ظالمان در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۶۵۹ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۳ نوامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
دیدگاه قرآن کریم و احادیث در مورد ظالمین چیست، بیان فرمایید؟
دیدگاه قرآن کریم و احادیث در مورد ظالمین چیست، بیان فرمایید؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}ظالمان در [[قرآن]] چند دسته هستند: بت‌پرستان، مشرکان، متجاوزان از حدود و قوانین الهی، قاتلین، کسانی که از هوا و هوس پیروی می‌کنند، افترا زنندگان، دوستان دشمنان دین، مسخره‌کنندگان و... طبق گفته قرآن، عذاب سختی در انتظار ظالمان است و قطعا هلاک خواهند شد و جایگاه بدی در آخرت دارند.
ظلم و جور و ستم، یعنی گذشتن از حد و قرار دادن هر چیزی در جایی که نباید آن جا گذاشته شود.<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۳۷۳، ماده ظلم.</ref>


و علاوه بر این‌ها گاهی به معنای نقص نیز می‌آید.<ref>خسروانی، علیرضا، تفسیر خسروی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۱۵۹.</ref> (به خاطر این به نقص ظلم گفته می‌شود که حدش باید کامل می‌بود؛ ولی این ناقص است) اصل ظلم کم کردن حق است.<ref>داورپناه، ابوالفضل، انوار العرفان فی تفسیر القرآن، تهران، کتابخانه صدر، چاپ اول، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۵۱۲.</ref> به سیر غیرطبیعی نیز ظلم گفته می‌شود.
== معنای ظالم در قرآن ==
ظلم و جور و ستم، یعنی گذشتن از حد و قرار دادن هر چیزی در جایی که نباید آن جا گذاشته شود.<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۳۷۳، ماده ظلم.</ref> و علاوه بر این‌ها گاهی به معنای نقص نیز می‌آید.<ref>خسروانی، علیرضا، تفسیر خسروی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۱۵۹.</ref> (به خاطر این به نقص ظلم گفته می‌شود که حدش باید کامل می‌بود؛ ولی این ناقص است) اصل ظلم کم کردن حق است.<ref>داورپناه، ابوالفضل، انوار العرفان فی تفسیر القرآن، تهران، کتابخانه صدر، چاپ اول، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۵۱۲.</ref> به سیر غیرطبیعی نیز ظلم گفته می‌شود.


هر چند در نگاه عرفی، ظلم به چیزی اطلاق می‌شود که شخص به حقوق دیگری تجاوز کند که البته این هم درست است و یکی از معانی ظلم همین بود که از ظالم حد بگذرد؛ ولی در نگاه آیات و روایات، ظلم مصادیق گوناگون دارد که می‌توان آن را تعریفی جامع از ظلم دانست.
هر چند در نگاه عرفی، ظلم به چیزی اطلاق می‌شود که شخص به حقوق دیگری تجاوز کند که البته این هم درست است و یکی از معانی ظلم همین بود که از ظالم حد بگذرد؛ ولی در نگاه آیات، ظلم مصادیق گوناگون دارد که می‌توان آن را تعریفی جامع از ظلم دانست.


== کاربردهای قرآنی ظلم ==
* '''شرک و بت‌پرستی'''
== ۱. شرک و بت‌پرستی ==
با توجه به این که مشرک از حد خود می‌گذرد و برای خداوند شریک قائل می‌شود و در واقع اعتقادش را بر محوری پایه‌گذاری می‌کند که نادرست می‌باشد، لذا در قرآن کریم از شرک به عنوان ظلم یاد شده است. لقمان حکیم وقتی فرزندش را موعظه می‌کرد، فرمود: پسرم چیزی را همتای خدا قرار مده که شرک ظلم بزرگی است.<ref>ر. ک. لقمان / ۱۳؛ یونس /۱۰۶؛ ابراهیم / ۷۲؛ انبیاء / ۲۹؛ حج / ۷۱؛ بقره / ۵۱ و ۵۴ و ۹۲ و ۱۶۵ و….</ref>


== ۲. تجاوز از حدود و قوانین الهی ==
با توجه به این که مشرک از حد خود می‌گذرد و برای خداوند شریک قائل می‌شود و در واقع اعتقادش را بر محوری پایه‌گذاری می‌کند که نادرست می‌باشد، لذا در قرآن کریم از شرک به عنوان ظلم یاد شده است. لقمان حکیم وقتی فرزندش را موعظه می‌کرد، فرمود: پسرم چیزی را همتای خدا قرار مده که شرک ظلم بزرگی است.<ref>لقمان / ۱۳؛ یونس /۱۰۶؛ ابراهیم / ۷۲؛ انبیاء / ۲۹؛ حج / ۷۱؛ بقره / ۵۱ و ۵۴ و ۹۲ و ۱۶۵ و….</ref>
خداوند متعال وقتی مسائل مربوط به خانواده را بیان می‌دارد در آخر می‌فرماید: این‌ها حدود و قوانین الهی است از آن تجاوز نکنید و هر کسی از آن تجاوز کند، ستمگر است.<ref>ر. ک. بقره / ۲۲۹؛ بقره / ۲۳۱؛ مائده / ۴۵؛ طلاق / ۱.</ref>


۳. تخلف از دستورات الهی: خداوند متعال می‌فرماید: و گفتیم ای آدم! تو با همسرت در بهشت سکونت کن و از خود نعمت‌های آن از هر جا می‌خواهید گوارا بخورید، اما نزدیک این درخت نشوید که از ستمگران خواهید شد.<ref>ر. ک. بقره / ۳۵؛ اعراف / ۱۹.</ref>
* '''تجاوز از حدود و قوانین الهی'''


در این آیات تخلف از دستور الهی، ظلم قلمداد شده است.
خداوند متعال وقتی مسائل مربوط به خانواده را بیان می‌دارد در آخر می‌فرماید: این‌ها حدود و قوانین الهی است از آن تجاوز نکنید و هر کسی از آن تجاوز کند، ستمگر است.<ref>بقره / ۲۲۹؛ بقره / ۲۳۱؛ مائده / ۴۵؛ طلاق / ۱.</ref>


۴. قتل نفس: در داستان فرزندان حضرت آدم، وقتی به برادرش گفت که من تو را خواهم کشت به برادرش در جواب گفت: من می‌خواهم تو با گناه من و خودت بازگردی (بار هر گناه خود و مرا با کشتنم برداری) و از دوزخیان گردی و همین است پاداش ستم کاران.<ref>مائده / ۲۹–۲۷.</ref>
* '''تخلف از دستورات الهی'''


== ۵. جلوگیری از ذکر الهی ==
خداوند متعال می‌فرماید: و گفتیم ای آدم! تو با همسرت در بهشت سکونت کن و از خود نعمت‌های آن از هر جا می‌خواهید گوارا بخورید، اما نزدیک این درخت نشوید که از ستمگران خواهید شد.<ref>بقره / ۳۵؛ اعراف / ۱۹.</ref> در این آیات تخلف از دستور الهی، ظلم قلمداد شده است.
خداوند متعال کسانی را که جلو ذکر خدا و عبادت بندگان را می‌گیرند، ظالم‌ترین افراد معرفی کرده و می‌فرمایند: کیست ستم کارتر از آن کس که از بردن نام خدا در مساجد او جلوگیری کرد و سعی در ویرانی آن‌ها نمود؟! شایسته نیست آنان جز با ترس و وحشت وارد این کانون‌های عبادت شوند، بهره آن‌ها در دنیا رسوایی و در آخرت عذاب بزرگ خداوند است.<ref>بقره / ۱۱۴.</ref>


یادآوری این نکته ضروری است که، خراب کردن مسجد به این نیست که کسی سقف و دیوار آن را ویران سازد، که هر کسی با عمل و کارهای نسنجیده اش باعث شود افرادی از مسجد کنار بمانند و دلسرد گردند، ظالم‌ترین کس است. چون با باورهای مردم بازی کرده است.
* '''قتل نفس'''


== ۶. کتمان شهادت ==
در داستان فرزندان حضرت آدم، وقتی به برادرش گفت که من تو را خواهم کشت به برادرش در جواب گفت: من می‌خواهم تو با گناه من و خودت بازگردی (بار هر گناه خود و مرا با کشتنم برداری) و از دوزخیان گردی و همین است پاداش ستمکاران.<ref>مائده / ۲۹–۲۷.</ref>
خداوند کسی را که شهادت ندهد نیز همانند ویران کنندهٔ مسجد، ستم کارترین شخص دانسته و می‌فرماید:


و چه کسی ستم کار تر است از آن کس که گواهی و شهادت الهی را که نزد اوست، کتمان می‌کند و خدا را از اعمال شما غافل نیست.<ref>ر. ک. بقره / ۱۴۰؛ مائده / ۱۰۷.</ref> چون با شهادت ندادن حقوق مردم پیمال می‌شود.
* '''جلوگیری از ذکر الهی'''


== ۷. پیروی از هوی و هوس ==
خداوند متعال کسانی را که جلو ذکر خدا و عبادت بندگان را می‌گیرند، ظالم‌ترین افراد معرفی کرده و می‌فرمایند: کیست ستمکارتر از آن کس که از بردن نام خدا در مساجد او جلوگیری کرد و سعی در ویرانی آن‌ها نمود؟! شایسته نیست آنان جز با ترس و وحشت وارد این کانون‌های عبادت شوند، بهره آن‌ها در دنیا رسوایی و در آخرت عذاب بزرگ خداوند است.<ref>بقره / ۱۱۴.</ref>
خداوند متعال به رسول خدا(ص) می‌فرماید: که اگر از هوی و هوس اهل کتاب پیروی کنی از ستم کاران خواهی شد.<ref>ر. ک. بقره / ۱۴۵؛ قصص / ۵۰؛ روم / ۲۹.</ref> و آیاتی دیگر از قرآن کریم نیز پیروی از هوی و هوس را، ظلم قلمداد کرده‌اند.


== ۸. افترا و تکذیب ==
یادآوری این نکته ضروری است که، خراب کردن مسجد به این نیست که کسی سقف و دیوار آن را ویران سازد، که هر کسی با عمل و کارهای نسنجیده‌اش باعث شود افرادی از مسجد کنار بمانند و دلسرد گردند، ظالم‌ترین فرد است. چون با باورهای مردم بازی کرده است.
افترا زدن و تکذیب حق نیز جزو ستم کارترین کارها است که آیات فراوانی به آن هشدار داده است.<ref>ر. ک. انعام / ۲۱؛ آل عمران / ۹۴؛ انعام / ۲۱ و ۹۳ و ۱۴۴ و ۱۵۷؛ اعراف / ۳۷ و ۴۰ و ۴۱ و ۱۷۷ و…</ref>


== ۹. مسخره کنندگان ==
* '''کتمان شهادت'''
خداوند متعال مسخره کنندگان حقیقت و آیات الهی را در زمرهٔ ظالمان قرار داده و می‌فرماید: و هر گاه کسانی را دیدی که آیات ما را مسخره می‌کنند، از آنها روی بگردان تا به سخن دیگری بپردازند و اگر شیطان از یاد تو ببرد، هرگز پس از یاد آمدن با این جمعیت ستمگر منشین.<ref>انعام / ۶۸.</ref>


در آیهٔ دیگر مسخره کردن دیگران را نشانه ستم کاری می‌دانند و همگان را بیم می‌دهد تا گرفتار عذاب الهی نشوند.<ref>حجرات / ۱۱.</ref>
خداوند کسی را که شهادت ندهد نیز همانند ویران‌کنندهٔ مسجد، ستمکارترین شخص دانسته و می‌فرماید: و چه کسی ستمکارتر است از آن کس که گواهی و شهادت الهی را که نزد اوست، کتمان می‌کند و خدا از اعمال شما غافل نیست.<ref>بقره / ۱۴۰؛ مائده / ۱۰۷.</ref> چون با شهادت ندادن حقوق مردم پایمال می‌شود.


۱۰. طرد کردن مؤمنان از اطراف خود: خداوند متعال از این که عده ای به خاطر نداشتن جاه و مقام دنیایی از اجتماع رانده شوند، هشدار داده و این را ظلمی بر جامعه می‌داند و لذا می‌فرماید: و کسانی را که صبح و شام خدا را می‌خوانند و جز ذات پاک او نظری ندارند، از خود دور مکن. نه چیزی از حساب آن‌ها بر توست و نه چیزی از حساب تو بر آن‌ها، اگر آن‌ها را طرد کنی، از ستم گران خواهی بود.<ref>انعام / ۵۲.</ref>
* '''پیروی از هوی و هوس'''


== ۱۱. هجرت نکردن از سرزمین‌های کفر ==
خداوند متعال به رسول خدا(ص) می‌فرماید: که اگر از هوی و هوس اهل کتاب پیروی کنی از ستمکاران خواهی شد.<ref>بقره / ۱۴۵؛ قصص / ۵۰؛ روم / ۲۹.</ref> و آیاتی دیگر از قرآن کریم نیز پیروی از هوی و هوس را، ظلم قلمداد کرده‌اند.
اگر کسی در کشوری زندگی کند که نمی‌تواند به وظایف دینی خود عمل کند یا در محله و منطقه ای است که تبلیغ دین در آن کم رنگ است و مؤمنان نمی‌توانند به وظایف دینی آگاه گردند، بایستی از آن جا مهاجرت کنند وگرنه بر خویشتن ستم کرده‌اند، خداوند متعال حالات این افراد را چنین ترسیم می‌نماید: کسانی که فرشتگان روح آن‌ها را گرفتند در حالی که به خویشتن ستم کرده بودند، به آن‌ها گفتند: شما در چه حالی بودید؟ گفتند: ما در سرزمین خود تحت فشار مستضعف بودیم. فرشتگان گفتند: مگر سرزمین خدا پهناور نبود که مهاجرت کنید؟! جایگاه آن‌ها دوزخ است و سرانجام بدی دارند.<ref>نساء ۹۷.</ref>


== ۱۲. دوستی با دشمنان دین ==
* '''افترا و تکذیب'''
مؤمنان نباید افرادی را که دشمنی آشکار با اسلام دارند به دوستی بگیرند، البته ارتباط با دشمنان و برخورد اسلامی غیر از دوستی است، خداوند متعال بارها مؤمنان را هشدار داده که ضمن برخورد اسلامی، از دوستی با دشمنان دین خود داری کنید وگرنه از ستم کاران خواهید شد.<ref>ر. ک. مائده / ۵۱؛ توبه / ۲۳؛ هود / ۱۱۳؛ کهف / ۵۰؛ ممتحنه / ۹.</ref>


== نگاه روایات به ظلم و ظالم ==
افترا زدن و تکذیب حق نیز جزو ستمکارترین کارها است که آیات فراوانی به آن هشدار داده است.<ref>انعام / ۲۱؛ آل عمران / ۹۴؛ انعام / ۲۱ و ۹۳ و ۱۴۴ و ۱۵۷؛ اعراف / ۳۷ و ۴۰ و ۴۱ و ۱۷۷ و…</ref>
== ۱. اعتراف نکردن به ولایت ==
کسی که بعد از دلایل قرآنی و روایی باز شهادت به خلافت امیر مؤمنان علی(ع) ندهد، از ستم کاران است؛ بنابراین، ستم گر فقط این نیست که به افراد زیر دست ستم کند، بلکه منکران ولایت و خلافت بالاترین ستم است، در روایت آمده که جابر بن عبدالله انصاری از فرمایش رسول خدا(ص) به امیر المؤمنین علی(ع) پرسید که فرموده‌اند: «انت منی بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی» جواب شنید: رسول خدا(ص) آن حضرت را جانشین خود کرده پس هر کس به خلافت آن حضرت شهادت ندهد از زمره ستم کاران است.<ref>شیخ صدوق، معانی الاخبار، بی جا، اسلامی، ۱۳۶۱ش. ص۷۴.</ref>


== ۲. یاری ستم گر ==
* '''مسخره کنندگان'''
امام رضا(ع) فرمودند: هر کس به ظالم کمک کند و عادلی را خوار نماید، از ستم کاران است.<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ اول، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص ۲۶۰.</ref>


با نگاهی به آیات و روایات می‌توان دریافت که ستم کاری، یعنی انسان کاری را انجام دهد که او را از مسیر هدایت به انحراف کشاند حال این عمل او انکار حقیقت، شرک و بت‌پرستی، گناه و افترا باشد یا این که امامت را انکار نماید و بر ستم کاران کمک‌کار باشد یا این که به زیر دستان ستم روا دارد و می‌توان انحراف از هدایت و سیر غیرطبیعی را تعریفی دقیق از ظلم دانست.
خداوند متعال مسخره‌کنندگان حقیقت و آیات الهی را در زمرهٔ ظالمان قرار داده و می‌فرماید: و هرگاه کسانی را دیدی که آیات ما را مسخره می‌کنند، از آنها روی بگردان تا به سخن دیگری بپردازند و اگر شیطان از یاد تو ببرد، هرگز پس از یاد آمدن با این جمعیت ستمگر منشین.<ref>انعام / ۶۸.</ref>
{{پایان پاسخ}}
 
در آیهٔ دیگر مسخره کردن دیگران را نشانه ستمکاری می‌دانند و همگان را بیم می‌دهد تا گرفتار عذاب الهی نشوند.<ref>حجرات / ۱۱.</ref>
 
* '''طرد کردن مؤمنان از اطراف خود'''
 
خداوند متعال از این که عده‌ای به خاطر نداشتن جاه و مقام دنیایی از اجتماع رانده شوند، هشدار داده و این را ظلمی بر جامعه می‌داند و لذا می‌فرماید: و کسانی را که صبح و شام خدا را می‌خوانند و جز ذات پاک او نظری ندارند، از خود دور مکن. نه چیزی از حساب آن‌ها بر توست و نه چیزی از حساب تو بر آن‌ها، اگر آن‌ها را طرد کنی، از ستمگران خواهی بود.<ref>انعام / ۵۲.</ref>
 
* '''هجرت نکردن از سرزمین‌های کفر'''
 
اگر کسی در کشوری زندگی کند که نمی‌تواند به وظایف دینی خود عمل کند یا در محله و منطقه‌ای است که تبلیغ دین در آن کم رنگ است و مؤمنان نمی‌توانند به وظایف دینی آگاه گردند، بایستی از آنجا مهاجرت کنند وگرنه بر خویشتن ستم کرده‌اند، خداوند متعال حالات این افراد را چنین ترسیم می‌نماید: کسانی که فرشتگان روح آن‌ها را گرفتند در حالی که به خویشتن ستم کرده بودند، به آن‌ها گفتند: شما در چه حالی بودید؟ گفتند: ما در سرزمین خود تحت فشار مستضعف بودیم. فرشتگان گفتند: مگر سرزمین خدا پهناور نبود که مهاجرت کنید؟! جایگاه آن‌ها دوزخ است و سرانجام بدی دارند.<ref>نساء ۹۷.</ref>
 
* '''دوستی با دشمنان دین'''
 
مؤمنان نباید افرادی را که دشمنی آشکار با اسلام دارند به دوستی بگیرند، البته ارتباط با دشمنان و برخورد اسلامی غیر از دوستی است، خداوند متعال بارها مؤمنان را هشدار داده که ضمن برخورد اسلامی، از دوستی با دشمنان دین خود داری کنید وگرنه از ستم کاران خواهید شد.<ref>مائده / ۵۱؛ توبه / ۲۳؛ هود / ۱۱۳؛ کهف / ۵۰؛ ممتحنه / ۹.</ref>{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}


== معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر ==
== مطالعه بیشتر ==
۱ـ تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۵، ص۱۸۴.
 
* تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۵، ص۱۸۴.


۲ـ تفسیر المیزان، محمد حسین طباطبائی، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، ج۱، ص۴۷.
* تفسیر المیزان، محمد حسین طباطبائی، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، ج۱، ص۴۷.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}


خط ۷۹: خط ۷۹:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =-
  | تیترها =
  | تیترها =-
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
خط ۸۹: خط ۸۹:
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
۱۵٬۲۴۹

ویرایش