عوامل غفلت

نسخهٔ تاریخ ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۴۴ توسط A.ahmadi (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

علت این که بعضی افراد بعد از دست یابی به معنویت دوباره به غفلت دچار می‌شوند و از دین فاصله می‌گیرند، چیست؟


پیروی از وسوسه شیطان

یکی از عوامل غفلت، پیروی از وسوسه‌های شیطان است. خداوند در آیه ۲۷ سوره اعراف، به انسان هشدار داده شیطان او را نفریبد و او را مانند پدر و مادرش (آدم و حوا) از بهشت خارج نکند.

بر اساس روایات، وقتی فردی کار نیکی انجام می‌دهد، شیطان ناراحت می‌شود و تلاش می‌کند او را بفریبد. امام علی(ع) انسان را از (شیطان) دشمنی که پنهانی در سینه‌ها نفوذ می‌کند و در گوش‌ها افسون می‌دمد، پرهیز داده است.[۱]

از دست دادن قابلیت

از دست دادن قابلیت، یکی از عواملی است که باعث می‌شود تلاش انسان برای رهایی از غفلت بی‌ثمر شود.

قابلیت فرد به دلیل رفتار و اعمال خود فرد از دست می‌رود. برخی افراد با ارتکاب گناه این قابلیت را از خود سلب می‌کنند. تا وقتی انسان از گناهان گذشته خود پشیمان نشده و توبه نکند قابلیت از دست رفته او برنمی‌گردد.

دلبستگی به دنیا

یکی از عوامل مهم غفلت، دلبسته شدن به دنیا شمرده شده است؛ مانند علاقه انسان به ثروت، مقام، همسر و فرزند؛ البته محبت به همسر و فرزندان اگر در راه رضایت خداوند باشد، نیکو و باعث پیشرفت معنوی انسان است.

برخی از افراد تا وقتی به مقام و ریاستی نرسیده، اهل معنویت‌اند؛ ولی پس از رسیدن به مقام یا ثروت، به‌تدریج به گناه آلوده می‌شوند. یکی از علت‌های این انحراف، دلبستگی مقام و ثروت و فراموشی خدا است. در روایتی، امام صادق(ع) ریشه هر گناهی را محبت به دنیا دانسته است.[۲] بر اساس روایتی دیگر، اولین چیزی که به وسیله آن معصیت خدا انجام گرفت، شش صفت بود: علاقه به دنیا؛ علاقه به ریاست؛ علاقه به زن و همسر؛ علاقه به خوارک؛ علاقه به خواب و علاقه به راحتی.[۳]

امام علی(ع) نیز، محبت به دنیا را باعث تباه شدن عقل و ناشنوا شدن دل از شنیدن حکمت دانسته است.[۴]

افراط

عبادت تجارتی

برخی، عبادت‌هایشان جنبه تجارت دارد؛ یعنی منتظرند پس از مدتی مراعات آداب شرعی و عبادت، به کمالات و درجات عرفانی و کراماتی دست یابند در واقع این افراد برای خداوند تعیین تکلیف می‌کنند که چگونه مزد بگیرند. این افراد پس از مدتی خسته می‌شوند، گاهی در جا می‌زنند یا حتی عقب‌گرد می‌روند.

۵. ضعف اراده

یکی از عوامل غفلت که شاید مهمترین آنها نیز باشد ضعف اراده است. ضعف اراده انسان را از ادامه عمل بازمی‌دارد و موجب می‌شود که زمینه نفوذ و سیطره شیطان را در نفس فراهم کند. وقتی اراده فرد ضعیف بود، شیطان سعی می‌کند او را از ادامه کارهای نیک و عبادت خدا بازدارد. روش غلبه و تسلط شیطان این است که ابتدا کارهای نیک و عبادت را کوچک جلوه می‌دهد. تلاش می‌کند انسان را به انجام کارهای صوری، بدون توجه و حضور قلب قانع سازد. می‌گوید: «تو وظیفه ای جز انجام واجبات را نداری، چه کار داری به انجام اعمال مستحبی؟ و اگر احیاناً به فکر افتاد که اعمال مستحبی انجام دهد، با صدها حیله و نیرنگ او را از اراده بازمی‌دارد و گاهی موضوع را آنقدر برای فرد دشوار جلوه می‌دهد که مأیوس و ناامید گردد.

تکیه گاه محکم

یکی از عوامل عمده تزلزل در امور معنوی نداشتن عقاید و باورهای محکم است؛ به عبارت دیگر آنها اصول اعتقادات خود را با دلیل عقل و قلب نگرفته‌اند کسی که برای سؤال‌های بنیادین خود (از کجا آمده‌ام آمدنم بهر چه بود؟ و…) دلیل قانع کننده ای نیابد در فروع دین و عبادات خود استوار نخواهد بود، با از دست دادن یکی از نزدیکان، شکست در تجارتی و … سریع بر می‌گردد؛ به همین دلیل است در توضیح المسائل اغلب مراجع آمده است که اصول دین تقلیدی نیست؛ اما در احکام و فروع دین انسان می‌تواند تقلید کند.

نتیجه‌گیری

همه افرادی که بعد از دستیابی به معنویات، دوباره دچار غفلت می‌شوند و مرتکب گناه می‌گردند، اگر به دقّت رفتار آنها را مورد مطالعه قرار دهیم، معلوم می‌شود که علّت غفلت و سبب توفیق آنان یکی از عوامل یاد شده بوده است.


مطالعه بیشتر

  1. جوانان و پرسش‌های اخلاقی، مصطفی خلیلی، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم.
  2. روش‌های آسیب زا در تربیت دینی؛ محمد رضا قائمی مقدم؛ قم: پژوهشکده حوزه و دانشگاه.

منابع

  1. محمدی ری شهری، منتخب میزان الحکمه، حمید رضا شیخی، قم: دارالحدیث، ص۲۹۴.
  2. بحارالانوار، چاپ بیروت، ج۷۳، ص۹۰.
  3. بحارالانوار، چاپ بیروت، ج۷۳، ص۹۴.
  4. منتخب میزان الحکمه، ص۲۰۲.