عوامل گرایش به دین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴: خط ۱۴:
بنابر نظر آگوست کنت، منشأ دین، جهل علمی بشر است یعنی بشر دوست داشت که حوادث طبیعی را تبیین کند، ولی چون فاقد رشد علمی بوده به تبیین‌های دینی روی آورد.<ref>علیرضا قائمی نیا، درآمدی بر منشأ دین.</ref>
بنابر نظر آگوست کنت، منشأ دین، جهل علمی بشر است یعنی بشر دوست داشت که حوادث طبیعی را تبیین کند، ولی چون فاقد رشد علمی بوده به تبیین‌های دینی روی آورد.<ref>علیرضا قائمی نیا، درآمدی بر منشأ دین.</ref>


در نقد دیدگاه آگوست کنت می‌توان گفت: دین را نمی‌توان مولود جهل افراد دانست، زیرا در این صورت، با آگاه شدن مردم و کشف علل و اسباب پدیده‌ها به موازات پیشرفت علم، دین باید به طور کلی از بین برود، همان‌طور که با آمدن چراغ، ظلمت از بین می‌رود و نباید در میان طبقات علما و اندیشمندان، دینداری وجود داشته باشد؛ در حالی که ما می‌بینیم، اندیشمندان بسیاری دیندارند و حتی شاید بتوان گفت که عالم‌ترین آنها در هر زمانی به ویژه در زمان ما دیندار هستند. به عنوان نمونه، انیشتین یک شخص معتقد به دین و مذهب بود. ماکس پلانک، ویلیام جیمز، داروین و امثال اینها جزو دانشمندان بزرگ و دیندار بوده‌اند. به ویژه داروین علیرغم تکفیرهای شدیدی که کلیسا نسبت به او روا داشت؛ ولی تا آخر عمر به خدای یگانه، مؤمن و معتقد باقی ماند.<ref>ر. ک. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲، تهران: صدرا ۱۳۷۲۰، ص۵۵۶–۵۶۷ و محمدتقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، ج۱–۲، تهران: مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات، ۱۳۷۰، ص۱۲۸–۱۲۰.</ref>
در نقد دیدگاه آگوست کنت می‌توان گفت: دین را نمی‌توان مولود جهل افراد دانست، زیرا در این صورت، با آگاه شدن مردم و کشف علل و اسباب پدیده‌ها به موازات پیشرفت علم، دین باید به طور کلی از بین برود. و نباید در میان طبقات عالمان و اندیشمندان، دینداری وجود داشته باشد؛ در حالی که ما می‌بینیم، اندیشمندان بسیاری دیندار هستند.


'''نظریه مارکس'''
'''نظریه مارکس'''


کارل مارکس معتقد است که دین، گرایش ذاتی سرشت بشری نیست، بلکه محصول مقتضیات خاص اجتماعی است.<ref>ملکم همیلتون، جامعه‌شناسی دین، ترجمه محسن ثلاثی، تهران: انتشارات تبیان، ص۲۳، چاپ اول، ۱۳۷۷، ص۱۴۵.</ref> او دین را ساخته دست قدرتمندان در جهت چپاول محرومان می‌شناسد و گاه آن را نوعی رفتار دفاعی از ناحیه محرومان جهت توجیه و تحمل وضع موجود و به امید بهشت موعود می‌داند و گاه دین را محصول نادانی انسان در برابر طبیعت محسوب می‌کند.<ref>همیلتون، جامعه‌شناسی دین، ص۱۴۲.</ref> بنابراین طبق اعتقاد او انسان دین را می‌سازد تا وضع موجود نامطلوب را غیر واقع بینانه توجیه کند یا در مسیر چپاول محرومان از آن مزد بگیرد یا نادانی را به طور موقت برطرف سازد.
کارل مارکس معتقد است که دین، گرایش ذاتی سرشت بشری نیست، بلکه محصول مقتضیات خاص اجتماعی است.<ref>ملکم همیلتون، جامعه‌شناسی دین، ترجمه محسن ثلاثی، تهران: انتشارات تبیان، ص۲۳، چاپ اول، ۱۳۷۷، ص۱۴۵.</ref> او دین را ساخته دست قدرتمندان در جهت غارت محرومان می‌شناسد و گاه آن را نوعی رفتار دفاعی از ناحیه محرومان جهت توجیه و تحمل وضع موجود و به امید بهشت موعود می‌داند و گاه دین را محصول نادانی انسان در برابر طبیعت محسوب می‌کند.<ref>همیلتون، جامعه‌شناسی دین، ص۱۴۲.</ref>


و در نقد دیدگاه مارکس می‌توان گفت که با مطالعه و بررسی متون آسمانی به دست می‌آید که این ادیان در بردارنده مضامین ظلم ستیزانه و انقلابی‌اند و علت اصلی مخالفت جباران و ظالمان با دین، حفظ موقعیت خود بوده‌است افزون بر آنکه بیشتر پیروان ادیان حق، محرومان و مستضعفان بوده‌اند که همواره با ستمگران و استثمارگران به مبارزه برخاسته‌اند؛ بنابراین احتمال اختراع دین از سوی استثمارگران برای حفظ منابع قدرت و نیز از طرف مستمندان و ضعیفان برای حفظ وضع موجود منتفی است.
مخالفان مارکس معتقدند با مطالعه و بررسی متون آسمانی به دست می‌آید که این ادیان در بردارنده مضامین ظلم ستیزانه و انقلابی هستند و علت اصلی مخالفت ظالمان با دین، حفظ موقعیت خود بوده است. همچنین نمی‌توان از ارزیابی و عملکرد رفتار دینداران، نفی و اثبات دین را نتیجه گرفت. او با غفلت از جنبه‌ها و ویژگی‌های مثبت دینداران، فقط از نظر سیاسی و مقاصد ایدئولوژیک به دین نگریسته و حکم منطقه و عصری خاص را به دیگر زمان‌ها و مکان‌ها سرایت داده است.<ref>همیلتون، جامعه‌شناسی دین، ص۱۴۷–۱۴۸.</ref>{{پایان پاسخ}}
 
افزون بر آنکه نمی‌توان از ارزیابی و عملکرد رفتار دینداران، نفی و اثبات دین را نتیجه گرفت. او با غفلت از جنبه‌ها و ویژگی‌های مثبت دینداران، فقط از نظر سیاسی و مقاصد ایدئولوژیک به دین نگریسته و حکم منطقه و عصری خاص را بر دیگر زمان‌ها و مکان‌ها بار کرده‌است.<ref>همیلتون، جامعه‌شناسی دین، ص۱۴۷–۱۴۸.</ref>{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==برای مطالعه بیشتر==
==برای مطالعه بیشتر==
۱. مرتضی مطهری، فطرت، تهران: انتشارات صدرا، ۱۳۶۹.
۱. مرتضی مطهری، فطرت، تهران: انتشارات صدرا، ۱۳۶۹.
۱۱٬۸۷۷

ویرایش