شرایط جانشین پیامبر(ص)

سؤال

چرا خلفا را قبول نداریم؟

از آنجا که به اعتقاد شیعه امامیه خلافت و امامت همانند نبوت، سیادت و ریاست الهی است و خلیفه و امام مسئولیتش پاسداری از شریعت و بیان و تبلیغ دین و تفصیل مجملات و حل معضلات است، بر این اساس شرائط و ویژگی هایی را در امام معتبر می دانند، بگونه ای که اگر کسی واجد آن شرط ها و ویژگی ها نباشد، به طور قطع نمی تواند امام و جانشین پیامبر ـ صلی الله علی و آله و سلم ـ باشد، برخی از شرائط و ویژگی ها قرار ذیل است:

۱. امام و خلیفه باید از گناه و خطا و اشتباه معصوم باشد، زیرا اگر امام عصمت نداشته باشد اعتماد بر شریعت از بین می رود، به جهت این که اگر حافظ دین دروغ بگوید و یا سایر گناهان از او سر بزند و یا اشتباه کند، ممکن است از خود چیزی به دین ببندد و به خدا نسبت دهد، و یا در حکمی بواسطه هواهای نفسانی یا امور دنیایی بر خلاف عدالت رفتار نماید، سپس در صورت نداشتن عصمت وثوق و اطمینان به شریعت باقی نخواهد ماند، افزون بر این فلسفه احتیاج مردم به امام آن است که چون مردم عادی جایز الخطا هستند احتیاج به کسی دارند که آنان را از گناه و خطا ممانعت نموده و به راه راست هدایت نماید. اگر امام جایز الخطا باشد نقض غرض لازم می آید.[۱]

۲. امامت و خلافت، نیابت از خدا و رسول(ص) است پس باید به تصریح و تعیین خدا و پیغمبر ثابت شود و چون راه ثبوتش منحصر به تعیین خدا و رسول است دیگران حق ندارند امام تعیین کنند، زیرا اگر تعیین امام به اختیار مردم گذاشته شود، بین مردم اختلاف افتاده هر طائفه ای کسی را انتخاب کرده و او را بر سایرین ترجیح می دهند و در نتیجه فتنه و فساد تولید می گردد. پس باید حتماً امام از طرف خدا و رسول معین شود.[۲]

۳. امام و خلیفه پیغمبر(ص) باید به تمام آنچه مورد احتیاج مسلمانان در تمام امور دین و دنیا است عالم باشد، زیرا غرض از نصب امام آن است که مسلمانان در تمام مشکلات به او مراجعه کنند و اگر امام در مسئله جاهل باشد نقض غرض می شود.

۴. امام باید از تمام مسلمانان در تمام صفات کمالیه مانند علم، کیاست، کرم، مروت، شجاعت، سخاوت، قضاوت، زهد، عبادت، افضل و برتر باشد، زیرا اگر امام افضل و برتر از امت نباشد تقدیم مفضول بر افضل لازم می آید در حالی که تقدیم مفضول عقلاً قبیح است.[۳]

خلفای سه گانه که بعد از رحلت رسول مکرم اسلام به عنوان جانشینان آن حضرت، حق خلیفه بلافصل پیامبر یعنی امیر المومنین ـ(ع) ـ را غصب کردند و میراث نبوت را به تاراج بردند، هیچ کدام از شرائط و ویژگی های فوق نصیب و بهره ای نداشتند.

روی این جهت اهل سنت، اعلمیت و افضلیت و عدالت و سائر مزایا و فضائل و کمالات انسانی را در امامت شرط نمی دانند، و فاسق بودن و جاهل و بی علم بودن امام در نظر آنان منافات با مقام امامت ندارد، برای این که هیچ کدام از خلفا این شرائط را نداشتند.

قاضی عبدالرحمن ايجی امام شافعیه در کتاب مواقف در ضمن ذکر شرائط امام به این مطلب تصریح نموده می گوید: امامیه می گویند که امام باید هاشمی و عالم به جمیع مسائل دینی و صاحب معجزه و معصوم باشد، ولی ما این شرائط را قبول نداریم، به دلیل خلافت ابوبکر، زیرا او امام شد و این شرائط در او نبود.[۴]

در مقصد سوم مواقف می گوید: امامت به بیعت ثابت می شود به دلیل امامت ابوبکر، بعد می گوید در ثابت شدن امامت به بیعت اجماع امت لازم نیست. زیرا دلیلی از عقل یا نقل بر این که باید همه امت بیعت کتند تا امامت ثابت شود نداریم، بلکه با بیعت یک نفر یا دو نفر از اهل حل و عقد هم امامت ثابت می شود.[۵]

قاضی ابوبکر باقلانی می گوید: لازم نیست امام از گناه و خطا معصوم باشد. و لازم نیست امام افضل امت باشد و لازم نیست علمش بیشتر از سایر امت باشد، جمهور می گوید: اگر امام فاسق شد، یا به مردم ظلم کرد، و اموال آنان را غصب کرد یا مردم را کشت یا حقوق مردم را ضایع کرد، یا حدود را تعطیل کرد، از امامت خلع نمی شود و برای مردم جائز نیست که بر او خروج کنند، بلکه اطاعت ائمه واجب است ولو ظلم کنند.[۶]

بسیار شگفت انگیز و درد آور است که چطور و با چه منطق و استدلال مقام امامت تا جایی باید تنزل داده شود که هر شخص با هر وضعیتی اعتقادی و اخلاقی که دارد بتواند در آن مقام قرار بگیرد و حتی با بیعت یک نفر و دو نفر امامتش ثابت شودو بدین صورت هیچ شرطی برای مقام امامت و خلافت قائل نشده اند.در حالیکه مطمئناً رئیس جمهوری که با رأی یک نفر یا دو نفر انتخاب شود مورد قبول واقع نمی شود. تا برسد به امام و خلیفه که راهنمای امور دینی و دنیایی امت است.خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ منابع بدون نام باید محتوا داشته باشند

امامی که با فسق، ظلم، غصب اموال مردم، کشتن مردم، تضییع حقوق از امامت خلع نشود، بلکه اطاعت و پیروی او واجب باشد، با هیچ وسیله اي قابل خلع نیست، وای به حال امتی که امامی با این ویژگی پیشوا و راهنما و هادی آنها باشد، آیا هیچ عاقلی چنین امامی را می تواند به امامت قبول کند؟ مطمئناً بلکه قطعاً پاسخ منفی خواهد بود.

بنا بر این به عنوان نتیجه و پاسخ باید گفت: به خاطر جهاتی که ذکر شد، ما خلفا را به عنوان جانشین واقعی پیامبر(ص) قبول نداریم.


==منابع جهت مطالعه بیشتر:==

۱ـ انصاف در امامت، سید محمدباقر موسوی.

۲ـ شب هاي پیشاور، سید محمد سلطان الواعظین.

۳ـ محاضرات فی الالهیات، جعفر سبحانی.


منابع

  1. خوانسازی، محمدباقر، انصاف در امامت، ص۳۵، نشر صدوق، ۱۳۷۱ش.
  2. خوانساری، محمدباقر، انصاف در امامت، ص۳۱، نشر صدوق، ۱۳۷۱ش.
  3. همان ص۳۲.
  4. قاضی ایجی عبدالرحمن بن احمد، مواقف، ج۳، ص۵۸۶، دارالجیل، بیروت، ۱۴۱۷ق.
  5. همان ص۵۹۴.
  6. باقلانی، تمهید الاوائل و تلخیص الدلائل، ص۴۷۰، موسسه الکتب الثقافیه، بیروت، ۱۴۱۴.