طرح‌های موجود برای حل مسئله فلسطین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
چه طرح‌هایی برای حل مسئله فلسطین وجود دارد؟
چه طرح‌هایی برای حل مسئله فلسطین وجود دارد؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}} به‌طور کلی و در یک ارزیابی کلان از طرح‌هایی که برای مسئله فلسطین ارائه شده است می‌توان این طرح‌ها را در دو بخش قبل از تشکیل رژیم جعلی اسرائیل و بعد از تشکیل این رژیم مورد ارزیابی قرار داد.
{{پاسخ}}
به‌طور کلی و در یک ارزیابی کلان از طرح‌هایی که برای مسئله فلسطین ارائه شده است می‌توان این طرح‌ها را در دو بخش قبل از تشکیل رژیم جعلی اسرائیل و بعد از تشکیل این رژیم مورد ارزیابی قرار داد.


یکی از بزرگترین ظلم‌هایی که در حق مردم فلسطین و از جانب قدرت‌های جهانی و با حمایت برخی سازمانهای جهانی صورت پذیرفت در مرحله پیش از تقسیم فلسطین صورت گرفت که سنگ بنای ظلم‌های بعدی شد. این ظلم بزرگ از زمان صدور اعلامیه بالفور آغاز شد که در آن رسماً تعهد برای پایمال کردن حقوق مردم فلسطین و تشکیل رژیم جعلی صهیونیستی انجام گرفت، از همان روزها توطئه‌ها برای پایه‌گذاری این رژیم آغاز شد و بروز جنگ جهانی اول و نیز توطئه انحلال امپراتوری عثمانی نیز نقطه آغازینی برای اجرای این نقشه‌ها بود. پس از فروپاشی و تجزیه دولت عثمانی اکثر کشورهای اسلامی تحت قیمومیت یکی از دو دولت استعماری انگلستان و فرانسه رفتند که دراین میان فلسطین هم نصیب انگلستان شد که وزیر خارجه اش عامل صدور وعده بالفور بود، این دولت از همان زمان زمینه را برای مهاجرت و اسکان یهودیان در این سرزمین فراهم کرد و در ادامه نیز بدون در نظر گرفتن این نکته که وعده بالفور ناقض بدیهی‌ترین و اولیه‌ترین حقوق مردم فلسطین می‌باشد مفاد این وعده نامه را به مثابه وحی منزل و امری بلاتغییر در تمامی طرح‌هایی که برای حل مشکلات فلسطینیان با یهودیان مهاجر ارائه می‌نمود مبنا قرار داده و در تمامی این طرح‌ها که عمدتاً با عنوان «کتاب سفید» ارائه می‌شد حق یهود برای مهاجرت و نیز ایجاد دولت یهود مفروض گرفته می‌شد. همین فرایند تا تشکیل سازمان ملل ادامه یافت و دولت انگلستان در ۲۶ فوریه ۱۹۴۷ رسماً کار رسیدگی و حل مشکل فلسطین را به سازمان ملل واگذار نمود، متأسفانه در این مقطع نیز سازمان ملل همچون انگلستان مسئله لزوم اعطای حق به یهودیان مهاجر را به عنوان اصلی مفروض در نظر گرفت و با وجود مخالفت دولت‌های عربی و برخی کشورهای اسلامی و غیر اسلامی همچون هند و پاکستان رای به تقسیم فلسطین و برخورداری صهیونیست‌های مهاجر از یک دولت در بخشهایی از این کشور و در واقع اخراج مردم فلسطین از بخشی از اراضی خود و تحویل آنها به صهیونیست‌ها داد. دولت‌های غربی و از جمله انگلستان که این بار با مخالفت سرسختانه کشورهای عربی و اسلامی مواجه شدند ترفندی دیگر برای حاکمیت یافتن صهیونیست‌ها به کار بستند و آن نحوه خروج از این کشور بود که عملاً این کشور را در فرایند خروج به دست صهیونیست‌ها داده، آنها را مسلح نموده و آنها نیز به سرعت اعلام استقلال نمودند و سازمان ملل نیز تنها اقدامی که انجام داد تأیید این اقدامات و اعطای فوری رسمیت به یک رژیم جعلی در سرزمین ملتی مظلوم و بی‌پناه بود، در این زمینه اکرم زعیتر نویسنده کتاب سرگذشت فلسطین چنین می‌نویسد:
یکی از بزرگترین ظلم‌هایی که در حق مردم فلسطین و از جانب قدرت‌های جهانی و با حمایت برخی سازمانهای جهانی صورت پذیرفت در مرحله پیش از تقسیم فلسطین صورت گرفت که سنگ بنای ظلم‌های بعدی شد. این ظلم بزرگ از زمان صدور اعلامیه بالفور آغاز شد که در آن رسماً تعهد برای پایمال کردن حقوق مردم فلسطین و تشکیل رژیم جعلی صهیونیستی انجام گرفت، از همان روزها توطئه‌ها برای پایه‌گذاری این رژیم آغاز شد و بروز جنگ جهانی اول و نیز توطئه انحلال امپراتوری عثمانی نیز نقطه آغازینی برای اجرای این نقشه‌ها بود. پس از فروپاشی و تجزیه دولت عثمانی اکثر کشورهای اسلامی تحت قیمومیت یکی از دو دولت استعماری انگلستان و فرانسه رفتند که دراین میان فلسطین هم نصیب انگلستان شد که وزیر خارجه اش عامل صدور وعده بالفور بود، این دولت از همان زمان زمینه را برای مهاجرت و اسکان یهودیان در این سرزمین فراهم کرد و در ادامه نیز بدون در نظر گرفتن این نکته که وعده بالفور ناقض بدیهی‌ترین و اولیه‌ترین حقوق مردم فلسطین می‌باشد مفاد این وعده نامه را به مثابه وحی منزل و امری بلاتغییر در تمامی طرح‌هایی که برای حل مشکلات فلسطینیان با یهودیان مهاجر ارائه می‌نمود مبنا قرار داده و در تمامی این طرح‌ها که عمدتاً با عنوان «کتاب سفید» ارائه می‌شد حق یهود برای مهاجرت و نیز ایجاد دولت یهود مفروض گرفته می‌شد. همین فرایند تا تشکیل سازمان ملل ادامه یافت و دولت انگلستان در ۲۶ فوریه ۱۹۴۷ رسماً کار رسیدگی و حل مشکل فلسطین را به سازمان ملل واگذار نمود، متأسفانه در این مقطع نیز سازمان ملل همچون انگلستان مسئله لزوم اعطای حق به یهودیان مهاجر را به عنوان اصلی مفروض در نظر گرفت و با وجود مخالفت دولت‌های عربی و برخی کشورهای اسلامی و غیر اسلامی همچون هند و پاکستان رای به تقسیم فلسطین و برخورداری صهیونیست‌های مهاجر از یک دولت در بخشهایی از این کشور و در واقع اخراج مردم فلسطین از بخشی از اراضی خود و تحویل آنها به صهیونیست‌ها داد. دولت‌های غربی و از جمله انگلستان که این بار با مخالفت سرسختانه کشورهای عربی و اسلامی مواجه شدند ترفندی دیگر برای حاکمیت یافتن صهیونیست‌ها به کار بستند و آن نحوه خروج از این کشور بود که عملاً این کشور را در فرایند خروج به دست صهیونیست‌ها داده، آنها را مسلح نموده و آنها نیز به سرعت اعلام استقلال نمودند و سازمان ملل نیز تنها اقدامی که انجام داد تأیید این اقدامات و اعطای فوری رسمیت به یک رژیم جعلی در سرزمین ملتی مظلوم و بی‌پناه بود، در این زمینه اکرم زعیتر نویسنده کتاب سرگذشت فلسطین چنین می‌نویسد:
خط ۴۷: خط ۴۸:
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =ادیان و مذاهب
  | شاخه اصلی =سیاست
  | شاخه فرعی۱ =مکان‌های مذهبی
  | شاخه فرعی۱ =جهان اسلام
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۲ =فلسطین
  | شاخه فرعی۳ =
  | شاخه فرعی۳ =
}}
}}
۱۵٬۱۶۱

ویرایش