قلب سلیم و قلب منیب در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
منظور از قلب سلیم و قلب منیب در قرآن چیست؟
منظور از قلب سلیم و قلب منیب در قرآن چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}قلب سلیم به معنای دل پاک و قلب منیب به معنای دلی توبه‌کار در قرآن آمده است. قلب در این دو معنا به معنای روح است. دارندگان قلب سلیم و منیب، پرهیزکاران و متقین در قرآن هستند.
قرآن کریم می‌فرماید: {{قرآن|وَ لا تُخْزِنِی یَوْمَ یُبْعَثُونَ یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ إِلاَّ مَنْ أَتَی اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ}} و روزی که (مردم) برانگیخته می‌شوند رسوایم مکن. روزی که هیچ مال و فرزندی سود نمی‌دهد. مگر کسی که دلی پاک به سوی خدا بیاورد.}}<ref>شعراء/ ۸۹–۸۷.</ref> {{قرآن|مَن خَشِیَ اَلَرّحمنَ بِالغَیب وَ جَاء بِقَلّبِ مُنیبِ. اُدخُلو بِسَلمِ ذلِک یَومُ الخُلوُدِ}} آنکه در نهان از خدای بخشنده بترسد و با دلی توبه کار (باز) آید. به سلامت (و شادکامی) در آن (بهشت) در آیید (که) این روز جاوادنگی است.<ref>ق/ ۳۴ و ۳۳.</ref>


== معنای قلب ==
قلب در لغت دارای معانی مختلفی از جمله عقل و فهم است، «این ذهب قلبُک؟ قلبت کجاست و کجا رفت؟» یعنی «اینَ ذهَبَ عَقلُکَ؟ عقل و فهمت کجا رفت؟»<ref>ابن منظور، لسان العرب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۸ هـ ق، ج۱۱، ص۲۷۱.</ref> و در قرآن به معناهای مختلف آمده است از جمله:
قلب در لغت دارای معانی مختلفی از جمله عقل و فهم است، «این ذهب قلبُک؟ قلبت کجاست و کجا رفت؟» یعنی «اینَ ذهَبَ عَقلُکَ؟ عقل و فهمت کجا رفت؟»<ref>ابن منظور، لسان العرب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۸ هـ ق، ج۱۱، ص۲۷۱.</ref> و در قرآن به معناهای مختلف آمده است از جمله:


۱. عقل و درک {{قرآن|إِنَّ فِی ذلِکَ لَذِکْری لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْب<ref>ق/ ۳۷.</ref> در این مطلب تذکر و یادآوری است برای آنان که نیروی عقل و درک داشته باشند.
۱. عقل و درک: {{قرآن|إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَذِكْرَىٰ لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ|ترجمه=در اين سخن براى صاحبدلان يا آنان كه با حضور گوش فرا مى‌دارند، اندرزى است.|سوره=ق|آیه=۳۷}}


۲. روح و جان {{قرآن|وَ إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِر…}} هنگامی که چشم‌ها از وحشت فرو مانده و جان‌ها به لب رسیده بود.<ref>احزاب/ ۱۰.</ref>
۲. روح و جان: {{قرآن|وَ إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِر…|ترجمه=هنگامی که چشم‌ها از وحشت فرو مانده و جان‌ها به لب رسیده بود.|سوره=احزاب|آیه=۱۰}}


۳. مرکز عواطف سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْب‏ «..» بزودی در دل‌های کافران ترس ایجاد می‌کنم.»<ref>انفال/۱۲.</ref> از آنجا که قلب با پسوند رعب همراه است و رعب و ترس مربوط به عواطف و احساسات آدمی است نه ادراکات او، قلب در آیه به معنای مرکز عواطف می‌باشد. امّا با توجّه به این‌که مرکز اصلی ادراکات و عواطف همگی روان و روح آدمی است. ولی تظاهرات و عکس العمل‌های جسمی آنها متفاوت است عکس العمل درک و فهم، نخستین بار در دستگاه مغز آشکار می‌شود، ولی عکس‌العمل مسائل عاطفی از قبیل محبت شادی و غم در قلب انسان ظاهر می‌شود نتیجه این که در قرآن مسائل عاطفی به قلب (همین عضو مخصوص) و مسائل عقلی به قلب (به معنی عقل و مغز) نسبت داده شده و اگر از روح و جان و عقل انسانی به قلب تعبیر شده است علّت آن است که همان‌طور که قلب صنوبری که در بخش چپ سینه قرار دارد نقش مهمی در حیات و بقای انسان دارد روح و جان و عقل آدمی هم دارد بلکه بالاتر آن را دارا است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴هـ ش، ج۱، ص۸۹–۸۸.</ref> و کوتاه سخن آنکه ریشه این لغت (قلب) در اصل به معنی تفسیر و تحول است و از آنجا که فکر و عقل انسان دائماً در حال دگرگونی است به آن قلب گفته شده است<ref>همان، ج۲۲، ص۲۸۵ و ۲۸۴.</ref>
۳. مرکز عواطف: {{قرآن|سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْب|ترجمه=بزودی در دل‌های کافران ترس ایجاد می‌کنم.|سوره=انفال|آیه=۱۲}}‏


بنابراین قلب در اصطلاح قرآن به معنی «روح و عقل» است و قلب سلیم به روح پاک و سالمی گفته می‌شود که از هرگونه شرک و شک فساد خالی است و واژه سلیم که از ماده سلامت است مفهوم روشنی دارد یعنی قلبی که از هرگونه بیماری و انحراف اخلاقی و اعتقادی دور باشد.<ref>تفسیر نمونه، همان، ج۱۵، ص۲۷۴ و ۲۷۳ و ج۱۹، ص۹۷.</ref>
از آنجا که قلب با پسوند رعب همراه است و رعب و ترس مربوط به عواطف و احساسات آدمی است نه ادراکات او، قلب در آیه به معنای مرکز عواطف می‌باشد. امّا با توجّه به این‌که مرکز اصلی ادراکات و عواطف همگی روان و روح آدمی است. ولی تظاهرات و عکس العمل‌های جسمی آنها متفاوت است عکس العمل درک و فهم، نخستین بار در دستگاه مغز آشکار می‌شود، ولی عکس‌العمل مسائل عاطفی از قبیل محبت شادی و غم در قلب انسان ظاهر می‌شود نتیجه این که در قرآن مسائل عاطفی به قلب (همین عضو مخصوص) و مسائل عقلی به قلب (به معنی عقل و مغز) نسبت داده شده و اگر از روح و جان و عقل انسانی به قلب تعبیر شده است علّت آن است که همان‌طور که قلب صنوبری که در بخش چپ سینه قرار دارد نقش مهمی در حیات و بقای انسان دارد روح و جان و عقل آدمی هم دارد بلکه بالاتر آن را دارا است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴هـ ش، ج۱، ص۸۹–۸۸.</ref> و کوتاه سخن آنکه ریشه این لغت (قلب) در اصل به معنی تفسیر و تحول است و از آنجا که فکر و عقل انسان دائماً در حال دگرگونی است به آن قلب گفته شده است<ref>همان، ج۲۲، ص۲۸۵ و ۲۸۴.</ref>


== قلب سلیم و منیب ==
قلب در اصطلاح قرآن به معنی «روح و عقل» است و قلب سلیم به روح پاک و سالمی گفته می‌شود که از هرگونه شرک و شک فساد خالی است و واژه سلیم که از ماده سلامت است مفهوم روشنی دارد یعنی قلبی که از هرگونه بیماری و انحراف اخلاقی و اعتقادی دور باشد.<ref>تفسیر نمونه، همان، ج۱۵، ص۲۷۴ و ۲۷۳ و ج۱۹، ص۹۷.</ref>
قرآن کریم می‌فرماید: {{قرآن|وَ لا تُخْزِنِی یَوْمَ یُبْعَثُونَ یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ إِلاَّ مَنْ أَتَی اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ|ترجمه=و روزی که (مردم) برانگیخته می‌شوند رسوایم مکن. روزی که هیچ مال و فرزندی سود نمی‌دهد. مگر کسی که دلی پاک به سوی خدا بیاورد.|سوره=شعراء|آیه=۸۷، ۸۹}}
كلمه منيب از مصدر انابه است كه به معناى رجوع است. یعنی عمر خود را با رجوع به خداوند بگذراند<ref>ترجمه تفسير الميزان، ج۱۸، ص: ۵۳۱</ref>: {{قرآن|مَن خَشِیَ اَلَرّحمنَ بِالغَیب وَ جَاء بِقَلّبِ مُنیبِ|ترجمه=آنكه در نهان از خداى بخشنده بترسد و با دلى توبه‌كار [باز] آيد.|سوره=ق|آیه=۳۳}}
== تقسیم قلب و اهمیت بعضی از نشانه‌های آن ==
== تقسیم قلب و اهمیت بعضی از نشانه‌های آن ==
قلب در یک تقسیم دو نوع است؛ ۱. سلیم سالم؛ ۲. مریض (ناسالم). در مقابل قلب سلیم، قلب مریض و بیمار است زیرا اوّلاً قرآن مجید بعضی از قلوب را به عنوان «قاسیه»؛ «قساوتمند» توصیف کرده<ref>مائده/۱۳.</ref> و گاه قلوبی را ناپاک<ref>مائده /۴۱.</ref> و قلب‌هایی را «بیمار»<ref>بقره/۱۰.</ref> معرفی می‌کند و نیز قلب‌هایی را «مهر خورده و بسته»<ref>توبه/۸۷.</ref> و در مقابل همه اینها «قلب سلیم»<ref>شعراء/۸۹ و صافات/ ۳۷.</ref> را مطرح می‌کند که هیچ‌یک از این عیوب در آن نیست، هم پاک است و هم نرم و پر عطوفت، هم سالم است و هم انعطاف‌پذیر در مقابل حق و از آن به عنوان «حرم خدا» در روایات توصیف شده است.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ سوّم، ۱۴۰۳، ج۶۷، ص۲۵–۲۷، باب حبّ الله.</ref> و ثانیاً: روایتی از علی(ع) رسیده است که روح و قلب مثل جسم انسان دارای شش حالت است:
قلب در یک تقسیم دو نوع است؛ ۱. سلیم سالم؛ ۲. مریض (ناسالم). در مقابل قلب سلیم، قلب مریض و بیمار است زیرا اوّلاً قرآن مجید بعضی از قلوب را به عنوان «قاسیه»؛ «قساوتمند» توصیف کرده<ref>مائده/۱۳.</ref> و گاه قلوبی را ناپاک<ref>مائده /۴۱.</ref> و قلب‌هایی را «بیمار»<ref>بقره/۱۰.</ref> معرفی می‌کند و نیز قلب‌هایی را «مهر خورده و بسته»<ref>توبه/۸۷.</ref> و در مقابل همه اینها «قلب سلیم»<ref>شعراء/۸۹ و صافات/ ۳۷.</ref> را مطرح می‌کند که هیچ‌یک از این عیوب در آن نیست، هم پاک است و هم نرم و پر عطوفت، هم سالم است و هم انعطاف‌پذیر در مقابل حق و از آن به عنوان «حرم خدا» در روایات توصیف شده است.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ سوّم، ۱۴۰۳، ج۶۷، ص۲۵–۲۷، باب حبّ الله.</ref> و ثانیاً: روایتی از [[امام علی(ع)]] رسیده است که روح و قلب مثل جسم انسان دارای شش حالت است:


۱. حیات و زندگی (زنده بودن)؛ ۲. مرگ؛ ۳. بیداری؛ ۴. خواب؛ ۵. سلامتی؛ ۶. مریضی<ref>بحارالانوار، همان، ج۱۴، ص۳۹۸، به نقل از قلب سلیم آقای دستغیب.</ref> پس نتیجه می‌گیریم که قلب سلیم در مقابل قلب مریض است. و واژه منیب از انابه در لغت به معنی برگشتن به سوی خدا با توبه و اخلاص در عمل<ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق ندیم مرعشلی، بیروت، دار الکاتب العربی، ص۵۲۹.</ref> و در اصطلاح قرآن یعنی شخص همیشه متوجه خدا گردد، و به طاعت او رو آورد، و از هر گناه و لغزشی توبه نماید و این حال را تا پایان عمر ادامه دهد و با همین حالت وارد عرصه محشر گردد<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوازدهم، ۱۳۷۴، ج۲۲، ص۲۸۱.</ref> امام صادق(ع) می‌فرماید: «القلب السلیم الذی یلقی ربه و لیس فیه احد سواه؛ قلب سلیم قلبی است که خدا را ملاقات کند در حالی که غیر از او در آن نباشد.»<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوّم، ۱۴۰۳، ج۶۷، ص۵۴، حدیث ۱۹، باب القلب و صلاحه و فساده.</ref>
۱. حیات و زندگی (زنده بودن)؛ ۲. مرگ؛ ۳. بیداری؛ ۴. خواب؛ ۵. سلامتی؛ ۶. مریضی<ref>بحارالانوار، همان، ج۱۴، ص۳۹۸، به نقل از قلب سلیم آقای دستغیب.</ref> پس نتیجه می‌گیریم که قلب سلیم در مقابل قلب مریض است. و واژه منیب از انابه در لغت به معنی برگشتن به سوی خدا با توبه و اخلاص در عمل<ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق ندیم مرعشلی، بیروت، دار الکاتب العربی، ص۵۲۹.</ref> و در اصطلاح قرآن یعنی شخص همیشه متوجه خدا گردد، و به طاعت او رو آورد، و از هر گناه و لغزشی توبه نماید و این حال را تا پایان عمر ادامه دهد و با همین حالت وارد عرصه محشر گردد<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوازدهم، ۱۳۷۴، ج۲۲، ص۲۸۱.</ref> [[امام صادق(ع)]] می‌فرماید: «قلب سلیم قلبی است که خدا را ملاقات کند در حالی که غیر از او در آن نباشد.»<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوّم، ۱۴۰۳، ج۶۷، ص۵۴، حدیث ۱۹، باب القلب و صلاحه و فساده.</ref>


== عوامل قلب سلیم ==
=== عوامل قلب سلیم ===
وقتی ثابت کردیم که قلب منیب قلبی است که پیوسته به یاد خدا و حضور دائمی داشته باشد، پس علت عمده سلیم بودن قلب، منیب بودن آن است عوامل دیگری از جمله علاقه، محبت شدید به خدای متعال و… نقش دارند. امام صادق(ع) می‌فرماید: «القلبُ حَرَمُ اللهِ فلا تَسکُن حَرَم اللهِ غیرَ اللهِ» قلب حرم (محل انس و محبت) خداست غیر خدا را در حرم خدا ساکن مکن.<ref>همان، ج۶۷، ص۲۵، ح۲۷، بابا حب الله.</ref>
قلب منیب قلبی است که پیوسته به یاد خدا و حضور دائمی داشته باشد، پس علت عمده سلیم بودن قلب، منیب بودن آن است. عوامل دیگری از جمله علاقه، محبت شدید به خدای متعال و… نقش دارند. امام صادق(ع) می‌فرماید: «القلبُ حَرَمُ اللهِ فلا تَسکُن حَرَم اللهِ غیرَ اللهِ» قلب حرم (محل انس و محبت) خداست غیر خدا را در حرم خدا ساکن مکن.<ref>همان، ج۶۷، ص۲۵، ح۲۷، بابا حب الله.</ref>


از جمله عوامل مهم قطع ارتباط با شیطان و شیطان صفتان است، چنان‌که پیامبر خدا(ص) می‌فرماید: «لو لا اَنّ الشیاطینَ یَحومُونَ علی قُلوبِ بَنی آدمَ لَنَظَرُوا اِلی المَلَکُوتِ اگر شیاطین، قلوب فرزندان آدم را احاطه نکنند، می‌توانند به جهان ملکوت نظر افکنند».<ref>همان. ج۶۷، ص۵۹، حدیث ۳۹، باب القلب و صلاحه.</ref>
از جمله عوامل مهم قطع ارتباط با شیطان و شیطان صفتان است، چنان‌که [[پیامبر (ص)]] می‌فرماید: «لولا اَنّ الشیاطینَ یَحومُونَ علی قُلوبِ بَنی آدمَ لَنَظَرُوا اِلی المَلَکُوتِ اگر شیاطین، قلوب فرزندان آدم را احاطه نکنند، می‌توانند به جهان ملکوت نظر افکنند».<ref>همان. ج۶۷، ص۵۹، حدیث ۳۹، باب القلب و صلاحه.</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
خط ۴۴: خط ۴۹:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
خط ۵۴: خط ۵۹:
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
۱۵٬۱۴۷

ویرایش