شیعه بودن مأمون: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۵۷۵ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (ویرایش به‌وسیلهٔ ابرابزار:)
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
 
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{شاخه
 
| شاخه اصلی = ادیان و مذاهب
|شاخه فرعی۱ = شیعه امامیه
|شاخه فرعی۲ = تاریخ شیعه
|شاخه فرعی۳ =
}}
{{سوال}}
{{سوال}}
آیا مأمون شیعه بوده است؟ شهید مطهری در کتاب سیره ائمه اطهار (ع) می‌فرمایند: مأمون شیعه بوده و در مورد اثبات خلافت امام علی (ع) مناظراتی با اهل تسنن داشته است.
آیا مأمون شیعه بوده است؟ دیدگاه شهید مطهری در این باره چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
عباسیان با نام اهل بیت (ع) به حکومت رسیدند اما پس از آن همه تلاش خود را برای دور کردن علویان از سیاست به کار بستند و سیاست خشونت‌بار امویان را ضد آنان به کار گرفتند. وقتی مامون به حکومت رسید خلافت را به امام رضا (ع) پیشنهاد کرد و وقتی امام رضا (ع) این پیشنهاد را نپذیرفت ایشان را به عنوان ولی عهد خود تعیین کرد. اما هدف مامون از این اقدامات تثبیت حکومت بود. او از این راه افکار عمومی را متوجّه خود ساخت، و از دَرِ نفاق و ریا اظهار تشیّع نموده و از خلافت، حقانیت، و برتری علی (ع) بر ابوبکر و عمر دفاع می‌کرد، اما سرانجام امام رضا (ع) را به وسیله زهر مسموم ساخت.
[[مأمون]] رفتارهای شیعه‌گونه‌ای داشته، که آنها را ظاهرسازی برای نگه‌داشتن پایه‌های حکومتش دانسته‌اند. مأمون به دلیل جمعیت زیاد [[شیعه|شیعیان]]، محبوبیت [[امام رضا(ع)]] و نارضایتی مردم از سیاست‌های ضد شیعیِ [[عباسیان]]، در ظاهر، شیوه دوستی با [[علویان]] و [[اهل‌بیت(ع)]] را در پیش گرفت و سرانجام، وقتی حضور امام رضا(ع) را برای حکومت خود خطرآفرین دید، او را به [[شهادت]] رساند.
 
از نظر شهید مطهّری مأمون از نظر فکری دارای تمایل شیعی بوده است، نه اینکه شیعه مذهب بوده باشد.
 
== سیاست کلی عباسیان ==
عباسیان در آغاز با نام «اهل بیت» و با انگیزه خونخواهی شهیدان علوی و با شعار «الرضا من آل محمد (ص)» روی کار آمدند و چون خود در میان مسلمانان از وجهه و اعتبار برخوردار نبودند، برای پیشبرد آرمان خویش از وجهه و محبوبیّت اهل بیت و علویان بهره می‌جستند و خون‌های پاک آنان را وسیله تلاش جهت رسیدن به حکومت قرار داده بودند.
 
ولی همین که به حکومت دست یافتند و بر مرکب آرزو سوار شدند، با شیوه‌های گوناگون، علویان را از عرصه سیاست دور کردند و نسبت به سادات علوی و طرفداران اهل بیت (ع) سیاست خشونت‌آمیز و خونینی مانند بنی امیّه در پیش گرفتند. چون علویان را منبع خطر می‌دانستند سخت از آنان بیمناک بودند.<ref>الهامی، داود، سیری در تاریخ تشیّع، انتشارات مکتب اسلام، چ اوّل، ۱۳۷۵، ص۶۰۰.</ref>


این سیاست هفتاد ساله عباسیان درباره علویان بود، اما پس از آن همه کشتار خلفای عباسی که می‌کوشیدند، نسل علی (ع) را ریشه‌کن و یکسره نابود سازند، ناگهان مأمون به امام رضا (ع) با اصرار زیاد پیشنهاد کرد که خلافت را بپذیرد و چون این پیشنهاد پذیرفته نشد، ناچار او را به سِمَت ولایتعهدی خود برگزید و لباس سیاه را که شعار پدران و نیاکان خود بود، به لباس سبز به نشانه سادات علوی تغییر داد.
[[شهید مطهری]]، مأمون را [[شیعه]] ندانسته و تنها او را متمایل به تشیع معرفی کرده است.


از همین رو باید انگیزه اصلی این گزینش توسط مأمون روشن شود. آیا او واقعاً شیعه و از طرفداران اهل بیت (ع) بود یا انگیزه‌های دیگری داشته است؟
== سیاست عباسیان در مقابل شیعه ==
[[مأمون]] یکی از خلفای بنی‌عباس بود. عباسیان در آغاز با نام [[اهل بیت(ع)|اهل‌بیت(ع)]] و با انگیزه خونخواهی از شهیدان علوی روی کار آمدند. آنها برای رسیدن به حکومت و پیشبرد اهداف خود از محبوبیت اهل‌بیت پیامبر و [[علویان]] استفاده کردند، ولی پس از دست یافتن به حکومت، نسبت به سادات علوی و حامیان اهل‌بیت(ع) سیاست‌های خشونت‌آمیز در پیش گرفتند. دلیل بکارگیری سیاست‌های خشن، خطری بود که آنها از جانب علویان احساس می‌کردند.<ref>الهامی، داود، سیری در تاریخ تشیّع، انتشارات مکتب اسلام، چ اوّل، ۱۳۷۵، ص۶۰۰.</ref>


== نظر شهید مطهری در مورد مامون ==
این شیوه، سیاست هفتاد ساله عباسیان درباره علویان بوده است، تا زمانی که مأمون به خلافت رسید و به [[امام رضا(ع)]] پیشنهاد کرد [[خلافت]] را بپذیرد و هنگامی که این پیشنهاد پذیرفته نشد، او را به [[ولایتعهدی امام رضا(ع)|ولایتعهدی]] (جانشینی) خود انتخاب کرد.
چهره ریاکار مأمون انگیزه اصلی این گزینش را در طول سیزده قرن بر مورّخان و سیره نویسان پوشیده نگه داشته است بدین جهت مورّخان از قرن سوم هجری تاکنون در این‌باره، نظریات گوناگونی اظهار داشته‌اند.
== دلایل تشیع مأمون ==
برای [[شیعه]] بودن مأمون دلایل و شواهدی ذکر شده است:
* مأمون در [[بغداد]] مجلسی با حضور [[فقیه|فقیهان]] و عالمان برگزار کرد تا برتری [[امام علی(ع)]] را بر دیگر [[صحابه]] اثبات کند.
* او از شیعیان در امر حکومت‌داری استفاده کرد.
* مأمون در سال ۲۱۱ق به صورت رسمی اعلام کرد که امام علی(ع) برترین صحابه رسول خدا است. او خواست تا [[لعن]] بر [[معاویه]] را بر در و دیوار بنویسند.
* زنی که برای گرفتن حق خود نزد مأمون آمده بود، او را به حق [[پیامبر(ص)]]، [[امام علی(ع)]]، [[امام حسن(ع)]]، [[امام حسین(ع)]]، و به حق کسانی که حقشان [[غصب خلافت|غصب]] شده و به حق [[اهل کساء]] قسم داد. شیوه [[قسم]] دادن زن، نشان می‌دهد مخاطب وی (مأمون) شیعه بوده است.<ref>تاریخ تشیّع در ایران، ص۲۸۰.</ref>


استاد مطهّری عقیده داشت که مأمون دارای تمایل شیعی بوده است، نه اینکه شیعه مذهب بوده باشد. چون مأمون عالم و دانشمند بود و به مباحث عقلی و استدلالی علاقه داشت، به این خاطر که شیعه هم بر پایه عقل و استدلال استوار است، به شیعه متمایل بود. عین عبارت استاد مطهّری این است که می‌فرماید: «در اینکه در مأمون تمایل روحی و فکری هم به تشیع بوده باز بحثی نیست.»<ref>مطهّری، مرتضی، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، چ اول، ۷۸، ج۱۸، ص۱۱۸.</ref>
=== نقد و بررسی ===
رفتارهای شیعه‌گونه مأمون را، تظاهر و ریاکاری برای نگه‌داشتن پایه‌های حکومت خود دانسته‌اند. مأمون به دلیل جمعیت زیاد شیعیان، محبوبیت امام رضا(ع) و نارضایتی مردم از شیوه حکومت‌داری پدرانش، در ظاهر روش دوستی با علویان را انتخاب کرد و به این وسیله افکار عمومی را متوجه خود ساخت. او در ظاهر امام علی(ع) را از [[ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] خلیفه اول و دومِ [[اهل سنت|اهل‌سنت]]، برتر معرفی کرده و خود را شیعه می‌دانست.  


بعد استاد مطهّری برای این نظر خود به مناظرات مأمون با علمای اهل سنت استدلال می‌کند. برخی از مورّخین معاصر عقیده دارند که مأمون در حدّ عقیده به برتری علی (ع)، شیعه بوده است، به این معنا که معتقد بود حضرت علی (ع) برای ولایت و خلافت از بقیه خلفا شایسته‌تر بود.<ref>جعفریان، رسول، تاریخ تشیّع در ایران، ج۱، ص۲۸۰.</ref>
واگذاری خلافت و سپس [[ولایتعهدی امام رضا(ع)|ولایتعهدی]] به امام رضا(ع) نیز، برای حفظ قدرت و تثبیت موقعیت مأمون بود؛ چرا که سرانجام، وقتی حضور امام رضا(ع) را برای حکومت خود خطرآفرین دید، او را به وسیله زهر مسموم کرده و به [[شهادت]] رساند.<ref>ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، مرکز جهانی علوم اسلامی. چ سوّم، ۸۳، ص۴۸.</ref>


== دلایلی که برای تشیع مامون ذکر شده ==
برخی بر این باور هستند که مأمون عقیده داشت امام علی(ع) از دیگر صحابه برتر، و برای [[خلافت]] از آنها شایسته‌تر بوده است. به نظر رسول جعفریان از مورخان معاصر، مأمون در همین اندازه، که باور به برتری امام علی(ع) داشته، شیعه بوده است.<ref>جعفریان، رسول، تاریخ تشیّع در ایران، ج۱، ص۲۸۰.</ref> اما مفهوم شیعه بودن بسیار فراتر از این تعریف است به طوری که بارها امامان(ع)، افرادی را که خود را شیعه می نامیدند از استفاده از این عنوان منع کرده و می فرمودند شیعه بودن مقام بالاییست بگویید ما از دوستداران شما هستیم<ref>علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۶۸، ص۱۵۸-۱۵۹.</ref>؛ بنابر این شیعه بودن بدون اعتقاد به انتصاب الهی امام و سایر عقاید شیعه بی معنی خواهد بود.
* او در بغداد مجلسی از فقها و علما آراست تا تفضیل امام علی (ع) را بر سایر صحابه اثبات کند.
* وقتی به عراق آمد و حاضر شد که در اداره مملکت اسلامی از دیگران استفاده کند، در کنار هر یک از آنها، یک شیعه قرار داد.
* در سال ۲۱۱ رسماً اعلام کرد که امام علی (ع) برترین اصحاب رسول خداست. او خواست تا لعن بر معاویه را بر در و دیوار بنویسند.
* زنی که برای گرفتن حق خود نزد مأمون آمده بود ضمن شعری به حق نبی، وصی، حق حسن و حسین، و حق کسانی که حقشان غصب شده و حق اهل کساء قسم داد. این امر شدّت تشیّع را نسبت به مأمون نشان می‌دهد.<ref>تاریخ تشیّع در ایران، ص۲۸۰.</ref>


ولی در عین حال همه این تظاهرها و ریاکاری‌ها برای نگه داشتن پایه‌های حکومت بود. مأمون وقتی کثرت شیعه را دید و دانست که حضرت رضا (ع) مورد توجه و محبوب مردم است و مردم از پدر او (هارون) ناراضی هستند و نسبت به حکومت‌های قبلی بنی عباس اظهار دشمنی می‌کنند، ظاهراً روش تفاهم و دوستی با علویان را برگزید و بدین طریق افکار عمومی را متوجّه خود ساخت، و از دَرِ نفاق و ریا اظهار تشیّع نموده و از خلافت، حقانیت، و برتری علی (ع) بر ابوبکر و عمر دفاع می‌کرد، وقتی مسألهٔ واگذاری خلافت و سپس ولایتعهدی را مطرح نمود، در حقیقت او هدفی جز حفظ قدرت و تثبیت موقعیت خود نداشت، و سرانجام نیز امام رضا (ع) را به وسیله زهر مسموم ساخت. در هر حال همین ملایمت و نرمش ظاهری، موجب فراهم شدن زمینهٔ نسبتاً مناسبی برای ترویج و نشر عقاید شیعه گردید.<ref>ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، مرکز جهانی علوم اسلامی. چ سوّم، ۸۳، ص۴۸.</ref>
== دیدگاه شهید مطهری ==
{{پایان پاسخ}}
[[مرتضی مطهری|شهید مطهری]] از اندیشمندان معاصر، مأمون را شیعه مذهب ندانسته؛ اما معتقد است او تمایلِ روحی و فکری به تشیع داشت.<ref name=":0">مطهّری، مرتضی، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، چ اول، ۷۸، ج۱۸، ص۱۱۸.</ref> به نظر او، مأمون به مباحث عقلی و استدلالی علاقه داشت و از این نظر، به شیعه که بر پایه [[عقل]] و استدلال استوار است متمایل بود.<ref name=":0" />{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
 
== برای مطالعهٔ بیشتر ==
* اسلام و ایران، داود الهامی.
* سیری در تاریخ تشیّع، داود الهامی.
* تاریخ تشیّع در ایران، رسول جعفریان.
* مجموعه آثار، ج۱۸، استاد شهید مرتضی مطهّری.
* فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی: استاد جعفر سبحانی.
{{پایان مطالعه بیشتر}}


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
 
{{شاخه
| شاخه اصلی = ادیان و مذاهب
| شاخه فرعی۱ = شیعه امامیه
| شاخه فرعی۲ = تاریخ شیعه
| شاخه فرعی۳ =
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه = شد
  | شناسه = شد
خط ۵۷: خط ۴۴:
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =شد
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | بازبینی =
| ارجاعات =
| بازبینی نویسنده =  
  | بازبینی =شد
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت = ج
  | اولویت = ج
  | کیفیت = ب
  | کیفیت = ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
۱۱٬۸۷۷

ویرایش