صمد: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۱: خط ۳۱:
{{متن عربی|به نام خداوند رحمان و رحيم. اما بعد! بدون علم و دانش در قرآن فرو نرويد، و در آن مجادله نكنيد، و ندانسته درباره آن سخن نگوئيد كه من از جدم رسول خدا (ص) شنيدم می‌فرمود: هر كس درباره قرآن ندانسته سخن گويد جايگاه خود را در آتش برگزيند، و خداى سبحان و متعال، صمد را در قرآن تفسير كرده و فرموده: خدا يگانه است، خدا صمد است، سپس آن را شرح داده كه نه زاده و نه زاده شده، كفو و همتا و همانندى ندارد. نه چيزى مانند فرزند و امثال آن، از اشياء ثقيل و سنگين،- كه از مخلوقات بيرون می‌‏آيد- از او بيرون آمده، و نه چيزى از اشياء لطيف و غير سنگين مثل نفس و جان. از چرت و پينه‏گى، خواب و وهم، غم و اندوه، خنده و گريه، بيم و اميد، تمايل و بيزارى، گرسنگى و سيرى، منزّه و مبرّاست. او برتر از آن است كه اشياء لطيف و خشن از او بيرون آيد، نه زاده شده و نه از چيزى به وجود آمده، يا از آن خارج شده- آنگونه كه اشياء جرم دار از عناصر خود بيرون می‌‏آيند، يا جنبندگان و نباتات از زمين می‌رويند و زاده می‌شوند، يا آب از چشمه‌‏ساران و ميوه از درختان ظهور می‌‏يابند- همانگونه كه از سنخ اشياء لطيفه هم نيست، اشيائى كه به مراكز خود وابسته‏‌اند، مانند: ديدن كه از چشم است و شنيدن كه از گوش، و بوئيدن كه از بينى و چشيدن از دهان و سخن گفتن از زبان و معرفت و شناخت از قلب و آتش از سنگ. نه، هيچ‏يك از اينها را همانند نيست، بلكه اوست خداى يگانه بى‏‌همتاى صمد، كه نه از چيزى است، و نه در چيزى، و نه بر چيزى، پديدآورنده و مخترع اشياء است، و خالق و ايجادكننده آنها به دست قدرت خود، هر چه را با مشيت و خواست خود براى نابودى آفريده در هم نوردد. و هر چه را به علم خود براى بقاء و بودن آفريده باقى نگه می‌دارد. اين است آن خداى يگانه صمد كه نه زاده و نه زاده شده، همتا و همانند و همطراز ندارد.<ref>حسینی همدانى‏، محمد، درخشان پرتوى از اصول كافى، قم، چاپخانه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ج‏۳، ص: ۱۸۲.</ref>}}
{{متن عربی|به نام خداوند رحمان و رحيم. اما بعد! بدون علم و دانش در قرآن فرو نرويد، و در آن مجادله نكنيد، و ندانسته درباره آن سخن نگوئيد كه من از جدم رسول خدا (ص) شنيدم می‌فرمود: هر كس درباره قرآن ندانسته سخن گويد جايگاه خود را در آتش برگزيند، و خداى سبحان و متعال، صمد را در قرآن تفسير كرده و فرموده: خدا يگانه است، خدا صمد است، سپس آن را شرح داده كه نه زاده و نه زاده شده، كفو و همتا و همانندى ندارد. نه چيزى مانند فرزند و امثال آن، از اشياء ثقيل و سنگين،- كه از مخلوقات بيرون می‌‏آيد- از او بيرون آمده، و نه چيزى از اشياء لطيف و غير سنگين مثل نفس و جان. از چرت و پينه‏گى، خواب و وهم، غم و اندوه، خنده و گريه، بيم و اميد، تمايل و بيزارى، گرسنگى و سيرى، منزّه و مبرّاست. او برتر از آن است كه اشياء لطيف و خشن از او بيرون آيد، نه زاده شده و نه از چيزى به وجود آمده، يا از آن خارج شده- آنگونه كه اشياء جرم دار از عناصر خود بيرون می‌‏آيند، يا جنبندگان و نباتات از زمين می‌رويند و زاده می‌شوند، يا آب از چشمه‌‏ساران و ميوه از درختان ظهور می‌‏يابند- همانگونه كه از سنخ اشياء لطيفه هم نيست، اشيائى كه به مراكز خود وابسته‏‌اند، مانند: ديدن كه از چشم است و شنيدن كه از گوش، و بوئيدن كه از بينى و چشيدن از دهان و سخن گفتن از زبان و معرفت و شناخت از قلب و آتش از سنگ. نه، هيچ‏يك از اينها را همانند نيست، بلكه اوست خداى يگانه بى‏‌همتاى صمد، كه نه از چيزى است، و نه در چيزى، و نه بر چيزى، پديدآورنده و مخترع اشياء است، و خالق و ايجادكننده آنها به دست قدرت خود، هر چه را با مشيت و خواست خود براى نابودى آفريده در هم نوردد. و هر چه را به علم خود براى بقاء و بودن آفريده باقى نگه می‌دارد. اين است آن خداى يگانه صمد كه نه زاده و نه زاده شده، همتا و همانند و همطراز ندارد.<ref>حسینی همدانى‏، محمد، درخشان پرتوى از اصول كافى، قم، چاپخانه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ج‏۳، ص: ۱۸۲.</ref>}}


[[شیخ كلينى]] (ره) مي‌فرمايد معناى صحيح صمد همين است نه آنچه [[مشبّهه]] معتقد هستند كه معناى صمد توپر است كه جوف ندارد و در او شائبه نقص نباشد؛ زيرا معناى توپرى صفت جسم سخت است مانند سنگ و آهن و ساحت كبريائى منزه از صفت جسم است. <ref>حسینی همدانى‏، محمد، درخشان پرتوى از اصول كافى، قم، چاپخانه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ج‏۳، ص: ۱۸۲.</ref>  
[[شیخ كلينى]] (ره) مي‌فرمايد معناى صحيح صمد همين است نه آنچه [[مشبّهه]] معتقد هستند كه معناى صمد توپر است كه جوف ندارد و در او شائبه نقص نباشد؛ زيرا معناى توپرى صفت جسم سخت است مانند سنگ و آهن و ساحت كبريائى منزه از صفت جسم است.<ref>حسینی همدانى‏، محمد، درخشان پرتوى از اصول كافى، قم، چاپخانه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ج‏۳، ص: ۱۸۲.</ref>  


به هر حال راجع بمعناى كلمه صمد كه صفت كبريائى است و در [[سوره اخلاص]] آمده است دو دسته روايات وارد شده است:
به هر حال راجع بمعناى كلمه صمد كه صفت كبريائى است و در [[سوره اخلاص]] آمده است دو دسته روايات وارد شده است:
*يكى رواياتى كه صمد را بمعناى مورد توجه و نياز تفسير نموده يعنى حق تعالى غنى بالذات و بى‏نياز است و همه موجودات باو نيازمند هستند و در حوائج خود باو متوجه خواهند بود.
*يكى رواياتى كه صمد را به معناى مورد توجه و نياز تفسير نموده يعنى حق تعالى غنى بالذات و بی‌نياز است و همه موجودات به او نيازمند هستند و در حوائج خود به او متوجه خواهند بود.
*دسته دوم رواياتى كه صمد را بمعناى توپر و محكم تفسير نموده در مقابل مخلوق كه اجوف و ميان تهى و وجود آن عاريتى است و در صورتى كه معناى صمد توخالى و اجوف نباشد يعنى مخلوق نباشد از نظر اينكه در او شائبه نقص و امكان و تزلزل نخواهد بود اين معنا صحيح است بالاخره مفاد صمد بر اين تقدير همان وجوب وجود و بساطت وجود است كه در آن شائبه نقص و امكان نباشد.<ref>همان، ج‏۳، ص: ۱۸۳</ref>
*دسته دوم رواياتى كه صمد را بمعناى توپر و محكم تفسير نموده در مقابل مخلوق كه اجوف و ميان تهى و وجود آن عاريتى است و در صورتى كه معناى صمد توخالى و اجوف نباشد يعنى مخلوق نباشد از نظر اينكه در او شائبه نقص و امكان و تزلزل نخواهد بود اين معنا صحيح است بالاخره مفاد صمد بر اين تقدير همان وجوب وجود و بساطت وجود است كه در آن شائبه نقص و امكان نباشد.<ref>همان، ج‏۳، ص: ۱۸۳</ref>


ز. علامه طباطبائی می گوید: معناى این که خدا صمد است، این است که هر چیزى در ذات و آثار و صفات محتاج او است و او منتهاى مقاصد است‏. اصل در معناى کلمه "صمد" قصد کردن و یا قصد کردن با اعتماد است. وقتى گفته مى‏شود: "صمده، یصمده، صمدا" از باب "نصر، ینصر" معنایش این است که فلانى قصد فلان کس یا فلان چیز را کرد، در حالى که بر او اعتماد کرده بود. بعضى از مفسران این کلمه را- که صفت است- به معانى متعددى تفسیر کرده‏اند که برگشت بیشتر آنها به این معنا است: "سید و بزرگى که از هر سو به جانبش قصد مى‏کنند تا حوایجشان را برآورد". و چون در آیه مورد بحث مطلق آمده همین معنا را مى‏دهد، پس خداى تعالى سید و بزرگى است که تمامى موجودات عالم در تمامى حوایجشان او را قصد مى‏کنند.<ref>طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۲۰، ص۳۸۸- ۳۸۹، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ ق.</ref>  
ز. [[علامه محمدحسین طباطبائی]] می گوید: معناى این که خدا "صمد" است، این است که هر چیزى در ذات و آثار و صفات محتاج او است و او منتهاى مقاصد است‏. اصل در معناى کلمه "صمد" قصد کردن و یا قصد کردن با اعتماد است. وقتى گفته می‌شود: "صمده، یصمده، صمدا" از باب "نصر، ینصر" معنایش این است که فلانى قصد فلان کس یا فلان چیز را کرد، در حالى که بر او اعتماد کرده بود. بعضى از مفسران این کلمه را- که صفت است- به معانى متعددى تفسیر کرده‌‏اند که برگشت بیشتر آنها به این معنا است: "سید و بزرگى که از هر سو به جانبش قصد می‌کنند تا حوایجشان را برآورد". و چون در آیه مورد بحث مطلق آمده همین معنا را می‌دهد، پس خداى تعالى سید و بزرگى است که تمامى موجودات عالم در تمامى حوایجشان او را قصد می‌کنند.<ref>طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۲۰، ص۳۸۸- ۳۸۹، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ ق.</ref>  


لازم به ذکر است؛ با توجه به معناهایی که در روایات برای "صمد" بیان شد، در واقع همه آنها به یک حقیقت بازگشت می کند، و آن بزرگ و آقایی است که بی نیاز از هر چیز می باشد، و همه نیازمند به او هستند.
نتیجه اینکه با توجه به معناهایی که در روایات برای "صمد" بیان شد، در واقع همه آنها به یک حقیقت بازگشت می‌کند، و آن بزرگ و آقایی است که بی نیاز از هر چیز می‌باشد، و همه نیازمند به او هستند.


=== جهت مطالعه بیشتر مراجعه شود به: ===
=== جهت مطالعه بیشتر مراجعه شود به: ===
۱. حسن زاده آملی، حسن، دروس معرفت نفس، متن، ص: ۴۵۱؛
۱. حسن زاده آملی، حسن، دروس معرفت نفس، ص ۴۵۱؛


۲.حسن زاده آملي، حسن، قرآن، عرفان و برهان از هم جدايي ندارد؛ فصل ۸؛
۲.حسن زاده آملي، حسن، قرآن، عرفان و برهان از هم جدايي ندارد، فصل ۸؛


۳.صدرالمتالهین شیرازی، محمد ابراهیم ، اسفار ج۳ ص۶۰ ؛
۳.صدرالمتالهین شیرازی، محمد ابراهیم ، اسفار، ج۳، ص۶۰.


==منابع==
==منابع==
۳۱۰

ویرایش