شخصیت‌شناسی عارفان در روایت

نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۱۴ توسط Rahmani (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

حدیثی در مصباح الشریعه منسوب به امام صادق (ع) است که عارف بدنش با خلق است و دلش با خدا منظور از این حدیث چیست؟

ذکر نکته‌ای قبل از توضیح این کلام، قابل توجه است:

همان گونه که در خود سؤال اشاره شد، این کلام و به‌طور کلی کتاب «مصباح الشریعه» ، منتسب به امام صادق (ع) می‌باشد و مؤلف واقعی این کتاب، تاکنون ناشناخته مانده‌است. از همین رو علمای بزرگ شیعه نسبت به ردّ و قبول این کتاب نظرات گوناگونی ارائه داده‌اند؛ گروهی معتقدند که مؤلف عارف مسلک این کتاب، از فرهنگ به جا مانده از امام صادق ـ علیه السّلام - صد باب را با انشاء و قلم خویش تنظیم کرده‌است. عده‌ای نیز بر این باورند که این کلمات از خود امام صادق (ع) می‌باشد. در مقابل، دسته‌ای از علماء این کتاب را ساخته و پرداخته فرقه صوفیه دانسته و به کلی آن را طرد کرده‌اند و در پایان گروهی جانب احتیاط را رعایت کرده و عمل به بخش‌هایی از این کتاب را که موافق با آیات قرآن و روایات هستند، بی‌اشکال دانسته‌اند، هرچند که در نسبت این سخنان به امام صادق (ع) یقین ندارند.[۱]

اما توضیح کلام فوق را می‌توان از قرآن کریم بدست آورد؛ چون بدون تردید انبیاء الهی از جمله عرفا و حتی در رأس عرفای الهی می‌باشند و عرفان که جوهره حیات انسانی است، چیزی جز راه مستقیم خدا و مسلک انبیاء الهی نیست؛ چرا که آنان آزمایش‌های فراوانی را در راه عبودیت و بندگی خداوند پشت سر گذاشته و برگزیده حق گشته‌اند. خداوند در آیات فراوانی که مشرکان و معاندان حق به انبیاءالهی اعتراض می‌کردند که چرا همانند آنان غذا می‌خورند و در بازار راه می‌روند، می‌فرماید: «ما هیچ‌یک از رسولان را پیش از تو نفرستادیم مگر این که غذا می‌خوردند و در بازارها راه می‌رفتند[۲]

آری آنان همانند دیگر انسان‌ها در این دنیا زندگی می‌کنند و با مردم نشست و برخاست دارند و لکن دلشان جای دیگر است؛ چرا که انبیاء و اولیاء و عرفای الهی باید الگوی ما انسان‌ها باشند، پس باید همانند ما و با ما زندگی نمایند. و چه زیبا قرآن کریم یکی از پیامبران عظیم الشأن خویش را مورد مؤاخذه قرار می‌دهد و می‌فرماید: «و ذو النون (= یونس- ع-) را (به یادآور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت، و چنین می‌پنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت.»[۳] در حالی که دوری گزیدن و ترک شهر و دیار مردمانی بت‌پرست ترک اولایی بیش نبود.[۴]

مهم در معرفت حق و عرفان این است که قلب و روح انسان همواره با خدا باشد و در حالی که با خلق خداست از یاد خالق غافل نباشد، بدیهی است که هر چه معرفت انسان بیشتر باشد، ارتباط و علاقه و انس او به حضور و لقای حق افزونتر خواهد شد.[۵]

استفاده دیگری که از این کلام منتسب به امام صادق (ع) می‌شود این که: یکی از مشخصه‌های عارف حقیقی با خلق خدا بودن است و از میان خلق به یاد خالق بودن هنر است و اِلاّ عزلت گزیدن و به گوشه‌ای خمیدن (که مسلک اغلب صوفیه است) با عرفان واقعی سازگاری ندارد. (برای آگاهی بیشتر از معنای عرفان و عارف، رجوع کنید: ۱ـ علامه طباطبایی (ره)، سید محمد حسین، تفسیر المیزان (ترجمه محمد باقر موسوی همدانی)، ج۶، ص۲۸۳، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی، چاپ سوم، ۱۳۶۶).


برای مطالعهٔ بیشتر

۱ـ عرفان اسلامی، حسین انصاریان، ج۱ ص۵۷، اصفهان، نشر حجت.

۲ـ تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و همکاران، ج۱۵، ص۵۰.


منابع

  1. برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به: انصاریان، حسین، عرفان اسلامی، شرح جامع مصباح الشریعه، اصفهان، نشر حجت، ج۱، ص۵۷؛ موسوی خمینی، روح الله، المکاسب المحرّمه، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، ۱۳۸۱ق، ج۱، ص۳۲۰.
  2. فرقان / ۷. و رک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۲، ج۱۵، ص۵۰.
  3. انبیاء/۸۷.
  4. تفسیر نمونه، همان، ج۱۳، ص۴۸۴.
  5. ر. ک. مصطفوی، حسن، ترجمه و شرح مصباح الشریعه، انتشارات قلم، ۱۳۶۳، ص۴۳۴؛ گیلانی، عبدالرزاق، شرح فارسی مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، نشر صدوق، چاپ سوم، ۱۳۶۶.