ضرورت تشکیل حکومت دینی از نظر شیعه: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۶۱: خط ۶۱:
'''دسته سوم: روایات بیانگر جایگاه امامت در نظام دینی'''
'''دسته سوم: روایات بیانگر جایگاه امامت در نظام دینی'''


در روایاتی امامت را موجب نظام امت دانسته‌اند. روشن است که تحقق این نظام بدون تشکیل حکومت میسّر نخواهد بود.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، پيام امام اميرالمؤمنين عليه السلام‌، تهران، دار الكتب الاسلاميه‌، '''۱۳۸۶ش،''' ج۱۴، ص۱۰۳-۱۰۴.</ref> امام علی(ع) در این باره فرموده‌اند:{{متن عربی|وَالْأَمَامَةَ نِظَاماً لِلْأُمَّةِ وَالطّاعَةِ تَعْظيماً لِلْامامَةِ|ترجمه=و امامت را برای سازمان‌یافتن امور امت و فرمان‌برداری از امام را برای بزرگداشت مقام رهبری واجب کرد}}.<ref>نهج البلاغه، ص۲۵۲.</ref>
در روایاتی امامت را موجب نظام امت دانسته‌اند. روشن است که تحقق این نظام بدون تشکیل حکومت میسّر نخواهد بود.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، پيام امام اميرالمؤمنين عليه السلام‌، تهران، دار الكتب الاسلاميه‌، ۱۳۸۶ش'''،''' ج۱۴، ص۱۰۳-۱۰۴.</ref> امام علی(ع) در این باره فرموده‌اند:{{متن عربی|وَالْأَمَامَةَ نِظَاماً لِلْأُمَّةِ وَالطّاعَةِ تَعْظيماً لِلْامامَةِ|ترجمه=و امامت را برای سازمان‌یافتن امور امت و فرمان‌برداری از امام را برای بزرگداشت مقام رهبری واجب کرد}}.<ref>نهج البلاغه، ص۲۵۲.</ref>


ابن ابی‌الحدید در شرح این کلام امام(ع) می‌گوید که امامت برای ایجاد نظم در امت از جانب شرع واجب شده است تا جلوی نابسامانی‌ها گرفته شود؛ زیرا اگر قدرت قاهره نباشد، تبه‌کاران سلامت جامعه را برهم می‌زنند. اعلام قبح قبیح یا وعد و وعید، به‌تنهایی، نمی‌تواند بازدارنده باشد؛ بلکه باید سلطهٔ نیرومندی باشد که در تنظیم امور بکوشد و مصالح همگانی را به‌گونه شایسته رعایت نماید و جلو ستمگر را بگیرد و دست ظالمان را کوتاه کند.<ref>ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۹، ص۹۰).</ref>
ابن ابی‌الحدید در شرح این کلام امام(ع) می‌گوید که امامت برای ایجاد نظم در امت از جانب شرع واجب شده است تا جلوی نابسامانی‌ها گرفته شود؛ زیرا اگر قدرت قاهره نباشد، تبه‌کاران سلامت جامعه را برهم می‌زنند. اعلام قبح قبیح یا وعد و وعید، به‌تنهایی، نمی‌تواند بازدارنده باشد؛ بلکه باید سلطهٔ نیرومندی باشد که در تنظیم امور بکوشد و مصالح همگانی را به‌گونه شایسته رعایت نماید و جلو ستمگر را بگیرد و دست ظالمان را کوتاه کند.<ref>ابن‌ ابی‌الحدید، عبدالحمید بن هبة‌الله، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، مکتبة آیة‌الله العظمی المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ق، ج۱۹، ص۹۰.</ref>


=== در فعل معصومان(ع) ===
=== فعل معصومان(ع) ===
یکی دیگر از دلایل ضرورت تشکیل حکومت دینی، سنت و رویه پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله است. ایشان پس از هجرت به مدینه، اقدام به تأسیس دولت اسلامی کردند و علاوه بر آموزش و تربیت و ابلاغ وحی و تبیین احکام، شخصاً سرپرستی و رهبری جامعه دینی را در بخش‌های مختلف قضایی، فرهنگی، سیاسی، نظامی و اقتصادی بر عهده گرفتند.<ref>خمینی، ولایت فقیه (حکومت اسلامی)، صص ۳۴–۲۶.</ref>
یکی دیگر از دلایل ضرورت تشکیل حکومت دینی سیره عملی پیامبر اکرم(ص) دانسته شده است. پیامبر(ص)، پس از هجرت به مدینه، اقدام به تأسیس دولت اسلامی کردند و علاوه بر آموزش، تربیت، ابلاغ وحی و تبیین احکام شخصاً سرپرستی و رهبری جامعه دینی را در بخش‌های مختلف قضایی، فرهنگی، سیاسی، نظامی و اقتصادی بر عهده گرفتند.<ref>خمینی، سید روح‌الله، ولایت فقیه (حکومت اسلامی)، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، ۱۳۹۲ش، ص ۳۴–۲۶.</ref>


== دلایل ضرروت تشکیل حکومت از نظر عقل ==
== دلایل ضرروت تشکیل حکومت از نظر عقل ==
برای اثبات ضرورت تشکیل حکومت اسلامی دلایل عقلی متعددی اقامه شده که از آن جمله، اصل تنزل تدریجی است؛ به این بیان که اسلام آخرین دین و قانون الهی، و در عین حال، کامل‌ترین و جامع‌ترینِ ادیان است که از سوی خداوند بر خاتم پیامبران حضرت محمد| نازل شد. این دین به همه نیازهای انسان توجه کرده است و برای یکایک آن‌ها دستور و برنامه دارد.
برای اثبات ضرورت تشکیل حکومت اسلامی دلایل عقلی هم اقامه شده است؛ از جمله:


اسلام برای انسان پیش از انعقاد نطفه تا پس از مرگ، برنامه دارد و علاوه بر بعد فردی، در بعد اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، حقوقی و حکومتی نیز قوانین خاصی تعیین کرده است؛ زیرا نمی‌شود کتاب و دینی که خود را پاسخگوی تمام نیازهای جامعه بشری می‌داند و پیامبری که خود را خاتم پیامبران معرفی می‌کند، برای اداره جامعه و سیستم حکومت و اجرای قانون، طرح و برنامه‌ای نداشته باشد.
بدون شک جامعه به زمامدار و رهبر نياز دارد. از سوى ديگر، مسائل حكومتى امورى نيست كه از حوزه دين خارج باشد، بلكه عناصر جهان‌شمول دين در اين زمينه به‌صورت يک نظام كامل در دين خاتم ارائه شده است. عقل نه‌تنها در دخالت دين در زمينه زمامدارى منعى نمى‌بيند، بلكه به مقتضاى حكمت بر ضرورت آن اصرار دارد. حال اگر حكومت را از منظر دين نگاه‌ كنيم و وظيفه اصلى آن را صيانت از ارزش‌هاس الهى و آرمان‌هاى اسلامى و احكام شرعى بدانيم، عقل حكم مى‌كند، بر قله چنين حكومتى باید كسى قرار بگيرد كه به احكام الهى و وظايف دينى آگاهى دارد و مى‌تواند زمامدار مردم باشد. اگر معصوم در ميان مردم بود، عقل او را سزاوار اين منصب مى‌شمرد؛ ولى اكنون كه او نيست، عقل فقيهان عادل را برای اداره جامعه شایسته می‌داند.<ref>هادوی تهرانی، ولایت فقیه، ص۱۰۴-۱۰۵.</ref>


احکام و قوانین اسلام منحصر به زمان و مکان خاصی نیست؛ بلکه دینی جهانی و جاودانی برای همه نسل‌ها و تمام عصرهاست و هیچ‌گاه تعطیلی نمی‌پذیرد. از این روی، اجرا و انجام آن قوانین در ابعاد گسترده فرهنگی، حقوقی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، نیاز به وجود یک تشکیلات حکومتی دارد؛ زیرا با نبود آن بسیاری از احکام اسلامی تعطیل می‌شود که خداوند حکیم راضی به آن نیست؛ لذا برای تحقق این منظور، نیاز به حکومت دینی ضروری می‌باشد.
== اجماع عالمان بر ضرورت تشکیل حکومت ==
برخی فقها و متکلمان اسلامی برپایی حکومت اسلامی را امری اجماعی دانسته‌اند<ref>ص۶۹-۷۰.</ref>؛ از جمله علامه حلی، فقیه شیعه، در این باره معتقد است که عقلا و اندیشمندان مسلمان بر وجوب و ضرورت امامت و حکومت فی‌الجمله اجماع دارند.<ref>حلی، کشف المراد، ص۲۱.</ref>


== نقش اجماع بر ضرورت تشکیل حکومت ==
شیخ‌طوسی در تلخیص الشافی می‌گوید: «مردم در وجوب امامت باهم اختلاف دارند: اکثریت جمهور و تودهٔ مسلمانان گفته‌اند که امامت واجب است. عده‌ای اندک و شماری ناچیز گفته‌اند که امامت واجب نیست. این دسته، فرقهٔ مشهوری نیستند بلکه عده‌ای از حشویه هستند که شناخته‌شده نمی‌باشند. آن دسته که به وجوب امامت عقیده دارند خود دو دسته‌اند: خاصه (شیعه) و معتزله. بسیاری از معتزله گفته‌اند که طریق وجوب امامت، عقل است و متوقف بر نقل نیست. سایر معتزله گفته‌اند که امامت واجب نقلی است».<ref>طوسی، محمذ بن حسن، تلخیص الشافی، ج۱، صص۵۸–۵۵.</ref>
فقها و متکلمین برپایی حکومت اسلامی را امری اجماعی دانسته‌اند. در ادامه به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌کنیم:
 
علامه حلی (ره) فقیه و دانشمند بزرگ خاصه دراین‌باره می‌نویسد: «عقلا و اندیشمندان مسلمان بر وجوب و ضرورت امامت و حکومت فی‌الجمله اجماع دارند. برخلاف گروه‌های ازارقه و اصفریه و غیر آنان از خوارج که منکر ضرورت حکومت‌اند».<ref>حلی، کشف المراد، ص۲۱.</ref>
 
شیخ‌طوسی در تلخیص الشافی می‌گوید: «مردم در وجوب امامت باهم اختلاف دارند: اکثریت جمهور و تودهٔ مسلمانان گفته‌اند که امامت واجب است. عده‌ای اندک و شماری ناچیز گفته‌اند: امامت واجب نیست. این دسته، فرقهٔ مشهوری نیستند بلکه عده‌ای از حشویه هستند که شناخته‌شده نمی‌باشند. آن دسته که به وجوب امامت عقیده دارند خود دو دسته‌اند: خاصه و معتزله. بسیاری از معتزله گفته‌اند: طریق وجوب امامت، عقل است و متوقف بر نقل نیست. سایر معتزله گفته‌اند: امامت واجب نقلی است».<ref>طوسی، تلخیص الشافی، ج۱، صص۵۸–۵۵.</ref>
== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
۶٬۸۱۴

ویرایش