شستن دست‌ها در وضو براساس قرآن

نسخهٔ تاریخ ‏۷ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۵۸ توسط 127.0.0.1 (بحث) (جایگزینی متن - ' | ارجاعات =' به ' | ارجاعات = | بازبینی نویسنده = ')
سؤال

شستن دست‌ها در وضو با توجه به قرآن چگونه باید باشد؟

کیفیت شستن دست‌ها در وضو یکی از مسائل اختلافی میان اهل تشیع و تسنن است. شیعیان شستن را از آرنج شروع و به سر انگشتان ختم می‌کنند؛ اما معمولاً مردم عادی از اهل تسنن، شستن دست‌ها را از کف دست شروع می‌کنند و به آرنج پایان می‌دهند.

نظر فقیهان اهل سنت

البته بسیاری از فقهای اهل سنت کیفیت شستن دست‌ها را به طریق شیعه صحیح می‌دانند؛ و حتی در بعضی موارد، شروع کردن از آرنج را مستحب دانسته‌اند. از ابوالقاسم صیمُری و ماوردی در «حاوی» نقل شده است که «اگر فرد دیگری هنگام وضو برای کسی آب می‌ریزد، مستحب است که برای ریختن آب از آرنج به طرف سرانگشتان شروع کند و کسی که آب می‌ریزد در سمت چپ وضو گیرنده قرار گیرد.»[۱]

همچنین در کتاب «الفقه علی المذاهب الاربعه» چنین آمده است: «در جایی که از آفتابه استفاده می‌شود یا اینکه شخصی برایش آب بریزد، مستحب است که از آرنج شروع کند.»[۲]

علاوه بر این، اکثر فقهای بزرگ اهل سنت، ابتدا کردن از سر انگشتان را واجب نمی‌دانند و معتقدند که این عمل مستحب است.[۳]

نکته‌ای را که باید توجه داشت، این است که آرنج باید شسته شود، چنان که روایات از طریق شیعه و سنی بر این مطلب دلالت دارد. از جابر روایت شده که گفت: هر گاه پیامبر(ص) وضو می‌گرفت، آب را بر آرنج دست می گذراند.»[۴]

در تفسیر آیه

در آیه وضو آمده است:

در این آیه «الی» به معنی «مع» و همراهی و ضمیمه شدن آرنج را به مقدار لازم برای شستشو می‌فهماند. علمای لغت و نحو[۵] و همچنین فقها بر این مطلب تصریح کرده‌اند. استعمال «الی» به معنای «مع» (یعنی همراه) منحصر در این آیه شریفه نیست، زیرا هم در کلام الله مجید و هم در کلام عرب، چنین استعمالی فراوان به چشم می‌خورد، خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «لا تأکلوا اموالهم الی اموالکم» یعنی «مع» اموالکم[۶] به هر حال، شکی نیست که مفاد آیه شریفه آن است که دست‌ها را باید با آرنج‌ها شست و از کلمه «الی» معنای معیت استفاده می‌شود؛ ولی غیر از این مطلب ظهور آیه شریفه دلالتی بر کیفیت شستن دست ندارد.

به عبارت دیگر کلمه «الی» غایت مغسول (دست‌ها) است نه غایت غسل (شستن). یعنی آیه درصدد بیان مقدار واجب شستن است. زیرا لفظ «دست» بر موارد زیادی اطلاق می‌شود، گاهی در خصوص انگشتان به کار می‌رود، همانند آیه سرقت،[۷] زمانی بر مچ دست، همانند آیه تیمم[۸] در مواردی بر آرنج به پایین همانند آیه وضو،[۹] هنگامی نیز بر شانه به پایین اطلاق می‌گردد همانند بسیاری از استعمالات عرفی.

خداوند متعال با کلمه «الی» اراده نموده که شستن دست را تاریخ محدود نماید و در صدد بیان کیفیت شستن نیست بلکه بیان کیفیت آن را به پیامبر(ص) و ائمه(ع) واگذارد نموده است. این امر نظیر آن است که انسان به رنگ‌کار بگوید: دیوار را تا سقف رنگ کن، این بدان معنی نیست که شروع آن باید از پایین به بالا باشد.

بنابراین از آیه مبارکه کیفیت و چگونگی شستن استفاده نمی‌شود و لکن در روایات ائمه اهل بیت(ع) به‌طور روشن و واضح ذکر شده که در هنگام وضو دستها باید از مرفق به پایین شسته شود.[۱۰]

بدیهی است که روایات اهل بیت(ع)، بهترین دلیل و حجت برای همه مسلمانان است زیرا در حدیث شریف «ثقلین» که مورد اتفاق و قبول شیعیان و اهل سنت می‌باشد، اهل بیت(ع) توسط پیامبر(ص) عِدل قرآن قرار داده شده و مسلمانان را سفارش نموده است که به قرآن و اهل بیت(ع) با هم تمسک نمایند.[۱۱]

علاوه بر این، شستن دستها از پایین به بالا خلاف طبیعت، عرف و عادت می‌باشد مثل این می‌ماند که انسان در وقت غسل نیز از پاها شروع نموده تا سر ادامه دهد. روشن است که چنین عملی مشکل و قابل تحقق نیست؛ و مخالف طبیعت می‌باشد.

در نتیجه می‌توان گفت:

اولاً: از آیه مبارکه چگونگی شستن دست‌ها استفاده نمی‌شود، چون کلمه «الی» به معنای «مع» (همراه) می‌باشد نه به معنی انتها.

ثانیاً: بسیاری از فقها و مجتهدین اهل سنت شستن دست‌ها را به نحوه شیعیان جایز می‌دانند و این خود دلیل بر این است که در قرآن کیفیت شستن دست‌ها ذکر نشده است.

ثالثاً: در روایات اهل بیت(ع) کیفیت و چگونگی شستن دست‌ها ذکر شده است و ما ملزم به پیروی مفسران واقعی قرآن هستیم.

رابعاً: شستن دست‌ها از پایین به بالا خلاف طبیعت و عرف و عادت می‌باشد؛ و بعید است که شرع چنین دستوری داده باشد.


مطالعه بیشتر

۱. وضوی پیامبر(ص)، شهرستانی.

۲. پاسخ به۶۰ پرسش، مؤسسه مذاهب اسلامی.


منابع

  1. النووی، ابی ذکریا محی الدین بن شرف، المجموع، بیروت، دارالفکر، بی تا، ج۱، ص۳۹۴.
  2. جزیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الاربعه، مبحث سنه الوضوء، مصر، بی تا، ص۷۲.
  3. جزیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الاربعه، مبحث سنه الوضوء، ص۷۲.
  4. رافعی، عبدالکریم، فتح العزیر، دارالفکر، ج۱، ص۳۴۷.
  5. نساء/۲.
  6. ابن هشام، جمال الدین، مغنی اللیب، قاهره، بی تا، بی نا، ج۱، ص۷۴.
  7. مائده/۶.
  8. نساء/۴۳.
  9. مائده/۶.
  10. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، بی تا، ج۱، ص۴۰۶.
  11. هندی، متقی، کنز العمال، بیروت، مؤسسه الرساله، بی تا، ج۱۲، ص۶۴۱.