علت ذکر نشدن جزئیات در داستان‌های قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
بیان گزارش‌های تاریخی در قرآن به هدف عبرت‌گیری است از این رو به جزئیاتی که پیام هدایتی و راهبردی ندارد، نمی‌پردازد.
بیان گزارش‌های تاریخی در قرآن به هدف عبرت‌گیری است از این رو به جزئیاتی که پیام هدایتی و راهبردی ندارد، نمی‌پردازد.


پاسخ تفصیلی:


قرآن کتاب تاریخ نیست و نقل داستان‌ها در آن همانند کتب تاریخ به منظور قصه‌سرایی نیست، بلکه کلامی است الهی به منظور هدایت خلق به سوی خدا و به همین جهت است که هیچ قصه‌ای را با تمام جزئیات آن نقل نمی‌کند و از هر داستان، آن نکاتی را که مایه عبرت و دقت است یا آموزنده حکمت و موعظه‌ای است یا سودی دیگر از این قبیل دارد، بیان کرده است. مثلاً در قصه طالوت و جالوت، این معنا کاملاً به چشم می‌خورد، در آغاز می‌فرماید: (أَ لَمْ تَرَ إِلَی الْمَلَإِ مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ …)<ref>بقره/ ۲۴۶.</ref> آن گاه بقیه جزئیات را رها کرده و می‌فرماید: (وَ قالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلِکاً )<ref>همان/ ۲۴۷.</ref> باز بقیه مطالب را مسکوت گذاشته می‌فرماید: (وَ قالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ آیَه مُلْکِهِ …)،<ref>همان/ ۲۴۸.</ref> آن گاه می‌فرماید: (فَلَمَّا فَصَلَ طالُوتُ …)،<ref>همان/ ۲۴۹.</ref> بعد جزئیات مربوط به حضرت داوود «ع» را رها نموده و می‌فرماید: (وَ لَمَّا بَرَزُوا لِجالُوتَ …)<ref>همان/ ۲۵۰.</ref> و کاملاً پیدا است که اگر می‌خواست این جمله‌ها را به یکدیگر متصل کند، داستانی طولانی می‌شد و این نکته در تمامی داستان‌هایی که در قرآن آمده، مشهود است و اختصاصی به یک داستان و دو داستان ندارد، بلکه به‌طور کلی از هر داستان آن قسمت‌های برجسته‌اش را که آموزنده حکمتی یا موعظه‌ای یا سنتی از سنت‌های الهیه است و برای هدایت و به کمال رساندن بشریت کاربرد دارد را نقل می‌کند هم چنان‌که این معنا را در داستان حضرت یوسف «ع» تذکر داده و می‌فرماید: (لَقَدْ کانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَه لِأُولِی الْأَلْبابِ؛ در سرگذشت آنان عبرتی برای خردمندان است‏)<ref>یوسف/ ۱۱۱.</ref> و نیز می‌فرماید: (یُرِیدُ اللَّهُ لِیُبَیِّنَ لَکُمْ وَ یَهْدِیَکُمْ سُنَنَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ؛ خدا می‌خواهد شما را به سنت‌هایی که در امت‌های قبل از شما جریان داشته، هدایت کند)<ref>نساء/ ۲۶.</ref> و نیز فرمود: (قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُروا کَیْفَ کانَ عاقِبَه الْمُکَذِّبِینَ، هذا بَیانٌ لِلنَّاسِ وَ هُدیً وَ مَوْعِظَه لِلْمُتَّقِینَ، قبل از شما سنت‌هایی جریان یافته، پس در زمین بگردید و ببینید عاقبت تکذیب کنندگان چگونه بوده، این قرآن بیانی است برای مردم و هدایت و موعظه‌ای برای مردم با تقوا)<ref>آل عمران/ ۱۳۸.</ref> و آیاتی دیگر از این قبیل.<ref>طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ‏ ۱۳۷۴ش، ‏چاپ پنجم، ‏ج‏۲، ص۴۶۶.</ref>
قرآن کتاب تاریخ نیست و نقل داستان‌ها در آن همانند کتب تاریخ به منظور قصه‌سرایی نیست، بلکه کلامی است الهی به منظور هدایت انسان به سوی خدا. به همین جهت قرآن هیچ قصه‌ای را با تمام جزئیات آن نقل نمی‌کند و از هر داستان، نکاتی را که مایه عبرت است یا آموزنده حکمت و موعظه‌ای است، بیان کرده است:
 
* قصه طالوت و جالوت:
۱. در آغاز این داستان می‌فرماید: {{قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَىٰ إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ..|ترجمه=آیا [با دیده عبرت] آن گروه از سران و اشراف بنی اسرائیل را پس از موسی ندیدی که به پیامبرشان گفتند: برای ما زمامدار و فرمانروایی برانگیز تا در راه خدا جنگ کنیم؟|سوره=|آیه=۲۴۶}}
۲. آنگاه بقیه جزئیات را رها کرده و می‌فرماید: {{قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا ۚ |ترجمه=پیغمبرشان به آنها گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما برانگیخت. گفتند که از کجا او را بر ما بزرگی و شاهی رواست در صورتی که ما به پادشاهی شایسته‌تر از اوییم و او را مال فراوان نیست. رسول گفت: خداوند او را برگزیده و در دانش و توانایی و قوت جسم فزونی بخشیده، و خدا ملک خود را به هر که خواهد بخشد|سوره=بقره|آیه=۲۴۷}}
۳. باز بقیه مطالب را مسکوت گذاشته می‌فرماید: {{قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَىٰ وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِكَةُ ۚ|ترجمه=پیغمبرشان به آنها گفت که نشانه پادشاهی او این است که تابوتی که در آن سکینه خدا و الواح بازمانده از خانواده موسی و هارون است و فرشتگانش به دوش برند برای شما می‌آید|سوره=بقره|آیه=۲۴۸}}
۴. بعد جزئیات مربوط را رها نموده است.  
 
بنابراین اگر می‌خواست این جمله‌ها را به یکدیگر متصل کند، داستانی طولانی می‌شد و این نکته در تمامی داستان‌هایی که در قرآن آمده، مشهود است.در قرآن به‌طور کلی از هر داستان آن قسمت‌های برجسته‌اش را که آموزنده حکمتی یا موعظه‌ای یا سنتی از سنت‌های الهی است و برای هدایت، کاربرد دارد را نقل می‌کند. در داستان حضرت یوسف «ع» تذکر داده و می‌فرماید: (لَقَدْ کانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَه لِأُولِی الْأَلْبابِ؛ در سرگذشت آنان عبرتی برای خردمندان است‏)<ref>یوسف/ ۱۱۱.</ref> و نیز می‌فرماید: (یُرِیدُ اللَّهُ لِیُبَیِّنَ لَکُمْ وَ یَهْدِیَکُمْ سُنَنَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ؛ خدا می‌خواهد شما را به سنت‌هایی که در امت‌های قبل از شما جریان داشته، هدایت کند)<ref>نساء/ ۲۶.</ref> و نیز فرمود: (قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُروا کَیْفَ کانَ عاقِبَه الْمُکَذِّبِینَ، هذا بَیانٌ لِلنَّاسِ وَ هُدیً وَ مَوْعِظَه لِلْمُتَّقِینَ، قبل از شما سنت‌هایی جریان یافته، پس در زمین بگردید و ببینید عاقبت تکذیب کنندگان چگونه بوده، این قرآن بیانی است برای مردم و هدایت و موعظه‌ای برای مردم با تقوا)<ref>آل عمران/ ۱۳۸.</ref> و آیاتی دیگر از این قبیل.<ref>طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ‏ ۱۳۷۴ش، ‏چاپ پنجم، ‏ج‏۲، ص۴۶۶.</ref>


همچنین آیه ۱۲۸ سوره طه به یکی از بهترین و مؤثرترین طرق بیداری که مطالعه تاریخ پیشینیان است، اشاره کرده و چنین می‌گوید: (أَ فَلَمْ یَهْدِ لَهُمْ کَمْ أَهْلَکْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ یَمْشُونَ فی مَساکِنِهِمْ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِأُولِی النُّهی)؛ ‏ (آیا آنان -کفّار و مشرکین- را راهنمایی ننمود که قرن‌ها پیش از ایشان، مردم بسیاری -مانند قوم عاد و ثمود- را که در منازل‌شان راه می‌رفتند، هلاک و تباه ساختیم، محقّقا در آن هلاک و تباه شدن اینان هر آینه آیات و نشانه‌هایی است برای عقلاء و خردمندان).
همچنین آیه ۱۲۸ سوره طه به یکی از بهترین و مؤثرترین طرق بیداری که مطالعه تاریخ پیشینیان است، اشاره کرده و چنین می‌گوید: (أَ فَلَمْ یَهْدِ لَهُمْ کَمْ أَهْلَکْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ یَمْشُونَ فی مَساکِنِهِمْ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِأُولِی النُّهی)؛ ‏ (آیا آنان -کفّار و مشرکین- را راهنمایی ننمود که قرن‌ها پیش از ایشان، مردم بسیاری -مانند قوم عاد و ثمود- را که در منازل‌شان راه می‌رفتند، هلاک و تباه ساختیم، محقّقا در آن هلاک و تباه شدن اینان هر آینه آیات و نشانه‌هایی است برای عقلاء و خردمندان).
۷٬۲۳۰

ویرایش