فَقَالَ نَعَمْ إِنَّهُ رَسُولُ الْجِنِّ قَالَ أَنَا وَصِیُّ الْجِنِّ وَ رَسُولُهُمْ إِلَیْکَ یَقُولُ الْجِنُّ لَوْ أَنَّ الْإِنْسَ أَحَبُّوکَ کَحُبِّنَا إِیَّاکَ وَ أَطَاعُوکَ کَطَاعَتِنَا لَمَا عَذَّبَ اللَّهُ أَحَداً مِنَ الْإِنْسِ بِالنَّار}}<ref>طبری آملی، محمد، بشاره المصطفی لشیعه المرتضی، نجف، چاپ دوم، ۱۳۸۳ق، ص۱۶۴.</ref>
 
{{نقل قول|امام صادق(ع): هنگامى كه امام علی(ع) بر منبر كوفه سخنرانى می‌کرد، مارى از انتهاى مسجد جلو آمد. مردم با کفش‌هایشان او را دنبال كردند تا بزنند، امام علی(ع) به آنها فرمود: «دست نگه داريد، خدا شما را رحمت كند، او مأمور است. وقتی مردم از او دست برداشتند، مار به سوی اميرالمؤمنين(ع)‌ پيش رفت و سر در گوش امام(ع)گذاشت و آنچه خدا مى‌خواست گفت. پس از آن، پایین آمد و امام علی(ع) نیز در پى او از منبر پایین آمد. مردم از امام(ع) پرسيدند: «يا اميرالمؤمنين! آيا نمى‌خواهيد سخن اين مار را براى ما بيان کنید؟» امام(ع) فرمود: او فرستاده جنيان بود، گفت: من وصىّ جنيان و فرستاده آنها به سوى شما هستم، مى‌گفت: جنيان معتقدند كه اگر انسان‌ها همانگونه كه ما جنیان شما را دوست داريم دوست مى‌داشتند و از شما مانند ما اطاعت مى‌كردند، خداوند هرگز انسانى را به آتش دوزخ عذاب نمی‌کرد.»}}
 
===بررسی سند===
[[محمد بن علی طبری]] محدث شیعه قرن پنجم و ششم قمری، این روایت را در کتاب [[بشارة المصطفی لشیعة المرتضی (کتاب)|بشارة المصطفی]] آورده است. او این روایت را از ثونا، از مرضیه، از عباس بن محمد، از سَلّام بن سالم، از جابر جعفی از [[امام صادق(ع)]] نقل کرده است.<ref>عمادالدین طبری آملی، محمد بن علی، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، نجف، المطبعة الحيدرية، ۱۳۸۳ق، ص۱۶۴.</ref>


=== بررسی سند ===
[[محمد بن علی طبری]] محدث شیعه قرن پنجم و ششم قمری، این روایت را در کتاب [[بشارة المصطفی لشیعة المرتضی (کتاب)|بشارة المصطفی]] آورده است. او این روایت را از ثونا، از مرضیه، از عباس بن محمد، از سَلّام بن سالم، از جابر جعفی از [[امام صادق(ع)]] نقل کرده است.<ref>عمادالدین طبری آملی، محمد بن علی، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، نجف، المطبعة الحیدریة، ۱۳۸۳ق، ص۱۶۴.</ref>


در نسخه‌ای دیگر از کتاب بشارة المصطفی<ref>طبری، محمد، بشاره الصطفی لشیعه المرتضی، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۰ق، ص۲۶۰.</ref> به جای واژه «ثونا»، «حَدَّثونا؛ ترجمه: جماعتی برای ما نقل کرده‌اند» آمده است. بر اساس نسخه نخست، فردی به نام ثونا روایت کرده و بر اساس نسخه دیگر جماعتی نقل کرده‌اند. احتمال دوم صحیح‌تر دانسته شده است؛ زیرا علامه مجلسی این حدیث را در کتاب [[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]] از [[شیخ صدوق]] از جماعتی از مرضیه و.... نقل کرده است.<ref>مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوا، بيروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۳۹، ص۲۴۰.</ref>
در نسخه‌ای دیگر از کتاب بشارة المصطفی<ref>طبری، محمد، بشاره الصطفی لشیعه المرتضی، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۰ق، ص۲۶۰.</ref> به جای واژه «ثونا»، «حَدَّثونا؛ ترجمه: جماعتی برای ما نقل کرده‌اند» آمده است. بر اساس نسخه نخست، فردی به نام ثونا روایت کرده و بر اساس نسخه دیگر جماعتی نقل کرده‌اند. احتمال دوم صحیح‌تر دانسته شده است؛ زیرا علامه مجلسی این حدیث را در [[اعتبار کتاب بحارالانوار|کتاب بحار الانوار]] از [[شیخ صدوق]] از جماعتی از مرضیه و… نقل کرده است.<ref>مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحار الأنوا، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۳۹، ص۲۴۰.</ref>


مرضیه یکی از راویان این روایت، در کتاب‌های رجالی ذکر نشده و سَلّام بن سالم<ref>نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، ابن المولف، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۹۸.</ref> مجهول و ناشناخته است. [[وثاقت|وثاقتِ]] جابر جعفی نیز مورد اختلاف است. برخی او را ثقه دانسته<ref>کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة‌ الرجال، به تلخیص محمد بن حسن طوسی، به تصحیح محمدباقر میرداماد، قم، مؤسسه آل البیت(ع) لاحیاء التراث، ۱۴۰۴ق، ص۴۶۶.</ref> و برخی نکوهشش کرده‌اند.<ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، به تحقیق موسی شبیری زنجانی، قم، جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة بقم، ۱۳۶۵ش، ص۱۲۸.</ref>
مرضیه یکی از راویان این روایت، در کتاب‌های رجالی ذکر نشده و سَلّام بن سالم<ref>نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، ابن المولف، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۹۸.</ref> مجهول و ناشناخته است. [[وثاقت|وثاقتِ]] جابر جعفی نیز مورد اختلاف است. برخی او را ثقه دانسته<ref>کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، به تلخیص محمد بن حسن طوسی، به تصحیح محمدباقر میرداماد، قم، مؤسسه آل البیت(ع) لاحیاء التراث، ۱۴۰۴ق، ص۴۶۶.</ref> و برخی نکوهشش کرده‌اند.<ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، به تحقیق موسی شبیری زنجانی، قم، جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة بقم، ۱۳۶۵ش، ص۱۲۸.</ref>


برخی عباس بن محمد دیگر راوی حدیث را عباس بن محمد الوراق دانسته و بر این باورند که او همان عباس بن موسی الوراق<ref>نقد الرجال تفرشی، ج۳، ص۲۴؛ مجعم رجال الحدیث خوئی، ج۱۰، ص۲۶۴.</ref> و ثقه است.<ref>مجعم رجال الحدیث خوئی، ج۱۰، ص۲۶۴.</ref>
برخی عباس بن محمد دیگر راوی حدیث را عباس بن محمد الوراق دانسته و بر این باورند که او همان عباس بن موسی الوراق<ref>نقد الرجال تفرشی، ج۳، ص۲۴؛ مجعم رجال الحدیث خوئی، ج۱۰، ص۲۶۴.</ref> و ثقه است.<ref>مجعم رجال الحدیث خوئی، ج۱۰، ص۲۶۴.</ref>
خط ۷۸: خط ۵۳:
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}


==منابع==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}


{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = حدیث  
  | شاخه اصلی = حدیث
  | شاخه فرعی۱ = منبع‌شناسی
  | شاخه فرعی۱ = منبع‌شناسی
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۲ =
خط ۹۸: خط ۷۳:
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی نویسنده =  
  | بازبینی نویسنده =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت = ج
  | اولویت = ج
۶٬۸۱۴

ویرایش