|
|
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{شروع متن}}سؤال: چرا قرآن در نقل داستانهای پیامبران و امتهای پیشین، جزئیات را به صورت کامل بیان نمیکند؟ | | {{شروع متن}} |
| | {{سوال}} |
| | چرا قرآن در نقل داستانهای پیامبران و امتهای پیشین، جزئیات را به صورت کامل بیان نمیکند؟ |
| | {{پایان سوال}} |
| | {{پاسخ}} |
| | [[قرآن]] کتاب تاریخ نیست و نقل داستانها در آن همانند کتب تاریخ نمیباشد. داستان بسیاری از امتها و [[پیامبران]] در قرآن ذکر شده است که به جزئیات آن حوادث نپرداخته بلکه از هر گروه، به برخی از مسائل و حوادث مهم آن اشاره شده است. قرآن هیچ ماجرایی را با تمام جزئیات آن نقل نمیکند و از هر داستان، نکاتی را انتخاب و بیان می کند. |
|
| |
|
| پاسخ اجمالی:
| | == دلیل بیان داستانهای تاریخی در قرآن == |
| | بیان گزارشهای تاریخی در قرآن به هدف عبرتگیری است؛ از این رو به جزئیاتی که پیام هدایتی و راهبردی ندارد، نمیپردازد. موضوع عبرت گرفتن از تاریخ پیشینیان مسئلهای است که قرآن و احادیث زیادی روی آن تکیه کرده است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، ۱۳۷۴، ش چاپ اول، ج۱۳، ص۳۳۶.</ref> |
| | قرآن بهطور کلی از هر داستان، آن قسمتهای برجستهاش را که آموزنده حکمت، موعظه یا سنتی از سنتهای الهی است و برای هدایت، کاربرد دارد نقل میکند. |
|
| |
|
| بیان گزارش های تاریخی در قرآن به هدف عبرت گیری است از این رو به جزئیاتی که پیام هدایتی و راهبردی ندارد، نمیپردازد. | | == تشریح داستانهای قرآن در روایات معصومان == |
| | بخشی از نکات و جزئیات داستان که در قرآن نیامده است بوسیله معصومان(ع) بیان شده است: |
| | به طور مثال آیه: {{قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ|ترجمه=آیا به کسانی که از ترس مرگ از خانههای خود در حالی که هزاران نفر بودند، بیرون آمدند [با دیده عبرت] ننگریستی؟ پس خدا به آنان فرمود: بمیرید [و آنان بدون فاصله مردند،] سپس آنان را زنده کرد [تا بدانند رهایی از چنگ مرگ ممکن نیست]|سوره=بقره|آیه=۲۴۳}} |
|
| |
|
| پاسخ تفصیلی:
| | در روایتی [[امام صادق(ع)]] در مورد ایشان فرمودند: {{عربی|إِنَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ مَدِینَه مِنْ مَدَائِنِ الشَّامِ وَ کَانُوا سَبْعِینَ أَلْفَ بَیْتٍ وَ کَانَ الطَّاعُونُ یَقَعُ فِیهِمْ فِی کُلِّ أَوَانٍ …}} آنها اهل شهری از شهرهای شام<ref>لازم به توضیح است که شام در گذشته در برگیرنده سرزمینهایی است که امروزه کشورهای سوریه، اردن، لبنان، فلسطین، قبرس، بخشهایی از جنوب ترکیه و شرق مصر در آن جای دارند. گاهی بخشهایی از غرب عراق را نیز جزو سرزمین شام به شمار میآوردند.</ref>و هفتاد هزار خانواده بودند. هر از چند گاهی دچار طاعون میشدند و برای ترس از مرگ و این که از طاعون دوری گزینند، از کشور خود بیرون شدند و تا آنجا که خدا میخواست کوچ نمودند؛ در ادامه، حضرت با اشاره به مردن تمامی آنها، فرمودند: آنگاه پیامبری از پیامبران بنی اسرائیل به نام حِزقیل از کنار آنها عبور کرد و با دیدن استخوانهای پوسیده آنها، گریست و در مقام مناجات گفت: پروردگارا اگر تو بخواهی در همین لحظه میتوانی آنها را زنده سازی، در همان دم خداوند آنها را زنده کرد».<ref>کلینی، محمد، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ق، چاپ چهارم، ج۸، ص۱۹۹، حدیث ۲۳۷.</ref> |
|
| |
|
| قرآن كتاب تاريخ نيست و نقل داستانها در آن همانند كتب تاريخ به منظور قصهسرايى نيست، بلكه كلامى است الهى به منظور هدايت خلق به سوى خدا و به همين جهت است كه هيچ قصهاى را با تمام جزئيات آن نقل نمیکند و از هر داستان، آن نكاتی را كه مايه عبرت و دقت است و يا آموزنده حكمت و موعظهاى است و يا سودى ديگر از اين قبيل دارد، بیان کرده است. مثلاً در قصه طالوت و جالوت، اين معنا كاملا به چشم مىخورد، در آغاز مىفرمايد: (أَ لَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ ...)<ref>بقره/ ۲۴۶.</ref> آن گاه بقيه جزئيات را رها كرده و مىفرمايد: (وَ قالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طالُوتَ مَلِكاً ...)<ref>همان/ ۲۴۷.</ref> باز بقيه مطالب را مسكوت گذاشته مىفرمايد: (وَ قالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَه مُلْكِهِ ...)<ref>همان/ ۲۴۸.</ref>، آن گاه مىفرمايد: (فَلَمَّا فَصَلَ طالُوتُ ...)<ref>همان/ ۲۴۹.</ref>، بعد جزئيات مربوط به حضرت داوود ((ع)) را رها نموده و مىفرمايد: (وَ لَمَّا بَرَزُوا لِجالُوتَ ...)<ref>همان/ ۲۵۰.</ref> و كاملا پيدا است كه اگر مىخواست اين جملهها را به يكديگر متصل كند، داستانى طولانى مىشد و اين نكته در تمامى داستانهايى كه در قرآن آمده، مشهود است و اختصاصى به يك داستان و دو داستان ندارد، بلكه به طور كلى از هر داستان آن قسمتهاى برجستهاش را كه آموزنده حكمتى يا موعظهاى و يا سنتى از سنتهاى الهيه است و برای هدایت و به کمال رساندن بشریت کاربرد دارد را نقل مىكند هم چنان كه اين معنا را در داستان حضرت يوسف ((ع)) تذكر داده و مىفرمايد: (لَقَدْ كانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَه لِأُولِي الْأَلْبابِ؛ در سرگذشت آنان عبرتى براى خردمندان است)<ref>يوسف/ ۱۱۱.</ref> و نيز مىفرمايد: (يُرِيدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَ يَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ؛ خدا مىخواهد شما را به سنتهايى كه در امتهاى قبل از شما جريان داشته، هدايت كند)<ref>نساء/ ۲۶.</ref> و نيز فرمود: (قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُروا كَيْفَ كانَ عاقِبَه الْمُكَذِّبِينَ، هذا بَيانٌ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ مَوْعِظَه لِلْمُتَّقِينَ، قبل از شما سنتهايى جريان يافته، پس در زمين بگرديد و ببينيد عاقبت تكذيب كنندگان چگونه بوده، اين قرآن بيانى است براى مردم و هدايت و موعظهاى براى مردم با تقوا)<ref>آل عمران/ ۱۳۸.</ref> و آياتى ديگر از اين قبيل.<ref>طباطبائی، محمد حسین، الميزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، ، قم، دفتر انتشارات اسلامى، ۱۳۷۴ش، چاپ پنجم، ج۲، ص۴۶۶.</ref>
| | '''بیان جزئیات سرگذشت امتها در سایر کتابهای تاریخ''' |
|
| |
|
| همچنین آیه ۱۲۸ سوره طه به يكى از بهترين و مؤثرترين طرق بيدارى كه مطالعه تاريخ پيشينيان است، اشاره كرده و چنين مىگويد: (أَ فَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ في مَساكِنِهِمْ إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِأُولِي النُّهى)؛ (آيا آنان -كفّار و مشرکین- را راهنمايى ننمود كه قرنها پيش از ايشان، مردم بسيارى -مانند قوم عاد و ثمود- را كه در منازلشان راه ميرفتند، هلاك و تباه ساختيم، محقّقا در آن هلاك و تباه شدن اينان هر آينه آيات و نشانههايى است براى عقلاء و خردمندان).
| | در برخی از کتابهای سایر ادیان، کتابهای تاریخ و جغرافی، مورخان سرگذشت این اقوام را بیان کردهاند. در برخی از آثار مسلمانان هم به تفصیل به شرح زندگی و تاریخ آنها پرداخته شده است. به طور مثال در کتاب «آثار البلاد و اخبار العباد» به توصیف سرزمینهای هفتگانه زمین پرداخته و ضمن سخن از هر منطقه از همه مسائل مهم آن گفتگو میکند.<ref>قزوینی، زکریا، آثار البلاد و اخبار العباد، بیروت، ۱۹۹۸ م، چاپ اول، ص۳۶۶؛ ورک: حموی، یاقوت، معجم البلدان، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵ م، چاپ دوم، ج۲، ص۴۳۵.</ref> |
| | | {{پایان پاسخ}} |
| از این رو موضوع عبرت گرفتن از تاريخ پيشينيان از مسائلى است كه قرآن و احاديث اسلامى زياد روى آن تكيه كرده است و حقّاً این تاریخ معلم بيداركنندهاى است، چه بسيارند افرادى كه از هيچ موعظهاى پند نمىگيرند، اما ديدن صحنههايى از آثار عبرتانگيز گذشتگان آنها را تكان مىدهد و بسيار مىشود كه مسير زندگى آنها را دگرگون ميسازد. <ref>مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلاميه، ۱۳۷۴،ش چاپ اول، ج۱۳، ص۳۳۶.</ref> | | == منابع == |
| | | {{پانویس|۲}} |
| اما با توجه به شوق انسان به دانستن زمان و مکان وقوع حوادثی که برای اقوام گذشته پیش آمده و نیز دانستن زمان و مکان قصصی که در قرآن آمده، در متون روایی، به این جنبهها اشاراتی شده است؛ مثلاً در خصوص آیه ۲۴۳ سوره بقره که میفرماید: (أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْياهُمْ؛ آيا به كسانى كه از ترس مرگ از خانههاى خود در حالى كه هزاران نفر بودند، بيرون آمدند ننگريستى؟ پس خدا به آنان فرمود: بميريد، سپس آنان را زنده كرد)؛ در روایاتی برخی از اطلاعات تاریخی و جغرافیایی این واقعه بیان شده است؛ از جمله امام صادق ((ع)) در روایتی فرمودند: «إِنَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ مَدِينَه مِنْ مَدَائِنِ الشَّامِ وَ كَانُوا سَبْعِينَ أَلْفَ بَيْتٍ وَ كَانَ الطَّاعُونُ يَقَعُ فِيهِمْ فِي كُلِّ أَوَانٍ ... ؛ آنها اهل شهری از شهرهای شام<ref>لازم به توضیح است که شام در گذشته در برگیرنده سرزمین هایی است که امروزه کشورهای سوریه، اردن، لبنان، فلسطین، قبرس، بخش هایی از جنوب ترکیه و شرق مصر در آن جای دارند. گاهی بخش هایی از غرب عراق را نیز جزو سرزمین شام به شمار می آوردند. (سایت ویکی پدیا)</ref> بودند و هفتاد هزار خانواده بودند و هر از چند گاهی دچار طاعون می شدند و براى ترس از مرگ و این که از طاعون دورى گزينند، از كشور خود بيرون شدند و تا آنجا كه خدا مىخواست كوچ نمودند؛ در ادامه، حضرت با اشاره به مردن تمامی آنها، فرمودند: آنگاه پيامبرى از پيامبران بنی اسرائیل به نام حِزقيل از كنار آنها عبور كرد و با ديدن استخوانهاى پوسيده آنها، گريست و در مقام مناجات گفت: پروردگارا اگر تو بخواهى در همين لحظه مىتوانى آنها را زنده سازى، در همان دم خداوند آنها را زنده كرد».<ref>کلینی، محمد، الكافي، تهران، دار الکتب الإسلاميه، ۱۴۰۷ق، چاپ چهارم، ج۸، ص۱۹۹، حدیث ۲۳۷.</ref>
| |
| | |
| در کتب جغرافیایی و تاریخی که عالمان مسلمان گرد آوردهاند، محل این واقعه را گزارش نمودهاند؛ مثلاً قزوینی (متوفای ۶۸۲ ق) در کتاب "آثار البلاد و اخبار العباد" که به توصيف اقاليم سبعه زمين پرداخته و ضمن سخن از هر منطقه از همه مسائل مهم آن گفتگو مىكند، محل این واقعه را "داوردان" معرفی میکند که شهرى است در ناحیه غربى واسط در کشور عراق.<ref>قزوينى، زكريا، آثار البلاد و اخبار العباد، بيروت، ۱۹۹۸ م، چاپ اول، ص۳۶۶؛ ورک: حموى، ياقوت، معجم البلدان، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵ م، چاپ دوم، ج۲، ص۴۳۵.</ref>
| |
| | |
| بنابراین، اگر گزارشی از اقوام گذشته در قرآن آمده و آثاری از آنان تا کنون کشف نشده و یا اصلاً آثار آن اقوام به طور کلی نابود شده است، دلیل بر نامعتبر بودن گزارش قرآن نیست بلکه این یک امر طبیعی است که بر اثر عوامل متعددی در طول زمان، برخی آثار کلاً محو میشوند و برخی آثار همچنان پا بر جا میمانند همانند بقایای آثار برخی از اقوام عذاب شده مانند قوم ثمود که اوصاف آنها در قرآن (آیات ۸۰ تا ۸۴ سوره حجر) آمده و بقایای این اقوام برای عبرت جهانیان هنوز هم باقی است و بر اساس بررسیهای انجام شده سازههای سنگی در مداین صالح یا حجر در شمال عربستان است، طبق گفته مورخان و شواهد و قرائنی که در آیات و روایات وجود دارد این مکان همان محل زندگی قوم ثمود بوده است.
| |
| | |
| در این جا ممکن است این پرسش مطرح شود که چرا برخی آثار نابود شدهاند و یا تا کنون کشف نشدهاند؟
| |
| | |
| در پاسخ میتوان گفت: عوامل متعددی وجود دارد از جمله: مدفون شدن زیر خاکها در اثر عوامل طبیعی؛ نابودی آثار به مرور زمان به خاطر بارش بارانها و رانشهای زمین و از این دست موارد... ؛ اما آنچه که مایه عبرت است این که قرآن وحی الهی است و خبر آن صدق است و آن را گزارش نموده است، همین اِخبار قرآن برای عبرت گیری کافی میباشد، هر چند بقایای اقوام گذشته به به مرور زمان از بین رفته باشند.
| |
| | |
| ==منابع== | |
| <references />
| |
| {{شاخه | | {{شاخه |
| | شاخه اصلی = | | | شاخه اصلی =علوم و معارف قرآن |
| |شاخه فرعی۱ = | | | شاخه فرعی۱ =انسانشناسی در قرآن |
| |شاخه فرعی۲ = | | | شاخه فرعی۲ = |
| |شاخه فرعی۳ = | | | شاخه فرعی۳ = |
| }} | | }} |
| {{تکمیل مقاله | | {{تکمیل مقاله |
| | شناسه = | | | شناسه =شد |
| | تیترها = | | | تیترها =شد |
| | ویرایش = | | | ویرایش =شد |
| | لینکدهی = | | | لینکدهی =شد |
| | ناوبری = | | | ناوبری = |
| | نمایه = | | | نمایه =شد |
| | تغییر مسیر = | | | تغییر مسیر =شد |
| | ارجاعات = | | | ارجاعات = |
| | بازبینی = | | | بازبینی نویسنده = |
| | تکمیل = | | | بازبینی = |
| | اولویت = | | | تکمیل = |
| | کیفیت = | | | اولویت =ج |
| | | کیفیت =ج |
| }} | | }} |
| {{پایان متن}} | | {{پایان متن}} |
| | |
| | [[رده:قصص قرآن]] |