صمد: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۲۵ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۵ اکتبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۴: خط ۲۴:
د) از امام علی بن الحسین(ع) نقل شده است: صمد کسی است که شریک ندارد، و حفظ چیزی برای او مشکل نیست، و چیزی از او مخفی نمی‌ماند.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۳، ص۲۲۳، مؤسسةالوفاء، بیروت، ۱۴۰۹ق.</ref>
د) از امام علی بن الحسین(ع) نقل شده است: صمد کسی است که شریک ندارد، و حفظ چیزی برای او مشکل نیست، و چیزی از او مخفی نمی‌ماند.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۳، ص۲۲۳، مؤسسةالوفاء، بیروت، ۱۴۰۹ق.</ref>


و) امام حسین(ع) در پاسخ به نامه مردم بصره که از معنای «صمد» پرسیده بودند، برای آنان نوشت:
[[علامه محمدحسین طباطبائی]] می‌گوید: معنای این که خدا «صمد» است، این است که هر چیزی در ذات و آثار و صفات محتاج او است و او منتهای مقاصد است‏. اصل در معنای کلمه «صمد» قصد کردن یا قصد کردن با اعتماد است. وقتی گفته می‌شود: «صمده، یصمده، صمدا» از باب «نصر، ینصر» معنایش این است که فلانی قصد فلان کس یا فلان چیز را کرد، در حالی که بر او اعتماد کرده بود. بعضی از مفسران این کلمه را- که صفت است- به معانی متعددی تفسیر کرده‌اند که برگشت بیشتر آنها به این معنا است: «سید و بزرگی که از هر سو به جانبش قصد می‌کنند تا حوایجشان را برآورد». و چون در آیه مورد بحث مطلق آمده همین معنا را می‌دهد، پس خدای تعالی سید و بزرگی است که تمامی موجودات عالم در تمامی حوایجشان او را قصد می‌کنند.<ref>طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۲۰، ص۳۸۸–۳۸۹، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ ق.</ref>
 
[[شیخ کلینی]] می‌گوید معنای صحیح صمد همین است نه آنچه [[مشبّهه]] معتقد هستند که معنای صمد توپر است که جوف ندارد و در او شائبه نقص نباشد؛ زیرا معنای توپری صفت جسم سخت است مانند سنگ و آهن و ساحت کبریائی منزه از صفت جسم است.<ref>حسینی همدانی‏، محمد، درخشان پرتوی از اصول کافی، قم، چاپخانه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ج‏۳، ص ۱۸۲.</ref>
 
== سخن امام حسین(ع) درباره معنای صمد ==
امام حسین(ع) در پاسخ به نامه مردم بصره که از معنای «صمد» پرسیده بودند، برای آنان نوشت:


{{متن عربی|به نام خداوند رحمان و رحيم. اما بعد! بدون علم و دانش در قرآن فرو نرويد، و در آن مجادله نكنيد، و ندانسته درباره آن سخن نگوئيد كه من از جدم رسول خدا(ص) شنيدم می‌فرمود: هر كس درباره قرآن ندانسته سخن گويد جايگاه خود را در آتش برگزيند، و خداى سبحان و متعال، صمد را در قرآن تفسير كرده و فرموده: خدا يگانه است، خدا صمد است، سپس آن را شرح داده كه نه زاده و نه زاده شده، كفو و همتا و همانندى ندارد. نه چيزى مانند فرزند و امثال آن، از اشياء ثقيل و سنگين، كه از مخلوقات بيرون می‌آيد- از او بيرون آمده، و نه چيزى از اشياء لطيف و غير سنگين مثل نفس و جان. از چرت و پينه‌گى، خواب و وهم، غم و اندوه، خنده و گريه، بيم و اميد، تمايل و بيزارى، گرسنگى و سيرى، منزّه و مبرّاست. او برتر از آن است كه اشياء لطيف و خشن از او بيرون آيد، نه زاده شده و نه از چيزى به وجود آمده، يا از آن خارج شده- آنگونه كه اشياء جرم دار از عناصر خود بيرون می‌آيند، يا جنبندگان و نباتات از زمين می‌رويند و زاده می‌شوند، يا آب از چشمه‌ساران و ميوه از درختان ظهور می‌يابند- همانگونه كه از سنخ اشياء لطيفه هم نيست، اشيائى كه به مراكز خود وابسته‌اند، مانند: ديدن كه از چشم است و شنيدن كه از گوش، و بوئيدن كه از بينى و چشيدن از دهان و سخن گفتن از زبان و معرفت و شناخت از قلب و آتش از سنگ. نه، هيچ‌يك از اينها را همانند نيست، بلكه اوست خداى يگانه بى‌همتاى صمد، كه نه از چيزى است، و نه در چيزى، و نه بر چيزى، پديدآورنده و مخترع اشياء است، و خالق و ايجادكننده آنها به دست قدرت خود، هر چه را با مشيت و خواست خود براى نابودى آفريده در هم نوردد. و هر چه را به علم خود براى بقاء و بودن آفريده باقى نگه می‌دارد. اين است آن خداى يگانه صمد كه نه زاده و نه زاده شده، همتا و همانند و همطراز ندارد.<ref>حسینی همدانى‏، محمد، درخشان پرتوى از اصول كافى، قم، چاپخانه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ج‏۳، ص ۱۸۲.</ref>}}
{{متن عربی|به نام خداوند رحمان و رحيم. اما بعد! بدون علم و دانش در قرآن فرو نرويد، و در آن مجادله نكنيد، و ندانسته درباره آن سخن نگوئيد كه من از جدم رسول خدا(ص) شنيدم می‌فرمود: هر كس درباره قرآن ندانسته سخن گويد جايگاه خود را در آتش برگزيند، و خداى سبحان و متعال، صمد را در قرآن تفسير كرده و فرموده: خدا يگانه است، خدا صمد است، سپس آن را شرح داده كه نه زاده و نه زاده شده، كفو و همتا و همانندى ندارد. نه چيزى مانند فرزند و امثال آن، از اشياء ثقيل و سنگين، كه از مخلوقات بيرون می‌آيد- از او بيرون آمده، و نه چيزى از اشياء لطيف و غير سنگين مثل نفس و جان. از چرت و پينه‌گى، خواب و وهم، غم و اندوه، خنده و گريه، بيم و اميد، تمايل و بيزارى، گرسنگى و سيرى، منزّه و مبرّاست. او برتر از آن است كه اشياء لطيف و خشن از او بيرون آيد، نه زاده شده و نه از چيزى به وجود آمده، يا از آن خارج شده- آنگونه كه اشياء جرم دار از عناصر خود بيرون می‌آيند، يا جنبندگان و نباتات از زمين می‌رويند و زاده می‌شوند، يا آب از چشمه‌ساران و ميوه از درختان ظهور می‌يابند- همانگونه كه از سنخ اشياء لطيفه هم نيست، اشيائى كه به مراكز خود وابسته‌اند، مانند: ديدن كه از چشم است و شنيدن كه از گوش، و بوئيدن كه از بينى و چشيدن از دهان و سخن گفتن از زبان و معرفت و شناخت از قلب و آتش از سنگ. نه، هيچ‌يك از اينها را همانند نيست، بلكه اوست خداى يگانه بى‌همتاى صمد، كه نه از چيزى است، و نه در چيزى، و نه بر چيزى، پديدآورنده و مخترع اشياء است، و خالق و ايجادكننده آنها به دست قدرت خود، هر چه را با مشيت و خواست خود براى نابودى آفريده در هم نوردد. و هر چه را به علم خود براى بقاء و بودن آفريده باقى نگه می‌دارد. اين است آن خداى يگانه صمد كه نه زاده و نه زاده شده، همتا و همانند و همطراز ندارد.<ref>حسینی همدانى‏، محمد، درخشان پرتوى از اصول كافى، قم، چاپخانه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ج‏۳، ص ۱۸۲.</ref>}}


[[شیخ کلینی]] (ره) می‌فرماید معنای صحیح صمد همین است نه آنچه [[مشبّهه]] معتقد هستند که معنای صمد توپر است که جوف ندارد و در او شائبه نقص نباشد؛ زیرا معنای توپری صفت جسم سخت است مانند سنگ و آهن و ساحت کبریائی منزه از صفت جسم است.<ref>حسینی همدانی‏، محمد، درخشان پرتوی از اصول کافی، قم، چاپخانه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ج‏۳، ص ۱۸۲.</ref>
== روایات درباره صمد ==
 
راجع به معنای کلمه صمد که صفت کبریائی است و در [[سوره اخلاص]] آمده است دو دسته روایات وارد شده است:
به هر حال راجع بمعنای کلمه صمد که صفت کبریائی است و در [[سوره اخلاص]] آمده است دو دسته روایات وارد شده است:
* یکی روایاتی که صمد را به معنای مورد توجه و نیاز تفسیر نموده یعنی حق تعالی غنی بالذات و بی‌نیاز است و همه موجودات به او نیازمند هستند و در حوائج خود به او متوجه خواهند بود.
* یکی روایاتی که صمد را به معنای مورد توجه و نیاز تفسیر نموده یعنی حق تعالی غنی بالذات و بی‌نیاز است و همه موجودات به او نیازمند هستند و در حوائج خود به او متوجه خواهند بود.
* دسته دوم روایاتی که صمد را بمعنای توپر و محکم تفسیر نموده در مقابل مخلوق که اجوف و میان تهی و وجود آن عاریتی است و در صورتی که معنای صمد توخالی و اجوف نباشد یعنی مخلوق نباشد از نظر اینکه در او شائبه نقص و امکان و تزلزل نخواهد بود این معنا صحیح است بالاخره مفاد صمد بر این تقدیر همان وجوب وجود و بساطت وجود است که در آن شائبه نقص و امکان نباشد.<ref>حسینی همدانی‏، محمد، درخشان پرتوی از اصول کافی، قم، چاپخانه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ج‏۳، ص ۱۸۳</ref>
* دسته دوم روایاتی که صمد را بمعنای توپر و محکم تفسیر نموده در مقابل مخلوق که اجوف و میان تهی و وجود آن عاریتی است و در صورتی که معنای صمد توخالی و اجوف نباشد یعنی مخلوق نباشد از نظر اینکه در او شائبه نقص و امکان و تزلزل نخواهد بود این معنا صحیح است بالاخره مفاد صمد بر این تقدیر همان وجوب وجود و بساطت وجود است که در آن شائبه نقص و امکان نباشد.<ref>حسینی همدانی‏، محمد، درخشان پرتوی از اصول کافی، قم، چاپخانه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ج‏۳، ص ۱۸۳</ref>


ز. [[علامه محمدحسین طباطبائی]] می‌گوید: معنای این که خدا «صمد» است، این است که هر چیزی در ذات و آثار و صفات محتاج او است و او منتهای مقاصد است‏. اصل در معنای کلمه «صمد» قصد کردن یا قصد کردن با اعتماد است. وقتی گفته می‌شود: «صمده، یصمده، صمدا» از باب «نصر، ینصر» معنایش این است که فلانی قصد فلان کس یا فلان چیز را کرد، در حالی که بر او اعتماد کرده بود. بعضی از مفسران این کلمه را- که صفت است- به معانی متعددی تفسیر کرده‌اند که برگشت بیشتر آنها به این معنا است: «سید و بزرگی که از هر سو به جانبش قصد می‌کنند تا حوایجشان را برآورد». و چون در آیه مورد بحث مطلق آمده همین معنا را می‌دهد، پس خدای تعالی سید و بزرگی است که تمامی موجودات عالم در تمامی حوایجشان او را قصد می‌کنند.<ref>طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۲۰، ص۳۸۸–۳۸۹، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ ق.</ref>
== مطالعه بیشتر ==
 
نتیجه اینکه با توجه به معناهایی که در روایات برای «صمد» بیان شد، در واقع همه آنها به یک حقیقت بازگشت می‌کند، و آن بزرگ و آقایی است که بی‌نیاز از هر چیز می‌باشد، و همه نیازمند به او هستند.


=== جهت مطالعه بیشتر مراجعه شود به ===
* حسن‌زاده آملی، حسن، دروس معرفت نفس، ص ۴۵۱.
۱. حسن‌زاده آملی، حسن، دروس معرفت نفس، ص ۴۵۱.


۲. حسن‌زاده آملی، حسن، قرآن، عرفان و برهان از هم جدایی ندارد، فصل ۸.
* حسن‌زاده آملی، حسن، قرآن، عرفان و برهان از هم جدایی ندارد، فصل ۸.


۳. صدرالمتالهین شیرازی، محمد ابراهیم، اسفار، ج۳، ص۶۰.
* صدرالمتالهین شیرازی، محمد ابراهیم، اسفار، ج۳، ص۶۰.


== منابع ==
== منابع ==
خط ۵۰: خط ۵۱:
  | شاخه اصلی = کلام
  | شاخه اصلی = کلام
  | شاخه فرعی۱ = آفریدگار
  | شاخه فرعی۱ = آفریدگار
  | شاخه فرعی۲ = ذات خداوند
  | شاخه فرعی۲ = صفات ثبوتیه
  | شاخه فرعی۳ = صفات ثبوتیه
  | شاخه فرعی۳ =  
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
۱۵٬۱۶۱

ویرایش