سؤال
آیا فکر گناه، گناه به‌شمار می‌رود؟


درباره این مسئله که آیا فکر و اندیشه گناه گناه شمرده می‌شود یا نه؟ باید گفت فکر گناه به دو صورت ممکن است مطرح شود

یکی این که فکر گناه به عنوان یک تصور ذهنی و خطور برخی از گناهان در فکر و اندیشه و توهم و خیال انسان که هیچ‌گونه اثر و پی‌آمد علمی و عملی به همراه نداشته باشد، در این صورت هیچ دلیلی عقلی یا نقلی وجود ندارد که فکر گناه بدین معنا، گناه محسوب شود، گرچه نمی‌شود که منکر این شد که فکر گناه آثار و پی‌آمد منفی بر روح و جان آدمی می‌گذارد. چنان‌که در روایتی آمده که حضرت مسیح(ع) فرمود: موسی بن عمران به شما دستور داد که زنا نکنید و من به شما امر می‌کنم که فکر زنا را در خاطر نیاورید، چه رسد به این که عمل زنا را انجام دهید، زیرا که هر کسی فکر زنا کند، مانند کسی است که در ساختمانی زیبای رنگ‌آمیزی شده‌ای، آتش روشن کند که در این صورت دود آتش رنگ خانه را تباه می‌کند، گرچه ظاهراً خانه سالم است.[۱] از این گونه روایات به آسانی معلوم می‌شود که فکر گناه به معنای یاد شده گرچه گناه به مفهوم فقهی و کلامی نخواهد بود، اما آثار سوء بر روح انسان می‌گذارد.

صورت دوم فکر گناه آن است که فکر و اندیشه گناه منشأ آثار علمی و عملی بشود، در این باره گرچه بحث‌های مفصل وجود دارد اما به نظر می‌رسد که این نوع فکر و اندیشه گناه، انکار گناه بودنش کاری آسان نیست، زیرا بسیاری از گناهان کبیره از سنخ این نوع گناه یعنی، فکر گناه هستند؛ از جمله حسد. شهید دستغیب درباره آن می‌گوید: از گناهانی که در نصوص معتبره به آن وعده عذاب داده شده حسد است.


در مجموع معلوم می‌شود که فکر گناه بدان معنا که منشأ اثر علمی و عملی بشود، گرچه به هر دلیل در خارج انجام نشود و در مرحله فکر باقی بماند دست‌کم گناه نبودن آنها قطعی نیست و ممکن است گناه شمرده شود. بخصوص آن که برخی گناهان اساساً از سنخ گناه فکری است و اصلاً در خارج عینیت پیدا نمی‌کند. مانند کسی که در عالم فکر و ذهن خود نسبت به برادر مؤمن خود بدبین باشد، گرچه اظهار نکند، آیا کسی می‌تواند گناه بودن این مورد را منکر شود؟!! یا مثلاً یأس و ناامیدی از خداوند یک گناه کبیره است و از سنخ گناهان فکری است.

البته شایان ذکر است، نباید فراموش کرد که این قبیل گناهان (حسد، یأس و ناامیدی، بد بین بودن به برادر مؤمن، عجب و …)، خودشان فی نفسه جزء گناهان می‌باشند، آن هم گناهان فکری و قلبی؛ نه آنکه از قبیل فکر گناه چون فکر دزدی کردن یا فکر دروغ گفتن و … باشد.

لذا به نظر می‌رسد در مورد گناهانی که مربوط قلب و فکر نیستند باید بین فکر گناه و بین نیت و عزم بر گناه تفصیل قائل شد: بدین بیان که هر فعلی مثل گناه که می‌خواهد از انسان صادر شود چهار مرحله را طی می‌کند: ۱. خطور و تصور آن فعل. ۲. میل و رغبت و شوق به آن فعل. ۳. اعتقاد به آن فعل. ۴. اراده و عزم و تصمیم بر انجام آن. به نظر می‌رسد که فکر گناه همان سه مورد اولی باشد که معمولاً غیر اختیاری است و آنچه غیر اختیاری است، مورد تکلیف نیست و مؤاخذه و عقوبت ندارد. اما مورد چهارم که عزم و اراده برای انجام گناه می‌باشد، مورد تکلیف و حرام است، چون که این حالت اختیاری است.[۲]

البته قابل توجه است که اگر این عزم و تصمیم بر گناه در خارج به هر دلیلی عملی نشد، فقط به خاطر این نیت و عزم بر گناه به او عذاب و جزاء می‌دهند.[۳]


مطالعه بیشتر

  • شهید دستغیب،‌ گناهان کبیره، .
  • سیدهاشم رسولی محلاّتی، کیفر گناه و آثار و عواقب خطرناک آن، نشر کتابخانه صدر تهران.


منابع

  1. . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، دار الوفاء، دوم، ۱۴۰۴ه‍. ق، ج۱۴، ص۳۳۱.
  2. . ر.ک. دستغیب، سید عبدالحسین، قلب سلیم، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۵۱، ص۸۴۳–۸۴۴.
  3. . ر.ک. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، چاپ دوم، تهران، ج۱، ص۶۸۸.