عدم تضاد عزاداری با قضا و قدر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}


با سلام و احترام خدمت شما پرسشگر گرامی. از اینکه با مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات مکاتبه نموده‌اید صمیمانه تشکر می‌کنیم.
== معنای قضا و قدر ==
 
برای دست یابی به پاسخی مناسب نخست لازم است معنای مختصر و روشنی از قضا و قدر ارائه شود.
 
قضا در لغت به معنای: محکم کردن، تمام کردن، خاتمه دادن می‌باشد،<ref>ابن اثیر، النهایه، مؤسسه اسماعیلیان، قم، چاپ ۴، ۱۳۶۴، ج۴، ص۷۸.</ref> قدر یعنی: حکم، اندازه چیزی، سرنوشت.<ref>احمد سیاح، فرهنگ بزرگ جامع نوین، انتشارات اسلام تهران، ج۲، ص۱۲۸۰.</ref>
قضا در لغت به معنای: محکم کردن، تمام کردن، خاتمه دادن می‌باشد،<ref>ابن اثیر، النهایه، مؤسسه اسماعیلیان، قم، چاپ ۴، ۱۳۶۴، ج۴، ص۷۸.</ref> قدر یعنی: حکم، اندازه چیزی، سرنوشت.<ref>احمد سیاح، فرهنگ بزرگ جامع نوین، انتشارات اسلام تهران، ج۲، ص۱۲۸۰.</ref>


قضا و قدر در کاربرد شرعی آن.
قضا و قدر در کاربرد شرعی آن.


قضا یعنی حتمیت اشیاء و حوادث،<ref>ر. ک. مرتضی مطهری، انسان و سرنوشت، انتشارات صدرا، ص۳۱.</ref> آن جا که یک شئ حتماً موجود می‌شود و یک حادثه حتماً اتفاق می‌افتد. و هنگامی که فرمان چیزی را صادر کند تنها می‌گوید: موجود باش، و آن، فوری موجود می‌شود؛ «وَ إِذا قَضی أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ».<ref>قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۱۷.</ref>
قضا یعنی حتمیت اشیاء و حوادث،<ref>مرتضی مطهری، انسان و سرنوشت، انتشارات صدرا، ص۳۱.</ref> آن جا که یک شئ حتماً موجود می‌شود و یک حادثه حتماً اتفاق می‌افتد. و هنگامی که فرمان چیزی را صادر کند تنها می‌گوید: موجود باش، و آن، فوری موجود می‌شود؛ «وَ إِذا قَضی أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ».<ref>قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۱۷.</ref>


قدر: یعنی خصوصیات و صفات یک شئ، یعنی این که شئ در چه زمان و مکان معینی و با چه کیفیات و خصوصیات رخ می‌دهد.<ref>ر. ک. مرتضی مطهری، انسان و سرنوشت، انتشارات صدرا، ص۳۱.</ref>
قدر: یعنی خصوصیات و صفات یک شئ، یعنی این که شئ در چه زمان و مکان معینی و با چه کیفیات و خصوصیات رخ می‌دهد.<ref>مرتضی مطهری، انسان و سرنوشت، انتشارات صدرا، ص۳۱.</ref>


قضا و قدر را می‌توان بر نظام علی معلولی جهان منطبق کرد. قضا منطبق می‌شود بر وجوبی که یک شئ (معلول) از ناحیه علت تامه اش بدست می‌آورد.<ref>ر. ک. محمد حسین طباطبائی، نهایه الحکمه، نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، ص۲۹۳.</ref> وقتی خداوند می‌خواهد یک شئ موجود شود آن شئ حتماً موجود خواهد شد، لذا علت تامه آن را فراهم می‌کند تا آن شئ به عنوان معلول به مرحله وجوب برسد. قدر منطبق می‌شود بر تک تک شرائط و عللی که باید در کنار هم جمع شوند تا علت تامه شئ شکل گیرد.<ref>محمد حسین طباطبائی، نهایه الحکمه، نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، ص.</ref> یک بچه که می‌خواهد به دنیا بیاید اگر قضا الهی بر آن تعلق گرفته آن بچه حتماً به دنیا می‌آید اما این بچه چون یک موجودی است که در عالم ماده پا به عرصه وجود می‌گذارد باید شرائط زیادی دست به دست هم دهند؛ پدر خاص، مادر خاص، زمان معین، مکان معین و… به این شرائط قدر الهی و به این که خداوند خواسته بچه از پدر و مادر معینی در زمان و مکان مخصوصی با شکل و شمایل خاصی متولد شود تقدیر الهی می‌گویند.
قضا و قدر را می‌توان بر نظام علی معلولی جهان منطبق کرد. قضا منطبق می‌شود بر وجوبی که یک شئ (معلول) از ناحیه علت تامه اش بدست می‌آورد.<ref>محمد حسین طباطبائی، نهایه الحکمه، نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، ص۲۹۳.</ref> وقتی خداوند می‌خواهد یک شئ موجود شود آن شئ حتماً موجود خواهد شد، لذا علت تامه آن را فراهم می‌کند تا آن شئ به عنوان معلول به مرحله وجوب برسد. قدر منطبق می‌شود بر تک تک شرائط و عللی که باید در کنار هم جمع شوند تا علت تامه شئ شکل گیرد.<ref>محمد حسین طباطبائی، نهایه الحکمه، نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، ص.</ref> یک بچه که می‌خواهد به دنیا بیاید اگر قضا الهی بر آن تعلق گرفته آن بچه حتماً به دنیا می‌آید اما این بچه چون یک موجودی است که در عالم ماده پا به عرصه وجود می‌گذارد باید شرائط زیادی دست به دست هم دهند؛ پدر خاص، مادر خاص، زمان معین، مکان معین و… به این شرائط قدر الهی و به این که خداوند خواسته بچه از پدر و مادر معینی در زمان و مکان مخصوصی با شکل و شمایل خاصی متولد شود تقدیر الهی می‌گویند.


پس قضا و قدر الهی چیزی بیرون از نظام علی و معلولی عالم نیست که این نظام خودش نیز به تدبیر الهی ایجاد شده است، خداوند قضا و قدر خود را از طریق علل و معالیلی که آفریده، جاری می‌کند.
پس قضا و قدر الهی چیزی بیرون از نظام علی و معلولی عالم نیست که این نظام خودش نیز به تدبیر الهی ایجاد شده است، خداوند قضا و قدر خود را از طریق علل و معالیلی که آفریده، جاری می‌کند.
خط ۲۸: خط ۲۵:
و می‌دانیم که در ازاء تواناهایی که به بشر داده است از عقل و اراده و اختیار و ارسال و انزال کتب او را به تکالیف شرعی مکلّف کرده است که در صورت تخلف از آنها او را عقاب خواهد کرد. البته این تکالیف در حدّ توان بشر است و خارج از قدرت بشر نیست.<ref>سوره بقره، آیه ۲۸۶.</ref>
و می‌دانیم که در ازاء تواناهایی که به بشر داده است از عقل و اراده و اختیار و ارسال و انزال کتب او را به تکالیف شرعی مکلّف کرده است که در صورت تخلف از آنها او را عقاب خواهد کرد. البته این تکالیف در حدّ توان بشر است و خارج از قدرت بشر نیست.<ref>سوره بقره، آیه ۲۸۶.</ref>


== عزاداری تکلیف دینی ==
یکی از تکالیفی که بشر دارد حفظ دین و تعظیم شعائر دینی است لذا اگر کسانی با دین معارضه کنند و ایجاد فتنه کنند ما وظیفه داریم در مقابل آنان ایستادگی کنیم و از کسانی که از دین دفاع می‌کنند حمایت کنیم.
یکی از تکالیفی که بشر دارد حفظ دین و تعظیم شعائر دینی است لذا اگر کسانی با دین معارضه کنند و ایجاد فتنه کنند ما وظیفه داریم در مقابل آنان ایستادگی کنیم و از کسانی که از دین دفاع می‌کنند حمایت کنیم.


خط ۳۷: خط ۳۵:


همان‌طور که اشاره شد، انسان باید وظیفه خود را در امور دنیوی و اخروی ایفا کند و در این عرصه، در رفتار یک انسان مؤمن در مقایسه با غیر مؤمن وغیر معتقد به قضا و قدر، هیچ نقصانی وجود ندارد؛ بلکه یک انسان مؤمن برخلاف انسان بی ایمان، با اعتقاد به قضا و قدر و اتکا به خداوند، به بزرگداشت بزرگان دین و کسانی که برای احیای دین متحمل مصائب و مشکلات شده‌اند می‌پردازد.
همان‌طور که اشاره شد، انسان باید وظیفه خود را در امور دنیوی و اخروی ایفا کند و در این عرصه، در رفتار یک انسان مؤمن در مقایسه با غیر مؤمن وغیر معتقد به قضا و قدر، هیچ نقصانی وجود ندارد؛ بلکه یک انسان مؤمن برخلاف انسان بی ایمان، با اعتقاد به قضا و قدر و اتکا به خداوند، به بزرگداشت بزرگان دین و کسانی که برای احیای دین متحمل مصائب و مشکلات شده‌اند می‌پردازد.
موفق باشید.


== منابع ==
== منابع ==
۱۵٬۱۴۷

ویرایش