قصیده امیری فیروزکوهی درباره پیامبر(ص): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴: خط ۱۴:


== متن شعر ==
== متن شعر ==
{{شعر|آنک آواز نبی از در بطحا شنوید|ذکر حق را ز درافتادن بت‌ها شنوید|نور اسلام برآمد ز کران تا نگرید|بانگ توحید درآمد به جهان تا شنوید|سخنی از سر مهر و خبری از در صدق‏|گر ز جایی نشنیدید، از این‌جا شنوید|بس شنیدید سخن‌ها ز خدا بى خبران|اینک آیید و سخن‌هاى خدا را شنوید|آن سقط‌ها که ز هر ساقطه دیدید بس است|زین ثقه آیت حرمت ز خلقنا شنوید|در حرم لوح‌ه‏اى از عودت و رجعى نگرید|در حرا نغمه‌‏اى از اقرء و اعلى شنوید|دل خارا به چنان سختى این نغمه شنید|نک شما نرم‌دلان از دل خارا شنوید|خاتمه بندگى از کعبه والا پرسید|زمزمه زندگى از زمزم گویا شنوید|از بحیرا شنوید آنچه که گفته است سطیح‏|از سطیح آنچه که گفته است بحیرا شنوید|آنچه شق از بن دندان به یقین گفت و شنفت|آن ز داندان‌ه‏اى از بنگه کسرى شنوید
{{شعر|آنک آواز نبی از در بطحا شنوید|ذکر حق را ز درافتادن بت‌ها شنوید|نور اسلام برآمد ز کران تا نگرید|بانگ توحید درآمد به جهان تا شنوید|سخنی از سر مهر و خبری از در صدق‏|گر ز جایی نشنیدید، از این‌جا شنوید|بس شنیدید سخن‌ها ز خدا بى خبران|اینک آیید و سخن‌هاى خدا را شنوید|آن سقط‌ها که ز هر ساقطه دیدید بس است|زین ثقه آیت حرمت ز خلقنا شنوید|در حرم لوح‌ه‏اى از عودت و رجعى نگرید|در حرا نغمه‌‏اى از اقرء و اعلى شنوید|دل خارا به چنان سختى این نغمه شنید|نک شما نرم‌دلان از دل خارا شنوید|خاتمه بندگى از کعبه والا پرسید|زمزمه زندگى از زمزم گویا شنوید|از بحیرا شنوید آنچه که گفته است سطیح‏|از سطیح آنچه که گفته است بحیرا شنوید|آنچه شق از بن دندان به یقین گفت و شنفت|آن ز داندان‌ه‏اى از بنگه کسرى شنوید|مژده مصطفوى صفوه حق را به ظهور|گه ز شمعون صفا گه ز سکوبا شنوید|وعده حق را حق و عدات از سر صدق‏|در وقوع خبر از بولس و متى شنوید|آن‌ چه گفتند ز یاسین و ز طاها به خبر|گوش دارید و ز یاسین و ز طاها شنوید|نه ز یحیاى مبشر که ز عیساى مسیح|آن بشارت که عیان گفت به یحیى شنوید|جاثلیق و مغ و حبر این سه عدو را ز عناد|روى بر گاشته سر گرم مواسا شنوید|پارسی‌‏زاده آزاده روشن‌بین را|شعله‌سان ز آتش مغ گرم تبرا شنوید|هم نشان از خبر گفته آبا بینید|هم عیان از اثر دیده ابنا شنوید|ثمر زندگى آدم و حوا نگرید|خبر آدم بین الطین و الما شنوید|اجذم و ابرص حرص‌اند طبیبان شما|چاره درد خود اکنون ز مسیحا شنوید|زلزله ثور و حرا را که جهان لرزد از او|هم ز دل لرزه ایوان مهان وا شنوید|زد نسیم از جبل‌الرحمه به‌سوى عرفات‏|عرف طیب از نفس رحمت کبرى شنوید|اتقیا راز طرب عمر مهنا بینید|اشقیا راز غضب مرگ مفاجا شنوید|صوت حق بانگ برآورد به آزادى و گفت|نشنوید از دگرى آنچه که از ما شنوید|نگرید آن همه انوار تجلى نگرید|شنوید آن همه گلبانگ تسلا شنوید|قوم و جمعى پى جمعیت و قومیت خلق‏|می‌‏رسند از در حق، اینک آوا شنوید|به ادب بینند این جمع شما را بینید|به خدا خوانند این قوم خدا را شنوید|مغفر از فرق و سنان از مژه شمشیر از دست|پیل را پوست برآورده به هیجا شنوید|ز آتش قهر الهى که عیان گشت ز نور|بوى داغ دل اسکندر از آنجا شنوید|گاو دستان که به صد افسون آبستن بود|نک خُوار غمش از تخمه نازا شنوید|اینک آن اسب که صد فدیه به یک جولان داشت|هم به تن فدیه جولانگه جولا شنوید|مشت خاکى اثر از سنگ مظالم نگذاشت‏|تا شما بر در ناحق دم حق را شنوید
}}{{پاسخ}}
}}{{پاسخ}}


۶٬۸۱۴

ویرایش