قضاوت و شرایط قاضی از دیدگاه ائمه(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:


== قضاوت از دیدگاه ائمه(ع) ==
== قضاوت از دیدگاه ائمه(ع) ==
در روایتی در ذیل آیه {{قرآن|یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها|ترجمه=زمين را پس از مرگش زنده مى‌گرداند.|سوره=حدید|آیه=۱۷}} آمده است: مراد این نیست که بوسیله باران زمین را زنده می‌کند، بلکه مراد این است که خداوند مردان الهی را می‌فرستد تا آنها با اقامه عدل و برقراری عدالت در سطح جامعه، زمین را زنده کنند.<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۷، ص۱۷۴.</ref> به عبارتی، اقامه حدود الهی، حرکت حیات را به طرف هدف اصلی آن پیش می‌برد.<ref>مقتدایی، مرتضی، قضاوت در اسلام، چاپ اول، ۱۳۷۶ش، ص۹.</ref>
ذیل آیه {{قرآن|یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها|ترجمه=زمين را پس از مرگش زنده مى‌گرداند.|سوره=حدید|آیه=۱۷}} در روایتی تفسیری آمده است: مراد این نیست که خدا به وسیله باران زمین را زنده می‌کند، بلکه مراد این است که خداوند مردان الهی را می‌فرستد تا آنها با اقامه عدل و برقراری عدالت در سطح جامعه، زمین را زنده کنند.<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۷، ص۱۷۴.</ref> یعنی اقامه حدود الهی، حرکت حیات را به طرف هدف اصلی آن پیش می‌برد.<ref>مقتدایی، مرتضی، قضاوت در اسلام، چاپ اول، ۱۳۷۶ش، ص۹.</ref>


در روایتی دیگر [[امام باقر(ع)]] می‌فرماید: اجرای یک حد بر روی زمین از چهل شبانه روز باران باریدن پاک‌کننده‌تر است.<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۷، ص۱۷۴.</ref> [[امام علی(ع)]] به شریح قاضی می‌فرماید: این مقام جایگاه انبیاست و مسندی است که بر آن تکیه نمی‌زند مگر پیغمبر یا وصیّ او؛ البته مأذون و منصوب از طرف آن‌ها می‌گردد و اگر پیغمبر و وصیّ و مأذون از طرف آن‌ها نشد، شقیّ، غاصب و حاکم جور و طاغوت است.<ref>حرعاملی، وسائل الشیعه، ج۱۸، کتاب قضاء، باب ۳، از ابواب صفات قاضی، ح ۲–۳.</ref>
در روایتی دیگر [[امام باقر(ع)]] می‌فرماید: اجرای یک حد بر روی زمین از چهل شبانه روز باران باریدن پاک‌کننده‌تر است.<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۷، ص۱۷۴.</ref> [[امام علی(ع)]] به شریح قاضی می‌فرماید: این مقام جایگاه انبیا است و مسندی است که کسی جز پیغمبر یا وصیّ او  بر آن تکیه نمی‌زند و اگر پیغمبر و وصیّ و مأذون از طرف آن‌ها نباشد، شقیّ، غاصب و حاکم جور و طاغوت است.<ref>حرعاملی، وسائل الشیعه، ج۱۸، کتاب قضاء، باب ۳، از ابواب صفات قاضی، ح ۲–۳.</ref> البته افرادی که مشمول اذن خاص یا عام شرع باشند، مأذون و منصوب از طرف خدا، پیغمبر (ص) و اوصیا او (ع) بوده و شقیّ محسوب نمی‌گردند.


[[امام صادق(ع)]] در باب خطرناک بودن این منصب، می‌فرمایند: قاضیان چهار گروهند که سه گروه از آنان اهل آتش و دوزخند و یک گروه از آنان اهل بهشت. اما سه گروه که اهل دوزخند عبارتند از:
[[امام صادق(ع)]] در باب خطرناک بودن این منصب، می‌فرمایند: قاضیان چهار گروهند که سه گروه از آنان اهل آتش و دوزخند و یک گروه از آنان اهل بهشت. اما سه گروه که اهل دوزخند عبارتند از:
خط ۲۱: خط ۲۱:
اما مردی که قضاوت به حق نموده در حالی که عالم به امور قضایی بوده پس او در بهشت است.<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۷، ص۴۰۷.</ref>
اما مردی که قضاوت به حق نموده در حالی که عالم به امور قضایی بوده پس او در بهشت است.<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۷، ص۴۰۷.</ref>


قضاوت ذاتاً حق خداوند است. اصل اولی نفوذ حکم و حکومت «الله» است و هیچ‌کس بر دیگری تسلط و حق حکم ندارد مگر به اذن خداوند. آیات و روایات زیادی وجود دارد که دلالت بر این دارد که مقام منیع قضاوت را خداوند به پیامبران و اوصیای معصوم آنان موهبت فرموده و دیگران با فرمان و اذن خصوصی یا عمومی آنان می‌توانند تصدّی کنند و بدون احراز اذن خصوصی یا عمومی آنان قضاوت از گناهان بزرگ شمرده شده است؛ چنان‌که بر مردم نیز حرام است نزد کسی که مأذون از جانب نبی یا وصی نیست، مرافعه و طرح دعوی کنند تا جایی که چنین طرح دعوایی را اطاعت طاغوت شمرده و استیفاء حق را با حکم چنین شخصی حرام دانسته است.<ref>مقتدایی، مرتضی، قضاوت در اسلام، چاپ اول، ۱۳۷۶ش، ص۲۳.</ref>
قضاوت ذاتاً حق خداوند است. اصل اولی نفوذ حکم و حکومت «الله» است و هیچ‌کس بر دیگری تسلط نداشته و حق حکم ندارد؛ مگر به اذن خداوند. آیات و روایات زیادی دلالت می‌کند که مقام منیع قضاوت را خداوند به پیامبران و اوصیای معصوم ایشان موهبت فرموده و دیگران با فرمان و اذن خصوصی یا عمومی آنان می‌توانند قضاوت کنند و بدون احراز این اذن خصوصی یا عمومی، قضاوت برای آنان گناهی بزرگ شمرده شده است؛ چنان‌که بر مردم نیز طرح دعوی نزد کسی که مأذون از جانب نبی یا وصی نیست، ممنوع و حرام است. این ممنوعیت به حدی است که چنین طرح دعوایی را اطاعت طاغوت شمرده و استیفاء حق با حکم چنین شخصی را حرام دانسته است.<ref>مقتدایی، مرتضی، قضاوت در اسلام، چاپ اول، ۱۳۷۶ش، ص۲۳.</ref>


قضاوت از دید ائمه(ع) منصب خطیری است که دارای مشکلات زیادی است چرا که دائماً در معرض امتحانات سخت و وسوسه‌انگیز قرار دارد؛ ولی این را نیز باید گفت که اگر بدست یک قاضی احقاق حقی صورت گیرد و رفع ظلمی صورت گیرد از اجر و پاداش ویژه‌ای برخوردار خواهد بود. حضرت علی(ع) در این زمینه می‌فرماید: دست خدا بالای سر قاضی است و او زیر سایه رحمت الهی نشسته؛ اما اگر از حق تجاوز کند خداوند او را به خودش وا می‌گذارد.<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۷، ص۴۱۰.</ref>
قضاوت از دید ائمه(ع) منصب خطیری است که دارای مشکلات زیادی است چرا که دائماً در معرض امتحانات سخت و وسوسه‌انگیز قرار دارد؛ ولی این را نیز باید گفت که اگر بدست یک قاضی احقاق حقی صورت گیرد و رفع ظلمی صورت گیرد از اجر و پاداش ویژه‌ای برخوردار خواهد بود. حضرت علی(ع) در این زمینه می‌فرماید: دست خدا بالای سر قاضی است و او زیر سایه رحمت الهی نشسته؛ اما اگر از حق تجاوز کند خداوند او را به خودش وا می‌گذارد.<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۷، ص۴۱۰.</ref>
۴۶۵

ویرایش