عفو و عتاب پیامبر(ص) از سوی خداوند در آیه ۴۳ سوره توبه: تفاوت میان نسخه‌ها

ابرابزار
بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
 
(۲۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
خط ۵: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
{{جعبه اطلاعات آیه
| عنوان =آیه ۴۳ سوره توبه
| تصویر =آیه ۴۳ توبه.png
| توضیح تصویر =
| اندازه تصویر =
| نام‌های دیگر =
| واقع در سوره = توبه
| شماره آیه =۴۳
| جزء =۱۰
| شأن نزول =
| مکان نزول =مدینه
| موضوع =عتاب پیامبر(ص) توسط خداوند
| درباره =
| سایر =
| آیات مرتبط =آیه ۱ سوره تحریم، آیه ۶۳ سوره انفال، آیه ۱۴۷ سوره بقره.
}}
آیه ۴۳ سوره توبه، بیانگر بازخواست خداوند از پیامبر(ص) است که چرا به عده‌ای، پیش از آنکه راستگویان و دروغگویان مشخص شوند، اجازه داد که در جنگ تبوک شرکت نکنند.
در جنگ تبوک، عده‌ای نزد پیامبر آمدند و با آوردن بهانه‌هایی عذر خواستند که در جنگ شرکت نکنند. پیامبر(ص) به آنها اجازه داد که در جنگ شرکت نکنند و خداوند در این آیه در مقام دعا می‌فرماید خداوند تو را ببخشد و در ادامه پیامبر(ص) را مورد عتاب و سؤال قرار می‌دهد که چرا به آنها قبل اینکه راستگویان و دروغگویانشان معلوم شود اجازه عدم شرکت در جنگ را دادی.
مفسران در اینجا فعل پیامبر(ص) را نه کاری خلاف و گناه، که [[ترک اولی]] می‌دانند که بهتر بود پیامبر به آنان اجازه نمی‌داد تا نفاق آنها روشن شود یا اینکه پیامبر بنا بر تشخیص خود عمل نمی‌کرد و تا آمدن وحی منتظر می‌ماند.
== شناخت آیه ==
مفسران ذیل آیه ۴۳ سوره توبه گفته‌اند گروهی از منافقان نزد پیامبر آمدند و پس از بیان عذرهای گوناگون و حتی سوگند خوردن، اجازه خواستند که آنها را از شرکت در جنگ تبوک معذور دارد، و پیامبر به این عده اجازه داد. خداوند در این آیه مورد بحث پیامبرش را مورد عتاب قرار می‌دهد و می‌گوید: که چرا به آنها اجازه دادی که از شرکت در میدان جهاد خودداری کنند. چرا نگذاشتی آنها که راست می‌گویند از آنها که دروغ می‌گویند شناخته شوند" و به ماهیت آنها پی بری‏<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش، ج۷، ص۴۲۸.</ref>


== متن آیه ==
=== متن آیه ===
{{قرآن بزرگ|عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ
{{قرآن بزرگ|عَفَا اللَّهُ عَنْکَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّیٰ یَتَبَیَّنَ لَکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَتَعْلَمَ الْکَاذِبِینَ
| سوره = توبه
| سوره = توبه
| آیه = ۴۳
| آیه = ۴۳
| ترجمه = (ای رسول) خدا تو را ببخشاید چرا پیش از آنکه دروغگویان از راستگویان بر تو معلوم شوند به آنها اجازه دادی؟
| ترجمه = (ای رسول) خدا تو را ببخشاید چرا پیش از آنکه دروغگویان از راستگویان بر تو معلوم شوند به آنها اجازه دادی؟
}}
}}
اقسام گناه را می‌توان به این صورت بیان کرد:
۱ ـ گناه شرعی: کاری که در شرع حرام باشد را شرعی می‌گویند؛ مثلاً دروغ گفتن در شرع حرام است، لذا هر کس دروغ بگوید کار حرام و گناه را مرتکب شده است.
۲ـ گناه اخلاقی: اگر شخصی عملی را مرتکب شود که با مکارم اخلاق منافات دارد. این شخص مرتکب گناه اخلاقی شده گرچه در شرع حرام نباشد، مثلاً داشتن آرزوهای دور و دراز و دست نیافتنی گناه اخلاقی است.
۳ـ گناه در مقام محبت: این گناه تابع قانون خاصی نیست و مذمت اخلاقی نمی‌شود، ولی از لوازم مقام محبت است، اقتضای محبت این است که مُحب نسبت به محبوب کمال اطاعت را داشته و تمام توجه‌اش به محبوبش باشد و در هیچ حالی از او غفلت نکند. اولیاء خداوند و انبیاء عظام ـ سلام الله علیهم ـ چون در یک مقام رفیعی هستند، اقتضای این مقام این است که تمام توجه‌شان به معبودشان باشد و هیچ توجهی به غیر خداوند نداشته باشند. دنبال هیچ چیز جز رضای او نروند. اگر تخلفی از مقتضای این مقام انجام گیرد یا توجهی به غیر محبوبشان پیدا کنند، این را برای خودشان یک گناه می‌شمارند و در مقام استغفار از آن گناه برمی آیند. مقربین درگاه الهی دارای وظایف خاصی هستند و تخلف از آن را گناه محسوب می‌کنند، و لازمه آن گناه دوری از محبوبشان است؛ نه این که لازمه‌اش عذاب جهنم و محدودیت از بهشت باشد}}.<ref>ر. ک. راه و راهنماشناسی، ص۶۵۷ و ۶۵۸.</ref>
۴ ـ گناهی که مردم به وسیله آن انجام دهنده آن را می‌ستایند برای این که از شخصی تعریف و تمجید کنند می‌گویند گناه فلان شخص این چیز است، مثلاً می‌گویند؛ گناه نویسنده این است که بسیار آسان می‌نویسد. یا مثلاً عیب فلان کتاب این است که بسیار ساده و قابل فهم برای عموم است.
۵ ـ گناهی که بیانگر زشتی اعمال دیگری است: به یک نفر خطاب می‌کنند و گناهی را به او نسبت می‌دهند در صورتی که مقصود کسی دیگری است. و اصطلاح «به در می‌گویم دیوار تو بشنو» می‌باشد.


== معنای عتاب به پیامبر(ص) ==
در اینکه معنای عتاب این آیه چه است و اینکه آیا رفتار پیامبر(ص) گناه یا کار خلاف یا ترک اولی یا هیچ‌کدام بوده میان مفسران اختلاف است. بیشتر مفسران این فعل پیامبر را حداکثر ترک اولی می‌دانند که این کار پیامبر نگذاشت دروغگویی و نفاق منافقان زودتر عیان شود. که اگر اجازه برای عدم شرکت در جنگ را نمی‌داد، آنان زودتر رسوا می‌شدند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۷، ص۴۲۸.</ref>


این آیه در مورد عده ای از منافقین است که هنگام جهاد پیش پیامبر(ص) می‌آمدند و اجازه می‌خواستند تا در جنگ شرکت نکنند؛ پیامبر هم چون می‌دانست که ایشان منافقند و ضعیف الایمان و اطاعت امرش را نمی‌کنند، برای این که ظاهر حفظ شود به آنان اجازه می‌داد تا در جنگ شرکت نکنند و این از غایت عطوفت و مهربانی پیامبر اکرم(ص) بود که از طرفی پرده از روی اسرار مردم برداشته نشود و از طرفی باعث جرأت جسارت پیدا کردن نشود، چون وقتی فرماندهی امر می‌کرد و تعدادی صریحاً مخالفت کردند، خود همین مخالفت باعث جرأت جسارت پیدا کردن دیگران می‌شود.
برخی از این آیه بنفع صدور گناه از پیامبر(ص) استدلال کرده‌اند و گفته‌اند که از معنای بخشش خداوند برمی‌آید که پیامبر گناه صغیره‌ای انجام داده است که خداوند اینگونه در آیه می‌گوید خدا تو را ببخشد.<ref>زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۲، ص: ۲۷۴</ref> اما مفسران پاسخ داده‌اند که از سیاق آیه چنین چیزی در نمی‌آید و غرض چیز دیگری است. درست است که خطاب به پیامبر است اما عتاب جدی نیست و آنچه که مهم است، روشن شدن راستگویان و دروغگویان است؛ نه اینکه پیامبر مرتکب فعل حرامی شده باشد، که حرام یعنی معصیت و نافرمانی؛ بلکه حداکثر چیزی که می‌توان برداشت کرد، ترک اولی است. از این جهت که پیامبر کار نادرستی انجام نداد، بلکه کار بهتری را ترک کرد. و به تشخیص و اجتهاد خودش عمل نمود.<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۹، ص ۳۸۲.


آیه در چنین اوضاع و احوالی نازل شده است،<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، جزوه راه و راهنماشناسی، ص۶۶۷.</ref> این آیه گرچه در ظاهر عتاب است ولی در باطن مدح است. همان طوری که ما به دیگری می‌گوییم این قدر هم می‌شود آدم خوب باشد، نجابت خوب است اما این قدر؟ آیه هم این چنین می‌گوید: چرا این قدر نسبت به مردم مهربان هستی که حتی برای این که آبروی منافقین نرود، اجازه شرکت نکردن در جنگ به آن‌ها داده‌ای؟ اگر اجازه نداده بودی، آبرویشان پیش مؤمنین می‌رفت.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، اصول عقائد (۲) راهنماشناسی، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۶۷، ص۱۸۲.</ref> آیه در مقام این است که ادعا کند نفاق و دروغگویی متخلفین ظاهری است و با مختصر امتحانی خود را لو می‌دهند و رسوا می‌شوند. و اگر اجازه نمی‌دادی زودتر رسوا می‌شدند و اینان به خاطر سوء سریره و فساد نیت مستحق این معنا بودند چون در چهار آیه بعد (آیه ۴۷) می‌فرماید: {{قرآن|لَوْ خَرَجُوا فِیکُمْ مَا زَادُوکُمْ إِلا خَبَالا وَلأوْضَعُوا خِلالَکُمْ یَبْغُونَکُمُ الْفِتْنَه وَفِیکُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ}} اگر با شما بیرون آمده بودند، جز فساد برای شما نمی‌افزودند و به سرعت خود را در میان می‌انداختند و در حق شما فتنه‌گری می‌کردند. از این آیه استفاده می‌شود که مصلحت اذن دادن آن حضرت بیش‌تر بوده است، زیرا اگر اذن نمی‌داد و منافقین را با خود می‌برد، بقیه مسلمانان را هم دچار فساد افکار می‌کردند.<ref>طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، بی جا، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی، ۱۳۶۳، ج۹، ص۲۴۱.</ref> پس این آیه که لحنی عتاب آمیز دارد، در واقع مدح پیامبر گرامی اسلام(ص) می‌باشد.
مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۷، ص۴۲۸.</ref>


علاوه بر این، این آیه در واقع زشتی کار منافقین را بیان می‌دارد هر چند که روی سخن را به پیامبر کرده، ولی نوعی تعبیر کنایی لطیف برای بیان یک واقعیت مهم است زیرا گاه انسان یکی از دوستان را مورد خطاب و عتاب قرار می‌دهد که چرا نگذاشتی فلان کس رسوا شود و مردم او را بشناسند؟ در حقیقت این عتاب و خطاب مقدمه ای است برای انتقاد از شخص دیگر.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۷۷ه‍. ش، ج۷، ص۱۵۲.</ref>
از بیان برخی مفسران اینطور برداشت می‌شود که پیامبر پیش از آمدن وحی نظرش را گفته است حال آنکه باید منتظر وحی می‌ماند و عتاب در آیه مورد بحث از همین جهت است.<ref>میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار، ج۴، ص۱۴۰.</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}


== مطالعه بیشتر ==
== مطالعه بیشتر ==
۱. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه (تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۸) ج۷، ص۴۲۷ الی ۴۳۱، ج۱۴، ص۱۳۸ الی ۱۴۵، ج۱۷، ص۳۱۶ الی ۳۲۹، ج۲۱، ص۴۵۲، ج۲۲، ص۱۹ الی ۲۴.
* کعبی، زین‌العابدین عبدعلی، [https://noorlib.ir/book/info/52278/آيات-عتاب-الانبياء-عليهم-السلام-في-القرآن-الكريم آیات عتاب الانبیاء علیهم السلام فی القرآن الکریم]، کربلا، العتبة الحسینیة المقدسة، ۱۴۳۷ق.
 
* شریفی اصفهانی، مهین، «[https://ensani.ir/fa/article/157150/جستاری-در-خطابهای-عتاب-آمیز-خداوند-به-پیامبر-ص- جستاری در خطاب‌های عتاب‌آمیز خداوند به پیامبر(ص)]»، در مقالات و بررسی‌ها، ۱۳۸۱، شماره ۷۲.
۲. محمد حسین طباطبایی (ره)، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی (بی جا، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی، ۱۳۶۳) ج۹، ص۴۴۱ الی ۴۴۸.
 
۳. جعفر سبحانی، منشور جاوید (قم، مؤسسه امام صادق ـ علیه السلام، ۱۳۷۵) ج۶، ص۸۸ الی ۱۰۸، ج۷، ص۲۹۲ الی ۳۰۶.
 
۴. سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، بیروت، دارالاضواء، دوم، ۱۴۰۹ه‍. ق.
{{پایان مطالعه بیشتر}}


== منابع ==
== منابع ==
خط ۵۲: خط ۵۸:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
۱۵٬۲۱۳

ویرایش